فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۱۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
جنگل ها به عنوان یکی از مهمترین منابع طبیعی تجدید شونده نقش حیاتی در استمرار حیات و حفظ و پایداری زیست بوم ها ایفا می نمایند. بروز آتش سوزی های متعدد از جمله دلایل تخریب جنگل ها است. با توجه به از بین رفتن مراتع و جنگل ها در قسمت های مختلف ایران ، به خصوص در سلسله جبال زاگرس و البرز ، پیش بینی تمهیدات لازم به منظور مقابله با آن ضروری به نظر می رسد. هدف این پژوهش شناسایی پهنه های دارای پتانسیل بالای آتش سوزی در مناطق جنگلی می باشد. بدین منظور در گام نخست عوامل تاثیر گذار بر وقوع حریق در محدوده مطالعاتی، جنگل حفاظت شده هلن، مشخص گردید و با استفاده از پرسشنامه در قالب تکنیک دلفی و با استفاده از نرم افزار SPSS اولویت بندی شد. در گام بعدی، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی، اوزان مربوط به میزان تاثیرگذاری هر یک از عوامل محاسبه گردید. در نهایت با اختصاص اوزان به لایه های رستری عوامل تاثیرگذار در محیط GIS و روی هم-گذاری تمامی لایه های اطلاعاتی، نقشه نهایی خطر آتش سوزی بدست آمد.نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که حدود یک چهارم مساحت منطقه دارای پتانسیل آتش سوزی زیاد و خیلی زیاد است که عمدتا مناطقی با شیب و ارتفاع بالا، واقع در دامنه جنوبی و با پوشش گیاهی گون و سایر گونه های گیاهی یکساله و در مجاورت مناطق مسکونی و شبکه دسترسی می باشد. این نتایج به دلیل به کارگیری فرآیند تحلیل سلسله مراتبی ، تلفیق آن با قابلیت های GIS و به دست آوردن نقشه مکاندار پتانسیل آتش سوزی، ابزاری توانمند در اختیار مدیران و برنامه ریزان قرار میدهد تا به منظور پیشگیری از آتش سوزی و حفاظت از منابع جنگلی اقدامات لازم را به عمل آورند.
ارزیابی سازگاری کاربری اراضی بر اساس مدل GIS-AHP و بررسی الگوی توزیع کاربری ها و تأثیرات آن ها بر کیفیت زندگی شهری مورد شناسی: بافت قدیم شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع نامناسب کاربری های شهری و بی توجهی به مؤلفه های مکانی – فضایی تصمیم گیری همچون سازگاری کاربری اراضی شهری از جمله دلایل اصلی در از بین رفتن کیفیت زندگی در بافت های شهری است؛ بنابراین، تحلیل چگونگی قرارگیری کاربری های مختلف در کنار هم و بررسی الگوی توزیع آن ها اهمیت اساسی دارد. از این رو این مقاله در صدد است با استفاده از مدل هایی که توانایی تلفیق تعداد زیادی معیارهای کمی و کیفی را به صورت همزمان دارند، مانند مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تلفیق آن در قالبسیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) با قابلیت نمایش مکانی پدیده ها، به ارزیابی نحوه سازگاری اراضی وضع موجود در قالب نقشه های GIS در بافت قدیم شهر کرمان بپردازد و نقشه نهایی خروجی این مدل را ارائه کند. همچنین جهت بررسی توزیع کاربری ها در محدوده مطالعاتی از روش نزدیک ترین مجاورت (RN) استفاده شده است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی و از شاخه میدانی است. نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که کاربری ها در بافت قدیم شهر کرمان در وضع موجود از نظر سازگاری، نظام توزیع و الگوی همجواری، هماهنگی چندانی با معیارهای برنامه ریزی شهری ندارند و این موضوع کیفیت زندگی شهری در سطح محدوده را تحت تأثیر قرار داده است. بیشترین سازگاری بین کاربری ها در بین کاربری مسکونی دیده می شود به گونه ای که 89 درصد از کاربری های مسکونی در حالت کاملاً سازگار و نسبتأ سازگار با همجواری های خود قرار دارند، از طرفی بی نظمی و تصادفی بودن پخش کاربری ها در سطح بافت قدیم شهر کرمان بسیار به چشم می خورد.
نظارت بر پویایی شهرنشینی در ایران معاصر با استفاده از تصاویر چند زمانه DMSP/OLS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظارت بر چگونگی گسترش مناطق شهری در مقیاس کلان امری بسیار مهم به منظور برنامه ریزی توسعه شهری و پیشگیری از مشکلات فاجعه بار در مناطق کلان شهری می باشد. با این حال، در اغلب موارد کمبود اطلاعات اولیه در این زمینه به ویژه در کشورهای در حال توسعه یکی از موانع اصلی برای رسیدن به این امر است. بنابراین به منظور بررسی تعادل در نظام شهری ایران از شاخص نخست شهری و رتبه اندازه شهرهای ایران از سال 1335 تا 1390 با استفاده از داده های جمعیتی نقاط شهری در دوره های مختلف سرشماری بهره برده شد. همچنین به منظور نظارت بر پویایی شهرنشینی در ایران معاصر از دید فضایی-زمانی از تصاویر چند زمانه DMSP/OLSمربوط به سال های 1371 تا 1391 بهره برده شد. نتایج تحقیق نشان داد ک ه پدیده نخست شهری، با توجه به تمام شاخص ها در نظام شهری ایران، در تمام این دوره ها وجود داشته است؛ و به طور کلی نتایج حاصل از توزیع لگاریتمی مرتبه- اندازه شهرهای ایران در فاصله زمانی 1335 تا 1390 نشان می دهد که در 55 سال اخیر با گذر زمان توزیع شهرها به سمت عدم تعادل میل کرده و در سال 1385 نامتعادل ترین توزیع را با شیب خط مطلق 142/1 نشان می دهد. در نهایت تجزیه و تحلیل تصاویر DMSP در ارتباط با مناطق شهری و تولید ناخالص ملی از مدل رگرسیون خطی بهره برده شد، که نتایج نشان داد که رابطه خطی بین نور در شب و جمعیت کشور، جمعیت شهری کشور و تولید ناخالص ملی وجود دارد. میزان R2 برای جمعیت شهری برابر با 854/0 می باشد؛ که نشان می دهد از این تصاویر می توان به عنوان عاملی برای شناسایی پویایی در نظام شهری ایران بهره برد.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی در شهر یاسوج با استفاده از سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصاویر چند طیفی سنجش از راه دور برای به دست آوردن درک بهتری از محیط زمین بسیار کارآمد می باشد؛ بنابراین باتوجهبه دگرگونی های گسترده درکاربریاراضیوپوششگیاهی،استفاده ازفناوریسنجشازدور به یکابزارمهمدر بررسی وپایشتغییراتبدل شده است. این پژوهش با هدف ارزیابی تغییرات کاربری و درصد پوشش گیاهی در شهر و نواحی پیرامون یاسوج انجام گرفت. بدین جهت با استفاده از تصاویر سنجندهTM ماهواره LANDSATبه تاریخ: 21 و 22 دسامبر سال های 1998 و 2010؛ 13 و 14 ژوئن سال های 1987و 2010، نقشه های کاربری و شاخص بهنجار شده پوشش گیاهی NDVI با استفاده از خوارزمیک بیش ترین شباهت، فاصله ماهالانویی و حداقل فاصله؛ طبقه بندی نظارت شده تهیه گردید.
نتایج نشان داد که بیشترین میزان مساحت در سال 1986 مربوط به کاربری بایر با 2/14 کیلومتر مربع و سپس کاربری مسکونی با 26/3 و فضای سبز با 15/2 کیلومتر مربع کمترین مقدار مساحت را به خود اختصاص داده اند، در مقابل در سال 2010 بیشترین میزان مساحت مربوط به کاربری مسکونی با 27/10 کیلومتر مربع و سپس کاربری بایر با 68/8 کیلومتر مربع و در پایان پوشش گیاهی با 66/0 کیلومتر مربع کمترین مقدار مساحت را در بر گرفته است. همچنین بیشترین میزان تغییرات در این بازه زمانی، مربوط به کاربری مسکونی با 157 درصد (افزایش 7 کیلومتر مربعی) است، اما شاهد روند کاهشی مساحت کاربری های بایر (52/5 کیلومتر مربع) و فضای سبز (49/1 کیلومتر مربع) در طی سال های 1986 تا 2010 می باشیم. همچنین با ترسیم حریم پنج کیلومتری پیرامون شهر، نقشه درصد شاخص پوشش گیاهی تهیه و نشان داد که مساحت درصد پوشش گیاهی بیش از 70 درصد 42/16 کیلومتر مربع و 60 الی 70 درصد 13/55 کیلومتر مربع کاهش و در مقابل مساحت درصد پوشش گیاهی کمتر از 60 درصد 56/71 کیلومتر مربع افزایش داشته است. همچنین ارزیابی دقت کلی خوارزمیک های پایش تغییرات در منطقه نشان داد که روش های بیشترین شباهت و فاصله ماهالانویی بیشترین دقت و روش حداقل فاصله کمترین دقت در استخراج کاربری های سه گانه مسکونی، بایر و فضای سبز دارد.
بهبود طبقه بندی بدون نظارت تصاویر فراطیفی با استفاده از مدل خوشه بندی فازی Gustafson-Kessel(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های خوشه بندی c-means یکی از پرکاربردترین شیوه های طبقه بندی نظارت نشده در آنالیز داده ها به شمار می رود. مدل فازی این روش، یعنی Fuzzy c-means، یکی از مشهورترین مدل هایی است که در آن هر داده با یک مقدار درجه عضویت بین 0 و 1، به هر یک از خوشه ها اختصاص داده می شود. این مدل خوشه بندی جهت طبقه بندی داده های سنجش از دوری بسیار استفاده شده است. مدل Fuzzy c-means از فاصله اقلیدسی جهت خوشه بندی استفاده کرده و برای همه خوشه ها شکل یکسانی فرض می کند. با وجود این، این مدل برای داده هایی که در آن ها کلاس ها دارای شکل و حجم متفاوت اند، مناسب به نظر نمی رسد. برای رفع این مشکل، مدل Gustafson-Kessel جهت خوشه بندی داده های پیچیده ارائه شده است. این مدل برمبنای به کارگیری یک ماتریس کوواریانس فازی برای هر خوشه عمل می کند و شکل هندسی، حجم و جهت گیری یکسانی برای همه خوشه ها در نظر نمی گیرد. در این تحقیق، از هر دو مدل خوشه بندی مذکور جهت داده های سنجش از دوری فراطیفی واقعی حاصل از سنجنده های Hyperion، ROSIS و CASI استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل های خوشه بندی Fuzzy c-means و Gustafson-Kessel به پارامتری به نام فازی کننده وابسته است که در این تحقیق، مقدار بهینه آن با محاسبه و بررسی دقت طبقه بندی هر یک از این مدل ها، در ازای فازی کننده های مختلف به دست آمده است. نتایج به دست آمده در ازای مقدار بهینه فازی کننده، نشان می دهد که مدل Gustafson-Kessel دقت و صحت طبقه بندی را حدود 5/12% برای داده های Hyperion و حدود 45/8% برای داده های ROSIS افزایش می دهد. همچنین، ارزیابی دیداری نتایج دو مدل خوشه بندی روی داده های CASI نشان می دهد که مدل Gustafson-Kessel عملکرد بهتری دارد. البته در مقابل، باید گفت مدل Gustafson-Kessel هزینه زمانی بیشتری را صرف می کند و همچنین، جهت تعیین پارامتر مربوط به حجم خوشه ها، به دانش قبلی نیاز دارد.
بررسی و ارزیابی کاربری اراضی مناطق 9گانه شهر شیراز با استفاده از مدل LQ در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری اراضی"" در واقع مجموعه فعالیت هایی است که محیط انسانی را مطابق خواسته ها و نیازهای جامعه شهری سامان می بخشد و این مقوله هسته اصلی برنامه ریزی شهری را تشکیل می دهد. امروزه با توجه به توسعه روزافزون شهرها و عدم تعادل در پراکنش کاربری ها،ساماندهی کاربری اراضی شهری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. دسترسی عادلانه به این کاربری ها و استفاده بهینه از آنها،یکی از مولفه های اساسی در توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است. این مطالعه شهر شیراز را به علت قرار داشتن در زمره شهرهای تاریخی – فرهنگی و دارا بودن ارزشهای ملی و ویژگیهای بین المللی،همچنین توسعه شتابزده شهر در دهه های اخیر و دارا بودن مسائل و مشکلات شهرسازی، به عنوان نمونه موردی جهت بررسی و ارزیابی کاربری های مناطق آن برگزیده است . پژوهش صورت گرفته، با روش تحلیلی مقایسه ای بر پایه روش تجربی انجام شده است که هدف از انجام آن شناخت وضعیت کاربری اراضی مناطق 9 گانه شهر شیراز با رویکردی جغرافیایی و بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)است. به منظور ارزیابی کاربری ها،از یک سو با استفاده ازروش های مقایسه ای، میزان کاربریهای شهری مناطق 9 گانه شهر شیراز با کل شهر شیراز، ایران و جهان مقایسه شده و از سوی دیگر با استفاده از مدل ضریب مکانی LQi به تفاوت های مکانی کاربری ها در سطح شهر شیراز پرداخته شده و وزن هر کاربری در سطح مناطق شهر شیراز مورد ارزیابی قرار گرفته است.درنهایت نیز اطلاعات به دست آمده را به محیط excell و spss برده تا مورد کنکاش قرار گیرند.آنچه از یافته های این تحقیق به دست آمده نشان می دهد که : توزیع کاربری ها در شهر شیراز،با استانداردهای رایج کشور و جهان مغایرت دارد.همچنین،در خود شیراز، توزیع کاربریها در مناطق مختلف شهر با مساله عدم تعادل روبروست که در این میان،کاربری های فرهنگی- مذهبی ،حمل و نقل ،آموزشی،تاسیسات شهری و جهانگردی، نسبت به سایر کاربری ها تعادل فضایی نامناسب تری دارند.همچنین،بررسی ها نشان می دهند که صرف ارزیابی کمی کاربری ها کافی نبوده و باید با درنظر گرفتن تمامی جوانب و ارزیابی کیفی کاربری ها همراه باشد تا زمینه ساز توسعه پایدار شهر گردد . واژه های کلیدی : ارزیابی کاربری اراضی شهری، مناطق 9گانه شیراز، ، مدل LQ ،GIS
تحلیل فضایی دمای شهر شیراز در فصول گرم و سرد با بکارگیری تحلیل های آماری و تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش داده های دمایی روزانه ایستگاه همدید شیراز از تاریخ 1951 تا 2010 در بازه زمانی 60 ساله مورد بررسی قرار گرفت. سپس میانگین روزانه دما به میانگین پنج روزه پنجک تبدیل گردید. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای بر روی فواصل اقلیدسی به روش وارد چهار فصل متمایز دمایی را مشخص می نماید، بر این اساس دوره گرم از 18 خرداد (هشتم ژوئن) آغاز و در 7 شهریور (29 آگوست) به پایان می رسد، همچنین دوره سرد از هفده آبان (8 نوامبر) شروع و تا هشتم فرودین (28 مارس) ادامه پیدا می کند. بعد از تعیین فصول بر اساس تصاویر سنجنده TM ماهواره LANDSAT دامنه های دمایی (دمای سطح زمین ) و میزان شاخص پوشش گیاهی NDVI برای هر دو فصل گرم و سرد با استفاده از نرم افزار9.2 ERDAS IMAGING در تاریخ های 6 دسامبر 2010 و 15 ژوئیه 2010 به ترتیب جهت فصول سرد و گرم تهیه و ارزیابی و محاسبه تفاوت های آن به کمک نرم افزار ARCGIS 9.3 انجام پذیرفت
تأثیر رطوبت جو در برآورد مشخصه های وارونگی دمایی از تصاویر ماهواره ای MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وارونگی دمایی زمانی رخ می دهد که در تروپوسفر و تا ارتفاعی مشخص، با افزایش ارتفاع، دما افزایش یابد. از مشخصه های وارونگی دمایی، پارامترهای قدرت و عمق وارونگی دمایی است. قدرت وارونگی به اختلاف دمایی بین قلة وارونگی و سطح زمین اطلاق می شود و ارتفاع متناظر با این اختلاف دمایی، عمق وارونگی نام دارد. راهکار متداول برای تعیین این مشخصه ها، اندازه گیری های میدانی به وسیلة رادیوساند است، که نوعی اندازه گیری نقطه ای در جو قلمداد می شود. به منظور مدل سازی برای استخراج مشخصه های وارونگی دمایی از تصاویر ماهواره ای می توان ارتباط بین اختلاف دمای درخشندگی زوج باندهای مختلف با قدرت و عمق وارونگی دمایی منتج از داده های رادیوساند را به دست آورد. در پی شایع بودن پدیدة وارونگی دمایی در شهر تهران، ایستگاه هواشناسی فرودگاه مهرآباد تهران به عنوان منطقة نخست مورد مطالعه انتخاب شد. ضرایب همبستگی خطی به دست آمده بین اختلاف دمای درخشندگی زوج باندهای مختلف با عمق و قدرت وارونگی محاسبه شده از داده های رادیوساند بسیار ضعیف بود که می تواند ناشی از تغییرات زیاد بخارآب جو و قدرت و عمق وارونگی دمایی نسبتاً ضعیف روی داده در تهران باشد. برای اثبات فرضیة مذکور، در ادامة روند تحقیق حاضر، عوامل مؤثر در افزایش ضریب همبستگی خطی بین اختلاف دمای درخشندگی زوج باندهای مذکور با عمق و قدرت وارونگی محاسبه شده از داده های رادیوساند بررسی شدند. با توجه به روی دادن وارونگی های عمیق و قدرتمند تر در منطقة کرمانشاه درمقایسه با تهران، این منطقه به عنوان منطقة دوم مورد مطالعه انتخاب شد. افزایش ضرایب همبستگی محاسبه شده برای کرمانشاه نشان دهندة تأثیر عامل میزان قدرت و عمق وارونگی دمایی است. برای مثال، ضریب همبستگی بین BT 7.2 -BT 11 با قدرت و عمق وارونگی دمایی در تهران به ترتیب 16/0 و 32/0 و در کرمانشاه به ترتیب 51/0 و 70/0 است. به منظور بررسی تأثیر میزان بخار آب موجود در جو بر ضرایب همبستگی، با توجه به آنکه میزان بخار آب موجود در جو طی فصول سرد کمتر از فصول گرم است، داده های تهران و کرمانشاه به دو دستة تمام فصول و فصول سرد تقسیم شدند. افزایش ضرایب همبستگی محاسبه شده برای تهران و کرمانشاه طی فصول سرد نشان دهندة تأثیر عامل میزان بخار آب موجود در جو است. به عنوان نمونه، ضریب همبستگی بین BT 7.2 -BT 11 با قدرت و عمق وارونگی دمایی در کرمانشاه برای تمامی فصول به ترتیب 51/0 و 70/0 و طی فصول سرد به ترتیب 78/0 و 85/0 است.
شناسایی ساختمان های تخریب شده بر اثر زلزله، با استفاده از آنالیز بافت تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک بسیار بالا ( VHR) و سیستم استنتاج فازی مطالعه موردی زلزله پورتوپرنس سال 2010(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از مخرب ترین سوانح طبیعی است که در هر زمانی با شدت های مختلف رخ می دهد. زلزله های شدید در محیط های مسکونی باعث تخریب ساختمان ها، راه های اصلی و از همه مهم تر، باعث تلفات جانی می شوند. آشکارسازی ساختمان های تخریب شده ناشی از چنین سانحه ای در زمان مناسب مسئله ای حیاتی برای مدیریت بحران و امدادرسانی به شمار می رود. این پژوهش با هدف تشخیص ساختمان های تخریب شده بر اثر زلزله، با استفاده از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک بسیار بالا انجام شده است. جهت نیل به این هدف از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک بسیار بالا (VHR) مربوط به قبل و بعد از وقوع زلزله در شهر پورتو پرنس کشور هائیتی در سال 2010 و نقشه تخریب مشاهده شده از منطقه استفاده شده است. در این پژوهش پس از محاسبه ویژگی های بافتی تصاویر، با استفاده از تحلیل همبستگی، توصیفگرهای بافتی بهینه انتخاب شدند. سپس با استفاده از مقادیر بافت های برگزیده و سیستم استنتاج فازی، وضعیت تخریب ساختمان ها طبقه بندی شد. در نهایت، نقشه تخریب به دست آمده، با استفاده از مدل پیشنهادی، با نقشه تخریب منطقه مقایسه شد. دقت نهایی مدل پیشنهادی با استفاده از شاخص Kappa، 82% و همچنین، دقت مدل در تشخیص ساختمان های تخریب شده با استفاده از شاخص Jaccard، %89.69 به دست آمد.
توسعه عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگار برای تصویربرداری هوایی اراضی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور کاربرد سامانة سنجش ازدور هوایی برای پایش و مدیریت اراضی و باغات کشاورزی، عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگاری (کشتبان) توسعه داده شد. این سامانه شامل دو بخش اصلی هوایی و زمینی است. بخش هوایی شامل اجزای مکانیکی پرواز، بوردهای پایش و کنترل، سامانة OSD، سامانة موقعیت یابی جهانی، باتری لیتیوم- پلیمر قابل شارژ، دوربین چندطیفی و سامانة تثبیت دوربین است. بخش زمینی نیز شامل رادیوکنترل، ایستگاه گیرندة زمینی و نرم افزار پایش است. ارتباط بخش های هوایی و زمینی به صورت دورسنجی با برد یک کیلومتر است. به منظور ارزیابی عمودپرواز، چندین مرحله پرواز انجام گرفت و قدرت مانورپذیری و پایداری دستگاه بررسی شد. همچنین تصاویر چندطیفی برداشت شده پردازش و کیفیت آنها ارزیابی شد. براساس نتایج این پژوهش، توانتفکیک زمینی در ارتفاع پروازی 250-10 متر برابر با 95-6/3 میلی متر در پیکسل به دست آمد.همچنین صحت کلی نقشة طبقه بندی شدة 94 درصد و ضریب کاپا 90/0 به دست آمد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگار قادر به تصویربرداری هوایی چندطیفی با توان تفکیک مکانی زیاد است.
فرسایش کناری رودخانه چرداول با استفاده از مدل HEC-RAS در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهمترین پدیده در فرایندهای پوستی زمین جریان آب ها است و رودخانه ها نه تنها در سیمای کلی زمین نقش دارند، بلکه شکل زیستن انسان در کره ی زمین را نیز تعیین می نمایند. تخریب سواحل وتداوم فرسایش کناری هرساله در ایران و سایر نقاط جهان موجب تخریب اراضی مرغوب کشاورزی اطراف رودخانه، تاسیسات ساحلی، پل ها، و امامکن عمومی می گردد. ازسویی اجرای هرگونه عملیات جهت اصلاح مسیر، کنترل فرسایش رودخانه، احداث تاسیسات و سازه های آب و مانند آن باید مبنی بر شناخت صحیح از رفتار رودخانه، ویژگی های مواد بستری و عوامل و مکانیسم های موثر در فرسایش کناری صورت می گیرد. به همین علت وضعیت فرسایش کناری رودخانه چرداول در بازه ی چناره مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا مسیری از رودخانه به طول 5/1 کیلومتر انتخاب شده و با انجام عملیات صحرایی برداشت شد. سپس بعد از تهیه TIN منطقه با استفاده از الحاقیه HEC-GeoRAS که امکان لینک مدل HEC-RAS و نرم افزار ArcGIS را فراهم می آورد 50 مقطع عرضی به مدل معرفی شده و مقادیر ضریب مانینگ نیز به مدل معرفی شد. با معرفی مشخصات هندسی رودخانه، مشخصات جریان و ضریب مانینگ به مدل HEC-RAS، مشخصه های جریان به ازای سیل با دوره بازگشت های 5، 25، 50، 100 و 200 تعیین گردیده و جهت تعیین و شناسایی نقاط مستعد فرسایش و رسوبگذاری، مقادیر حداقل و حداکثر تنش برشی و سرعت در نقاط مختلف بازه به ازای سیل با دوره بازگشت های مختلف تعیین شد. نتایج مربوط به حداکثر تنش برشی و سرعت نشان می دهد که تنش برشی و سرعت در تمامی دوره های بازگشت سیل درکانال اصلی بیش از سواحل بوده که این عوامل می تواند ضمن فرسایش بیشتر کانال اصلی رودخانه نسبت به سواحل، افزایش شیب رودخانه، پایین رفتن آب و نهایتا فرسایش کناری شود. همچنین حداقل تنش برشی به ازای سیل با دوره بازگشت های مختلف برابرN⁄m^2 12/7 بوده که در ساحل چپ رخ داده و بنابراین ساحل چپ بازه چناره مستعدترین محل جهت رسوبگذاری است. بازدید های میدانی نیز صحت محاسبات و نتایج حاصله از تحقیق اخیر را نشان می دهد.
مکان یابی محل دفع پسماندهای روستایی با استفاده از تلفیق مدل تصمیم گیری چند معیاره در محیط GIS (مطالعه موردی: شهرستان شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این که امروزه دفع نامناسب و غیر اصولی مواد زاید یکی از دلایل مهم آلودگی محیط زیست است و مقوله مکان یابی می تواند جهت مدیریت بهتر مواد زاید جامد و کاهش مشکلات زیست محیطی آن به کار برده شود، هدف این مقاله، تعیین مکان مناسب جهت دفن پسماندهای روستایی است که به صورت مطالعه موردی در دهستان های شهرستان شهرکرد انجام شده است.
روش: این تحقیق از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. هدف از این پژوهش مکان یابی بهداشتی دفن پسماند روستایی با استفاده از تلفیق مدل تصمیم گیری چندمعیاره (AHP FUZZY) و سیستم اطلاعات جغرافیایی است.
یافته ها: انتخاب مکان مناسب برای دفن بهداشتی زباله، مستلزم در نظر گرفتن عوامل و معیارهای متعددی (پوشش گیاهی، معیارهای فاصله از فرودگاه، فاصله از گسل، فاصله از شهر و روستا، فاصله از رودخانه، فاصله از رودخانه دایمی، فاصله از رودخانه فصلی، نزدیکی به کاربری اراضی، فاصله از راه های ارتباطی، ناهمواری، فاصله از خطوط انتقال برق فشارقوی، میزان باران) است که در این مقاله از ترکیب لایه های فوق، جهت استخراج و تفسیر نقشه نهایی مکان یابی پسماند روستایی استفاده شده است. با توجه به اهمیت این معیارها و ترکیب آن ها، سه سایت پیشنهادی مشخص شده بر روی نقشه، واقع در مناطق شرقی و غربی این شهرستان، بهترین مکان های پیشنهادی جهت دفن پسماندهای روستایی است.
راهکار علمی: استفاده از روش های نوین ابزاری توانمند و موفق در انجام مکان یابی است و نیازمند استفاده از این ابزار در مدیریت پروژه های شهری و روستایی هستیم.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر از این نظر حایز اهمیت است که می توان با شناسایی معیارهای مرتبط و تعیین محدوده حریم دفن پسماند روستایی از پخش آلایندهای زیست محیطی مخرب در محیط روستا به عنوان یک محیط زیستی و تفریحی جلوگیری کرد.
مدل سازی ناپایداری دامنه ای در حوضه آبریز تسوج با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیائی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری دامنه ای باعث ایجاد خسارات هنگفت اقتصادی و تلفات انسانی در سطح جهان می شوند. تهیه نقشه احتمال ریسک و تعیین مناطق مستعد وقوع آن ها،یکی از راه های آمادگی به منظور کاهش تأثیرات آتی چنین وقایع پرمخاطره محسوب می شود.هدف از این تحقیق، بررسی میزان حساسیت و تعیین احتمال وقوع ناپایداری دامنه ای در حوضه آبریز تسوج می باشد.بدین منظور، از مدل فرآیندیSINMAPدر محیط نرم افزاریGISو با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی زمین(DEM) مستخرج از نقشه های توپوگرافی مقیاس1:25000استفاده شده است.نتایج حاصل از اجرای مدل نشان داد که احتمال وقوع ناپایداری در منطقه نسبتاً بالا می باشد. واسنجی شبیه سازی از طریق مقایسه نتایج حاصله با داده های مشاهده ی در قالب نتایج تفسیر عکس های هوایی و مشاهدات صحرائی نشان داد که نتایج حاصل از شبیه سازی مدل با ضریب اطمینان بالائی قابل قبول است. همچنین، همپوشانی نتایج حاصل از مدل با نقشه های شیب و لیتولوژی منطقه نشان داد که زمین لغزش های منطقه عمدتاً نیز در روی سازندهای زمین شناسی ماسه سنگ، شیل و مارن و در شیب های 20-50 درصد رخ داده اند. گسترش سازندهای حساس به فرسایش و تأثیر فعالیت های تکتونیکی بر آن ها باعث شده تا حجم وسیعی از مواد واریزه ای در دامنه ها تشکیل شده و به علت شیب بالای حوضه و فقر پوشش گیاهی آن شاهد حرکات توده ای فعال در این ناحیه باشیم. بطوریکه انتقال این مواد سالانه خسارات هنگفتی به سازه های هیدرولوژیکی موجود در عرصه آبخوان تسوج وارد می سازد. با توجه به تطابق و همخوانی مطلوب نتایج مدل با مشاهدات صحرائی پیشنهاد می گردد تا مطالعات مشابهی برای تعیین مناطق دارای ریسک بالای ناپایداری دامنه ای قبل از شروع عملیات سازه ای مخصوصاً در مناطق ناهموار صورت گیرد. این امر می تواند خسارات ناشی از انتقال رسوب به این سازه ها را کاهش داده و عمر مفید آن ها را افزایش دهد.
مقایسه کارآیی روش های پارامتریک و ناپارامتریک در طبقه بندی پوشش اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 (مطالعه موردی: بخشی از شهرستان دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه داده های سنجش از دور قادر به ارائه جدیدترین اطلاعات برای مطالعه پوشش زمین و کاربری های اراضی می باشند. این تصاویر به دلیل ارائه اطلاعات به هنگام، تنوع اشکال، رقومی بودن و امکان پردازش در تهیه نقشه های کاربری از اهمیت بالایی برخوردارند. مشخص کردن پوشش اراضی کمک شایانی به مدیران مناطق جهت تصمیم گیری می کند. در این راستا هدف از انجام این پژوهش مقایسه کارآیی روش های پارامتریک (کمترین فاصله و جعبه ای) و ناپارامتریک (ماشین بردار پشتیبان) در طبقه بندی پوشش اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 در بخشی از شهرستان دزفول می باشد. ماهیت این پژوهش توسعه ای-کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی بوده است. بدینمنظور داده های ماهواره ای شامل تصاویر ماهواره ای لندست 8 (13/8/2013) تهیه گردید، و با استفاده از نرم افزار ENVI آماده سازی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. میزان کارآیی هر روش طبقه بندی با محاسبه دو شاخص صحت کلی و ضریب کاپا بررسی گردید.نتایج مقایسه روش های مورد استفاده در پژوهش نشان داد الگوریتم SVM به ویژه سه کرنل خطی، شعاعی و چند جمله ای نسبت به روش های پارامتریک به ترتیب با 15/97% ، 89/95%و 63/95% از دقت مطلوب تری برخوردار هستند.این مطالعه کارآیی و قابلیت مطلوب تر الگوریتم های SVM را در طبقه بندی تصاویر سنجش از دور در مقایسه با روش های پارامتریک تأیید می نماید.
تحلیل فضایی فرایندهای شهرنشینی در منطقه کلان شهری تهران
حوزههای تخصصی:
مناطق شهری با مشخصه هایی چون دگرگونی و پویایی مداوم بنا به مقتضیات و شرایط اجتماعی و اقتصادی دچار تحولاتی می گردند. این تحولات با توجه به تفاوت مکانی تحت فرایندها و سازوکارهای خاص شکل و توسعه یافته است. این پویایی در شهرها و مناطق شهری تا کنون از دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرارگرفته است؛ از جمله این دیدگاه ها، مدل شهرنشینی متغیر است که در آن ویژگی های زمانی شهرنشینی در سه فاز شهرنشینی، برگشت تمرکز و شهرگریزی مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر با بهره گیری از دیدگاه های این مدل سعی در بررسی کارکرد مناطق شهری در منطقه کلانشهری تهران دارد. در این پژوهش با بهره گیری از روش روشی توصیفی و تحلیلی سعی شد تا الگوی حاکم بر شهرنشینی منطقه کلان شهری تهران تعیین گردد. بر اساس یافته های پژوهش، برون افکنی جمعیت و فعالیت به پیرامون و حرکت روزانه جمعیت از مرکز به پیرامون، سبب شکل گیری و رشد سکونتگاه ها و مراکز جمعیتی پیرامون منطقه کلانشهری شده است. این فرایند با توجه به رشد شهرهای کوچک، حرکت شهرهای میانی به سمت استقلال عملکردی و تغییر فرایندهای مهاجرتی از مرکز به پیرامون می تواند به عنوان مرحله شهرگریزی پذیرفته شود.
روش تحلیل سلسله مراتبی فازی در سامانه اطلاعات مکانی به منظور تعیین نقاط بهینه حفاری در کانسار مس پرفیری نیسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل پرهزینه و زمان بر بودن عملیات حفاری و نیز ریسک بالای آن در اکتشاف مواد معدنی این مرحله از اهمیت به سزایی برخوردار است. به منظور تعیین نقاط بهینه حفاری، تهیه نقشه پتانسیل معدنی با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی برای تلفیق کلیه فاکتورهای اکتشافی امری ضروری می باشد. روش های مختلفی برای تهیه نقشه پتانسیل یابی تاکنون توسعه یافته است. یکی از موثرترین آنها با توجه به طبیعت پدیده های زمین شناسی و معدنی؛ روش سلسله مراتبی در ترکیب با منطق فازی است. در این تحقیق از روش ترکیبی متشکل از سلسله مراتبی و فازی که تحت عنوانسلسله مراتبی فازی(AHP Fuzzy)؛ بهره گرفته شده است. در این بررسی از فناوری سامانه اطلاعات مکانی به عنوان یکی از مؤثرترین ابزارها برای مدیریت داده و اطلاعات اکتشافی برای تلفیق داده های مختلف جهت تهیه نقشه پتانسیل معدنی بهره گرفته شده است. در این پژوهش؛ کانسارمس پرفیری نیسیان به عنوان مطالعه موردی استفاده شده است. زیرا این کانسار در استان اصفهان در کمربند ولکانیکی ارومیه-دختر کشور؛ در حال مطالعه اکتشافی بوده و بعلت پیچیدگی های زمین شناسی و معدنی؛ تعیین بهینه محل های حفاری جهت مطالعات تفصیلی از حساسیت قابل توجهی برخوردار است. به منظور تهیه نقشه فاکتور زمین شناسی؛ ژئوشیمی از داده های موجود بهره گرفته شده است. برای محاسبه وزن لایه های اکتشافی از فرآیند سلسله مراتبی فازی استفاده می شود. در راستای اجرای دقیق از متخصصان زمین شناسی و ژئوشیمی بهره گرفته می شود. در فرآیند تلفیق لایه های اطلاعاتی حاصله از عملگرهای فازی استفاده می شود. برای ارزیابی و اعتبارسنجی نقشه پتانسیل معدنی حاصله؛ از گمانه های اکتشافی استفاده می شود. مقایسه نقشه پتانسیل تولید شده با گمانه ها نشانگر انطباق معنادار و مثبت بین آنها است. در این راستا نقاط پیشنهادی برای حفاری های مورد نیاز ارائه شده است.
بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری فروچاله ها در سازندهای کارستی با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند متغیره در محیط ArcGIS و SPSS (مورد مطالعه: ناهمواری های بیستون – پرآو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه های کارستی در برخورد با عوامل مؤثر متنوع و پیچیدگی مکانیسم آن ها در ارتباط باهم و با توجه به نقش آن ها در تحول و حساسیت کارست زایی واکنش متفاوتی بروز می دهند؛ بنابراین امروزه در برنامه ریزی های محیطی به مطالعات اولیه و تهیه نقشه های ممیزی استعداد شکل گیری اشکال کارستی، اهمیت خاصی داده می شود. ناهمواری های بیستون-پرآو به عنوان منطقه مورد پژوهش با سازندهای آهکی بخشی از زون چین خورده و تکتونیزه شده بوده که مستعد شکل گیری اشکال متنوع کارستی است. لذا هدف اصلی این پژوهش مطالعه عوامل مؤثر در توسعه کارست با تأکید بر فروچاله ها و پهنه بندی استعداد توسعه و حساسیت منطقه کارستی بیستون- پرآو است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و همبستگی بوده و نوع آن کاربردی است. متغیرهای پژوهش شامل یک متغیر وابسته (فروچاله ها) و هفت متغیر مستقل (بارش، دما، شیب، جهات شیب، ساختار زمین شناسی، گسل و ارتفاع) بوده است که در برای سنجش ارتباط بین این متغیرها تمام لایه های مؤثر در تشکیل کارست با استفاده از نرم افزارهای GIS مورد پردازش و کدگذاری قرارگرفته و با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند متغیره در محیط SPSS روابط آن ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از معادله رگرسیونی و نتیجه ی تأثیر دادن ضرایب رگرسیونی متغیرها در ماتریس داده ها بر اساس روابطی (استعداد وقوع فروچاله ها) به صورت طیفی از اعداد مثبت و منفی درآمده است. اعداد مثبت بیانگر وجود شرایط لازم برای توسعه کارست و اعداد منفی بیانگر نبودن شرایط مناسب برای توسعه کارست است. دامنه این طیف عددی، به صورت کیفی به سه کلاس، استعداد کم، استعداد متوسط و استعداد زیاد تقسیم شده است. تفسیر ضرایب و نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که لیتولوژی مهم ترین نقش را در توسعه کارست بر عهده دارد و بعد از آن به ترتیب لایه های گسل، بارش، ارتفاع، دما، شیب و جهات شیب در درجات بعدی اهمیت قرار می گیرند.
ارزیابی کیفیت شرب آب زیرزمینی دشت لردگان با استفاده از شاخص GWQI در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص کیفیت آب زیرزمینی (GWQI) یکی از شاخص های مهم در تعیین کیفیت آب های زیرزمینی است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت شرب آب زیرزمینی لردگان براساس شاخص کیفیت آب زیرزمینی (GWQI) در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. به این منظور، در 32 حلقه چاه pH، EC، TDS (کل جامدات محلول)، TSS (کل جامدات معلق)، کدورت، یون های اصلی، نیترات (NO 3 2- ) و فسفات (PO 4 2- ) اندازه گیری و سختی کل محاسبه شد. نقشة مؤلفه ها به روش وزن دهی معکوس فاصله رسم شد. به منظور محاسبة شاخص GWQI نقشة هر مؤلفه نرمال شد و براساس آنها نقشه های رتبه به دست آمدند. سپس با استخراج وزن هر مؤلفه از نقشه، رتبة آن و نقشة شاخص GWQI تهیه شد. آب زیرزمینی لردگان براساس میانگین نقشة GWQI با مقدار 83 کیفیت مناسبی داشت. نقشة GWQI نشان داد که کیفیت آب شرب از جنوب غرب به سمت شمال کاهش می یابد، که به وجود مراکز کشاورزی فشرده، تصفیه خانة فاضلاب در شمال دشت و سازند گچساران در شمال دشت نسبت داده شد. تحلیل حساسیت به روش حذف تک نقشه ها نشان داد که شاخص GWQI در آبخوان لردگان نسبت به Tu و TSS و تا اندازه ای Na + حساس تر است و این دو مؤلفه بایستی با دقت و تکرار بیشتری اندازه گیری شوند.
مقایسه مدل های تصمیم گیری تاپسیس و تحلیل سلسه مراتبی در پتانسیل یابی منابع آب زیرزمینی حوضه دشت یزد – اردکان در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محدودیت منابع آب و توزیع فصلی نامناسب بارندگی در کشور نشان می دهد که ابتدا باید ظرفیت منابع آب های موجود سطحی و زیرزمینی را به خوبی شناسایی و مطالعه کرد تا برنامه ریزی جامعی برای بهره برداری صحیح از آن ها صورت گیرد. علاوه بر لزوم اشاعه رویه های مرسوم و مطلوب در برنامه ریزی و مدیریت منابع آب، بهره گیری از فناوری های جدید مانند مدل سازی در سیستم اطلاعات جغرافیایی و پردازش داده های ماهواره های با توجه به خصوصیاتی مانند سرعت و دقت بالا و دید وسیع و یکپارچه، می تواند به عنوان ابزاری مناسب در اکتشاف منابع آبی با توجه به هزینه های بالای روش های سنتی مطرح گردد. در این پژوهش ابتدا عوامل طبیعی مؤثر در ایجاد مکان های احتمالی ذخایر آب زیرزمینی تعیین شد. سپس این عوامل در قالب فنون تصمیم گیری چند معیاره، تحلیل سلسله مراتبی، و تاپسیس، و به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی، مدل سازی شدند. همچنین به منظور بررسی دقت این مدل ها، زون های با پتانسیل آب زیرزمینی که از هر مدل استخراج شده با موقعیت مکانی منابع آب زیرزمینی موجود مقایسه و ارزیابی شد. نتایج نشان داد که روش تحلیل سلسله مراتبی با دقت 6/61 درصد، نسبت به روش تاپسیس منابع آب زیرزمینی موجود را بهتر شناسایی کرده است.
به کارگیری داده های سنجش از دور در آشکارسازی تغییرات پیچان رودی دلتای مند - بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچان رودها یکی از اشکال تیپیک ژئومورفولوژیک بوده که به دلیل مهیا بودن شرایط محیطی در سواحل جنوبی کشور ایران به طور متعدد مشاهده می گردند. این لندفرم های پویا و فعال تحت تأثیر دینامیک رودها و شیب آرام دلتاها در فاصله زمانی اندک، تغییرات فضایی شدیدی پیدا می کنند. در این مقاله سعی بر این است تا با استفاده از داده های سنجش از دور و پیمایش میدانی، تغییرات مورفولوژیک بستر رودِ مُند طیّ یک دوره 57 ساله در پنج بازه زمانی (1334- 1364- 1373- 1379 و 1391) استخراج و تحلیل شود. نتایج تحقیق نشان داد که در طی سال های 1334 تا 1391 تغییرات مورفولوژی بستر رود مند بسیار زیاد بوده، به طوری که در مصب رودخانه نزدیک به 5/3 کیلومتر جا به جایی بستر مشاهده گردید. مقایسه فضایی بستر رود در سال 1334 نسبت به سال 1391، بیانگر این مطلب بوده که 52/42 کیلومترمربع به کناره چپ اضافه شده در حالی که در کناره راست این مقدار 8/33 کیلومترمربع محاسبه گردید. شیب آرام دلتا (کاهش سرعت آب و به جاگذاری مواد رسوبی رود در بستر) ، پوشش گیاهی کناره و بستر رود (به دام انداختن رسوبات در بستر رود) و انسان (ایجاد سد در سطح حوضه آبریز مند، ساخت پل و سکوهای حفاظتی در کف بستر و انتقال آب رود به سایت پرورش میگو) از جمله عوامل مهم در تغییر بستر رود مند هستند.