فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۱۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با پیشرفت فن آوری های جمع آوری و مدیریت داده، پایگاه داده های بسیار بزرگ پدیدار شده اند. بسیاری از پرس وجوهای تجزیه و تحلیل بر اساس ماهیتشان به تجمیع و خلاصه سازی بخش های بزرگی از داده های در حال تجزیه و تحلیل نیاز دارند. مسئله اصلی در حیطه ی پایگاه داده پردازش کارآمد پرس وجو مخصوصاً در سیستم های لحظه ای [1] است که نیازمند رسیدن به جواب آنی می باشد تا اینکه کاربر زمان زیادی را برای دریافت پاسخ صرف نکند. ( AQP (Approximate Query Processing به عنوان روشی جایگزین برای پردازش پرس وجو در محیط هایی که ارائه یک پاسخ دقیق زمان بر است، با هدف ارائه پاسخ تخمینی، کاهش زمان پاسخ را با حذف یا کاهش تعداد دسترسی ها به داده ی پایه میسر می سازد. پردازش [2] In-Database عملکرد شبکه های کامپیوتری را بهبود بخشیده و به طراحی مناسب پرس وجو ها با نتایج نسبتاً سریع و دقیق کمک می کند. در این پژوهش عملیات تجمیع ( Sum ) در پایگاه داده PostgreSQL روی داده های رستری بارش به دو روش معمولی و بهینه پیشنهاد شده، انجام شده است. بررسی نتایج نشان می دهد که سرعت اجرای تابع Sum با خوشه بندی، 2/27 برابر اجرای این تابع بدون خوشه بندی است و میانگین اختلاف عددی پیکسل های حاصل از اجرای تابع Sum بهینه با اجرای تابع معمولی آن 028/0 می باشد. میانگین زمان اجرای پرس وجوهای معمولی و بهینه برای تابع Sum به ترتیب 211 و 754/7 ثانیه می باشد که نشانگر کارآمد بودن روش پیشنهاد شده در این تحقیق می باشد. نتایج تحقیق حاضر که در حقیقت کاهش معنی دار زمان پاسخ آنالیزهای داخل پایگاه داده ای در داده های رستری می باشد، می تواند در ارائه سرویس های رئال تایم تحت وب مانند هواشناسی، ترافیک و ... که نیازمند تحلیل های آنی و جواب لحظه ای می باشند مورد استفاده قرار گیرد. [1]- Real time [2]- درون پایگاه داده
تعیین شاخص های خشکسالی تنش تبخیری (ESI) و سلامت گیاه (VHI) در حوزه آبخیز تویسرکان به کمک تصاویر ماهواره ای مودیس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی می تواند در اثر کمبود بارش و اثری که بر روی کاهش آب قابل دستس برای گیاه اثرمی گذارد، شناسایی شود. تهیه نقشه پهنه بندی خشکسالی در مدیریت مناسب منابع آب در سطح ناحیه ای و ملی موثر خواهند بود. همچنین استفاده از تکنیک سنجش از دور می تواند نقشه پهنه بندی و کلاسه شده خشکسالی را به خوبی نمایش دهد. در همین راستا استفاده از شاخص های خشکسالی که به کمک سنجش از دور تعیین می شوند مفید خواهند بود. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی دو شاخص خشکسالی سنجش از دوری تنش تبخیری (ESI) و سلامت گیاهی (VHI) و تطابق با شاخص خشکسالی بارش استاندارد(SPI) در حوزه آبخیز تویسرکان همدان می باشد. به این منظور از 32 تصویر ماهوراه ای مودیس از سال 2003 تا 2010 استفاده شد. نتایج نشان داد که روند تغییرات شاخص خشکسالی بارش استاندارد با دو شاخص خشکسالی سنجش از دوری تنش تبخیری و سلامت گیاهی در طی این 8 سال تطابق داشته است. در نهایت نقشه های پهنه بندی خشکسالی حوزه آبخیز تویسرکان در طی سالهای 2003 تا 2010 ارائه شد. ضرایب ماتریکس همبستگی بین VHI وESI 75% ، بین ESI و SPI، 6% و بین VHI وSPI 69% بوده است. نقشه های پهنه بندی شده نشان داد که شدت تغییرات کلاس خشکسالی در مرکز حوزه که دارای پوشش گیاهی بیشتری می باشد، حداکثر است.
پیش بینی جهات توسعه شهری با استفاده از روش ترکیبی سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل احتمالاتی بیزین (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعة غیراصولی شهرها به ویژه در کشورهای درحال توسعه، مدیریت رشد شهرها را به یکی از مهم ترین چالش های قرن 21 تبدیل کرده است. با وجود این، می توان با پیش بینی توسعة آتی شهر، برنامه ریزی بهینه ای برای شهر انجام داد. هدف از این پژوهش، پیش بینی جهات توسعة آتی شهر اردبیل با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانة مربوط به سال های 1987 و 2013 است. در این پژوهش، با استفاده از تئوری بیزین و 14 معیار طبیعی و انسانی مؤثر در توسعة شهری، نقشة پهنه بندی قابلیت توسعة شهری برای شهر اردبیل تهیه شد. سپس با استفاده از احتمالات تئوری بیزین، ارتباط میان معیارها و مناطق توسعه یافته تعیین و درنهایت، نقشة قابلیت توسعة شهری در پنج کلاس طبقه بندی شد. مطابق نقشة پهنه بندی، 8/17 درصد منطقه در کلاس با قابلیت توسعة خیلی زیاد، 6/29 درصد در کلاس با قابلیت توسعة زیاد، 4/20 درصد در کلاس با قابلیت توسعة متوسط، 9/18 درصد در کلاس با قابلیت توسعة کم و 3/24 درصد نیز در کلاس با قابلیت توسعة بسیار کم قرار گرفته اند. مناطق با قابلیت توسعة زیاد و بسیار زیاد به طور عمده در قسمت جنوب غربی و شمال غربی واقع شده اند. دقت نقشة قابلیت توسعة شهری، با استفاده از یک سوم مناطق توسعه یافته ارزیابی شد. نتیجه ارزیابی نشان داد که مدل با قابلیت پیش بینی 8/98 درصد در کلاس های با قابلیت توسعه زیاد و بسیار زیاد، دقت قابل قبولی در ارزیابی و پیش بینی توسعه آتی شهر دارد.
مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی با استفاده از روش تلفیقی AHP و GIS مطالعه موردی: منطقه 3 اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث ایمنی یکی از مهمترین مسائل شهری است که توجه مدیران شهری را به خود جلب نموده است. آتش سوزی یکی از تهدیدات ناشی از بحران های طبیعی و مصنوعی است که می تواند چالش های وسیعی را در ابعاد مختلف زندگی شهری پدید آورد. مطالعات انجام شده نشان داد که منطقه 3 اصفهان با جمعیت 111889نفر در سال1390 و وسعت 1152هکتار تنها دارای یک مرکز آتش نشانی می باشد که شعاع عملکردی مناسبی نسبت به کل منطقه نداشته و پاسخگوی نیاز ساکنان نمی باشد. از میان تجهیزات شهری، احداث مراکز آتش نشانی در این منطقه به علت قرارگیری بازار قدیمی، تاریخی و زنده ی قیصریه در آن و کمبود راه های خروج اضطراری و امداد رسانی در هنگام بروز آتش سوزی و همچنین وجود کارگاه ها و انبارهای متصل به بازار نیز که خود بر تبعات بروز سایر حوادث جانبی افزوده است؛ ازاهمیت و ضرورت برخوردار است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف افزایش سطح ایمنی، ضمن مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی در منطقه 3 اصفهان، با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و مدل مکانیابی در محیط GIS صورت گرفته است.همچنین این پژوهش بر مبنای روش تحقیق (توصیفی – تحلیلی) داده های مورد نیاز را بصورت کتابخانه ای – اسنادی جمع آوری نمود. در ابتدا معیارها و زیرمعیارهای مؤثر در مکان گزینی ایستگاه آتش نشانی با استفاده از روش سلسله مراتبی ( AHP ) به کمک نرم افزار Expert Choice وزن دهی شد و پس از آن با رقومی سازی لایه ها در محیط GIS با استفاده از تحلیل فضایی در ابتدا نقشه های فاصله اقلیدسی و در ادامه با کلاسه بندی، نقشه های هر لایه تولید شد و سپس با همپوشانی تمامی لایه ها با اعمال ارزش های بدست آمده از تحلیل سلسله مراتبی AHP ، مکان جدید ایستگاه آتش نشانی پیشنهادی شد.
استانداردسازی و بهبود فرایند جمع آوری و به هنگام سازی داده های ممیزی املاک شهری، با استفاده از سامانة اطلاعات مکانی همراه بافت آگاه و برمبنای استانداردهای مکانی ISO(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ممیزی املاک شهری ازجمله فعالیت های شهرداری ها به منظور جمع آوری و به هنگام سازی پایگاه اطلاعات توصیفی و مکانی املاک شهری محسوب می شود. با ظهور سامانه های اطلاعات مکانی همراه، روش های نوینی برای گردآوری و به هنگام سازی اطلاعات مکانی گسترش داده شدند. در محیط های همراه، پردازشگری های انجام شده وابسته به محیط کاری و پویای کاربر است. کاهش ارتباط صریح کاربر با سامانه از عوامل مهم در هوشمندسازی سامانه و کاهش خطاهای انسانی در جمع آوری و به هنگام سازی اطلاعات به شمار می رود. برای این منظور، لازم است سامانه با استنباط وضعیت کاربر، با استفاده از اطلاعات بافت، نقشه ها و اطلاعات مناسب را در اختیار او قرار دهد. اطلاعات ممیزی املاک شهری نمونه ای از اطلاعات مکانی اند که می توانند از چنین سامانه هایی بهره ببرند. این مقاله تلاشی برای تحلیل نقش سامانة اطلاعات مکانی همراه بافت آگاه در استاندارد سازی و بهینه سازی فرایند ممیزی املاک شهری و نیز شناسایی روش های پیاده سازی چنین سامانه ای برای عرضة اطلاعات مکانی به ممیز و همچنین، هوشمندکردن واسط های کاربر برای ارتقای قابلیت های سامانه است. هدف نهایی تحقیق گسترش یک سامانة اطلاعات مکانی همراه، جهت ممیزی املاک شهری، با درنظرگرفتن اطلاعات بافت های موقعیت، جهت و سامانه، ب رای نقش ه ها و سروی س های قابل عرضه است که افزون بر مزایای سامانة اطلاعات مکانی همراه در گرد آوری و به هنگام سازی داده های ممیزی املاک، مزایای یک سامانة بافت آگاه را نیز دارد. در طراحی و پیاده سازی سیستم تحقیق حاضر، افزون بر معماری خادم مخدوم، از معماری مستقل نیز استفاده شده است تا در صورت قطع ارتباط با خادم، فرایند ممیزی متوقف نشود. درنهایت، سیستم بالا در یکی از بلوک های شهری تهران پیاده سازی شده و نتایج حاصل با نتایج ممیزی های پیشین مقایسه شده اند که نشان دهنده کاهش 50% زمان مورد نیاز برای جمع آوری داده ها در روش معرفی شده، به نسبت دو دورة آخر ممیزی املاک شهر تهران، و کاهش نزدیک به 100% زمان سپری شده بین گردآوری داده های توصیفی و مکانی و ورودشان به پایگاه دادة شهرداری، در مقایسه با دو دورة یادشده است. سیستم پیشنهادی در این تحقیق از ارتباط صریح ممیز با برنامه می کاهد و اطلاعات و نقشه ها که در ممیزی املاک شهری سنتی روی کروکی ها و فرم های کاغذی گردآوری و تصحیح می شدند، با استفاده از روش ارائه شده در این تحقیق، در محل مستقیماً جمع آوری و به هنگام می شوند که باعث بهبود چشمگیر فرایند ممیزی املاک شهری می شود.
توسعة شاخص های دما/ پوشش گیاهی جهت برآورد رطوبت خاک با استفاده از خطوط هم رطوبت به دست آمده از تصاویر سری زمانی سنجندة MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رطوبت خاک در فرایندهای تعاملی بین جو و زمین و تغییرات جهانی اقلیم نقش مهمی ایفا می کند. در سه دهة گذشته، محققان بسیاری به تعیین رطوبت خاک، با استفاده از داده های سنجش از دوری، توجه داشته اند. روش های مثلثی و ذوزنقه ای از روش های سنجش از دوری اند که با ترکیب داده های حرارتی و مرئی، شاخصی برای میزان رطوبت را تعیین می کنند. یکی از مهم ترین موارد تأثیرگذار در دقت این روش ها، دقت تعیین لبه های خشک و مرطوب در نمودار پراکندگی دما/ پوشش گیاهی است. درنتیجه، ناتوانی در تعیین لبه های مذکور، در برخی روزها و شرایط، امکان استفاده از این روش ها را محدود می کند. هدف این مطالعه مطرح کردن روشی برای تعیین دقیق لبه های خشک و اشباع، در تمامی روزها و شرایط، با استفاده از تلفیق داده های سری زمانی دما و پوشش گیاهی است. به منظور تحقق این هدف، خطوط هم رطوبت به منزلة خطوطی معرفی می شوند که رطوبت در امتداد آن ها مقدار ثابتی است و برای تعیین لبه های خشک و مرطوب در هر روز به کار رفته اند. شاخص میزان رطوبت خاک پیشنهادی برای 28 روز در سال 2014، در منطقه ای از شهر مونیتوبا در کشور کانادا، با استفاده از ویژگی های دو خط انتخاب شده از میان خطوط هم رطوبت به دست آمده ازطریق داده های دمای سطح، دمای هوا و شاخص پوشش گیاهی سنجندة MODIS، محاسبه و با استفاده از داده های زمینی ایستگاه های رطوبت سنجی شبکة RISMA واقع در این منطقه، ارزیابی شده است. در تمامی 28 روز، تصویر شاخص پیشنهادی که معرف میزان رطوبت خاک است، به منزلة خروجی روش پیشنهادی به دست آمد. ضریب همبستگی شاخص به دست آمده با میزان رطوبت خاک در روزهای بدون پوشش گیاهی به 92/0 رسیده و این مقدار ضریب همبستگی، در روزهای با پوشش گیاهی انبوه، کمتر بوده است.
مقایسة نتایج تخمین تبخیر و تعرق واقعی حاصل از مدل های متریک و سبال، با استفاده از تصاویر سنجنده های مودیس و ETM+(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش محصول به تأمین نیاز آبی گیاه وابسته است؛ درنتیجه، تخمین درست نیاز آبی گیاه هم به تولید محصول کمک می کند و هم در مدیریت منابع آب تأثیر دارد. الگوریتم های سبال و متریک از مهم ترین و پرکاربردترین روش های باقی ماندة بیلان انرژی برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از داده های سنجش از دور محسوب می شوند. بر همین اساس، هدف از تحقیق حاضر بررسی نتایج تبخیر و تعرق واقعی با اجرای مدل های متریک و سبال در دشت قزوین است. به منظور ارزیابی نتایج برآورد تبخیر و تعرق واقعی، از دو سنجنده با قدرت تفکیک زمانی و مکانی متفاوت (تصاویر سنجندة مودیس[1] ماهوارة ترا و سنجندة ETM+ ماهوارة لندست 7) استفاده شد. در این زمینه، داده های ایستگاه هواشناسی قزوین و نیز داده برداری لایسیمتری، به منظور صحت سنجی نتایج الگوریتم متریک و سبال، به کار رفت. نتایج مدل های متریک و سبال با مجموع ده تصویر از تصاویر سنجندة مودیس ماهوارة ترا و سنجندة ETM+ ماهوارة لندست 7، با داده برداری های لایسیمتری گیاه مرجع چمن در سال 1380 ارزیابی شدند. سنجندة مودیس با 88/0r =، 91/1 RMSE= و 85/0 SE= میلی متر بر روز و سنجندة ETM+ با 00/1 r=، 91/0RMSE= و 09/0 SE= میلیمتر بر روز در مدل متریک، در مقایسه با مدل سبال، برآوردی دقیق تر از داده برداری لایسیمتر دارند و در این تحقیق، مدل متریک به منزلة مدل برتر برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی در منطقة دشت قزوین توصیه می شود.
استفاده از مدل زیر پیکسل جاذبه به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی مدل رقومی ارتفاع (DEM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش قدرت تفکیک مکانی به منظور افزایش میزان اطلاعات در مدل رقومی ارتفاع (DEM) از جمله مهمترین موضوعات در ژئومورفولوژی کمی محسوب می شود. تاکنون مدل های مختلفی به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی ارائه شده است که از بین مدل ها، مدل جاذبه به عنوان جدیدترین مدل، دارای دقت بسیار بالایی می باشد. این مدل برای اولین بار به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی بر روی تصاویر ماهواره ای استفاده شده است. در این تحقیق از مدل جاذبه برای اولین بار به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی DEM استفاده شد. در بررسی حاضر، از دو مدل همسایگی پیکسل های مماس (Touching) و مدل همسایگی چهارگانه (Quadrant) به منظور تخمین مقادیر زیر پیکسل ها استفاده گردید. در مدل جاذبه احتیاجی به کالیبره کردن و آموزش الگوریتم همانند الگوریتم های یادگیری ماشین نیست، این امر موجب می شود که زمان محاسبات برای اجرای الگوریتم کم شود. پس از تولید تصاویر خروجی برای زیر پیکسل ها، در مقیاس های 2، 3 و4 با همسایگی های متفاوت، بهترین مقیاس با مناسب ترین نوع همسایگی با استفاده از نقاط کنترل زمینی تعیین شد و مقادیر RMSE برای آن ها محاسبه شد. تعداد کل نقاط کنترل زمین مستخرج از عملیات نقشه برداری، 2118 نقطه بود. مقدار RMSE برای هر DEM به صورت جداگانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که با استفاده از مدل جاذبه صحت تصاویر خروجی بهبود بخشیده شده و همچنین قدرت تفکیک مکانی آن ها نیز افزایش پیدا کرده است. بر اساس نتایج از بین مقیاس ها با همسایگی های مختلف، مقیاس 3 و مدل همسایگی چهارگانه نسبت به سایر روش ها دارای بیشترین دقت با کمترین میزان RMSE (54/5) برای DEM 30 متر و DEM 90 متر (13/9) می باشد.
مدیریت جغرافیایی جمعیت های آسیب دیده از سیل و زلزله (مطالعه موردی: شهرستان سرخه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی منجر به کاهش موجودی سرمایه انسانی، اجتماعی، فیزیکی می شوند و همچنین اثرات کوتاه مدت و بلندمدتی بر متغیرهای کلان اقتصادی و اجتماعی نظیر تولید،سرمایه گذاری، مخارج دولتی، تراز تجاری و فقر دارند که بر روی رشد اقتصادی و اجتماعی اثرگذار می باشد یکی از مسائلی که همواره مورد توجه سازمان های مسئول در مدیرت بحران قرار دارد انتخاب مکانی جهت استقرار اضطراری یا موقت جمعیت های آسیب دیده از سوانح می باشد. در ایران معمولاً مکان گزینی برای اسکان اضطراری شهروندان به صورت تجربی پس از بروز سانحه بدون در نظر گرفتن استانداردهای لازم توسط سازمان های امداد رسان انجام می گیرد. بدیهی است عدم رعایت مکان گزینی صحیح ممکن است فاجعه ی دیگری حتی به مراتب وخیم تر از سانحه اولیه بدنبال داشته باشد. بنابراین لزوم برنامه ریزی، مدیریت و ارائه راهکارهایی مناسب در استقرار اضطراری یا موقت جمعیتهای آسیب دیده قبل از وقوع زلزله الزامی می نماید از این رو این تحقیق با روش توصیقی تحلیلی بر پایه پیمایش به مکانیابی استقرار بهینه جمعیت های آسیب دیده از مخاطرات طبیعی(سیل و زلزله) در شهر سرخه استان سمنان پرداخت. به این منظور مکانهای بهینه اسکان موقت آسیب دیدگان از مخاطرات طبیعی احتمالی را برای منطقه مورد مطالعه، مورد بررسی قرار داده و با تلفیق برنامه ریزی صحیح و علمی در راستای مدیریت بحران با شناخت مکانهای مناسب جهت اسکان موقت آسیب دیدگان و آوارگان ناشی از حوادث احتمالی گام بر داشته شد نتایج تحقیقات و مطالعات انجام شده نشان می دهد که رویکرد به فناوری های نوین می تواند برای شناسایی فضاهای تخلیه جمعیت های آسیب دیده ناشی از زلزله و سیل مناسب باشند و ورزشگاه تختی واقع در جنوب غربی شهر سرخه بهترین مکان مناسب جهت برپایی اردوگاه اسکان موقت افراد بی سرپناه می باشد
پیاده سازی یک الگوریتم محیط آگاه در جانمایی شبکه حسگرها به منظور بهینه سازی پوشش در یک محیط شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، شبکه های حسگر بی سیم در کاربردهای متعددی مورد مطالعه قرار گرفته اند. یکی از مسائل مهم مورد مطالعه در این شبکه ها، جایابی بهینه حسگرها به منظور دستیابی به بیشینه مقدار پوشش شبکه در ارتباط با کاربرد تعریف شده شبکه حسگر در شهرهای هوشمند است. اطلاعات متنی (CI) حسگرها از جمله مشخصات و وضعیت حسگر در شبکه، نحوه ارتباط بین حسگرها، اطلاعات محیط پیرامونی آن ها در جانمایی و انجام مأموریت حسگر و نیز پدیده های فیزیکی مرتبط با شبکه حسگر در شهرهای هوشمند که می توانند موجب اختلال در انجام مأموریت محول شده به شبکه حسگرها شوند، به همراه ارتباطات بین آن ها، از عواملی هستند که مطالعه آن ها به جایابی بهینه شبکه های حسگر منجر می شود. پیچیدگی محیط مورد سنجش توسط حسگرها، با وجود موانع گوناگون، ممکن است به عدم پوشش مناطق مختلف در شبکه های حسگر منجر شود. از این رو، یک مسئله اساسی در یک شبکه حسگر، بهینه سازی پوشش مکانی آن است. در گذشته، چندین الگوریتم بهینه سازی محلی و سراسری توسعه یافته در این رابطه، به کار گرفته می شدند. در این مقاله، برای بهینه سازی جانمایی شبکه حسگرها از یک الگوریتم محیط آگاه با مزیت درنظرگرفتن انواع مختلف اطلاعات متنی یا محیطی و براساس کاربردهای خاص شبکه، به صورت مستقل از هر CI، استفاده شده است. درنهایت، نتایج به دست آمده در آزمایش انواع مختلف CI، بیانگر کارآمدی الگوریتم پیشنهادی در جانمایی بهینه سنسورها با استفاده از جنبه های مختلف اطلاعات متنی است.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مورد مطالعه: شهرستان تالش)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تهیه و ارزیابی نقشه های کاربری اراضی و شناخت توان و استعداد اراضی منبع مهم اطلاعاتی برای اتخاذ سیاست های اصولی و تدوین برنامه های توسعه به شمار می رود. بنابراین در این تحقیق هدف، آشکارسازی روند تغییرات کاربری اراضی و تعیین عوامل موثر بر آن در شهرستان تالش با استفاده از تصویر ماهواره ای LANDSAT سنجنده +ETM در سال 1382 و تصویر سنجنده OLI مربوط به سال 1396 است. پس از انجام پیش پردازش های لازم، به منظور بالا بردن قدرت تفکیک مکانی تصاویر از روش IHS جهت ادغام تصویر پانکروماتیک و چندطیفی هر دو سنجنده استفاده شد. طبقه بندی تصاویر به صورت نظارت شده و از روی تصاویر ادغام شده که دارای قدرت تفکیک مکانی 15 متر بوده، با الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی انجام شد. نتایج نشان داد که کاربری های اراضی جنگلی و کشاورزی در بازه زمانی 14 سال در شهرستان تالش روند کاهشی داشته است و برعکس کاربری های انسان ساخت در حال افزایش است. به دلیل افزایش روبه رشد جمعیت در شهرستان مورد مطالعه و نیز نیاز انسان به فضای بیشتر برای سکونت، منجر به توسعه فیزیکی شهر در جهات پیرامونی خود گردیده است که این عامل موجب بهره برداری از اراضی کشاورزی و جنگلی شده است. بنابراین برای حفظ عرصه های طبیعی، تثبیت و قانونی کردن کاربری اراضی در دستور کار متخصصان و مسئولان کشور قرار گیرد.
بررسی شاخص های طیفی به منظور شناسایی بیماری های زنگ زرد و قهوه ای در مدل تاج پوشش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری های زنگ زرد و قهوه ای گندم ازجمله مهم ترین بیماری های غلات در ایران و سایر کشورهای دنیا محسوب می شوند که سالیانه خسارات جبران ناپذیری را به اقتصاد کشاورزی وارد می کنند و در اغلب موارد، هم زمان رخ می دهند. بنابراین در این تحقیق، اثر بیماری های زنگ زرد و قهوه ای گندم در بازتابندگی برگ، با استفاده از شاخص های طیفی در مدل تاج پوشش، بررسی شد. بدین منظور، شاخص های گوناگون پوشش گیاهی استخراج شده از طیف برگ بیمار ارزیابی شدند. برای این کار، میزان گسترش بیماری های زنگ زرد و قهوه ای سطح برگ و درجات متفاوت آنها، با استفاده از دوربین دیجیتال و الگوریتم چندمرحله ای شامل تبدیلات رنگ، تهیة ماسک، استفاده از بافت و طبقه بندی حداکثر احتمال، استخراج شد. همچنین نتایج نشان داد، با افزایش نسبت سطح بیمار برگ، مقادیر عددی شاخص ها تغییر می کند؛ درحالی که پراکندگی داده ها به صورت کاملاً مشخصی افزایش می یابد. بیشترین میزان همبستگی برای شاخص NDVI برابر با 9/0و حداقل در شاخص حداکثر شیب قرمز برابر با 2/0 است. با ارائة معیار همانندی، دامنة تغییرات و نیز پراکندگی درون کلاسی، روابط طیف و بیماری بررسی و مشخص شد که با گسترش بیماری، معیارهای مورد اشاره تغییر می یابند. اگرچه در بیماری زنگ زرد این تغییرات دیده نمی شود، در شاخص های گوناگون طیفی با افزایش میزان بیماری، اختلاط طیفی در بخش های متفاوت زرد، نارنجی، قهوه ای و مردة گیاه دلیلی بر پراکندگی داده ها با گسترش بیماری محسوب می شود.
مقایسه ی رویکردهای استخراج روابط توپولوژی سه بعدی در نسل های مختلف سیستم اطلاعات مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسل جدیدی از سیستم اطلاعات مکانی ( GIS )، نسل GIS فراگستر است که در این نسل قابلیت سرویس دهی به هر کاربر در هر مکان و زمانی داده می شود. با پیشرفت فناوری های جدید در اخذ اطلاعات سه بعدی از محیط تحولی در نسل های قدیم سیستم اطلاعات مکانی ایجاد شده است. یکی از موارد حائز اهمیت در نسل های مختلف سیستم اطلاعات مکانی، استخراج روابط مکانی است. استخراج روابط توپولوژی سه بعدی که بیشتر در سیستم اطلاعات مکانی موردتوجه قرارگرفته است، مبتنی بر مدل داده های استفاده شده در نسل های مختلف GIS صورت می گیرد. مدل داده های مورداستفاده در نسل های قدیم GIS دارای محدودیت هایی همچون عدم تعامل پذیری بالا بین کاربر و محیط، عدم نمایش سه بعدی اشیاء به دست آمده از محیط و هم چنین ناسازگاری اشیاء با پیش فرض های استفاده شده هستند، درحالی که در نسل GIS فراگستر با استفاده از حسگرها و زیرساخت های مختلف در محیط، محدودیت های بیان شده برای سرویس دهی برطرف می گردد. هدف این مقاله مقایسه ی رویکردهای مورداستفاده در نسل های مختلف سیستم اطلاعات مکانی برای استخراج روابط توپولوژی مبتنی بر مدل داده های ارائه شده در این نسل ها است. در این مقاله استخراج روابط توپولوژی در نسل های سنتی سیستم اطلاعات مکانی، با استفاده از روش مدل سازی شئ گرا و شبیه سازی اشیاء هرم و کره صورت می گیرد. این در حالی است که در نسل GIS فراگستر از داده های به دست آمده توسط کینکت به عنوان یک حسگر انتخابی مبتنی بر مدل داده ی ارائه شده، روابط استخراج می گردد. نتایج به دست آمده از مقایسه ی رویکردهای استخراج روابط توپولوژی سه بعدی در این دو نسل، بیانگر افزایش تعامل کاربر با محیط پیرامون مبتنی بر ابزارهای موجود در نسل های فراگستر برای استخراج روابط توپولوژی است.
پهنه بندی مناطق در معرض پیشروی سطح آب دریا در اثر تغییر اقلیم (مطالعه موردی: بندر شهید رجایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
85 - 101
حوزههای تخصصی:
براساس آخرین یافته ها افزایش سطح آب اقیانوس ها و دریاها متاثر از پدیده تغییر اقلیم می باشد و این افزایش سطح آب دریاهای آزاد اثرات مستقیم بر زندگی ساحل نشینان خواهد داشت. در مطالعه حاضر اثرات تغییراقلیم بر افزایش سطح آب در تنگه هرمز مورد بررسی قرار گرفته است. برای پیش بینی تغییرات سطح آب در منطقه مذکور از متغییرهای اقلیمی استفاده گردیده است که براساس روش رگرسیون گام به گام انتخاب شده اند. اثرات تغییر اقلیم با مدل چرخه عمومی جو تحت عنوان CGCH3 که شامل دو سناریوی تغییر اقلیم A1B و A2 می باشد، ارزیابی شده است. برای بررسی ارتباط بین متغیرهای اقلیمی و تغییرات سطح دریا مدل شبکه عصبی مصنوعی-موجک مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج بیانگر میزان افزایش سطح آب دریا تا انتهای قرن حاضر در مجاورت تنگه هرمز برای سناریوی تغییر اقلیم A1B بین 64 تا 75 سانتیمتر و برای سناریوی تغییر اقلیم A2 بین 90 تا 105 سانتیمتر می باشد. همچنین نواحی ساحلی که تحت تاثیر افزایش ارتفاع آب قرار خواهند گرفت نیز بر روی نقشه مشخص گردید که نشان می دهد تغییرات سطح آب در این منطقه دارای آسیب پذیری بالایی نخواهد بود.
تعیین مکان مناطق اسکان موقت و سایت های امداد رسانی پس از زلزله در بافت تاریخی شهر یزد با استفاده از AHP،FUZZY LOGIC ، FAHP و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصلی ترین نیاز آسیب دیدگان ناشی از زلزله، داشتن سرپناه و رساندن خدمات امداد و نجات به آن ها در سریع ترین زمان ممکن است. بعد از وقوع زلزله نمی توان به سرعت مکان های مناسبی را برای آسیب دیدگان زلزله آماده کرد؛ بنابراین، باید قبل از وقوع چنین بحران هایی، مکان های مناسبی از نظر دسترسی به کاربری های شهری، داشتن امنیت، دوری از مناطق مخاطره خیز و ... برای آسیب دیدگان زلزله فراهم کرد. دسترسی دشوار به داخل بافت تاریخی برای ارائة خدمات امدادی و کمبود فضاهای باز، با وجود تراکم بالای جمعیت، بر بالارفتن آسیب پذیری در برابر حوادث در این منطقه می افزاید. در این پژوهش، به مطالعة موردی بافت تاریخی شهر یزد با هدف تعیین بهترین مکان استقرار گروه های امداد به منظور انجام عملیات نجات پرداخته شد. برای رسیدن به این هدف، ابتدا به معرفی پارامترهای مؤثر که وابسته به شرایط ساختاری و طبیعی منطقه هستند، پرداخته و لایه های GIS این معیارها تولید شد. سپس، برای از بین بردن عدم قطعیت در داده های ورودی و قضاوت شخصی در مورد اهمیت معیارها، از روش فازی استفاده شد و برای این منظور درجهتِ ترکیب نقشه ها با استفاده از تلفیق مدل های برهم نهی فازی، شبکة استنتاجی فازی تشکیل و از آن به منظور تعیین مکان های مناسب استفاده شد. استفاده از خواص مجموعه های فازی در فرایند سلسله مراتبی، فرایند سلسله مراتبی فازی را پدید آورد که باعث افزایش کارایی تصمیم گیری شد. در نهایت، گزینه ها برای سایت امداد و اسکان پس از زلزله مشخص و بر اساس معیارهایی مانند دسترسی به معابر، مساحت فضای باز و پراکنش مراکز امداد و اسکان اولویت بندی و تعیین شد. نتایج تحقیق همچنین نشان دهندة کمبود فضاهای کافی برای استقرار زلزله زدگان در بافت تاریخی شهر یزد است.
مقایسه پراکنش خطا در شبکه های عصبی مصنوعی بازگشتی Elman و Jordan در تخمین غلظت ذرات معلق اتمسفر (PM10)با استفاده از تصاویر ماهواره ای MODIS (مورد مطالعاتی: شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بواسطه پیچیدگی عملکردی پدیده آلودگی هوا، از روش های هوش مصنوعی بالاخص شبکه عصبی برای مدل سازی آلودگی هوا استفاده می شود. هدف از این پژوهش دو مدل شبکه عصبی بازگشتی Elman و Jordan در زمینه پراکنش خطا و اعتبارسنجی آنها، به منظور تخمین غلظت ذرات معلق موجود در اتمسفر در شهر اهواز می باشد. پارامترهای مورد استفاده شامل رطوبت، فشار هوا، دما و عمق نوری آئروسل می بوده که مقادیر آن از تصاویر ماهواره ای MODIS و داده های ایستگاه های هواشناسی تهیه شده است. نتایج نشان می داد که مدل Jordan با مقدار RMSE معادل 9/219 میلی گرم بر متر مکعب نسبت به مدل Elman با مقدار RMSE معادل 5/228 دقت برازش بهتری داشته است. مدل Jordan به دلیل استفاده از حلقه های درونی سبب به روز رسانی مقادیر زمینه شده و این امر موجب افزایش صحت مدل می شود. مقدار شاخص R2 ، که نماینده میزان رابطه خطی بین مقادیر پیش بینی شده با مقادیر واقعی است، برای مدل Jordan معادل 5/0 بدست آمده است که درصد تخمین صحیح 50 درصد داده ها را نشان می داد. در نهایت با استفاده ازداده های مربوط به غلظت PM10 برای روز 162 که بالاترین میزان غلظت را داشت با روش درونیابی IDW نقشه توزیع مکانی آن تولید شد. با توجه به گران بودن ایستگاه های آلودگی سنجی پیشنهاد شد از منابع کمکی دیگر مانند اطلاعات داوطلبانه با استفاده از سنسورهای ارزان قیمت موبایل به عنوان ایستگاه کمکی متحرک و کم هزینه جهت افزایش تراکم و پراکنش مناسب ایستگاه ها جهت مدلسازی دقیق تر آلودگی هوا استفاده شود.
شناسایی و پهنه بندی میزان شوری آب های زیرزمینی با استفاده از GIS (مطالعه موردی: دشت نمدان شهرستان اقلید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت های بی رویه از آ ب های زیرزمینی سبب کاهش سطح آب ها و تغییر کیفیت آنها می شوند. میزان هدایت الکتریکی آب، یکی از شاخص های مؤثر در تعیین میزان تغییر آب های زیرزمینی است؛ به شکلی که میزان شوری آب با برداشت بی رویه و کاهش سطح آب زیرزمینی افزایش می یابد و این امر، آسیب های جبران ناپذیری به زندگی گیاهی و جانوری اکوسیستم وارد می کند. در پژوهش حاضر کوشش شده است با تحلیل فضایی میزان شوری آب های زیرزمینی دشت نمدان، میزان ارتباط آن با حلقه چاه های عمیق و نیمه عمیق موجود در دشت تعیین شود. ازاین رو، داده های 32 چاه مشاهده ای موجود در دشت نمدان با روش میان یابی در محیط GIS برای تعیین میزان شوری آب زیرزمینی در پنج دسته بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیارکم در دوره آماری ده ساله (1380 تا 1389) استفاده شدند و سپس با تلفیق لایه های اطلاعاتی سال های آماری، میزان شوری آب زیرزمینی تعیین نهایی شد. در نهایت، ارتباط پهنه های دارای شوری بسیار زیاد و زیاد با حلقه چاه های عمیق و نیمه عمیق تعیین و مشخص شد از بین 1311 چاه عمیق موجود در دشت نمدان، 433 حلقه چاه (02/33 درصد) در محدوده بسیار زیاد و زیاد قرار دارند و این میزان، برای چاه های نیمه عمیق 66/12 درصد است. در نتیجه موقعیت چاه های عمیق و برداشت بی رویه از آنها بر شورشدن آب های زیرزمینی دشت نمدان تأثیر بسیار زیادی دارد
بررسی کارآیی روش های تصحیح اثر اتمسفر در برآورد تراکم تاج پوشش جنگل های گیلان با استفاده از شاخص های گیاهی حاصل از لندست 8(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتابش پدیده های سطح زمین روی داده های سنجش از دوری تحت تأثیر عوامل گوناگونی مانند شرایط اتمسفر است. در برخی مطالعات لازم است اثر اتمسفر به شیوه های متفاوت و مناسبی حذف شود یا کاهش یابد. در این تحقیق، سه روش تصحیح اتمسفریک تفریق شیء تیره (DOS)، تجزیه و تحلیل سریع خط دید اتمسفر ازطریق طیف ابر مکعب (FLAASH)، شبیه ساز وکتوری ثانویة سیگنال ماهواره ای در طیف خورشیدی (SV6) روی سنجندة OLI ماهوارة لندست 8 جنگل های استان گیلان اعمال شده است. از هر تصویر، ده شاخص گیاهی استخراج شد. با استفاده از لایة پوشش جهانی، محدودة جنگل روی شاخص های متفاوت استخراج و با استفاده از روش شیءپایه، محدودة جنگل روی تصویر قطعه بندی شد. 91 قطعه به طور تصادفی انتخاب شد. با استفاده از شبکة نقطه چین به ابعاد 20×20 متر، تراکم تاج پوشش درختان در هر قطعه روی تصاویر گوگل مشخص شده است. آزمایش پیرسون برای آزمون معناداربودن همبستگی شاخص ها با نمونه های مرجع، رگرسیون خطی و غیرخطی برای مدل سازی تراکم تاج پوشش به کار رفت. نتایج نشان داد که مدل تصحیح برمبنای کد SV6 در مناطق جنگلی استان گیلان بهتر عمل کرده است. شاخص GARI حاصل از مدل تصحیح اتمسفریک DOS با خطای RMSE برابر 72/17 و شاخص ARVI حاصل از مدل تصحیح اتمسفریک SV6، FLAASH و تصویر اصلی OLI به ترتیب معادل 38/15، 87/15 و 78/21 کمترین میزان خطای RMSE را نشان داده است. کاهش آثار اتمسفر در فرایند پیش پردازش قبل از مدل سازی ضروری و پیشنهادشدنی است.
مدیریت سکونتگاههای غیررسمی شهری با مشارکت عمومی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اسکان غیررسمی در اغلب کشورها، بعنوان یک مشکل و پدیده غیرقابل پذیرشی تلقی شده و مدیران شهری تعامل مطلوب و سازنده ای با ساکنان آن ندارند. در این مقاله، بر تغییر نگرش و رفتار مدیرت شهری نسبت به سکونتگاه های غیررسمی تاکید شده است. با این هدف که شیوه های برقراری روابط بین مردم و مدیریت را بررسی و امکان ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی در پرتو مشارکت مردمی را مطالعه کند. پرسش این است که نوع مداخله و نحوه عملکرد مدیران شهری، چه تاثیری بر میزان اعتماد و مشارکت مردم در بهبود آثار این پدیده خواهد داشت؟ جامعه آماری شامل مردم ساکن در منطقه میان آباد اسلامشهر در حوزه کلانشهری تهران- بعنوان مهم ترین محله دارای اسکان غیررسمی در این شهر- بوده است. تعداد 400 نمونه آماری از این میان انتخاب و بررسی برروی آن در دو دوره زمانی متفاوت (1386 و 1388)، انجام شد و سپس با نرم افزارهای spss و excel تحلیل صورت گرفت. نتایج تحقیق بیان کننده بروز تغییرات مثبتی در دو دوره زمانی است. بدین صورت که ارزیابی مثبت مردم از کیفیت خدمات ارائه شده از سوی مدیریت شهری، از 7 به 20 درصد افزایش یافته، رضایتمندی مردم از 18 درصد، به 38 درصد، تغییر یافته است، میزان اعتماد و باور مردم نسبت به مدیریت شهری از 16 به 27 درصد رسیده و میزان تمایل افراد به مشارکت های گوناگون در ساماندهی محله، از 15 به 33 درصد افزایش نشان می دهد.
معرفی و ارزیابی مدل جهانی همسان سازی داده های زمینی با داده های مشاهده ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف معرفی مدل همسان سازی داده های زمینی و ارزیابی دقت داده های این مدل در مقابل داده های اندازه گیری شده ایستگاه های همدیدی سطح کشور به انجام رسیده است. مدل همسان سازی داده های زمینی بطور مشترک توسط مراکز ناسا و نوآ با هدف شبیه سازی دقیق متغیرهای جریان و شرایط چرخه آب و انرژی توسعه داده شد. پوشش جهانی، قدرت تفکیک مکانی و زمانی بالا به همراه سیستم مدلسازی ترکیبی داده های سنجش از دوری و مشاهدات زمینی از ویژگی های منحصر بفرد این مدل است. این مدل متغیر های سیستم جو - زمین را در مقیاس های زمانی ماهانه و 3 ساعته با قدرت تفکیک مکانی 1 و 25/0 درجه جغرافیایی برآورد می کند، که خروجی آن نتیجه شبیه سازی چهار مدل سطحی Mosaic ، Noah ، CLM و VIC می باشد. برای ارزیابی مدل GLDAS ، داده های متوسط دمای ماهانه 66 ایستگاه همدیدی با پراکنش مناسب در سطح ایران و نیز داده های مدل GLDAS با دقت مکانی 25/0×25/0 درجه جغرافیایی از سایت های مربوطه دریافت و پردازش شد. برای ارزیابی آماری داده های نام برده از آماره های ضریب تعیین( 2 r )، مجذور میانگین مربع خطا ( Rmse )، شیب خط( Slope )، اریب( Bias ) و ضریب کارایی مدل( EF ) استفاده شد. مقایسه های آماری انجام شده نشان داد که داده های این مدل در سطح ایران از دقت بسیار مناسبی برخوردار می باشد و میزان خطای این مدل در برآورد متوسط دمای ایستگاه های مورد بررسی بسیار اندک و قابل چشم پوشی است. با وجود این در برخی مناطق بویژه درایستگاه های شمالی کشور مقدار برآورد مدل بیشتر از مقدار مشاهده ای و درتعداد محدودی از ایستگاه ها مانند کاشان و سنندج کمتر از مقدار مشاهده ای برآورد شده است. با توجه به پوشش جهانی، متغیرهای زیاد اقلیم - هیدرولوژی و نتایج این تحقیق که بیانگر دقت مناسب برآوردهای مدل جهانی همسان سازی داده های سطح زمین در پهنه ایران است، پیشنهاد می شود دقت متغیرهای دیگر این مدل نیز برای مناطق مختلف ایران مورد ارزیابی و واسنجی قرار گیرد.