دلتای سپیدرود بزرگترین دلتای ایرانی در ساحل جنوبی دریای خزرکه طی دو میلیون سال گذشته شکل گرفته، دارای تاریخ تکامل پیچیدهای است و به دلیل بسته بودن دریای خزر، روند دلتا سازی آن با دریا های آزاد تفاوت دارد. جابجایی مکرر دهانه نقش مؤثری در روند تکامل دلتا داشته، اما به تدریج میزان جابجایی کمترشده است. تاکنون در مورد نقش جریان های دریایی شرقی- غربی در انتقال رسوب، در خصوص انحراف دهانه سپیدرود اغراق شده و به نقش جابجایی دهانهها در مرفولوژی دلتا توجه ای نشده است. افزایش سطح آب دریا به میزان کم به تنهایی نمیتواند مانع گسترش دلتا شود. شکل گیری زبانه های ماسه ای، جزایر سدی و تپههای زیر آبی در روند تکامل دلتای اهمیت بسزایی دارد. در این مقاله سعی شده با استفاده از منابع تاریخی، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، عکس های هوایی وتصاویر ماهواره ای لندست و در نهایت بررسی های میدانی، فرایند تکامل دلتای سپیدرود مورد بررسی قرار گیرد. واژگان کلیدی: ژئومرفولوژی، دلتا، سپیدرود، کواترنر، دریای خزر.
دامنه های شمالی قوشه داغ با توجه به شرایط لیتولوژیکی، هیدرولوژیکی، جهت گیری دامنه ها، اقلیم (و گاه پالئو کلیما) و ویژگیهای سازندهای سطحی، از مستعدترین مناطق برای وقوع لغزشها، محسوب می شوند. سهم عوامل خارجی و داخلی در وقوع لغزش ها در سرتاسر منطقه یکسان نیست. در بخش هایی از منطقه به دلیل افزایش رطوبت در سازندهای سطحی تشکیل دهنده شیب های طبیعی، در برخی فصول حرکت مواد دامنه ای به طور دوره ای صورت می گیرد. در فصول پرآب این جابجایی مختص به لایه رسی کم ضخامت در روی دامنه ها است. اما در بخش اعظم منطقه، سازندهای سطحی به توجه به ویژگیهایی که دارند، نسبت به دریافت رطوبت عکس العمل شدیدی از خود نشان می دهند. در چنین بخش هایی، سهم عوامل خارجی در وقوع لغزش ها بسیار برجسته تر از عوامل داخلی است. حد پلاستسیته (PL%) در10 نمونه جمع آوری شده، از 26 (نزدیکی روستای کوتلر)، تا فاقد پلاستستیته (N.P)، (بخش های دیگر منطقه) متفاوت است.
ارتفاعات تالش گنجینه ای غنی از اشکالحاصل از فرسایش یخچالی است از آنجائیکه فرایندهای مرفوژنز بیرونی تابع شرایط اقلیمی هستند و شرایط اقلیمی عصر حاضر امکان ایجاد چنین اشکالی را فراهم نمی آوردند بنابراین وجود چنین اشکالی را میتوان تاییدی بر تغییر اقلیم و به تبع آن تغییر در سیستم شکل زایی در این بخش از کشورمان دانست به دلیل مصون بودن نسبی این اشکال از فرسایش و با نظر به دخالت سیستم های شکل زایی کنونی زمانتشکل آنها به تغییرات اقلیمی جهانی ÷لیستوسن مربوط میشود شناسائی اشکال به کمک عکسهای هوایی 1:55000 و 1:20000 و نقشه های تو÷و گرافی ÷وششی منطقه و همراه با بازدیدهای میدان و نیز شناسایی منشا رسوبها توسط نمونه برداری و آنالیز آنها به انجام رسید شواهد زئومرفولوژیک مورد بررسی در این تحقیق شامل سیرک و دره یخچالی سنگهای سرگردان رسوب های یخچالی و سطوح فرسایش یافته توسط یخ می باشد میانگین برف مرز خاصل از این تحقیق برای ارتفاعات تالش طی ÷لیستوسن 2360 متر محاسبه شد ولیکن به دلیل همجواری با دریای خزر به صورت محلی تفاوتهایی در ارتفاع برف مرز ایجاد شده چنانچه این ارتفاع برای ضلع شرقی 1800 ضلع جنوبی 2400 و ضلع غربی 2900 متر محاسبه گردیده است مرفوژنر ارتفاعات تالش طی دوره های سرد ÷لیستوسن توسط دو سیستم فرسایش یخچالی و مجاور یخچالی انجام گرفته است
"گل افشان پیرگل که یکی از پدیده های ناشناخته ژئومورفولوژی استان سیستان و بلوچستان و از جاذبه های طبیعی بسیار زیبای این استان محسوب می شود. در کوه های سیاه بندان در شرق بزمان و در جنوب غربی خاش واقع شده است. ارتفاع این گل افشان از سطح زمین 127 متر و حداکثر ارتفاع آن از سطح دریا 1667 متر می باشد. این گل افشان در حال حاضر هفت دهانه فعال و 3 یا 4 مخروط غیر فعال دارد و بر روی یک تپه مارنی با وسعتی در حدود 50 هکتار، واقع شده است.
آب خروجی از این گل افشان کاملا شور و گل آن تقریبا رقیق و رنگ آن خاکستری تیره است. مقدار گاز خروجی آن نسبتا کم و از نوع گاز دی اکسید کربن (CO2) می باشد.
این گل افشان تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته و حتی بر روی نقشه های زمین شناسی ایران هم نشان داده نشده است. بنابراین با توجه به فقر منابع کتابخانه ای، در این مقاله سعی بر این خواهد بود که از تجربه 13 سال کار مستمر و میدانی نگارنده بر روی گل افشان های استان جهت جبران این نقیصه بهره گرفته شود."
استان یزد با وسعت بیش از یکصد و سی و یک هزار کیلومتر مربع، به نسبت مساحت خود، پس از استان سیستان و بلوچستان، بیشترین نواحی کویری و بیابانی کشور را در بر می گیرد. استان بر اثر تنوع و تضاد ارتفاع همراه با تفاوت شکل و جهت ناهمواری ها، از تنوع نسبی طبیعی، زیستی و جمعیتی برخوردار شده است. از دیدگاه طبیعی یکی از علل مهم این تنوع وجود واحدهای مختلف مورفوتکتونیک یا پیکر زمینی ساختی است که ناشی از باقی ماندن آثار فعالیت ها و رویدادهای تکتونیکی از دوره های بسیار قدیم (پرکامبرین) تا بسیار جدید (کواترنر) می باشد. در این مقاله ویژگی ها و روندهای فضایی تکتونیکی استان یزد برای تشریح شرایط مورفوتکتونیک منطقه مورد بررسی قرار می گیرند. این نوع بررسی ها می توانند به عنوان مقدماتی جهت مطالعات خاص و محلی برای شناخت مسایل تکتونیکی موضعی، از جمله احتمال وقوع زمین لرزه، مورد استفاده قرار گیرند.
"حیات سیستان بزرگ بستگی کامل به نحوه تداوم جریان هیرمند دارد. به گفته هرودوت اگر مصر هدیه روخانه نیل است، باید اذعان کنیم که تمدن های دشت سیستان نیز مدیون رودخانه هیرمند است. این رودخانه همان طوری که در تصاویر ماهواره ای شواهد آن کاملا مشخص می باشد، بارها تغییر مسیر داده است.
در منابع تاریخی هم به تغییر مسیرهای متعدد هیرمند که به نابودی شهرها و روستاها و به طور کلی تمدن های گذشته منجر گردیده، اشاره شده است. بنابراین رودخانه همان قدر که در شکل گیری، رشد و گسترش تمدن های این ناحیه موثر بوده در نابودی تمدن ها نیز سهمی داشته است.
در این مقاله به علل مختلف زمین شناسی شامل سهولت فرسایش پذیری و رسوبگذاری که به بافت و نوع خاک منطقه بستگی داشته و عوامل تکتونیکی که منجر به تغییر مسیرهای متعدد هیرمند در طول تاریخ گردیده و همچنین آثار فضایی آن پرداخته شده است. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر آن است که عوامل فرسایش پذیری در منطقه نقش محسوس تری را نسبت به سایر عوامل در این فرایند ایفا نموده است، زیرا وجود لایه ها و عدسی های ماسه ای ریزدانه بادی و فاقد چسبندگی و فرسایش پذیر در بین تناوب لایه های ریزدانه رسی و سیلتی سطحی، فرسایش پذیری بستر رودخانه هیرمند را تسهیل نموده است. در عین حال پدیده واگرایی خاک در کنار رشد چین خوردگی در پی سنگ از دیگر عوامل موثر در تسهیل فرسایش و جابجایی رودخانه هیرمند بوده است. در کنار این عوامل نقش بادهای شدید منطقه و عوامل انسانی نیز در این فرایند کاملا محرز می باشد."
هدف از این پژوهش شناسایی پدیدههای ژئومورفولوژی موجود در حوضه با تاکید بر حرکات دامنهای و فرسایش میباشد و بررسی ارتباط آنها با سایر پارامترهای طبیعی مانند زمینشناسی سطحی، اقلیم، منابع آب و خاک و پوشش گیاهی و ویژگیهای فیزیکی حوضه و فرایند تاثیر این عوامل بر رسوبخیزی حوضه کوهزن میباشد. در این راستا برآورد رسوب حوضه به روش MPSIAC و تهیه نقشه ژئومورفولوژی انجام شد. با توجه به روش تحقیق در علوم طبیعی یعنی مشاهده - فرضیه - آزمون و استنتاج کوشش گردیده تا با حداقل امکانات و استفاده از منابع مختلف (تحقیقات کتابخانهای) و بررسیهای میدانی (تحقیقات مشاهدهای) به اهداف این پژوهش دست یافته شود. در این پژوهش مشخص گردید که در حوضه آبخیز کوهزن انواع مختلف فرسایش از جمله فرسایش سطحی شیاری و خندقی و کنار رودخانهای به وفور یافت میشود و از لحاظ حرکات دامنهای با لغزش و ریزش مواجه میباشد که در رسوبخیزی حوضه نقش عمدهای دارند و از بین عوامل نه گانه موثر در فرسایش و رسوب به روش MPSIAC، فرسایش کنار رودخانهای بیشترین تاثیر را دارد. و همچنین با مقایسه برآورد رسوب حوضه به روش ترسیم منحنی دوام و برآورد رسوب حوضه به روش MPSIAC که عامل ژئومورفولوژی و سنگشناسی و... در آن بررسی میشود، در نتیجه ژئومورفولوژی در رسوبخیزی حوضه تاثیر عمدهای دارد.
سطح زمین عموماً به وسیلة خاک و نهشتههای سطحی پوشیده شدهاست . خاک ، محیط طبیعی پویائی از ترکیب موادّ ریزدانهای است که گیاهان در آن رویش مییابند و حاوی موادّ معدنی و آلی است . امروزه فرسایش خاک یکی از مهمترین مسائل و مشکلات نواحی است . در این میان دستیازیها و بهرهبرداریهای روزافزون انسان از محیط طبیعی نیزتأثیر زیادی در تشدید روند تخریب و فرسایش خاک دارد؛ به طوری که گاهی کشاورزان در گسترههای وسیعی ، سطوح شیبدار را به زیر کشت برده و با شخم زدن در جهت شیب ، موجب ایجاد بریدگیهای عمودی در دامنهها شدهاند . شخم زدن دامنهها و احداث شبکة آبیاری در امتداد منحنیهای میزان و نیز حفر کانالهادر امتداد شیب دامنهها موجب فرسایش و از دست رفتن خاک میگردد . در این تحقیق وضعیّت فرسایش و تولید رسوب در حوضههای آبریز منتهی به تنگةهرمز مورد بررسی قرار میگیرد. رودخانههای شور ، حسنلنگی، جلابی ، میناب ، مزابی ، گز و حیوی شبکة هیدروگرافی و زهکشی این حوضهها هستند . در این تحقیق ضمن بررسیهای میدانی، اسناد و مدارک مختلفی از جمله نقشههای توپوگرافی ، زمینشناسی ، منابع و قابلیّت اراضی، پوشش گیاهی ، آمارهای مختلف مربوط به ایستگاههای هیدرومتری ، رسوبسنجی ، هواشناسی ، بارانسنجی، عکسهای هوائی وتصاویر ماهوارهای به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفتهاست . جهت برآورد میزان فرسایش و رسوب در محدودة مطالعاتی ، از مدل اصلاح شدة پسیاک1 استفاده شده و با بررسی عوامل نهگانة مؤثّر در این مدل ، میزان تولید رسوب و فرسایش در هریک از حوضهها ، زیرحوضهها و واحدهای هیدرولوژیک برآورد شدهاست . بر این اساس میزان فرسایش و رسوب در کلّ محدودة مطالعاتی به ترتیب برابر با 95/25435 و 48/5458 تن در سال برای هر کیلومتر مربّع برآورد شدهاست.
اشکال سطح زمین و میزان تاثیر فرایندهای گذشته و حال را در تکامل و تحول سیمای زمین میتوان روی نقشه ژئومورفولوژی به طور دقیق ترسیم نمود و نمایش داد. چون این نقشه ها میتوانند دارای ویژگیهای مورفومتریک- مورفوژنیککرونولوژیک باشند، در طرحهایمدیریت و منابع طبیعی به عنوان اسناد پایه و اساسی مورد استفاده قرار میگیرند. هر اندازه مقیاس نقشه ها بزرگتر باشد، میتوان جزئیات بیشتری را در متن آنها به نمایش در آورد. تا سال 1379، نقشه های ژئومورفولوژی با مقیاس 25000 :1 در سطح استان گیلان وجود نداشت، ولی با اتمام مراحل اجرایی طرح پژوهشی (تهیه نقشه های ژئومورفولوژی شرق گیلان با مقیاس 25000 :1) در سال 1381، اطلسی متشکل از 57 برگ نقشه به ابعاد 90 * 100 سانتیمتر (شامل متن و راهنما) با هدف دانش افزایی آماده و ارائه شده است . نوشتار حاضر خلاصه ای از شرح چگونگی انجام کار و نتایج به دست آمده از اجرای طرح است که امید است مورد استفاده دانشجویان و دانش پژوهان رشته های جغرافیا و علوم زمین قرار گیرد.