فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۱٬۸۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از روش مبتنی بر شی گرا در تهیه ی نقشه کاربری اراضی حوضه آبریز دره رود با استفاده از تصاویر لندست 5 با سنجنده TM و لندست 8 با سنجده OLI در یک بازه زمانی 30 ساله، از سال 1990 تا 2019 و تاثیرات آن بر تغییرات دبی رودخانه دره رود مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ماهواره ای در چهارده کلاس طبقه بندی شد که کلاس های کشت آبی، زراعت دیم، مناطق سنگی، مناطق مسکونی، باغات و دریاچه دارای افزایش مساحت و زمین های بایر، مراتع، اراضی جنگلی و بستر رودخانه دارای کاهش مساحت بوده اند برای پی بردن به تغییرات روند جریانی رودخانه ، از روش SCS در مدل HEC_HMS استفاده شد و به صورت چهار زیر حوضه مشیران، هوراند، سمبور و بوران تقسیم شده و با توجه به کاربری اراضی شماره منحنی CN و زمان تاخیر رواناب زیرحوضه ها به همراه ضریب K و X به مدل معرفی شد و اجرا گردید. نتایج نشان داد که اوج رواناب در زیرحوضه مشیران با کاهش 7 مترمکعب و کاهش 5/8 میلیمتر حجم رواناب و در زیرحوضه هوراند با کاهش 6/8 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب و زیر حوضه سمبور با کاهش 2/2 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب همراه بوده است در حالی که در زیر حوضه بوران بر خلاف سه زیر حوضه قبلی افزایش اوج رواناب به میزان 10 متر مکعب در ثانیه و افزایش حجم رواناب به میزان 6/9 میلیمتر برآورد شده است.
شبیه سازی سیلاب بر روی اشکال تراکمی به روش شاخص های ژئومورفولوژیکی و مدل هیدرولیکی hec-ras(مطالعه موردی شهرک پردیسان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
. این پژوهش در محدوده شهرک پردیسان قم با هدف شبیه سازی سیلاب انجام گرفته است. در این پژوهش جهت رسیدن به هدف از تصاویر میدانی و ماهواره ای، گزارش ها، نقشه های کاربری اراضی و توپوگرافی، بعنوان داده های اولیه و از شاخص های ژئومورفولوژیکی و مدل هیدرولیکیHEC-RAS بعنوان روش و ابزار کار استفاده شده است. بدلیل گستردگی محدوده مطالعاتی، محدوده به 15 حوضه تقسیم گردید. در ابتدا وجود مخروطه افکنه ها در منطقه شناسایی و سپس مناطق فعال از مناطق غیرفعال با استفاده شاخص های ژئومورفولوژیکی مجزا شدند. در گام بعدی مناطق دارای سیلاب 100 ساله روی مخروطه افکنه ها با استفاده مدل هیدرولیکیHEC-RAS پهنه بندی گردید. نقشه های خطر سیل مستخرج از هرکدام از این روش ها با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت. مقایسه های صورت گرفته تناقض هایی را بین این نقشه ها نشان داد که دلیلش این است که هر روش بخشی از واقعیت سیل گیری را بیان می کند؛ نقشه حاصل از شاخص های ژئومورفولوژیکی یک دید کلی در خصوص محدوده خطر ارائه می دهد، در مقابل مدل هیدرولیکیHEC-RAS جزئیات بیشتری از محدوده خطر به نمایش می گذارد. در اقدام بعدی نتایج حاصل از نقشه ها با هم همپوشانی و یک نقشه نهایی حاصل شد. نقشه نهایی جزئیات بیشتری از محدوده های خطر را برایمان به نمایش می گذارد. نتایج مبین این نکته است که علیرغم تازه تأسیس بودن شهرک پردیسان، نه تنها عملیات مکانیابی جهت بنای شهرک به درستی صورت نگرفته، بلکه عملیات اصلاحی در بالادست نیز بر شدت سیلاب افزوده است.
ارزیابی خطر لرزه ای به روش های تحلیل سلسله مراتبی و شاخص فعالیت نسبی زمین ساختی، جنوب خاوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی خطر زمین لرزه همواره نیازمند شناخت دقیق رفتار گسل ها می باشد. گستره جنوب خاوری کشور با دارا بودن مجموعه ای پیچیده از گسل های فعال و لرزه زا، همواره شاهد رویداد زمین لرزه های مهیب در اعصار گذشته بوده است. به همین رو در این مطالعه، ضمن محاسبه تعدادی از شاخص های ریخت زمین ساختی مهم در منطقه مطالعاتی، با استفاده از دو روش شاخص زمین ساخت فعال و تحلیل سلسله مراتبی، به بررسی و شناخت میزان فعالیت زمین ساختی گسل های منطقه پرداخته شده است. نتایج این تحقیق منجر به شناسایی مناطق با بالاترین میزان خطر رخداد زمین لرزه گردید. در مقایسه دو روش یاد شده با پارامترهای زمین ساخت فعال و شواهد صحرایی، به روشنی می توان برتری روش تحلیل سلسله مراتبی نسبت به شاخص زمین ساخت فعال را مشاهده نمود. براساس نتایج حاصل از تحلیل سلسله مراتبی، چهار پهنه زمین ساختی مهم در این بررسی تعیین گردید. از این میان، دو دسته حوضه با فعالیت زمین ساختی بسیار بالا شناسایی شد که یکی در شمال خاوری منطقه در راستای گسل هایی چون گوک و کوهبنان و دیگری در جنوب باختری محدوده و در جوار گسل هایی مانند ساردوئیه، لاله زار و رفسنجان قرار دارند. به علاوه حوضه های با فعالیت زمین ساختی بالا نیز در راستای گسل های مهم اما با سابقه لرزه خیزی کمتر مثل گسل های نایبند، ماهان-جوپار، راین و دلفارد قرار گرفته اند. قرارگیری مراکز جمعیتی در حوضه های با فعالیت زمین ساختی بسیار بالا تا بالا و همجواری با گسل های فعال و شناخته شده منطقه، لزوم توجه بیشتر به ساخت و ساز در این محدوده را نشان میدهد.
ارزیابی کمی پتانسیل های ژئوتوریستی شهرستان فیروزآباد: فرصتی برای توسعه پایدار منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ژئوتوریسم بهبود سطح اقتصادی جوامع محلی با ایجاد شغل و افزایش آگاهی در مورد حفاظت از محیط ضمن بهره گیری از توانمندی ژئوسایت ها و ژئومورفوسایت ها است. یکی از ویژگی های محیطی شهرستان فیروزآباد برخورداری از ویژگی های متنوع ژئومورفولوژیکی و همچنین اماکن تاریخی در بستر طبیعی است که قابلیت بهره گیری در راستای توسعه پایدار منطقه ای را داراست. هدف این تحقیق، ارزیابی توانمندی ژئوتوریستی شهرستان فیروزآباد در راستای توسعه پایدار منطقه ای با تاکید بر ژئوتوریسم است. برای دست یابی به این هدف، از سه روش پرآلونگ، کوبالیکوا و GAM استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به شیوه ترکیبی و شامل بررسی اسنادی، تجزیه و تحلیل نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی، بررسی میدانی از 17 ژئوسایت و تکمیل فرم های مربوط به هر ژئو سایت توسط 9 فرد خبره و بر اساس ساختار روش های فوق الذکر انجام شد. نتایج نشان داد در روش پرآلونگ ژئوسایت های تنگ هایقر و قلعه دختر، در روش کوبالیکوا ژئو سایت های تنگ هایقر و قلعه دختر، دریاچه سد تنگاب و غار اشکفت گاوی، و در ماتریس GAM ژئوسایت های واقع در زون های Z21، Z22 و Z32 ، از توان طبیعی و پتانسیل لازم برای فعالیت های ژئوتوریستی بهره مندند. شاخص ارزش های مکمل، بیانگر اقدامات توسعه ای پایین و نیاز به حمایت در قالب برنامه ریزی گردشگری، کنترل و حفاظت از ژئوسایت ها است. به نظر می رسد توسعه ژئوتوریسم شهرستان نیازمند برنامه ریزی حفاظتی درچارچوب الگوی مناسب توسعه با تاکید بر رویکردهای مشارکتی همراه بابهره گیری از ساختارهای اطلاع رسانی، امکان رتقاء سطح توسعه پایدار منطقه ای را فراهم می سازد.
تحلیل پایداری آبراهه رود گادر از طریق مورفومتری و مقایسه مکانی بازه های رودخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مدل رودخانه های آنابرنچ را بر اساس پارامترهای توان جریان، میزان و اندازه بار بستر، اندازه ذرات کرانه ها، میزان جا به جایی جانبی، نسبت طول جزایر به پهنای مجرا در شش طبقه تقسیم بندی می کند که نتایج نشان داد رودخانه گادر در محدوده نوع شماره پنج و شاخص میزان به هم پیوستگی و افزایش عمودی جزایر و سینوسیتی مجرا در محدوده نوع یک قرار دارد. جزایر در بازه های شریانی و مستقیم به دلیل پهنای بیش تر از بازه های دیگر رشد بیش تری داشته اند و در بازه مئاندری واقع در بین ارتفاعات کیله شین تا روستای بیمضرته رشد کمتری است. در بازه سوم که جنس رسوبات بستر و کناره رودخانه و دره ای که رودخانه در آن جریان دارد از نوع فرسایش پذیری است و عرض بستر رودخانه زیاد بوده ولی در بازه اول که جنس رسوبات بستر و کناره رودخانه از نوع سازندهای مقاوم به فرسایش می-باشد تغییرات رودخانه ای کم تر یا تغییرات بسیار کم بوده است. رودخانه گادر با هر شش نوع رودخانه شاخه شاخه از منظرهایی دارای شباهت است و در حالت کلی این مجرا با طرح نانسون و نایتون انسجام و مطابقت کامل را ندارند.
ارزیابی عملکرد بارش سنگین در فعال شدن مجدد پالئولنداسلاید روستای حسین آباد کالپوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکثر لغزشها در بستر لغزشهای قدیمی به وقوع میپیوندند و براین اساس برای پیش بینی خطرات احتمالی لغزش در آینده، شناسایی لغزش های قدیمی یا همان پالئولنداسلایدها بسیار مهم است. فعالیت مجدد پالئولنداسلایدها در سال های پربارش اخیر، خسارات فراوانی را به روستاهای حوضه کالپوش استان سمنان وارد نموده است. لذا هدف از این پژوهش شناسایی پالئولنداسلاید روستای حسین آباد کالپوش و پایش فعالیت مجدد آنها در برابر بارش سنگین اواخر سال 1397، با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری مبتنی بر پراکنش کنندههای دائمیPS است. دادههای تحقیق شامل داده های تاریخی، بازدیدهای میدانی، آمار بارندگی روزانه و 68 تصویر راداری سنتینل1A/B می باشد. به این منظور ابتدا نقشه پراکندگی پالئولنداسلایدها و لغزشهای جدید براساس سال وقوع از روی عکسهای هوایی، تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی تهیه و نقشه ژئومورفولوژی لغزش حسین آباد ترسیم گردید و آمار بارندگی روزانه و تجمعی بارش مورد تحلیل قرار گرفت، سپس با استفاده از روش سری زمانی PS ، نقشه نرخ جابه جایی پالئولنداسلاید حسین آباد بین سال های 1397-1398تولید شد. نتایج پژوهش بیانگر این است که، عامل محرک بارش سنگین سبب ایجاد تنش و شکست در سطح لغزشی گردیده است. همچنین، تغییرات نرخ جابه جایی در مدار بالاگذر از 12- میلیمتر تا 19 میلیمتر در یکسال برای لغزش حسین آباد ثبت گردیده است. موقعیت مکانی این جابه جایی ها با ویژگیهای فضایی- مکانی لغزش های جدید در طبیعت مطابقت دارد و باتوجه به اهمیت موضوع و مخاطرات آن برای ساکنین منطقه، مطالعات بیشتری در این زمینه لازم میباشد.
بررسی میزان فرسایش خاک و تولید رسوب با استفاده از مدل) RUSLE )و روش پسیاک اصلاح شده (مطالعه موردی: حوضه آبریز کال اسماعیل دره شهرستان شاهرود استان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
147 - 165
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین منابع طبیعی هر کشوری خاک است. خاک یک منبع زنده، پویا، تجدید پذیر در طول عمر انسان است که برای تولید غذا و همچنین توازن اکوسیستم ها ضروری و حیاتی به نظر می رسد. منابع آب و خاک از نظر اقتصادی و اکولوژی به عنوان ارکان اصلی منابع طبیعی و توسعه فعالیت های کشاورزی شناخته شده و در واقع منشا تولید مایحتاج اولیه بشر و تامین کننده نیازهای طبیعی گیاهان و موجودات زنده دراکوسیستم می باشد. بنابراین در حوضه های آبریز نیاز به بررسی و کنترل فرسایش رسوب وجود دارد. و برای حفاظت از هدر رفت رسوب باید تمهبدات ویزه ای متناسب با هر حوضه اتخاذ شود.در حوضه کال اسماعیل دره با استفاده مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، تصاویر هوایی و نقشه های GIS، فاکتور-های مدلی جهانی تجدید نظر شده فرسایش خاک(RUSLE) شامل: فرسایش پذیری باران، فرسایش پذیری خاک، طول شیب، درجه شیب، پوشش گیاهی مورد ارزیابی قرار گرفت وهمچنین عوامل 9 گانه مدل پسیاک محاسبه شد.باستفاده از نقشه های GIS و فرمول های مربوطه در مدل جهانی تجدید نظر شده فرسایش خاک، میزان فرسایش رسوب در منطقه مورد مطالعه 17.197 تن در هکتار برآورد شده و براساس مدل پسیاک نیز میزان برداشت رسوب 3.54 تن در هکتار محاسبه گردید. بنابراین از نظر شدت رسوب دهی، منطقه درکلاسI و دارای فرسایش خیلی کم می باشد.
ارزیابی مقایسه ای استفاده از مدل های آماری نسبت فراوانی و آنتروپی شانون به منظور پهنه بندی نواحی حساس به زمین لغزش (مطالعه موردی: حوزه آبخیز تجن میانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یک پدیده ژئومورفولوژیک طبیعی، در زمره بلایای طبیعی محسوب می شود که می تواند خسارات جانی و مالی فراوانی را به زندگی انسان ها تحمیل می کند؛بنابراین شناسایی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش جهت کاهش خسارات امری ضروری است. هدف پژوهش حاضرارزیابی و ناحیه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش درزیرحوزه آبخیزتجن میانی بابه کارگیری مدل های آماری نسبت فراوانی وآنتروپی شانون است.بدین منظور ابتدا 68 نقطه زمین لغزش برای منطقه شناسایی-واین نقاط به صورت تصادفی به دو گروه آموزش مدل(70 درصد)واعتبار مدل(30 درصد)تقسیم شدند.همچنین بر اساس مرور منابع،10 عامل شیب،جهت شیب،فاصله تاآبراهه،ارتفاع،کاربری-اراضی،سنگ شناسی،انحنای سطح، انحنای طولی،باران وشاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) به عنوان-عوامل مؤثردروقوع زمین لغزش درمنطقه موردمطالعه انتخاب شدند.درادامه نقشه حساسیت پذیری-زمین لغزش بااستفاده ازمدل های نسبت فراوانی وآنتروپی شانون وبراساس روش شکست طبیعی برای-منطقه موردمطالعه تهیه شد.درنهایت به منظور ارزیابی نرخ موفقیت و پیش بینی مدل ازمنحنی-مشخصه عملکرد (ROC) استفاده شد.نتایج حاصل از تأثیر عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش در مدل آنتروپی شانون نشان داد که به ترتیب معیار های رطوبت توپوگرافی، کاربری اراضی و انحنای طولی با مقادیر وزن Wj به ترتیب برابر با 73/0، 66/0 و 65/0بیش ترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش در منطقه دارند. نتایج ارزیابی نرخ موفقیت و پیش بینی مدل با توجه به منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) برای آموزش واعتبار دو مدل نسبت فراوانی و آنتروپی شانون به ترتیب برابر با 76/0، 72/0 و 62/0، 59/0 به دست آمدکه بیانگر عملکرد نسبتا خوب مدل نسبت فراوانی و عملکرد ضعیف تا مردود مدل آنتروپی شانون برای ارزیابی وتهیه نقشه حساسیت پذیری زمین لغزش درحوضه مورد مطالعه است.همچنین نتایج حاصل ازناحیه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش در حوضه تجن-میانی بااستفاده ازمدل نسبت فراوانی نشان دادکه به ترتیب 156/30، 066/17 و 206/5 درصد از مساحت حوضه درمحدوده حساسیت متوسط،زیاد و خیلی زیاد قرار دارد.نتایج پژوهش حاضر می تواند جهت مدیریت وآمایش سرزمین توسط مدیران و برنامه ریزان به کارگرفته شود.
ارزیابی خطر زمین لغزش با استفاده از داده های سنجش از دور و مدل حداکثر آنتروپی (منطقه مورد مطالعه: حوضه آبخیز کمه، جنوب استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری دامنه های طبیعی یکی از پدیده های ژئومورفولوژیکی و زمین شناسی است که در تغییر شکل سطح زمین نقش موثری دارد. در این پژوهش با استفاده از مدل مکسنت (حداکثر آنتروپی) به پهنه بندی زمین لغزش در حوضه آبخیز کمه در جنوب استان اصفهان پرداخته شد. در پژوهش مورد نظر از 13 متغیر (ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، تراکم پوشش گیاهی، کاربری اراضی، بافت خاک، فاصله از گسل، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص قدرت آبراهه و میانگین بارش سالانه) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مهمترین عوامل تاثیرگذار بر مدل احتمال خطر زمین لغزش، فاصله از آبراهه (1/17 درصد)، زمین شناسی (1/14 درصد) و فاصله از جاده (13 درصد) می باشند. همچنین نتایج حاصل از سطح زیر منحنی AUC برای داده های آموزشی برابر با 931/ 0 و برای داده-های تعلیمی 887/0 به دست آمد و نشان دهنده این است که قدرت تشخیص مدل بسیار بالا بوده است و مدل به خوبی می تواند مناطق مختلف خطر زمین لغزش را از یکدیگر تفکیک کند. بر اساس نتایج حاصل شده، از کل مساحت منطقه مورد مطالعه، 139760 هکتار (69/84 درصد) خیلی کم خطر، 5/15449 هکتار (36/9 درصد) کم خطر، 39/6903 هکتار (18/4درصد) نسبتا کم خطر، 85/2456هکتار (48/1 درصد) پر خطر و 91/445هکتار (27/0 درصد) در طبقه خیلی پر خطر قرار دارد.
آلومتری توان محیطی در نظام چیدمان فضایی منطقه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر سرزمینی فضا و پدیده های جغرافیایی هویت مکانی ویژه ای را برای آن مکان تعریف میکنند. تودهی باتولیتی شیرکوه و چاله یزد دارای حافظه طبیعی هستند که آثاری را از گذشته های دور در خود به صورت پنهان و یا آشکار همراه دارند. این پژوهش با هدف کشف هویت مکانی چاله ی یزد پس از بررسی منطق چیدمان سازمندی های اجتماعی در فضا به محاسبه مولفه های آلومتری و رابطه آستانه تعادلی توانش محیطی پرداخته که با تبیین و تدوین الگو و چینش فضای سکونتگاهی، از منظر دانش ژئومورفولوژی و بر اساس دیدگاه گیلبرت که متکی به نوعی پدیدارشناسی تاویلی است، به تحلیل و ارزیابی نظریه"شناخت شناسی" در قلمرو ویژگیهای ژئومورفیک منطقه اقدام نموده است. با توجه به اینکه منطق چیدمان فضایی شهرها تابعی از خط ساحلی دریاچه قدیمی یزد و سازمندیهای روستایی در این منطقه تابعی از خط تعادل آب و یخ در دوران برودتی کواترنری بوده، رابطه توان محیطی بدست آمده برای منطقه، مکانیزم تعادلی بین چکاد و چاله را در گذشته نشان میدهد که امروزه با توجه به افزایش ارتفاع خط برفمرزشیرکوه و کاهش شدید سطح یخ پوش، نسبت VL و IA به سمت صفر میل کرده و از گراف تعادلی فاصله گرفته که ناتعادلی به وجود آمده نشان دهنده این است که سطح یخ پوش دیگرتوانایی تغذیه ی چاله یزد را نداشته، در نتیجه توانش محیطی شهر یزد بسیار اندک شده و در این میان تنها دستاورد فناورانه مردم این خطه (ابداع قنات)، سبب استمرار مکانیزم آلومتری طبیعی بین چکاد و چاله جهت تداوم حیات در این سرزمین گشته است.
بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در حوضه آبریز آبگلال ( استان خوزستان) با استفاده از مدل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مناطق مستعد خطر زمین لغزش در حوضه آبریز آبگلال با استفاده از مدل منطق فازی مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و با مرور مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه هشت عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی و بارش به عنوان عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت و بعد از مرحله فازی سازی، نقشه های پهنه بندی زمین لغزش با استفاده از عملگر گامای فازی با مقادیر 0/7، 0/8، 0/9 تهیه شد. نتایج حاصل از جمع کیفی نشان داد که عملگر گامای 0/9 فازی در مقایسه با دیگر عملگرها ی فازی مناسبتر است. در نهایت نقشه بدست آمده با 5 کلاس بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیارکم طبقه بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد که 0/016 از مساحت منطقه در پهنه با خطر بسیار زیاد و 94 درصد از مساحت منطقه در پهنه با خطر بسیار کم قرار گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر این است که منطقه مورد مطالعه به دلیل وجود شبکه رودخانه، بارش، کاربری مرتعی، محدوده شهری و لیتولوژی ضعیف داری پتانسیل بالایی در جهت وقوع لغزش هستند. همچنین بخش های عمده ای از مناطق جنوب منطقه نیز پتانسیل بالایی جهت حرکات لغزشی دارند.
بررسی تغییرات الگوی شریانی رودخانه جاجرود بر اساس شاخص های شریانی بریس، ریچاردز و واربوردن (حد فاصل سد لتیان تا سد ماملو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی الگوی رودخانه ها برای درک شرایط کنونی و پتانسیل تغییرات احتمالی آن ضروری است. ژئومورفولوژیست ها از شکل کانال به عنوان یک پارامتر مهم در طبقه بندی، آنالیز و پیش بینی پاسخ های رودخانه ای استفاده کرده اند. یکی از ابزارهای رفع این مشکلات طبقه بندی رودخانه ها است. منطقه مورد مطالعه بخشی از رودخانه جاجرود در شرق تهران به طول 19 کیلومتر (17 بازه) بین دو سد لتیان و ماملو انتخاب گردید. در این مطالعه از تصاویر ماهواره ای (سال های 1383 و 1397) ، عکس های هوایی (سالهای 1334 ، 1350 و1372) و بازدیدهای میدانی استفاده گردید. برای بررسی الگو شریانی از شاخص های بریس، ریچاردز و واربوردن استفاده شد. به منظور بررسی تاثیر سد جاجرود بر الگوی شریانی رودخانه جاجرود از آزمون ویلکاکسون و بررسی تفاوت الگوی شریانی در بازه های مختلف از آزمون t جفتی استفاده شد. بر اساس مقادیر میانگین شاخص شریانی رودخانه جاجرود، از سال 1334 تا 1372 مقادیر شاخص شریانی کاهشی و بعد از آن تا سال 1397 افزایشی بوده است. بررسی تاثیر سد جاجرود بر الگوی شریانی نشان داد که مقادیر شاخص شریانی بریس و ریچاردز قبل از احداث سد با مقادیر آنها بعد از احداث سد اختلاف معناداری وجود دارد. بر اساس نتایج آزمون t جفتی در شاخص بریس و ریچاردز، مقادیر شاخص شریانی در بازه های مورد مطالعه از سال 1350 به بعد در مقاطع زمانی مختلف دارای اختلاف معناداری بوده است. بر اساس یافته های این مطالعه، مدل بریس و ریچاردز کارایی بیشتری نسبت به مدل واربوردن جهت مطالعه الگوی شریانی در منطقه مورد مطالعه داشته است.
بررسی ارتباط عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش در مدل آنتروپی شانون با دو ریکرد WOE و LNRF به منظور پهنه بندی حساسیت زمین لغزش در حوضه آبخیز زیوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مستلزم برنامه ریزی، انجام اقدامات مناسب و زیربنای اصلی تهیه نقشه هایی با صحت و دقت بالا در مدیریت زمین لغزش ها شناسایی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش ها می باشد. در این مطالعه هدف اصلی بررسی ارتباط بین عوامل موثر شناسایی شده با استفاده از مدل آنتروپی شانون و مقایسه آن با نتایج مدل های WOE و LNRF در حوضه آبخیز زیوه ارومیه می باشد. بعد از ثبت تعداد 167 زمین لغزش، مهمترین عوامل موثر با توجه به مطالعه پژوهش های قبلی و مشاهدات و بازدیدهای مکرر صحرایی در سه طبقه شاخص های مورفومتری، عوامل محیطی و انسانی دسته بندی شدند. نقشه های عوامل محیطی و انسانی در محیط ArcGIS10.5 و نقشه شاخص های ژئومورفومتری در SAGA_GIS.6.4 از طریق مدل رقومی ارتفاعی با پیکسل سایز (5/12*5/12) تهیه شد. نتایج نشان داد که مهترین عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش در مدل آنتروپی شانون به ترتیب فاصله از آبراهه، شاخص موقعیت توپوگرافی، فاصله از گسل و کاربری اراضی و کمترین اثر عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش به ترتیب شامل عوامل بارندگی، ارتفاع و فاکتور LS بوده است. در مدل های WOE و LNRF مهمترین زیر عامل های موثر در رده های عوامل سنگ-شناسی و کاربری اراضی، شاخص خیسی توپوگرافی، فاصله از آبراهه و گسل بوده است. بنابراین بین نتایج مدل آنترپی شانون در شناسایی عوامل موثر با نتایج مدل های فوق می توان گفت که ارتباط خوبی وجود دارد. ارزیابی مدل ها با استفاده از منحنی ROC نشان دادکه مدل آنتروپی شانون دارای عملکرد عالی و دو مدل LNRF و WOE دارای عملکرد خوب و خیلی خوب در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش ها می باشند.
شاخص ژئومورفودایورسیتی: کمی کردن تنوع چشم انداز طبیعی و لندفرم های کوهستان میشو، شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی ژئودایورسیتی یکی از مراحل اولیه و اصلی در توسعه اقدامات حفاظت از زمین است. این پژوهش سعی دارد معیاری را برای اندازه گیری تنوع ژئومورفولوژیکی در کوهستان میشو به کار برده و اندازه بگیرد. هدف مطالعه حاضر ارزیابی کمی تنوع زمینی توده کوهستانی است که از شدت نمایان بودن مورد اغفال است. پارامترهای مورد استفاده در بررسی عبارت است از: تنوع تراکم زهکشی، تنوع زمین شناسی، تنوع طبقه بندی لندفرم، تنوع وضعیت شیب، تنوع شدت ناهمواری. نتایج پژوهش حاضر نشان داد دامنه ژئومورفودایورسیتی منطقه مورد مطالعه از سمت قله ها به سمت دشت کاهش می یابد و مناطق دارای ارزش ژئومورفودایورسیتی کم در دشت واقع شده است. همچنین کم ترین تنوع(V1) متشکل از نهشته های کواترنری است و بیشترین تنوع (V4وV5) از تشکیلات کربناتی، توده های نفوذی و ترکیبات آتشفشانی تشکیل شده است . مقادیر بالای تنوع در عامل زمین شناسی مربوط به بستر زمین شناسی مقاوم در برابر فرسایش ( مانند ترکیبات آتشفشانی و توده های نفوذی) و کم ترین مقادیر تنوع نیز مربوط به نهشته های دوره کواترنر در امتداد دره ها و دشت ها است. نتایج از طریق مقایسه با نقشه ژئومورفولوژی و کنترل میدانی اعتبار سنجی شده است. نقشه تولید شده برای ارزیابی مرحله اول ژئومورفودایورسیتی هر منطقه ساده و مفید است. این نقشه ها می توانند در ارزیابی میراث زمین مناطق طبیعی و همچنین در مدیریت و حراست از آن که در مرحله آخر به نفع ژئوتوریسم خواهد بود، کمک کند. واژگان کلیدی: ژئومورفودایورسیتی، GMI، کمی سازی تنوع زمینی، کوهستان میشو، شمال غرب ایران.
ارزیابی فعالیت نسبی زمین ساختی و تحلیل جنبش شناختی شمال پلدختر، غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های زمین ریختی به دلیل هزینه کم و سهولت نسبی استفاده به طور گسترده در تحقیقات زمین ریخت شناسی زمین ساختی مورد استفاده قرار می گیرند. منطقه مورد مطالعه در استان لرستان واقع شده و بخشی از کمربند چین خورده- رانده زاگرس است. کمربند چین خورده- رانده زاگرس به عنوان یکی از فعال ترین مناطق زمین ساختی جهان، از تاقدیس هایی با روند شمال غرب-جنوب شرق تشکیل شده که به صورت عمودی و جانبی در حال رشد هستند. هدف اصلی این مقاله بررسی فعالیت های زمین ساختی در منطقه مورد مطالعه می باشد. با استفاده از 6 شاخص زمین ریخت شناسی (شاخص های گرادیان طول رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، نسبت شکل حوضه زهکشی (Bs)، انتگرال هیپسومتری (Hi)، نسبت پهنای کف بستر به ارتفاع دره (Vf)، و پیچ وخم رودخانه (S)( 19 حوضه زهکشی در منطقه مورد مطالعه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. به منظور بدست آوردن شاخص فعالیت نسبی زمین ساختی (Iat)، این پارامترها با استفاده از نرم افزار GIS ترکیب شدند. میانگین این 6 شاخص زمین ریختی محاسبه شده و برای ارزیابی توزیع فعالیت نسبی زمین ساختی در منطقه مورد مطالعه استفاده شد: رده 1 فعالیت زمین ساختی بسیار بالا (23.47%). رده 2 فعالیت بالا (52.22%)؛ رده 3 فعالیت متوسط (21.38%); و رده 4 فعالیت کم (2.93%). مقادیر Iat نشان دهنده فعالیت زمین ساختی بالا در نواحی شرقی و مرکزی منطقه مورد مطالعه است. نتایج تحلیلی بیانگر انطباق قابل قبولی بین نقشه پهنه بندی بدست آمده با شواهد ساختاری، زمین ریختی و داده های لرزه ای در منطقه مورد مطالعه می باشد.
بررسی تراز آب زیرزمینی و شبیه سازی سناریوهای پیش بینی در حوضه آبریز پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت بی رویه از سفره های آب زیرزمینی در کشور سبب افت شدید سطح ایستابی آبخوان و از بین رفتن لایه های آبدار زمین گردیده است. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت تراز آب زیرزمینی حوضه آبریز پریشان ، واقع در استان فارس در رابطه با برداشت بی رویه آب های زیرزمینی از داده های 33 حلقه چاه پیزومتری در بازه زمانی (2008- 2020) با استفاده از مدل Modflow شبیه سازی انجام گرفت. هم چنین نتایج حاصل از محاسبه بیلان آبی تعداد960 حلقه چاه بهره برداری در حوضه حاکی از آن است که میزان13 متر کاهش سطح تراز آب زیرزمینی در سطح حوضه پریشان اتفاق افتاده است و جمعا میزان 42.4 میلیون مترمکعب آب از ذخیره ثابت آبخوان در بازه 10 ساله کاسته شده است. با توجه به نقشه های درون یابی تهیه شده بیشترین میزان افت آب زیرزمینی مربوط به مناطق پریشان و فامور اتفاق افتاده است. از این رو با آمار سازمان آب منطقه ای فارس مبنی بر وجود چاه هایی با آبدهی بالا در این مناطق هماهنگی دارد. با استناد به نقشه های تهیه شده از آبخوان پریشان با توجه به آبرفتی بودن سفره آب زیرزمینی اثر افت سطح آب را می توان با فاصله مکانی کم مشاهده کرد. از سوی دیگر در نقشه های میان یابی ضریب پارامتر هدایت هیدرولیکی بیان کننده این است که میزان افت تراز آبخوان در مناطق پریشان و ملااره، فامور دارای بیشترین مقدار می باشد که با 11درصد خطای نسبی مؤید مدل سازی مناسب است.
ارزیابی ارتباط عوامل مؤثر بر ضریب زبری مانینگ و سرعت برآوردی جریان آب در رودخانه قره سو، اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرعت جریان تحت تأثیر مقاومت پوشش گیاهی درختچه ای، بوته ای و علفی در بستر و سواحل رودخانه ها و سیلاب دشت ها قرار دارد. با کاهش سرعت جریان، عمق جریان در مسیر افزایش می یابد که نتیجه آن، طغیان جریان در سیلاب دشت رودخانه است. در پژوهش حاضر، تأثیر پوشش گیاهی و عوامل مؤثر بر ضریب زبری مانینگ و برآورد سرعت جریان آب رودخانه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. برای انجام این پژوهش به صورت برداشت میدانی، خصوصیات پوشش گیاهی و سرعت جریان در 24 مقطع عرضی در بازه ای به طول 70/16 کیلومتر از رودخانه قره سو اردبیل (محدوده روستای انزاب تا پل سامیان)، اندازه گیری شد. سپس ضریب زبری مانینگ با روش کوان برای هر یک از مقاطع رودخانه محاسبه شد. هم چنین به منظور بررسی ارتباط بین متغیرها و تأثیر آن ها بر یکدیگر، از آزمون همبستگی پیرسون در محیط نرم افزار SPSS، استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که عمق جریان به ترتیب با سرعت جریان و عرض جریان رابطه معکوس معنی دار (889/0- r=، 934/0- r= و 01/0>p) و با ضریب زبری مانینگ رابطه مستقیم معنی دار (357/0- r= و 05/0 >p)، دارد. هم چنین، عرض جریان نیز به ترتیب با ضریب زبری مانینگ، رابطه معکوس معنی دار (387/0- r= و 05/0>p)، با سرعت جریان رابطه مستقیم معنی دار (941/0r= و 01/0 >p) دارد. ضریب زبری مانینگ به ترتیب با سرعت جریان، دبی رودخانه، شعاع هیدرولیکی و عرض جریان رابطه معکوس معنی دار (347/0- r=، 474/0- r=، 412/0- r=، 387/0- r=، و 05/0>p دارد. هم چنین نتایج پژوهش نشان داد که همبستگی مقادیر سرعت برآورد شده و اندازه گیری شده، نشان دهنده صحت قابل قبول معادله کوان در برآورد ضریب زبری و سرعت جریان در بازه های رودخانه موردمطالعه است.
تفکیک حساسیت سازندهای زمین شناسی دامنه های شمالی الوند همدان با استفاده از رابطه بعد فراکتال شبکه زهکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابعاد فراکتالی شبکه زهکشی ، معرف میزان تشابه ژئومورفولوژیکی در بین آن ها و تابعی از عوامل ساختمانی ، لیتولوژی و توپوگرافی میباشد. لذا هدف از این پژوهش تعیین بعدفراکتال شبکه زهکشی و بررسی ارتباط آن با میزان حساسیت سازندهای زمین شناسی به فرسایش در دامنه های شمالی الوند همدان است . ابتدا چهار سازند شامل ، گرانیت ، هورنفلس کلریت دار، سنگ آهک مارنی و شیست، از طریق تصاویر گوگل ارث و نقشه زمین شناسی منطقه ا نتخاب شد . سپس در هر واحد زمین شناسی تعداد 2 پلات 22 کیلومتر تعیین و با استفاده ازنرم افزار Fractalyse ابعاد فراکتال آنها محاسبه شد نتایج نشان داد که بشترین مقدار بعد فراکتال به ترتیب مربوط به سازند هورنفلس کلریت دار با مقدار 33/1، سنگ آهک مارنی 31/1، شیست استرولیت دار 27/1 و گرانیت الوند 22/1 است نتایج تحلیل آماری مقادیر RMSE و R2 نشان می دهد که در پلات های 1 و 3 با کمترین خطا و در پلات های 4 و 6 و 7 دارای تطابق نسبتاً خوب و در پلات های 2 و 5 و 8 با بیشترین خطا کمترین تطابق وجود دارد. بنتایج بررسی آزمون پیرسون و مقدار همبستگی نشان می دهد که بین مقاومت سازند ها و بعد فراکتال آن ها ارتباط معنی دار و معکوس وجود دارد و با افزایش مقاومت سازندها به فرسایش بعد فراکتال آن ها کاهش می یابد و تراکم زهکشی هم پایین است . با توجه به نتایج حاصله و قابل قبول می توان با استفاده از تکنیک بعد فراکتال شبکه زهکشی ، نوع سازندها و حساسیت آن ها به فرسایش را با صرف هزینه کم و سریع تر تفکیک و بررسی نمود .
میکرومورفولوژی رسوبات آبرفتی متأثر از فرآیندهای خاک زایی، تکنیکی نو در مطالعات ژئومورفولوژی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
131 - 146
حوزههای تخصصی:
شناخت فاکتورهایی که فرآیند تشکیل خاک های قدیمی و رسوبات خاک زایی کربناتی را در بین نهشته های آبرفتی نظم می دهند، مورد مهمی برای بازسازی محیط های دیرینه، تکامل محیط های رودخانه ای در شرایط مختلف اقلیمی و در نهایت سناریوهای مدیریتی است. در پژوهش حاضر، به منظور انجام مطالعات میکرومورفولوژی خاک، یک پروفیل رسوبی متشکل از خاک قدیمی مدفون، لایه کربنات خاک زایی، نهشته های دشت سیلابی (کنگلومرا و لنز ماسه ای)، نهشته های رسوبی منفصل، خاک قدیمی ظاهر شده و نهشته های رسوبی عهد حاضر در یکی از شاخه های فرعی رودخانه سقز مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی میکرومورفولوژی خاک، دو نمونه از رسوبات آبرفتی متأثر از خاک زایی با حفظ کامل بافت و ساختار خاک برداشت شد. پس از خشک شدن نمونه ها، مقاطع نازک از آن ها تهیه شده و در ادامه مطالعه، تشریح، تفسیر و عکس برداری از آن ها با استفاده از میکروسکوپ پولاریزان در دو حالت نور پولاریزه ساده (PPL) و نور پولاریزه متقاطع (XPL) انجام گرفت. نتایج بررسی میکرومورفولوژی رسوبات آبرفتی پلیستوسن پایانی نشان از آغشتگی زمینه به اکسیدهای آهن و تشکیل رگچه های کوارتز و اکسید آهن دارد که به طور مشخص حاصل فرآیندهای خاک زایی برجا در این نوع رسوب می باشد. بارزترین تأثیر فرآیندهای خاک زایی را می توان در تشکیل لایه های کربنات متأثر از خاک زایی میان رسوبات آبرفتی مشاهده نمود که لایه های سخت کلسیتی را به وجود آورده است. بر اساس شاخص ژئوشیمیایی محاسبه شدت هوازدگی و یافته های میکرومورفولوژی، رسوبات مطالعه شده در این پژوهش، در شرایط آب و هوایی سرد و خشک پلیستوسن پایانی تحول پیدا کرده اند.
مدل سازی و روندیابی سیلاب در حوزه های فاقد آمار (مطالعه موردی؛ آبخیز تمر، استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق هیدروگراف رواناب مستقیم آبخیز تمر در شرق استان گلستان با مساحتی در حدود 1515 کیومترمربع به کمک خصوصیات فیزیوگرافی و تابع توزیع گاما مدل سازی شده است. پس از تقسیم منطقه مورد مطالعه به واحدهای هیدرولوژیک و محاسبه پارامترهای مورد نیاز در شبیه سازی جریان، فرایند بارش-رواناب در هر واحد هیدرولوژیک مدل سازی شده و جریان حاصل با استفاده از روش هیدرولوژیک ماسکینگام در بازه های عبوری از زیرحوزه ها روندیابی شد. سپس با در نظر گرفتن موقعیت زیرحوزه ها و تاخیر جریان، هیدروگراف سیلاب در تعداد هشت رگبار مدل سازی شد. نتایج مقایسه هیدروگراف های برآوردی و مشاهداتی با مقادیر میانگین معیارهای ضریب تبیین (60%)، و شاخص توافق (74%) نشان داد که روش مورد استفاده در مدل سازی هیدروگراف های سیلاب، دارای دقت قابل قبولی است. بر اساس نتایج تحقیق، با توجه به امکان استفاده از پارامترهای سهل الوصول و خصوصیات فیزیوگرافی آبخیز به عنوان رویکرد مناسبی در مدل سازی سیلاب، بررسی بیش تر ارتباط میان خصوصیات آبخیز و هیدروگراف سیلاب در مطالعات آتی پیشنهاد می شود. روش تجزیه و تحلیل و مدل سازی سیلاب با استفاده از توزیع گاما در این تحقیق می تواند ابزار موثری در برنامه های مدیریت سیل، خصوصاً در آبخیزهایی با محدودیت داده های مشاهداتی باشد. هم چنین مشخص شد که نتایج مدل در برآورد هیدروگراف های رواناب مستقیم به تغییرات مقادیر پارامترهایی که در تخمین آن ها عدم قطعیت وجود دارد، بستگی دارد. بنابراین مطالعات بیش تری در خصوص روش های محاسبه پارامترهای ورودی مورد نیاز مدل سازی هیدرولوژیک ضروری است.