فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمین آمار یکی از مهم ترین روش های برآورد توزیع مکانی پدیده های جغرافیایی به ویژه بارش و دما می باشد؛ چرا که برآورد دقیق آنها در بسیاری از علوم مانند هیدرولوژی، جغرافیا، کشاورزی و آبیاری حائز اهمیت می باشد. در این مطالعه به منظور دست یابی به بهترین روش درون یابی دما و بارش ایران از روش های زمین آمار کریجینگ ساده (SK)، کریجینگ معمولی (OK) و کریجینگ عام (UK) استفاده شده است. در این راستا برای دست یابی به این مقصود180 ایستگاه همدیدی و کیلیماتولوژی کشور که دارای بیشترین طول دوره آماری بوده اند، در محدوده کشور انتخاب شد. سپس برای انجام این پژوهش ماتریسی با ابعاد 118 109 ایجاد گردید و به عنوان پایگاه داده ای در این تحقیق مورد استفاده واقع شد. پس از مشخص شدن بهترین روش میان یابی به منظور طبقه بندی از تحلیل خوشه استفاده شد. برای تجزیه تحلیل داده ها و ترسیم نمودارها از نرم افزارهای ArcGIS, SPSS و MATLABبهرهگرفته شد. یافته ها نشان داد که روش کریجینگ ساده از نوع نمایی و کریجینگ معمولی از نوع کروی بهترین روش برای میان یابی و درون یابی بارش و دما می باشد. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای بروی یاخته های دما و بارش پنج پهنه اقلیمی را مشخص نمود که این مناطق عبارت است از: معتدل گرم - سرد و نیمه خشک – معتدل مرطوب – گرم خشک – بسیار گرم و خشک.
بررسی تأثیر آلودگی هوا بر روی شدت نور خورشید و شفافیت هوا
حوزههای تخصصی:
بررسی آسایش حرارتی در استان کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
داده های حرارتی و رطوبتی برای یک دوره چهارده ساله (80-1367) مربوط به ایستگاههای کرمانشاه، سرپل ذهاب و کنگاور ،به عنوان نمایندگان سه نوع آب وهوای معتدل، گرمسیری و سردسیری در استان کرمانشاه از سازمان هواشناسی در یافت شد.برخی از داده های مورد نیاز هم از طریق نمودارهای سایکرومتری به دست آمد.بر اساس معیارهای آسایش ماهونی، همدمای مؤثر و شاخص دما - نم، وضعیت آسایش حرارتی در سه ایستگاه مذکور محاسبه گردید. فرض بر این است که با توجه به گرمسیری بودن اقلیم ایستگاه سرپل ذهاب، میزان آسایش حرارتی در این ایستگاه نسبت به دو ایستگاه دیگر کمتر است ولی نتایج این مطالعه نشان میدهد که میزان آسایش حرارتی در ایستگاه سرپل ذهاب بیشتر از ایستگاههای کرمانشاه و کنگاور است.
نقش آب و هوا در شکل دادن به مسکن روستایی
حوزههای تخصصی:
تحلیل همدید بارش های سنگین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یکی از سنگین ترین و فراگیرترین بارش های کشور (روزهای 12/8/1373 تا 17/8/1373)، جهت آگاهی و شناخت سازوکارهای موثر بر رخداد این گونه رویدادهای فرین بررسی شد. در این دوره حدود نیمی از ایستگاههای کشور بارش چشمگیری داشتند. جهت تحلیل این رویداد، رویکرد محیطی به گردشی انتخاب شد. بعد از ترسیم نقشه های همبارش روزهای مورد مطالعه، نقاط اوج بارش و مراکز ثقل آنها به دست آمد و سپس الگوهای گردشی اصلی و منابع رطوبتی در زمان این رویدادها استخراج شد. تحلیل نقشه های فشار تراز دریا نشان داد که الگوی پرفشار اروپا - کم فشار عراق در رویداد این بارش ها موثر بوده است. در این زمان زبانه ای از پرفشار اروپا و دریای سیاه از شمال غرب کشور نفوذ کرده و با کم فشار عراق شیو شدیدی را موجب شده است. به نظر می رسد تحت این شیو شدید فشار و همچنین ادغام رودبادهای جنب حاره ای و جبهه قطبی بر روی عراق، فرود عمیق بر روی قبرس، تغذیه رطوبتی خلیج فارس در ترازهای 925 و 850 هکتوپاسکال، تغذیه رطوبتی دریای سرخ و مدیترانه و سیاه در ترازهای بالاتر، این بارش های سنگین اتفاق افتاده است.
ارزیابی تغییرات طول دوره رشد و یخبندان ناشی از نوسانات اقلیمی مطالعه موردی: خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از مدل های ریزمقیاس نمایی آماری در مطالعات برآورد نوسانات اقلیمی این امکان را فراهم ساخته است که بتوان داده های آب و هوایی را در مقیاس مکانی و زمانی مناسب تولید کرد. چنین قابلیتی کمک شایانی به مطالعه نوسانات اقلیمی در مقیاس محلی ـ منطقه ای است. تشدید پدیده های حدی را می بایست به عنوان شاخصه های اصلی تغییرات اقلیمی دانست که درک و فهم چنین پدیده هایی نسبت به میانگین ها که هیچ معنای فیزیولوژیکی و روانی ندارند برای افکار عمومی راحت تر است. در این تحقیق طول دوره رشد و طول دوره یخبندان به عنوان شاخصه نوسانات اقلیمی مورد بررسی قرار گرفته است. برحسب تعریف ارائه شده، اولین دوره 6 روزه با میانگین دمای بالای 5 درجه سانتیگراد بعد از آخرین یخبندان بهاره به عنوان آغاز دوره و آخرین دوره 6 روزه با میانگین دمای زیر 5 درجه سانتیگراد به عنوان خاتمه طول دوره رشد در نظر گرفته شده است و طول دوره یخبندان به فاصله زمانی بین بروز اولین یخبندان پاییزه و آخرین یخبندان بهاره اطلاق می شود. ارزیابی تغییرات این شاخص ها، بین دو دوره اقلیمی گذشته (1384-1355) و دوره اقلیمی برآورد شده یا آینده (1418-1389) در سه ایستگاه همدید مشهد، تربت حیدریه و سبزوار در خراسان رضوی صورت گرفته است. نتایج حاکی از افزایش طول دوره رشد در ایستگاه های مشهد و سبزوار، و کاهش در ایستگاه تربت حیدریه در دوره اقلیمی آینده است. این تغییرات در شاخص حدی طول دوره یخبندان نیز مشاهده می شود، به طوری که در هر سه ایستگاه بررسی شده کاهشی بین 15 الی 16 روز رخ خواهد نمود، که نتیجه ای منطقی از پدیده گرمایش جهانی است. نتایج آزمون فرض مطرح شده، فقدان همبستگی بین طول دوره رشد دیده بانی شده و برآورد شده و همچنین طول دوره یخبندان دیدبانی شده و برآورد شده را، که به وسیله ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن در سطح معنی داری 5 درصد صورت گرفته است اثبات می کند و نشان دهنده فقدان تغییرات معنی دار در دوره گذشته و آینده است.
تأثیر آنومالی های دمای سطح دریای عمان بر بارندگی فصول پاییز و زمستان سواحل جنوب شرقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرپذیـری درجه حرارت سطح دریا (SST) نقش بسیار مهمی را در پیدایش و تکامل فرایندهای اقیانوسشناسی و اقلیمی نظیر بارندگیهای سنگین و سیلابهای ناشی از آن، نوسانات سطح دریا در مقیاس کلان و شکلگیری سیکلونهای حارهای دارند. در این پژوهش تأثیر دمای سطح آب دریای عمان (SST) در فصول چهارگانه سال بر بارندگی فصول پاییز و زمستان سواحل شمالی آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. دادههای دمای سطح آب بر اساس میانگینگیری از 4 نقطه در سطح دریای عمان از طریق دادههای آرشیو مرکز تحقیقاتی NCEP وابسته بهNOAA توسط نرمافزار Gradsاستخراج گردید و دادههای اقلیمی سه ایستگاه ساحلی چابهار، جاسک و بندرعباس نیز مورد استفاده قرار گرفت. دورههای گرم، سرد و نرمال (شرایط معمولی دمای سطح آب دریا) تعریف و میانه بارندگی در هر دوره به ترتیب Rw،Rc و Rbمحاسبه و از مقادیر نسبتهای به منظور ارزیابی میزان تأثیر این شرایط بر بارندگی استفاده شده است. نتایج نشان داد که وقوع شرایط گرم (سرد) در دمای سطح آب دریای عمان در فصل بهار با کاهش (افزایش) بارندگی در فصول پاییز و زمستان ایستگاههای مورد مطالعه همراه بوده است. همچنین بارندگیهای زمستانه هم زمان با ناهنجاریهای مثبت دمای سطح دریا در تابستان چشمگیر بودهاند. جهت بررسی ساز و کار مربوط به تأثیر دمای سطح آب دریای عمان بر بارندگی نواحی ساحلی، نقشه های خطوط جریان[1]، رطوبت نسبی و امگا[2] تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از تأثیر دمای سطح آب دریا بر روی الگوهای رطوبت نسبی و خطوط جریان در سطح دریا به عنوان مکانیزم اصلی تغییر میزان بارندگی است. عموماً طی شرایط پرباران خطوط جریان بر روی دریا مسیر طولانیتری را طی نموده و میزان رطوبت سامانههای بارانزا و جریانهای صعودی حاکم بر آنها جهت ایجاد بارندگی مهیاتر بودهاند.
تحلیل هم دیدی واچرخندها بر خشکسالی های فراگیر خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خراسان دارای آب و هوای خشک و نیمه خشک است، این خشکسالی حاصل کاهش غیر متعارف بارش سالیانه آن نسبت به میانگین دراز مدت است. سه الگوی هم دیدی در وقوع خشکسالی های خراسان موثراند و از میان آن ها، واچرخندها، بیشترین سهم را در رخداد خشکسالی ها دارند. حدود 61.6 درصد از خشکسالی های فراگیر خراسان نتیجه فعالیت واچرخندها هستند. واچرخندها باعث نزولی شدن هوا و از بین رفتن یا کاهش عامل صعود توده های هوای مرطوب می شوند، لذا کاهش و بی نظمی بارش را فراهم می آورند که تبعات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی متعددی را ایجاد می نماید. نوشتار حاضر علل پیدایش خشکسالی را مورد بررسی قرار می دهد
تحلیل زمانی و مکانی طوفانهای گرد و خاک در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق طوفان های گرد و خاک بر حسب فراوانی زمانی و مکانی برای 50 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک در سراسر کشور در طی دوره آماری 1987- 2006 بررسی و تجزیه و تحلیل شد. به این منظور داده های آمار روزانه کدهای پدیده گرد و خاک از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد و فراوانی آن ها به صورت سالیانه و ماهیانه محاسبه و برای اطلاعات مذکور نقشه پراکندگی مکانی طوفان ها تهیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از بررسی سالیانه پدیده گرد و خاک معلق در هوا نشان میدهد که ایستگاه زابل با میانگین فراوانی 183 روز بیش ترین تعداد روزها و پس از آن ایستگاه های زاهدان، بوشهر، طبس، بندرعباس، جاسک، ایرانشهر، همدان و اهواز به ترتیب بیش ترین فراوانیها را دارند.
نتایج بررسی فراوانی ماهانه برای پدیده گردخاک معلق در هوا نشان میدهد که بیش ترین فراوانی مربوط به ماه ژولای و کم ترین فراوانی مربوط به ماه دسامبر است. نتایج حاصل از بررسی سالیانه طوفان های گرد و خاک نشان میدهد که به طور کلی ایستگاه زابل بیش ترین فراوانی وقوع طوفان را در طی دوره آماری بررسی شده دارد. از نظر توزیع فراوانی ماهیانه به جز ایستگاه زابل که در ماه ژولای در طی دوره آماری بررسی شده بیش ترین فراوانی رادارد و ایستگاه زاهدان که در ماه های مارس و فوریه هر کدام با میانگین فراوانی یک طوفان بیش ترین فراوانیها را دارند، در سایر ایستگاه ها بیش ترین فراوانی مربوط به ماه می است. در مناطق مختلف کشور از نظر فراوانی وقوع طوفان میتوان به چهار طبقه تقسیم کرد.
نقش بارندگی در تعیین مناطق مساعد و تاریخ مناسب کشت گندم دیم در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشت گندم دیم در تامین نیاز غذایی کشور از اهمیت به سزایی برخوردار است. حدود 15 درصد از سطح زیر کشت استان اردبیل به گندم دیم اختصاص دارد. ثابت شده است که روند کاشت و عملکرد این محصول استراتژیک به مقدار بارندگی سالانه و توزیع بارش ماهانه در طول دوره رشد بستگی دارد.بنابراین، هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش بارندگی در جهت تعیین مناطق مساعد و شناخت تاریخ مناسب برای کشت گندم دیم در استان اردبیل است. به همین منظور ابتدا، داده های بارندگی 15 ایستگاه هواشناسی از سال 1355 تا 1380 (26 سال) جمع آوری و پایگاه اطلاعات مربوط تشکیل شد. سپس، با استفاده از روش های آماری نظیر، آزمون های هتلینگ و تی مشاهده ای نرمال های اقلیمی مورد نیاز در روند کشت گندم دیم مورد مقایسه شد. در نهایت، نقشه های مناطق مساعد برای کشت گندم دیم با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی طراحی شد.نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر این واقعیت است که :1 مقادیر بارش سالانه از شاخص های موثر در فرآیند پهنه بندی مناطق مساعد برای کشت گندم دیم می باشد. در این خصوص، مشخص می شود که مناطق شمالی استان، مساعدترین و مناطق جنوبی نامساعد ترین محدوده جغرافیایی برای کشت محصول دیم می باشد. :2 نتایج نهایی مبین این واقعیت است که مقدار بارش در طول دوره رشد، عامل تعیین کننده ای در روند کشت گندم دیم است. بنابراین، از نقطه نظر زمانی، ماه اکتبر مناسب ترین تاریخ کشت محصول گندم دیم در محدوده استان اردبیل شناخته می شود.
پیکربندی بهینه مدل RegCM3 برای شبیه سازی بارش و دما در فصل پاییز منطقه خراسان در دوره 2000-1991(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت بارش های پاییزه و دما در تامین منابع، و نیاز آبی محصولات کشاورزی و با هدف ارزیابی و واسنجی مدل اقلیمی RegCM3 برای دستیابی به مدل اقلیمی متناسب با شرایط اقلیمی استان به منظور انجام مطالعات و پیش بینی های اقلیمی، بارش و دمای فصول پاییز استان خراسان در یک دوره ده ساله به وسیله مدل مذکور شبیه سازی شد. در این مطالعه از مدل اقلیمی RegCM3 با قدرت تفکیک افقی 15 کیلومتر و چهار طرح واره مختلف گرل FC، گرل AS، کو و امانوئل برای دوره ده ساله 1991 تا 2000 استفاده شد. نتایج مدل سازی بارش با داده های واقعی و CMAP و نتایج دمای مدل سازی شده با داده های دیده بانی شده ایستگاه های هواشناسی استان و داده های دمای مرکز NCEP مقایسه شدند و خطای مطلق میانگین و اریبی آنها محاسبه شدند. کمترین میانگین اریبی فصلی نسبت به بارش واقعی به میزان 1/7- میلی متر در طرح واره کو، و کمترین اریبی میانگین فصلی نسبت به داده های CMAP به میزان 3/9 میلی متر در طرح واره امانوئل مشاهده گردید. در مدل سازی دمای فصل پاییز، کمترین اریبی فصلی در مقایسه با داده های دیده بانی شده به میزان 1/1- درجه سانتی گراد در طرح واره گرل FC رخ داد. در مقایسه با داده های دمای مرکز NCEP نیز طرح واره گرل FC با اریبی سرد oC4/3- دارای کمترین خطا بود. در تحلیلی کلی می توان گفت که طرح واره گرل AS توانمندی مناسبی برای مدل سازی بارش و دمای استان ندارد. نتایج این تحقیق می تواند در مراکز پیش بینی عملیاتی اقلیمی برای صدور پیش بینی های فصلی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه روش های ریزمقیاس نمایی آماری مدل های تغییر اقلیم در شبیه سازی عناصر اقلیمی در منطقه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش نتایج سه مدل ریزمقیاس نمایی SDSM، شبکة عصبی ANN، و مدل مولد آب وهوایی LARS-WG در شبیه سازی پارامترهای اقلیمی بارش روزانه، کمینه، و بیشینة دمای روزانه در منطقة شمال غرب ایران مقایسه شده است. منطقة مورد مطالعه شامل دوازده ایستگاه هواشناسی است که دارای آمار بلندمدت اند. از داده های دما و بارش روزانة ایستگاه ها در دورة 1961 1990 به عنوان دورة پایه در مدل و دورة 1991 2001 به عنوان دورة اعتبارسنجی استفاده شده است. در این بررسی از دو آزمون ناپارامتری و شاخص ریشة مجموع مربعات خطای مدل (RMSE) برای مقایسة دقت سه مدل استفاده شده است. نتایج نشان داد برای دماهای کمینه و بیشینه عملکرد مدل ANN بهتر از دو مدل دیگر است. برای داده های بارش، طبق شاخص RMSE، دقتِ مدل SDSM نسبت به دو مدل دیگر بیشتر است. بر اساس آزمون ناپارامتری من - ویتنی، عملکرد دو مدلِ SDSM و LARS-WG یکسان و بهتر از مدل ANN بود. تحلیل مکانی عملکرد سه مدل نشان می دهد که عملکرد مدل ها بسته به نوع اقلیم منطقه است؛ به طوری که منطقة جنوب غرب آذربایجان شرقی و کردستان، به سبب ناپایداری های بیشتر، عملکرد پایین تری دارند.
بررسی چند روش تلفیق لایه های اطلاعاتی برای تهیه نقشه شدت چهره های فرسایش آبی در مناطق کوهستان
حوزههای تخصصی:
ارزیابی مقایسه ای الگوریتم های سبال و متریک در برآورد تبخیر و تعرق: مطالعه موردی شهرستان ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد تبخیر و تعرق یکی از عوامل مؤثر در مدیریت منابع آب است. روش های مختلفی برای برآورد تبخیر و تعرق وجود دارد. در این تحقیق، امکان استفاده از دو مدل مبتنی بر سنجش از دور، سبال و متریک و نیز تفاوت های آن ها با یکدیگر و تصاویرMODIS مربوط به تاریخ 24/2/1392در سطح شهرستان ملایر استفاده شد. با استفاده از این مدل ها، شارهای سطحی محاسبه و مقدار تبخیر و تعرق واقعی برآورد شد. با توجه به روابط موجود و تفاوت های دو مدل در محاسبه ضریب شفافیت اتمسفری و مقدار شار گرمای خاک، نتایج نشان داد الگوریتم سبال با میانگین تبخیر و تعرق 83/6 میلی متر در روز، نسبت به الگوریتم متریک با مقدار 21/7 میلی متر در روز حدود 26/5 درصد تبخیر و تعرق واقعی روزانه در محدوده شهرستان ملایر را کمتر برآورد کرده است. علت اصلی این اختلاف استفاده از معادلات متفاوت در محاسبه ضریب شفافیت اتمسفری و شار گرمای خاک است که بخش عمده این تفاوت ها، اختلاف زیاد در مقادیر شار گرمای خاک محاسبه شده با دو روش می باشد. همچنین، بر اساس نتایج به دست آمده، هر دو مدل می توانند مقدار تبخیر و تعرق واقعی را متناسب با توزیع مکانی منطبق با شرایط توپوگرافیکی و پوشش گیاهی شهرستان برآورد نمایند.
ارزیابی روش های مختلف درون یابی داده های بارندگی ماهانه و سالانه (مطالعه ی موردی: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه های هم بارش یک منطقه، پیش نیاز بسیاری از مطالعات هیدرولوژی و هواشناسی است. دقّت نقشه های هم بارش، به روش درون یابی داده های بارندگی وابسته است. با توجّه به توپوگرافی پیچیده ی استان خوزستان و فقدان ایستگاه های هواشناسی مرتفع با آمار درازمدّت در آن، تعیین روش مناسب درون یابی داده های بارندگی ماهانه و سالانه در این استان ضروری به نظر می رسد. به این منظور، هفت روش درون یابی شامل کریجینگ عمومی، کوکریجینگ، کریجینگ با روند خارجی، رگرسیون کریجینگ، وزنی عکس فاصله، اسپلاین و گرادیان خطّی سه بُعدی با یکدیگر مقایسه شدند. در تحلیل واریوگرافی داده های بارندگی، پنج مدل نیم تغییرنما بر داده های بارندگی برازش داده شد. ارزیابی روش ها با استفاده از روش اعتبارسنجی حذفی انجام شد و انتخاب روش مناسب درون یابی براساس تحلیل رگرسیونی، محاسبه ی ریشه ی میانگین مربّعات خطا و میانگین خطای اریب انجام گرفت. نتایج تحلیل واریوگرافی نشان داد مدل کروی، به عنوان بهترین مدل نظری نیم تغییرنما است. همچنین داده های بارندگی این منطقه در تمامی ماه ها، به جز ماه های کم بارش دارای ساختار مکانی قوی بودند. تحلیل نتایج نشان داد که تمامی روش ها به جز روش رگرسیون کریجینگ، در برآورد مقادیر زیاد بارندگی دچار خطای کم برآوردی هستند. با مقایسه روش های درون یابی مورد بررسی، روش رگرسیون کریجینگ، به عنوان مناسب ترین روش درون یابی داده های بارندگی ماهانه و سالانه تشخیص داده شد. همچنین با روش منتخب، نقشه ی هم بارش سالانه ی استان ترسیم و از روی آن، میانگین بارندگی سالانه ی منطقه 391 میلی متر به دست آمد که این مقدار به اندازه ی 41 میلی متر بیشتر از مقدار ارائه شده از سوی سازمان هواشناسی کشور است که دلیل آن، استفاده از ارتفاع، به عنوان متغیّر کمکی است که تا حدودی توانست مشکل کمبود ایستگاه های مرتفع در منطقه را رفع کند. به علاوه نتایج پژوهش نشان داد، روش هایی که از متغیّر ارتفاع به عنوان متغیّر کمکی برای برآورد بارندگی استفاده می کنند، نسبت به روش های دیگر از دقّت بالاتری برخوردارند.
تحلیل و بررسی نقش عوامل توپوگرافی و مرفوژنزدرخندق زایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به لحاظ شرایط حاکم و وجود بستر مساعد (از نظر لیتولوژی، پدولوژی و توپوگرافی )، دامنههای شمالی قوشه داغ از نظروقوع حرکات تودهای (لغزش وریزش و…) از ناپایدارترین وهمچنین از نظرتشکیل و توسعة خندقها، از مستعدترین مناطق محسوب می شود. در اثر تشکیل وتوسعة خندقها در منطقه مقدار زیادی از خاکهای قابل کشت سطوح شیبدار در اختیار شبکههای زهکشی قرار میگیرند. به همین دلیل بررسی و مطالعة دقیق علل تشکیل وتوسعة خندقها در منطقه از اهمّیّت زیادی برخوردار است. در بررسی علل وعوامل خندقزایی، نقش عوامل مرفوژنز و توپوگرافی همواره مدّ نظر قرار دارد. شیب وطول دامنه، اختلاف ارتفاع، شکل دامنه به عنوان مهمترین عوامل توپوگرافی در نحوة جریان روانابها و افزایش و یا کاهش قدرت فرسایشدهی آنها نقش عمدهای ایفاء میکند. در مقالة حاضر از طریق روشهای کمّی، رابطة عوامل توپوگرافی در توسعة سر خندقها مورد تجزیه و تحلیل کمّی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که سهم طول دامنه در طویل شدن خندقهای منطقه به مراتب بیش از سایر عوامل توپوگرافی دخیل در رشد خندقها است؛ بهطوریکه اگر طول دامنه افزایش یابد و سایر عوامل ثابت نگاه داشته شوند، پتانسیل فرسایش خاک در سطوح شیب دار 5/2 برابر افزایش خواهد یافت. سهم دامنههای مقعّر که در اثر عمل برفساب و لغزش (و یا به نحوی در اثر تغییر در شیب دامنهها) پدید میآیند، در تشکیل و توسعة خندقهای منطقه قابل توجّه است. خندقهای متعدّدی که در پای چنین دامنههایی پدید آمدهاند از نقش و سهم مهمّ دامنههای مذکور در تشکیل و توسعة خندقها حکایت میکنند.
شناخت نواحی مستعد کشت گیاه صنعتی آفتابگردان در جلگه شرق گیلان
حوزههای تخصصی:
داده های اقلیمی یکی از مهم ترین منابع اطلاعاتی در کشاورزی است که به کیفیت خوب محصول کمک می کند. در واقع به منظور برنامه ریزی های پایه ای کشاورزی، نیاز به پیش بینی شرایط آتی و روند و هوایی وجود دارد. یکی از شاخه های اقلیم تغییرات و نوسانات احتمالی عناصر آب شناسی کشاورزی، تعیین هم اقلیمی کشاورزی است که از طریق آن مناطق با شرایط اقلیمی مناسب برای کشت گیاه خاص مشخص می شوند و از آنجا که هر گیاهی برای رشد مطلوب به شرایط اقلیمی مناسب خود نیاز دارد، با فراهم شدن این شرایط، عملکرد کمی و کیفی محصول افزایش خواهد یافت. هدف از نگارش این مقاله، شناخت نواحی مستعد جلگه شرق گیلان به منظور کشت گیاه صنعتی آفتابگردان می باشد. در این تحقیق از یک روش کاربردی با استفاده از دادههای توصیفی و تحلیل آنها، به همراه عملیات میدانی استفاده شده است. بدین منظور ابتدا مطالعات کتابخانهای به منظور شناخت خصوصیات فیزیولوژیک و تعیین آستانههای اقلیمی و نیاز خاکی گیاه آفتابگردان به انجام رسیده، سپس جمع آوری آمار و اطلاعات درازمدت هواشناسی و تجزیه و تحلیل دادهها در قالب نقشههای هم پارامتر، از طریق همپوشانی آنها با نیازهای فیزیولوژیک گیاه آفتابگردان توسط نرم افزار GIS انجام شد. در نهایت نواحی مستعد، نیمه مستعد و نامساعد کشت گیاه صنعتی آفتابگردان به صورت نقشه ارائه گردید و به وسیله کنترل عملیات میدانی در مناطق مستعد مشخص شد که استعداد کشت موفق به صورت پراکنده در گذشته وجود داشته و در بعضی نواحی در حال حاضر نیز وجود دارد. نتیجه پژوهش نشان داد که مناطق جنوبی جلگه شرق گیلان به مرکزیت جنوب لاهیجان تا درازلات و رامسر مناسب کشت گیاه آفتابگردان بوده ولی نواحی شمال آستانه اشرفیه تا ساحل دریای خزر بدین منظور نامناسب می باشند. بقیه نواحی میانی دارای شرایط نیمه مستعد هستند.
بررسی روند تغییرات برخی عناصر اقلیمی در استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان چهارمحال و بختیاری در بر گیرنده بخشی ارتفاعات زاگرس و زردکوه بختیاری است که سرشاخه های سه رودخانه مهم کشور از جمله زاینده رود، دز و کارون از آن سرچشمه می گیرد. لذا بررسی روند تغییر اقلیم در این استان می تواند پاسخ بسیاری از سوالات مربوط به تأمین مطمئن آب و مشکلات زیست اقلیمی در بخش بزرگی از کشور را بدهد. در این پژوهش با بهره گیری از روش ناپارامتریک من کندال و آزمون شیب سنس استیمیتور، روند تغییرات عناصر بارش، تعداد روزهای برفی و نیز متوسط بیشینه و کمینه دما در مقیاس سالانه و ماهانه در ایستگاه های استان در یک دوره 30 ساله (2015-1986) مورد سنجش قرار گرفت و خروجی آن به صورت جدول، نمودار و نیز نقشه های هم روند در محیط Arc_GIS ترسیم گردید. نتایج نشان داد اگر چه سری زمانی بارش در استان در بیشتر ماه های سال از روند معناداری پیروی نمی کند، لیکن مقدار بارش در ایستگاه های؛ (کوهرنگ) به عنوان پُرباران ترین ایستگاه در مرکز کشور، لردگان و یان چشمه در در پرباران ترین ماه سال (مارس) در سطح اطمنیان 99 درصد دارای روند کاهشی است. همچنین تعداد روزهای برفی ایستگاه کوهرنگ در ماه مارس دارای یک روند معنی دار کاهشی در سطح اطمینان 99 درصد است. متوسط دمای کمینه و بیشینه در بیشتر نواحی استان در تمام ماه ها و در مقیاس سالانه، بجر ماه های نوامبر و دسامبر دارای روند معنادار افرایشی است.
بررسی تغییرات طول دوره بدون یخبندان و تعداد روزهای یخبندان در استانهای آذربایجان غربی و شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: