فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
197 - 214
حوزههای تخصصی:
تعیین ارتفاع خط تعادل یخبندان از آستانه های محیطی مهم در مطالعات یخچال شناسی به شمار می رود. که برای بازسازی های دمایی و نیز تعیین عملکرد واحدهای یخچالی و مجاور یخچالی استفاده شده و در مطالعات ژئومورفولوژی یخچالی کاربردهای گسترده دارد. روش های مختلفی برای برآورد این ارتفاع وجود دارد که برخی مبتنی به شرایط دیرینه محیط های یخچالی و برخی مربوط به شرایط فعلی است. در پژوهش حاضر از روش رگرسیونی و پیشنهادی لی در تعیین ارتفاع خط تعادل دما-بارش اقلیمی استفاده شده است. با استفاده از داده های ایستگاه های هواشناسی در هر واحد ارتفاعی، ارتفاع خط تعادل یخبندان در موقعیت هر ایستگاه بدست آمد. بر این اساس در واحدهای ناهمواری حواشی چاله اصفهان-سیرجان، ارتفاع حساس به یخبندان به طور متوسط بر اساس داده های ایستگاه های موجود در منطقه، 3211 متر برآورد گردید. ارتفاع خط تعادل یخبندان دما-بارش کنونی (CTP-ELA) در این محدوده برابر با 5070 متر و ارتفاع آنی یخبندان خط تعادل دما-بارش (AIG) برابر با 4922 بدست آمد. ارتفاع خط تعادل با هر دو روش رگرسیونی و لی در 5 واحد ناهمواری قم و کهک، مارشنان، کرکس، شیرکوه، خیبر و کرمان نسبت به اندازه ارتفاعات فعلی در حدبالاتری قرار دارد، که نشان می دهد شرایط مناسبی برای یخبندان حال حاضر ندارد. به طور کلی از واحدهای ناهمواری شمالی منطقه به سمت واحدهای ناهمواری جنوبی خصوصاً در بخشهای جنوبی استان کرمان، هر سه نمای محیطی افزایش یافته و به تراز های ارتفاعی بالاتری جا به جا می شوند، این نتایج حاکی از آن است که مهمترین عامل در تعیین این نمایه های محیطی اثر قابل توجه عرض جغرافیایی است.
گسترش قطب سوی رودباد جنب حاره نمیکره شمالی در عرض های میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودباد جنب حاره ای به دلیل افزایش گازهای گلخانه ای و کاهش ازن استراتسفری و همچنین گرمایش جهانی در حال گسترش به عرض های جغرافیایی بالاتر است و افزایش تغییرات آب و هوایی را در عرض های میانه داشته است. هدف از این مطالعه گسترش قطب سوی رودباد جنب حاره ای نیمکره شمالی از داده های بازتحلیل پیش بینی میان مدت هواسپهر اروپایی (ECMWF) نسخه (ERA5) با تفکیک مکانی 25/0*25/0 در تراز های 100-400 هکتوپاسکال و بازه زمانی 40 ساله (2018-1979) پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت میانگین ساختار عمودی رودباد جنب حاره ای نیمکره شمالی فصل تابستان در شمالی ترین عرض جغرافیایی قرار گرفته است؛ و از عرض های 41 درجه تا 45 درجه شمالی مشاهده شده است. در فصل زمستان به جنوبی ترین عرض های جغرافیایی جابه جا شده است و هسته سرعت رودباد جنب حاره در فصل زمستان از شدت بیشتری نسبت سایر فصل ها برخوردار است که هسته رودبادجنب حاره در تراز بین 400-100 هکتوپاسکال با سرعت بین 25 تا 45 متر در ثانیه در عرض های بین 20 تا 30 درجه شمالی مشاهده شده است. این تحقیق بیانگر این است که رودباد جنب حاره نیمکره شمالی دو دوره روند افزایشی را به عرض های جغرافیایی بالاتر در طی سالهای 1979 تا 1997 با 1 تا 2 درجه و همچنین از سال 1999 تا 2017 با 2 تا 3 درجه به عرض های بالاتر کشیده است. در نتیجه، افزایش خشکی و تغییرات آب و هوایی در آینده قابل پیش بینی است.
به کارگیری شاخص های کمّی ژئومورفومتریکی در تحلیل تغییرات جانبی مجرای رودخانه و مدیریت دشت های سیلابی (مطالعه موردی: رودخانه قره سو، از روستای قدیرلو تا روستای لعل گنج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
120 - 135
حوزههای تخصصی:
رودخانه قره سو از رودخانه های دائمی استان اردبیل می باشد که در طی سال های اخیر، تحت تأثیر عوامل آنتروپوژنیک دست خوش تغییراتی قرارگرفته است. در این تحقیق سعی شده است با ارائه روش های کمی ژئومورفومتریکی، مطالعه دقیق تری نسبت به تغییرات جانبی مجرای رودخانه قره سو در طی 12 سال اخیر صورت گیرد و بینش جامعی نسبت به این تغییرات و روش های محاسبات آن ها با استفاده از تکنیک های سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ارائه گردد. بخش وسیعی از دشت سیلابی رودخانه قره سو زیر کشت محصولات کشاورزی می باشد و در بخش های زیادی، شاهد دست اندازی های کشاورزان در قسمت بستر و حریم رودخانه و نیز تغییر کاربری هستیم. این دخل و تصرف در طول سال های اخیر سبب ایجاد تغییراتی در مورفولوژی مجرای رودخانه قره سو شده است. بررسی کمی این تغییرات با استفاده از شاخص های ژئومورفومتریکی می تواند نقش مهمی در مدیریت دشت سیلابی این رودخانه ایفا کند. منطقه موردمطالعه 31 کیلومتر از این رودخانه می باشد. فعالیت کشاورزان در اطراف رودخانه و دست اندازی در بستر و حریم رودخانه قره سو سبب کانالیزه شدن مجرا شده است که این امر می تواند سبب تسریع آب گرفتگی زمین های مجاور رودخانه گردد. همچنین نتایج بررسی ها نشان داد که تحرک بالا در میزان شاخص تغییرات خط کناری کل (E) و شاخص آهنگ تغییرات جانبی نرمال شده (N) رودخانه قره سو در ارتباط با مهاجرت واقعی مجرا نبوده بلکه دارای ارتباط قوی با تغییرات در عرض مجرا می باشد. میزان آهنگ مهاجرت واقعی محاسبه شده برای رودخانه قره سو در طی 12 سال گذشته در منطقه موردمطالعه تقریباً 36/0 متر در سال بوده است.
ارزیابی نتایج تغییرات کاربری اراضی بر دبی رودخانه دره رود در بازه زمانی سی ساله با استفاده از مدل HEC_HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از روش مبتنی بر شی گرا در تهیه ی نقشه کاربری اراضی حوضه آبریز دره رود با استفاده از تصاویر لندست 5 با سنجنده TM و لندست 8 با سنجده OLI در یک بازه زمانی 30 ساله، از سال 1990 تا 2019 و تاثیرات آن بر تغییرات دبی رودخانه دره رود مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ماهواره ای در چهارده کلاس طبقه بندی شد که کلاس های کشت آبی، زراعت دیم، مناطق سنگی، مناطق مسکونی، باغات و دریاچه دارای افزایش مساحت و زمین های بایر، مراتع، اراضی جنگلی و بستر رودخانه دارای کاهش مساحت بوده اند برای پی بردن به تغییرات روند جریانی رودخانه ، از روش SCS در مدل HEC_HMS استفاده شد و به صورت چهار زیر حوضه مشیران، هوراند، سمبور و بوران تقسیم شده و با توجه به کاربری اراضی شماره منحنی CN و زمان تاخیر رواناب زیرحوضه ها به همراه ضریب K و X به مدل معرفی شد و اجرا گردید. نتایج نشان داد که اوج رواناب در زیرحوضه مشیران با کاهش 7 مترمکعب و کاهش 5/8 میلیمتر حجم رواناب و در زیرحوضه هوراند با کاهش 6/8 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب و زیر حوضه سمبور با کاهش 2/2 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب همراه بوده است در حالی که در زیر حوضه بوران بر خلاف سه زیر حوضه قبلی افزایش اوج رواناب به میزان 10 متر مکعب در ثانیه و افزایش حجم رواناب به میزان 6/9 میلیمتر برآورد شده است.
ارزیابی اثرات زیست محیطی توسعه ژئوتوریسم در جزیره هرمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم گزینه شاخص بخش گردشگری است که اهم اهداف آن، پایداری، افزایش سودمندی، کاهش اثرات مخرب حین استفاده از منابع زمین شناسی و ژئومورفولوژیک و ایجاد کمترین تغییرات در محیط طبیعی است. هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات زیست محیطی توسعه ژئوتوریسم در جزیره هرمز است. برای نیل به این هدف، طی مطالعات کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی، ویژگی های محیط طبیعی و انسانی جزیره هرمز به عنوان داده های پژوهش، در قالب فرم های شناسنامه مکان گردآوری شده و ارزیابی اثرات توسعه ژئوتوریسم بر پایداری محیط به روش RIAM اصلاح شده انجام گرفت. بر اساس نتایج، توسعه ژئوتوریسم آثار مثبت زیادی بر عدم مهاجرت جمعیت از جزیره، توسعه مشاغل، حفظ آثار تاریخی، آسایش مردم، توسعه زیرساخت ها، اقتصاد جوامع محلی و نیز تبادلات فرهنگی در جزیره داشته و باعث شده است که کیفیت اثرات بر محیط انسانی جزیره در طبقه متوسط تا خوب قرار گیرد. اگرچه محیط های فیزیکی و بیولوژیکی جزیره هرمز ماهیتاَ شکننده اند، ژئوتوریسم نه تنها خسارتی بر این اجزاء وارد نکرده، آثار مثبتی نیز بر آن ها داشته است. ژئوتوریسم، کمترین تغییرات را بر محیط فیزیکی باعث شده است. در مجموع با توجه به تغییرات جزئی و عمدتاَ مثبت محیط ، می توان نتیجه گرفت که توسعه ژئوتوریسم در هرمز با اهداف اکوتوریسم و توسعه پایدار هماهنگ بوده و پتانسیل بالایی برای ایجاد اثرات سودمند زیست محیطی در جزیره هرمز دارد. در این راستا با تقویت مدیریت و لحاظ ضوابط و استانداردهای خاص بهره برداری نشأت گرفته از ماهیت ژئوتوریسم می توان از اثرات جزئی مخرب آن کاسته و اثرات مثبتش بر محیط های طبیعی و انسانی جزیره را تقویت کرد.
مدل سازی عوامل موثر بر ناهنجاری دمای آب های ساحلی خلیج فارس در استان هرمزگان و ارتباط آن با شاخص های ژئومورفومتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
161 - 139
حوزههای تخصصی:
وجود چشمه های آب ساحلی به دلیل تاثیر بر روی شوری و دمای آب و به تبع آن تاثیر بر روی چگالی محیط اطراف در مطالعات دریایی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی عوامل موثر بر ناهنجاری دمای آب های ساحلی و تعیین نواحی احتمالی خروج سفره های آب زیرزمینی به داخل دریا می باشد. در این تحقیق به منظور تعیین ناهنجاری دمایی ناشی از نواحی احتمالی تخلیه ی آب زیرزمینی به خلیج فارس در سواحل استان هرمزگان، ابتدا با اعمال تصحیحات لازم (اتمسفریک، رادیومتریک، هندسی) بر داده های حرارتی باند 10 لندست 8، نقشه ی دمای سطح دریا (SST) تهیه و نقشه ی ناهنجاری دمایی استاندارد (STA) استخراج شد. سپس با تعیین سطح مشترک ناهنجاری دمایی طی سال های 96 و 97، نواحی احتمالی تخلیه آب زیرزمینی زیردریایی به خلیج فارس مشخص شد. سپس شاخص های ژئومرفومتری شامل: ارتفاع، شیب، انحنای طولی، انحنای عرضی، انحنای عمومی و موقعیت توپوگرافی (TPI) تعیین شده و ارزیابی شد. نتایج نشان داد که ناهنجاری های ایجاد شده در سواحل بندرمقام، بندرنخیلو، بندردیوان، بندرشناس، بندرلنگه و بندرکنگ به ترتیب 53/43، 7/83، 18/65، 5/16، 2/46، 12/98 هکتار دارای احتمال بسیار بالای خروج سفره های آب زیرزمینی به داخل دریا می باشند. این سطح در کل سواحل محدوده مورد مطالعه 100/53هکتار است که به خلیج فارس تخلیه می شود. همچنین بر اساس نتایج آزمون جکنایف حساس ترین شاخص ژئومرفومتری، متغیر ارتفاع (درحالت منفی برابر با عمق دریا) است که به تنهایی AUC برابر با 90% ایجاد می کند لذا اگر از داده های ورودی مدل حذف شود، بیشترین تاثیر کاهشی را در نتایج پیش بینی مدل خواهد داشت.
کاربرد سنگ های زینتی در زیورآلات ایرانی (نمونه موردی سنگ فیروزه)
حوزههای تخصصی:
سنگ های قیمتی یکی از منابع درآمدزا و اشتغال زا در دنیا به شمار می روند که پتانسیل ایجاد ارزش افزوده قابل توجهی را در خود نگاه داشته اند. به طوری که امروزه استخراج، فرآوری و صادرات سنگ های قیمتی بخش مهمی از اقتصاد کشورهایی چون آفریقای جنوبی، برمه، تایلند، چین، هند، ایالات متحده و بسیاری از کشورها را تشکیل می دهد و تصور حذف این صنعت برای تعدادی از این کشورها حکم حذف صنعت نفت در کشور ما را دارد. در کشور ما برخلاف منابع قابل توجهی از سنگ های قیمتی، تاکنون عملیات اکتشافی سیستماتیک و اقدامات چشمگیری برای استخراج و فرآوری صورت نگرفته است و تنها اندکی به صورت خام مورد بهره برداری غیراقتصادی قرارگرفته است فیروزه از سنگ های نیمه قیمتی است که استفاده از آن در ایران دوره باستان و بعدازآن در دوره اسلامی رواج بسیاری داشته است. این سنگ برای ساخت انواع آثار در حوزه هنرهای صناعی به کاربرده می شده است. بهترین نوع فیروزه را عمدتاً مربوط به ایران می دانند. رنگ زیبای سنگ فیروزه، موجب استفاده از آن برای ساخت زیورآلات شده است، از طرفی اعتقاداتی که از دوره باستان نسبت به رنگ فیروزه ای و سنگ فیروزه وجود داشت و نیز تشدید این اعتقادات در دوره اسلامی باعث شد تا این سنگ بسیار موردتوجه قرار گیرد. با استناد به منابع مکتوب درگذشته و نیز زیورآلات برجای مانده می توان به اهمیت و جایگاه این سنگ پی برد. در این مقاله سعی شده است. بامطالعه منابع مکتوب که شامل اشعار فارسی، کتاب هایی در خصوص شناخت کانی ها و همچنین سفرنامه های تاریخی و نیز نمونه های آثار برجای مانده از گذشته بتوان به جایگاه و اهمیت این سنگ از گذشته های دور تاکنون پی برد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای و میدانی و روش تحقیق تاریخی- توصیفی است.
ارزیابی توانمندی های ژئومورفولوژیکی مناطق مرزی استان کرمانشاه با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
186 - 202
حوزههای تخصصی:
ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ اﻳﺮان در ﻣﻨﻄﻘه ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ و ﺣﻀﻮر ﻣﺪاوم ﺗﻬﺪﻳﺪات ﺧﺎرﺟﻲ، اﺗﺨﺎذ ﺗﻤﻬﻴﺪات ﻣﺨﺘﻠﻒ در ﺣﻔﻆ و ﺣﺮاﺳﺖ از ﻣﺮاﻛﺰ حیاتی و مهم ﻛﺸﻮر امری ضروری می باشد. استان کرمانشاه مرکزیت غرب کشور را دارا می باشد و راه اصلی ارتباطی کشور با همسایه های غربی محسوب می گردد. با توجه به نقش این استان در غرب کشور، لزوم توجه به پتانسیل های ژئومورفولوژیکی و بهره گیری از آن ها برای اﻳﺠﺎد مکان های ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ روﻳﻜﺮد ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮﻋﺎﻣﻞ یک نیاز ضروری می باشد که در این پژوهش به صورت جامع مورد تحلیل و واکاوی تحلیل قرار می گیرد. ابزارهای تحقیق شامل: نقشه های توپوگرافی, زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و هوایی منطقه و همچنین مصاحبه با کارشناسان خبره به شناسایی عوامل اثرگذار در مکان یابی این مراکز پرداخته شده و پس از مشخص شدن آن ها با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره AHP,VIKOR)) با هدف مقایسه معیارها و انتخاب بهترین مدل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با توجه به نقشه نهایی که بر اساس عوامل ژئومورفولوژیکی در محیط نرم افزار ARC GIS تهیه شده، مساحت پهنه ی مطلوب برای مکان گزینی مراکز حیاتی و حساس منطقه در بخش شمال و شمال غربی نسبت به مناطق جنوبی و غرب بیشتر است. به عبارتی، ویژگی های ژئومورفولوژیکی منطقه در بخش شمالی و شمال غرب به گونه ای است که این مناطق شرایط مطلوب تری نسبت به مناطق غربی، شرقی و جنوبی برای انتخاب مکان بهینه مراکز حساس و مهم دارا می باشند.
پیش بینی عمق نوری آئروسل ماهواره ای با استفاده از داده کاوی پارامترهای اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
319 - 333
حوزههای تخصصی:
عمق نوری آئروسل ( AOD ) پارامتر سنجش از دور مهمی است که به عنوان نماینده ای از غلظت آئروسل اتمسفری برای نظارت بر طوفان های گردوغبار استفاده می شود. در مطالعات پیشین ارتباط بین پارامترهای اقلیمی و AOD گزارش شده است. از طریق تجزیه و تحلیل این ارتباط می توان الگوهای مکانی- زمانی AOD را پیش بینی کرد. در پژوهش حاضر برای اولین بار از الگوریتم داده کاوی M5P نظر به کاربرد آن در خصوص کشف اطلاعات ارزشمند از میان مجموعه داده های بزرگ برای استخراج مدل های پیش بینی کننده AOD استفاده شد. بدین منظور، سری زمانی روزانه داده های سنجش از دوری پارامترهای دمای هوا، بارش، رطوبت نسبی، و سرعت باد و AOD در یک بازه زمانی ده ساله (2005-2014) در محدوده شهرستان اهواز به عنوان ورودی های M5P تهیه و آماده سازی شد. از طریق تشکیل درخت های تصمیم مبتنی بر قوانین «اگر– آنگاه» و تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره در چارچوب الگوریتم M5P ، چهار مدل پیش بینی کننده خطی به دست آمد. برای اعتبارسنجی مدل های خطی، از آماره های ضریب همبستگی پیرسون، MAE ، و RMSE بهره گرفته شد. مقادیر این آماره ها به ترتیب 69/0، 22/0، و 31/0 برآورد شد که حاکی از قابلیت اطمینان مدل ها در رابطه با پیش بینی AOD است. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد تکنیک داده کاوی در زمینه پیش بینی AOD کارآمد است.
اولویت بندی عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش و پهنه بندی حساسیت آن با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره ی خطی مطالعه ی موردی: حوضه ی آبریز وهرگان-غرب استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
163 - 139
حوزههای تخصصی:
کشور ایران با توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، فعالیت های تکتونیکی و لرزه خیزی، تنوع اقلیمی و زمین شناسی شرایط طبیعی مستعدی را برای طیف وسیعی از زمین لغزش داراست. هدف این پژوهش بررسی رخداد زمین لغزش ، اولویت بندی فاکتورهای موثر بر آن و پهنه بندی خطر آن در حوضه آبریز وهرگان واقع در پیشکوه های زاگرس است. منطقه ای که به شکل طبیعی و با داشتن لیتولوژی نامقاوم، خاک ضخیم، شیب و بارش نسبتا زیاد از پتانسیل بالایی برای وقوع زمین لغزش برخوردار بوده و دخالت های انسانی به عنوان عامل تحریک کننده نقش پررنگی در تشدید آن ایفا نموده است. ویژگی های مستعد طبیعی و دخالت نابجای انسانی سبب رخداد دست کم 140 زمین لغزش جدید در منطقه ی مورد مطالعه شده است. برای انجام این تحقیق از روش رگرسیون چندمتغیره خطی استفاده گردید. بنابراین، نقشه ی پراکندگی زمین لغزش های رخ داده به عنوان متغیر وابسته و دوازه عامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، سنگ شناسی، گسل، بارش، آبراهه ، جاده های ارتباطی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، TWI و SPI به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ایجاد راه های ارتباطی بر روی دامنه های پرشیب با خاک سست و ضخیم، با ضریب استاندارد 0.411 مهمترین عامل در ایجاد زمین لغزش بوده است. همچنین، عوامل طبیعی شامل لیتولوژی و بارش با ضریب تأثیر 0.362 و 0.299 و کاربری اراضی با ضریب 0.286 بیشترین نقش و عوامل پوشش گیاهی و شاخص TWI هر کدام با ضریب تأثیر 0.103 و 0.127 کمترین نقش را در وقع زمین لغزش های منطقه ایفا کرده اند. نتایج نهایی حاصله از پهنه بندی حوضه بر اساس شاخص های به کار گرفته شده نشان داد که بخش عمده حوضه در محدوده ی خطر بسیار زیاد و زیاد رخداد زمین لغزش قرار دارد. بر اساس نتایج حاصله پیشنهاد می گردد که با توجه به حساسیت بسیار بالای بخش های زیادی از حوضه به زمین لغزش، همه فعالیت ها و کاربری های زمین متناسب با ویژگی های سنگ شناسی و خاک شناسی و همچنین شیب دامنه در نظر گرفته شود.
واکاوی خشک سالی هواشناسی با شاخص اصلاحی SPI در اقلیم خشک (مطالعه موردی: مرکز، جنوب، و شرق ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
465 - 485
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش ارزیابی شاخص استاندارشده بارش (SPI) و اصلاح این شاخص در مناطق خشک مرکز، جنوب، و شرق ایران است. در ای ن پژوهش از داده های آماری 26 ایستگاه سینوپتیک با دوره آماری سی سال به بالا (1364-1398) استفاده شد. به منظور دخالت دادن تأثیر زمانی بارش، شاخص اصلاحی EP-SPI ارائه شده است که در آن داده های بارش ماهانه نخست با تابع EPI میرا شده است. به عنوان ورودی از برنامه SPIGenerator در بازه زمانی دوازده ماهه استفاده شد؛ بدین ترتیب، اثر بارش های قدیمی تر کاهش یافته و شاخص برآورد بهتری از خشک سالی ارائه می نماید. وقوع بارش بیش از نرمال، پیش از شروع دوره خشک، می تواند مقدار شاخص SPI را، با وجود رخداد خشک سالی، نرمال یا حتی ترسال نشان دهد. مطابق بررسی انجام گرفته، بیشترین اختلاف دو روش معادل چهار سطح جابه جایی شاخص خشک سالی از ترسال بسیار شدید به خشک سالی خفیف بوده است. در این تحقیق مشخص شد که 9 / 8 درصد از وقایع خشک سالی دوازده ماهه از دید شاخص SPI مخفی مانده است. کارایی روش EP-SPI برای آشکارسازی خشک سالی در بازه دوازده ماهه، با تصاویر NDVI در تاریخ های نظیر مورد ارزیابی قرار گرفت و نشان داد که تطابق بهتری نسبت به SPIدارد.
پهنه بندی و ارزیابی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل های عامل اطمینان، تراکم سطح و هیبریدی قضیه بیز(مطالعه موردی: حوضه بقیع ، نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی نواحی مستعد وقوع زمین لغزش ها یکی از اقدامات اولیه در مدیریت و کاهش خسارات ناشی از این پدیده ها محسوب می شود. در این پژوهش، حساسیت زمین لغزش با استفاده از سه مدل عامل اطمینان، تراکم سطح و هیبریدی پهنه بندی گردید و مناسب ترین مدل معرفی شد. جهت این مطالعه با از تصاویر ماهواره ای ETM+، نقشه زمین شناسی 25000/1، نقشه توپوگرافی 50000/1، نقاط لغزشی مشخص گردید. در این پژوهش با بررسی 19 پارامتر موثر در رخداد زمین لغزش شامل لیتولوژی، کاربری اراضی، شیب، جهت شیب، ارتفاع، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص انحنای سطح، شاخص انحنای مقطع، فاصله از گسل، فاصله از جاده و فاصله از آبراهه مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تهیه لایه های اطلاعاتی در محیط نرم افزار ArcGIS 10.4 به عوامل موثر با استفاده از نظرات کارشناسی اقدام به تهیه وزن کلاس ها و در نهایت تهیه نقشه های پهنه بندی حساست زمین لغزش با استفاده از روش های آماری تراکم سطح، فاکتور اطمینان و هیبریدی بیز در پنج کلاس ریسک خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد طبقه بندی گردید . جهت صحت سنجی روش ها از شاخص های جمع کیفی (QS)، دقت (P) و شاخص نسبت تراکمی (DR) استفاده شده است. مقادیر شاخص های مجموع کیفیت و دقت که بیانگر کارایی مدل ها در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش می باشند، به ترتیب برای مدل های تراکم سطح (21/0- 04/0)، فاکتور اطمینان (39/0- 09/0) و هیبریدی (88/0- 33/0)، به دست آمد. مقادیر بالای شاخص ها در مدل هیبریدی بیانگر کارایی بیشتر این روش نسبت به روش های تراکم سطح و فاکتور اطمینان در تهیه نقشه پهنه بندی می باشد.
تحلیل دینامیکی مخاطره سیلاب در مخروط افکنه های فعال با استفاده از مدل هیدرودینامیکی HEC-RAS و تکنیک GIS(مطالعه موردی: مخروط افکنه لیلان، شمال غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
169 - 185
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل دینامیکی مخاطره سیلاب در سطح مخروط افکنه لیلان می باشد. به همین منظور، بررسی مخاطره سیلاب بر رودخانه لیلان چای به طول 4/15 کیلومتر با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS انجام گرفته است. جهت شبیه سازی جریان رودخانه و تهیه نقشه پهنه های سیلابی برای دبی های با دوره های بازگشت 2، 5، 10، 25، 50، 100، 200 و 500 ساله از آمار دبی ایستگاه هیدرومتری شیرین کند استفاده شده و دبی های پیک برای دوره های بازگشت مختلف پیش بینی شده است. به منظور هم پوشانی نقشه های پهنه های سیلابی با کاربری های منطقه از تصویر ماهواره ای لندست 8 سنجنده OLI جهت تهیه نقشه کاربری منطقه استفاده شده و نقشه کاربری با استفاده از روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال در نرم افزار ENVI تهیه شد. نقشه کاربری اراضی منطقه نشان می دهد که بیش از 75 درصد مساحت منطقه شامل زمین های کشاورزی می باشد. نتایج هم پوشانی نقشه های پهنه های سیلابی با کاربری اراضی نشان می دهد که در صورت وقوع سیلاب با دبی پیش بینی شده برای دوره های بازگشت 2 و 5 ساله خطری زمین های کشاورزی و مناطق مسکونی حاشیه رودخانه را تهدید نمی کند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که با وقوع سیلابی با دوره بازگشت 25 سال، حدود 2/120 هکتار از زمین های کشاورزی و حدود 1/9 هکتار از مناطق مسکونی واقع در حاشیه رودخانه لیلان چای تحت تأثیر خطر سیل گرفتگی قرار دارند. بنابراین ضرورت دارد که اقدامات حفاظتی جهت جلوگیری از بروز خسارت های احتمالی جانی و مالی در صورت وقوع سیل در سطح منطقه صورت گیرد.
ارزیابی مدل QUAL2Kwدر شبیه سازی کیفی رودخانه خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
181 - 165
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به شبیه سازی کیفیت آب رودخانه خرم آباد به کمک مدل یک بعدی QUAL2Kw در طول یک بازه 35 کیلومتری از رودخانه پرداخته شد. به همین منظور از پارامترهای مهم کیفی آب از جمله اکسیژن محلول (DO)، اکسیژن خواهی زیست شیمیایی کربنی (CBODf)، اکسیژن خواهی شیمیایی (COD)، نیترات (NO3)، هدایت الکتریکی (EC) و اسیدیته (pH) و پارامتر دما در دو ماه تیر و شهریور سال 1397 به ترتیب برای واسنجی و صحت سنجی مدل استفاده گردید. نتایج نشان داد که با پیوستن رودخانه فرعی به رودخانه اصلی و تخلیه پساب منابع آلاینده صنعتی، شهری و کشاورزی به رودخانه، پارامترهای کیفی COD، NO3 و CBODf روند صعودی پیدا می کنند. نتایج حاصل از شاخص های ارزیابی نشان داد شاخص NRMSE در مرحله واسنجی و صحت سنجی مدل برای pH کمترین مقدار و برابر 83/8 و 22/9 درصد بدست آمد و برای EC به ترتیب 05/11 و 86/13 درصد محاسبه شد. شبیه سازی پارامتر DO نیز در طول رودخانه دارای نوساناتی بود این در حالی است که شاخص های آماری NRMSE، RMSE و MAE برای این پارامتر در هر دو مرحله واسنجی و صحت سنجی در حد قابل قبولی بدست آمدند، به طوری که شاخص های فوق در مرحله واسنجی مدل به ترتیب 49/12، 917/0 و 72/0 و در مرحله صحت سنجی مدل به ترتیب 65/24، 78/1، 55/1 محاسبه شد. همچنین مدل توانست با دقت خوبی پارامتر دما را در تیرماه (92/1 RMSE=و 57/1=MAE) و شهریورماه (77/2 RMSE=و 5709/2=MAE) شبیه سازی کند. در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر دقت مناسب مدل QUAL2Kw در شبیه سازی پارامترهای فوق در رودخانه خرم آباد بود.
تشخیص و تحلیل داده های پرت زمانی- مکانی مربوط به پارامترهای سرعت باد و فشار ایستگاه های هواشناسی کشور به منظور مطالعات تغییرات آب و هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخیص و تحلیل داده های پرت یکی از گام های ابتدایی مهم در تحلیل داده هاست. یک داده پرت در سری های هواشناسی می تواند نشان دهنده ی یک رخداد فرین باشد یا خطای ناشی از اندازه گیری، مشاهده و ثبت است. اگر داده ها ی پرتی که حاصل خطای انسانی یا نقص تجهیزات اندازه گیری هستند شناسایی نشده و حذف نگردند، به عنوان داده ی فرین ثبت خواهند شد و موجب اریبی در نتایج مطالعات اقلیمی می شوند. در این مقاله، داده های پرت سری های زمانی سرعت باد و فشار برای 14۳ ایستگاه هواشناسی کشور در دوره نرمال اقلیمی 1991- 2020 مورد تحلیل قرار گرفت. برای این منظور ابتدا داده های پرت مکانی با استفاده از الگوریتم کلایماتول مشخص شد و در مرحله دوم با تحلیل های زمانی و هواشناختی، خطاها شناسایی شدند. در مرحله اول برای پارامترهای فشار ایستگاه، فشار تبدیل شده ایستگاه به سطح دریا، فشار بخار، سرعت باد و سرعت باد ماکزیمم به ترتیب 40، 42، 93، 52 و 41 داده پرت شناسایی شد و در مرحله دوم به ترتیب 20، 10، 56، 20 و 27 تعداد از این داده ها خطا تشخیص داده شدند. این نتایج به تفکیک ایستگاه و تاریخ گزارش شده اند، تا مورد استفاده محققان در سایر مطالعات، بویژه مطالعات تغییراقلیم، قرار بگیرند.
بررسی هیدرو شیمی و کیفیت منابع آب حوضه حاجیلارچای و تعیین منشأ عناصر کمیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
148 - 127
حوزههای تخصصی:
حوضه ی آبریز حاجیلارچای در قسمت غربی شهرستان ورزقان قرار گرفته است. قرارگیری کارخانه ی استحصال طلای شرکت زرین داغ آستارکان در محدوده ی این حوضه پتانسیل آلودگی منابع آبی منطقه را افزایش می دهد. به منظور بررسی منابع آبی حوضه ی حاجیلارچای تعداد 12 نمونه از آب های سطحی و زیرزمینی در اسفندماه 1399 جمع آوری گردید و مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفت. نتایج تجزیه شیمیایی نشان داد غلظت برخی از عناصر همچون کبالت، سرب و آرسنیک در برخی از موقعیت ها بالاتر از حد مجاز برای آشامیدن است. بررسی ا حاکی از این است که منشأ این عناصر مرتبط با سازندهای منطقه و در اثر فرایندهای زمین زاد می باشد. هدف این تحقیق ارزیابی ویژگی های هیدرو شیمیایی منابع آبی با استفاده از روش های ترسیمی و بررسی و تعیین منشأ عناصر کمیاب به کمک روش های آماری چندمتغیره مانند تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده از روش های ترسیمی، بیشتر نمونه های آبی منشأ آهکی داشته و تیپ غالب بی کربنات کلسیم را دارا می باشند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشانگر تأثیر 4 گروه عاملی بر کیفیت منابع آبی حوضه ی حاجیلارچای است. عامل های اول، سوم و چهارم نشان دهنده ی تأثیر سازندها بر منابع آبی و فرآیندهای زمین زاد هستند. عامل دوم از فعالیت های انسانی ناشی می شود. همچنین تحلیل خوشه ای، داده ها را به سه دسته تقسیم کرد. داده های دسته ی اول دارای روند ژئوشیمیایی مشابه و عناصر کمیاب پایینی هستند. در دسته دوم تعادل هیدرو شیمیایی برقرار نمی باشد که به احتمال زیاد به دلیل تأثیر فعالیت های کارخانه می باشد. در دسته ی سوم غلظت عنصر آرسنیک بالا است که از سازندهای منطقه منشأ گرفته است.
روابط بیوژئومورفولوژی بین پوشش گیاهی، خاک، و عناصر لندفرمی (مطالعه موردی حوضه حبله رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
397 - 413
حوزههای تخصصی:
مطالع ه روابط فرایندهای ژئومورفولوژیکی و بیولوژیکی در مقیاس های متعدد در دانش بیوژئومورفولوژی بررسی می شود. هدف از این پژوهش ارزیابی الگوی توزیعی پوشش گیاهی در مقیاس کوچک در ارتباط با عناصر لندفرمی سطح زمین در حوض ه حبله رود است. این حوضه در جنوب کوه های البرز بین استان های سمنان و تهران واقع شده است. در شناسایی عناصر لندفرمی استفاده از روش ژئومورفون و پوشش گیاهی از شاخص SAVI استفاده شده است و برای درک ارتباط آن ها نمونه برداری در۴۰ پلات 1 متر مربعی، ویژگی های پوشش گیاهی، خصوصیات آزمایشگاهی خاک از جمله بافت، EC ، PH ، مواد آلی ، و رطوبت برداشت شده است و برای روابط آن ها تحلیل های آماری ب ه کار برده شده است. یافته های پژوهش درخصوص ویژگی های پوشش گیاهی نشان داده است که بیشترین الگوی متراکم نقطه ای در پای دامنه، دره های کوچک پای دامنه ، و دامنه و کمترین آن در خط الر أ س پهلویی رخ داده است. الگوی پراکند ه نقطه ای بیشترین سهم را به ترتیب بر روی دامنه ها، خط الر أ س پهلویی، دره های کوچک پای دامنه ، و پای دامنه داشته است. در الگوی متراکم گپی سهم دامنه ها بیشتر از سایر عناصر بوده است . نتایج حاصله در زمین ه تغییرات الگوی گیاهی با نوع لندفرم و خصوصیات خاک بیانگر این است که نوع الگوی پوشش گیاهی با میزان شن، PH ، و EC همبستگی مثبت و با عناصر لندفرمی، درصد رس و سیلت، ارتفاع، ر طوبت ، و مواد آلی همبستگی منفی دارد. تحلیل عاملی و رگرسیون خاطرنشان ساخت که حدود ۷۰ درصد تغییرات الگو و تراکم پوشش گیاهی توسط متغیرهای نوع لندفرم، رطوبت، مواد آلی ، و ارتفاع ارتباط قابل تبیین است.
بازسازی برف مرزهای دائمی کواترنر پایانی در ارتفاعات جنوبی ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازسازی شرایط اقلیمی گذشته با توجه به پدیده های فرمی یخچالی و ارتباط آنها با ارتفاع خط تعادل آب و یخ صورت می-پذیرد. بازسازی ارتفاع خط تعادل یخچال های عهد حاضر و دیرینه از جمله پارامتری است که از آن به عنوان یک شاخص تغییر اقلیم استفاده می شود. هدف اصلی این پژوهش؛ بازسازی ارتفاع خط تعادل آب و یخ (ELA) در ارتفاعات ایران مرکزی در استان کرمان بر اساس شواهد ژئومورفیک یخچالی و با استفاده از روش لویز، هوفر و کف سیرک پورتر است. برای این کار با استفاده از بازدید میدانی مورن های پایانی در امتداد دره های اصلی شناسایی و ارتفاع آنها با استفاده از GPS اندازه گیری شد. پس از تهیه لایه های مختلف مورد نیاز در نهایت نقشه ژئومورفولوژی منطقه ترسیم و مکان دقیق مورن ها بر روی آن مشخص گردید. نتایج نشان می دهد که ارتفاع بالاترین و پاینترین ELA در هفت واحد مطالعاتی بر مبنای روش های فوق به ترتیب عبارتند از: بالاترین مقدار ELA بر اساس روش لویز 4063 متر در ارتفاعات هزار و کمترین آن 2858 متر در ارتفاعات جوپار است. همچنین بالاترین مقدار ELA بر اساس روش هوفر 3875 متر در ارتفاعات هزار و کمترین آن 2682 متر در ارتفاعات جوپار است. در حال حاضر مقدار ELA منطقه مطالعاتی بر اساس آمار اقلیمی 4629 متر است. بالاترین مقدار ELA بر اساس روش کف سیرک (پورتر) در ارتفاعات هزار 3518 متر و پایین ترین آن در ارتفاعات جبال بارز با ارتفاع 2953 متر بوده است. ارتفاع ناهمواری ها و برفگیر بودن آنها علت اصلی تفاوت ELA در این واحدهای کوهستانی است.
ارزیابی نقش لندفرم های کارستیک توسعه یافته در توانمندی های ژئوتوریسمی شهرستان کامیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مناطقی که پتانسیل بالایی در زمینه توسعه ژئوتوریسم و صنعت گردشگری دارد، مناطق کارستیک است. شهرستان کامیاران یکی از مناطقی است که در سازندهای کارستیک قرار گرفته است و همین عامل سبب شده تا این شهرستان دارای انواع مناظر کارستیک باشد. با توجه به موارد مذکور، در این تحقیق به تحلیل عوامل موثر در توسعه لندفرم های کارستیک و همچنین تاثیر نقش لندفرم های کارستیک در توسعه ژئوتوریسم شهرستان کامیاران پرداخته شده است. این تحقیق بر مبنای روش های توصیفی و تحلیلی می باشد. داده های تحقیق شامل نقشه های زمین شناسی 1:100000، نقشه های توپوگرافی 1:250000، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر و همچنین اطلاعات کتابخانه ای و اطلاعات حاصله از بازدیدهای میدانی می باشد. این تحقیق از دو مرحله انجام شده است که در مرحله اول با استفاده از روش کوبالیکوا و بومی به شناسایی و ارزیابی ژئوسایت ها پرداخته شده و در مرحله دوم نیز با استفاده از مدل تلفیقی منطق فازی و ANP مناطق کارستیک توسعه یافته شناسایی شده است. نتایج حاصله از ارزیابی ژئوسایت ها بیانگر این است که مناطق غربی و جنوب غربی شهرستان کامیاران دارای بیش ترین تعداد ژئوسایت ها هستند و ژئوسایت های این مناطق از جمله دره پالنگان دارای بالاترین امتیاز هستند. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، بخش زیادی از شهرستان کامیاران، خصوصا مناطق غرب و جنوب غربی این شهرستان را مناطق کارستیک توسعه یافته دربرگرفته است. با توجه به موارد مذکور، یکی از دلایل توان توریستی بالای شهرستان کامیاران، وجود منابع کارستیک توسعه یافته است.
تحلیل مدلهای هوش مصنوعی هیبریدی نوین در برآورد دبی سیلابی:مطالعه موردی: حوضه آبریز کشکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
201 - 187
حوزههای تخصصی:
سیل از جمله پدیده های طبیعی است که هر ساله خسارات جانی و مالی زیادی را در دنیا به بار آورده و مشکلات عدیده ای را بر سر راه توسعه ی اقتصادی و اجتماعی کشورها ایجاد می نماید. از این رو جهت کاهش خسارات، کنترل و هدایت این پدیده، برآورد دبی سیلابی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن بسیار حائز اهمیت می باشد. در این پژوهش، به منظور برآورد دبی سیلابی حوضه ی آبریز کشکان واقع در استان لرستان از مدل های هوش مصنوعی هیبریدی نوین شامل شبکه عصبی مصنوعی- تفنگدار خلاق، شبکه عصبی مصنوعی-عنکبوت بیوه سیاه و شبکه عصبی مصنوعی- ازدحام مرغ در طی دوره ی زمانی 1400-1390 استفاده شد. برای ارزیابی عملکرد شبیه سازی از شاخص های آماری ضریب تعیین (R2)، میانگین مطلق خطا (MAE)، ضریب کارایی نش- ساتکلیف (NSE) و درصد بایاس (PBIAS) استفاده گردید. نتایج نشان داد که بطور کلی مدل های هوش مصنوعی هیبریدی عملکرد بهتری نسبت به مدل منفرد در برآورد دبی سیلابی دارند. نتایج نشان داد مدل شبکه عصبی مصنوعی- تفنگدار خلاق نسبت به سایر مدل ها از دقت بیشتر و خطای کمتری برخوردار است. در مجموع نتایج نشان داد استفاده از مدل های هوش مصنوعی هیبریدی در برآورد دبی سیلابی موثر بوده و می تواند به عنوان راهکاری مناسب و سریع در مدیریت منابع آب مطرح شود.