فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
دانش بومی دانش یک جامعة بومی طی نسل¬ها زندگی در محیطی خاص است که آن را قادر می سازد تا به معیشت پایدار در محیط خود دست یابد. مقالة حاضر، با روش تحقیق اکتشافی، توصیفی و تحلیلی و نیز به¬شیوة پیمایشی، به مطالعة نقش دانش بومی در حفاظت منابع آب و خاک در نواحی روستایی بخش خورش رستم از توابع شهرستان خلخال می پردازد. گرد آوری اطلاعات به¬روش¬های کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) صورت می گیرد و برای سنجش، از آزمون آماری کای¬اسکوئر استفاده می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که از لحاظ دانش بومی، منطقة مورد مطالعه در بخش آب و خاک غنی است و روستاییان بسیاری از شیوه های بومی حفاظت از آب و خاک را شناسایی و استفاده می¬کنند؛ همچنین، این شیوه¬ها بر مدیریت بهینة آب و حفاظت از خاک اثربخش است.
شناسایی کانون های کنترل کننده ی اقلیم ایران و الگوهای فشار مربوط در سطح500 هکتوپاسکال جوّ ایران در دوره ی سرد سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوهای فشار سطوح بالای جوّ، شرایط جوّی سطح زمین را کنترل می کنند. شناسایی این الگوها در سطح منطقه ای برای بررسی رفتار پارامترهای سطحی، تغییرات و پیش بینی ضروری می باشد. به منظور شناسایی الگوهای فشار کنترل کننده ی اقلیم ایران در دوره ی سرد سال، داده های روزانه ارتفاعی سطح 500 هکتوپاسکال با تلاقی های 5/2درجه در محدوده ی 10-70 شمالی و 10-80 شرقی از مرکز ملی پیش بینی محیطی (NCEP) برای دوره ی 2010-1948استفاده شده است. مراکز فعالیت یا کانون های کنترل کننده ی اقلیم ایران با روش تحلیل مؤلفه های عمده(PCA) تعیین شده اند. هرکدام از مراکز فعالیت با الگوی فشار خاصی، اقلیم ایران را کنترل می کنند. نتایج نشان می دهد که هشت مرکز کنترل کننده، اقلیم ایران در دوره ی سرد سال را تحت تأثیر قرار می دهند. سیبری شمالی، مهم ترین مرکز کنترل کننده ی اقلیم ایران می باشد. بیش تر مراکز فعالیت در شمال و فقط مونسون پاکستان در جنوب ایران قرار دارد. عمدتاً الگوهای فشار نصف النهاری، با پدیده های مانع و سردچال همراه است. تراف های عمیق و ریج های قوی، پدیده ی عمده بادهای غربی در ایران می باشند.
ارزیابی کاربرد روش زمان ـ سطح و هیدروگراف واحد لحظهای کلارک در برآورد دبی سیلاب بازفت کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اهداف مهم هیدرولوژی، پیشبینی کمی فرایند بارش- رواناب و انتقال آن به نقطه خروجی و در نهایت تعیین میزان دبی عبوری در خروجی حوضه است. هدف تحقیق حاضر بررسی دقت، صحت و اعتبار روش های زمان ـ سطح و هیدروگراف واحد لحظه ای کلارک در برآورد هیدروگراف سیلاب از نظر شکل، دبی پیک، زمان تا پیک، زمان پایه و حجم هیدروگراف در هر رگبار بارش با شدت و مدت معین مـی باشد. برای این منظور ابـتدا با استـفاده از نقشه توپوگرافی منطقه مورد مطالعه و نرمافزار ILWIS نقشه خطوط همزمان تمرکز و مرکز ثقل حوضه به دست آمد. سپس با استفاده از داده های باران نگار و انتخاب رگبار مناسب، هیدروگراف سیل مربوط به هر رگبار با استفاده از روش های زمان ـ سطح و هیدروگراف واحد لحظه ای کلارک به دست آمد و نتایج با هیدروگراف ثبت شده مربوطه در انتهای حوضه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان می دهد که اگر چه نتایج هر دو روش برای محاسبه هیدروگراف خروجی با خطا همراه است، ولی در مجموع می توان گفت که روش کلارک نتایج بهتری نسبت به روش زمان ـ سطح ارائه میکند و می توان از این روش برای محاسبه هیدروگراف ناشی از یک رگبار در حوضه های بدون آمار استفاده کرد.
فرسایش خندقی
حوزههای تخصصی:
بررسی اثرات مورفوتکتونیک در نیمرخ طولی رودخانه ی واز؛ البرز شمالی، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها نسبت به حرکات تکتونیکی حساس هستند و رابطه ی نزدیکی بین لندفرم های رودخانه ای و حرکات تکتونیکی وجود دارد. شاخص های ژئومورفیک به عنوان ابزاری برای مشخص کردن ساختارهای جدید و فعال به کار می روند. منطقه ی مورد مطالعه، حوضه ی آبریز واز است که در شهرستان نور در استان مازندران واقع شده است. در این حوضه گسل های متعددی مانند، گسل شمال البرز و گسل کلرد سازندهای زمین شناسی را جابه جا کرده اند. در این مطالعه شاخص های ژئومورفیک، مانند منحنی های هیپسومتری، شاخص تقارن حوضه، نیمرخ طولی نرمال شده ی رود و شاخص گرادیان طولی رود با استفاده از مدل ارتفاعی رقومی (DEM) در نرم افزار ARC GIS تهیه و مورد تحلیل قرار گرفتند. نیمرخ طولی نرمال شده ی رود (SLK) برای زیرحوضه ها ترسیم شد. به دلیل بی بُعد بودن این شاخص، حداکثر تقعر (Zmax ) دره های مختلف مورد مقایسه قرار گرفتند. سپس با محاسبه ی مقادیر SL شاخه های مختلف رود و میان یابی این مقادیر، نقشه ی SL رود تهیه شد. مقادیر SL بین 75 تا 1375 متغیر بوده است. تقریبار 75 درصد مقادیر SL کمتر از 700 متر را نشان می دهد. بیشترین مقدار SL در قسمت جنوبی حوضه و در مجاورت گسل بزرگ البرز شمالی قرار گرفته است. مقادیر بالای SL تنها در برخی موارد با وجود گسل ها در ارتباط است. با استفاده از آزمون کروسکال والیس، این مقادیر مورد ارزیابی قرار گرفت که نشان دهنده ی تفاوت معنا داری بین سنگ شناسی حوضه و مقادیر SL است.
بررسی تأثیر خشکسالی بر آبهای زیرزمینی در حوضه ی آبی دهگلان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت دهگلان یکی از بزرگترین دشت های کشاورزی استان کردستان بوده و قطب کشاورزی استان به شمار می رود. روند روبه رشد جمعیّت در دهه های اخیر، توسعه ی اجتماعی و اقتصادی، رونق کشاورزی در منطقه و نیز، توسعه ی صنایع متوسّط و کوچک در دشت دهگلان، موجب افزایش برداشت از منابع آبی زیرزمینی در این منطقه شده است. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی واکنش آبهای زیرزمینی نسبت به خشکسالی ها در دوره های مختلف با توجّه به ویژگی دوره های خشک از نظر شدّت و طول دوره است. در این پژوهش داده های اقلیمی، هیدرومتری و آمار 51 حلقه چاه مشاهده ای در حوضه ی دهگلان طیّ دوره ی آماری 1365 تا 1383 استفاده شده است. ابتدا دوره های رخداد، شدّت و مدّت خشکسالی در حوضه با استفاده از روش SPI محاسبه شد. سپس رگرسیون چندمتغیّره میان فراسنج های اقلیمی و آبهای سطحی با سطح آبهای زیرزمینی و نیز رگرسیون یک متغیّره میان دبی در خروجی حوضه با سطح ایستابی، به کمک نرم افزار اس پلاس در سطح اطمینان 95% بررسی شد. در ادامه، تغییرات سطح ایستابی در ارتباط با دوره های خشکسالی بررسی شده و در محیط GIS و به روش کریجینگ پهنه بندی شد. نتایج نشان دهنده ی معنا دار نبودن فراسنج های اقلیمی در ارتباط با سطح ایستابی است؛ اما تغییرات دبی، دارای ضریب تعیین 71% با سطح ایستابی است. تغییرات سطح ایستابی در ارتباط با شدّت و طول دوره های خشکسالی نشان می دهد که با توجّه به برداشت بیش از اندازه ی مجاز از سفره ی آب زیرزمینی، خشکسالی های طولانی-مدّت، تأثیر مخرّب تری نسبت به دوره های کوتاه تر در افت سطح ایستابی داشته اند. همچنین پهنه بندی خشکسالی در سطح حوضه و سطح ایستابی دشت با استفاده از تحلیل های مکانی و فضایی در GIS نشان می دهد که افت سطح ایستابی، افزون بر شدّت و طول خشکسالی نسبت به کاهش تراکم آبراهه در رودخانه نیز حسّاسیّت قابل توجّهی دارد.
تحلیل روند بارش های سنگین در شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت مشخصات رفتار بارشهای سنگین، فرایند برنامهریزی، طراحی، عمل و مدیریت منابع آب را آسانتر مـیسازد. در منابع موجود تعاریف مـتعددی از بارشهای سنگین ارائه شـده است. از نمایههای این نوع بارشها میتوان به بارش بیشینه و پنج بارش بزرگ در هر سال اشاره نمود. یکی از ویژگیهای بارشهای سنگین، تنوع مکانی و تغییرات زمانی آن است. این ویژگی ضرورت مطالعه این پدیده را با تفکیک زمانی ـ مکانی بالا محرز میسازد. از این رو لازم است مشاهدات این نوع بارشها حداقل از مشاهدات روزانه استخراج گردد. بدین دلیل و به منظور تحلیل بارشهای سنگین زنجان، بارشهای روزانه زنجان طی دوره آماری 2006-1961 استخراج گردید. روند مجموع بارش بیشینه هرسال ـ سهم آن در بارش سالانه و مجموع پنج بارش بزرگ ـ و سهم آن در مجموع بارش هر سال براساس روشهای ناپارامتری برآورد گردید. نتایج تحقیق نشان داد که مشاهدات مورد بررسی در طول دوره آماری و در دو مقیاس سالانه ـ ماهانه فاقد روند معنیدار هستند. اما بارش بیشینه با دو فاز پر افت و خیز در دوره 1973-1961 و کم افت و خیز در دوره 2006-1974 مشخص میشود.
بررسی تطبیقی بهره گیری از آبهای زیرزمینی روستایی به وسیله ی قنات و چاه (مطالعه ی موردی: بخش های شوقان و سنخواست شهرستان جاجرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی تطبیقی بهره برداری از منابع آب و نقش آن بر توسعه ی سکونتگاه های روستایی بخش های شوقان و سنخواست است. بنابراین روی آوردن به احداث چاه های عمیق و نیمه عمیق و گسترش روزافزون آنها، باعث تغییراتی شدید در نظام بهره برداری از منابع آب و درنهایت، از بین رفتن روش های سنّتی می شود. هر چند هزینه های احداث قنات بالاتر از چاه است، اما بازدهی قنات در درازمدّت در قبال مخارج آن، بسیار زیادتر و باصرفه تر است. یافته های این مقاله نشان می دهد که در محدوده ی مورد مطالعه 57 رشته قنات (33%) خشکیده اند؛ زیرا این قنوات در برابر چاه ها (دیزلی و برقی) توان برابری نداشتند. چاه ها که ابتدا (پیش از اصلاحات ارضی 1340) به صورت مکمل در کنار منابع دیگر آب مورد توجّه بودند، در مدّت زمان کوتاهی(کمتر از سه دهه)، جایگزین قنوات شد و موجب بروز مسائل و تحوّلات گسترده ای در سطح محدوده شدند. جایگزینی چاه با قنات همچنین پیامدهای مکانی فضایی دیگری همچون: افزایش درآمد و قدرت خرید زارعان، افزایش رونق اقتصادی محدوده، کاهش جمعیّت روستاهایی که قنوات آنها خشک شده است، مهاجرت جمعیّت روستایی به روستاها و شهرهای اطراف و ... را به همراه داشت. در نتیجه هم اکنون چاه ها و قنوات، مهم ترین منابع آب در دسترس هستند. بنابراین توجّه و اهمّیّت دادن به این دو و استفاده ی درست و بهینه از آنها می تواند راهکاری برای توسعه ی پایدار روستایی تلقی شود.
ژئومورفوتوریستم کوهستان کلات: بررسی همبستگی میان چشمه ها و سازندهای زمین شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساس ژئومورفوتوریسم را پتانسیلهای زمین شناسی و چشم اندازهای ژئومورفولوژی در هر منطقهای برای جذب گردشگر تشکیل داده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی پراکنش چشمهها در سطح شهرستان کلات به عنوان جاذبههای نقطهای واجد ارزش ژئومورفوتوریسم در واحد ارضی هر کدام از سازندهای زمین شناسی است. شهرستان کلات در دامنههای شمالی زون کوهستانی کپه داغ قرار دارد که پوشیده از سازندهای آهکی چین خورده دوره ژوراسیک است. در این مطالعه از روش زمین مختصات جاذبههای زمین شناختی و ژئومورفولوژی استفاده شده است. در ابتدا نقاط مورد نظر توسط GPS شناسایی و نمونه برداری شدند و سپس با کمک تحلیلهای فضایی و منطقهبندی در ArcGIS ، همبستگی میان تمرکز جاذبهها در واحدهای ارضی هر سازند زمین شناسی ارزشیابی گردید. همبستگی بین پراکنش چشمه ها و مجموع آبدهی سالانه آنها در واحد ارضی هر کدام از سازندها طبق آزمون پیرسون نشان دهنده همبستگی قوی در بازه معناداری 95% بود ( R2=0.8 ). منطقهبندی فضایی چشمهها در GIS هم نشان داد که ظهور چشمهها بیشترین تمرکز را در سازندهای شوریجه، سنگانه، تیرگان و مزدوران داشته اند و همین طور بیشترین آبدهی سالانه چشمهها به ترتیب در سازندهای تیرگان، مزدوران، شوریجه و آبدراز به وقوع پیوسته است. مقایسه نتایج با مشاهدات میدانی هم مشخص کرد که چشمه ها و سایر مظاهر ژئومورفوتوریستی در منطقه عموماً بر روی سازندهای آهکی ضخیم لایه همچون سازند مزدوران و تیرگان نمود بیشتری داشته است. چشمه ها و آبشارهای واقع در این قلمروها نیز سایت ها ی گردشگری مهمی چون قره سو، اورتاکند، زاوین و سینی را به وجود آورده است. در پایان می توان گفت که سازندهای آهکی پتانسیل بالاتری را از نظر برخورداری از پدیده های ژئومورفوتوریستی همچون چشمه ها دارند.
نقش پرفشار سیبری در پراکنش دماهای کمینه روزانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، تغییرات زمانی پرفشار سیبری ( SH ) در تراز Slp با استفاده از داده های روزانه فشار تراز دریا در ساعت GMT 12 پایگاه داده ( NCEP/NCAR ) و با تفکیک مکانی 5/2×5/2 درجه قوسی در یک دوره زمانی 55 ساله شامل 20089 روز از اول ژانویه سال 1951 (یازدهم دی ماه 1329) تا 31 دسامبر سال 2005 (دهم دی ماه 1384) بررسی شد. بدین منظور با انتخاب چارچوب پوش مناسب، میانگین فشار تراز دریا برای هر یک از روزهای تقویم خورشیدی1383- 1330 محاسبه و استانداردسازی شد. بدین ترتیب، آرایهای به ابعاد 1×19724 با عنوان شاخص استاندارد شده شدت پرفشار سیبری ( SSHI ) به دست آمد که شامل ناهنجاری های فاز مثبت (نمود پرفشار سیبری) و منفی (نبود پرفشار سیبری) در هر روز بود . تحلیل سری های زمانی شاخص مزبور آشکار ساخت که شاخص مزبور سرشتی دو وضعیتی دارد. مقایسه فراوانی روزهای رخداد فاز مثبت با فراوانی روزهای رویداد فاز منفی در تراز مورد بررسی نیز نشان داد که در طی نیم سده گذشته روزهای حضور پرفشار سیبری کمتر از روزهای نبود این سامانه بوده است. در عین حال تعداد روزهای فعالیت این سامانه در نیم سده گذشته رو به افزایش بوده است. در مجموع، شاخص استانـدارد شده شدت پرفشار سیبری ( SSHI ) که در این پژوهش تعریف و محاسبه گردید؛ این توانایی را نشان داد که به عنوان معیاری برای بررسی رفتار زمانی این سامانه پرفشار مورد استفاده قرار گیرد. اجرای روش جدول توافقی و محاسبه آماره کای دو(2 χ ) در طول دوره آماری(1382-1340) آشکار ساخت که در سطح اطمینان 95 درصد، کمینه دمای روزانه در 93 درصد از ایستگاههای مورد بررسی(393 ایستگاه از مجموع 423 ایستگاه) مستقل از تأثیر پرفشار سیبری در تراز Slp نیست و به عبارتی متأثر از آن است.
بررسی تغییرات بستر و ویژگی های ژئومورفولوژیکی رودخانه ی گیلان غرب در سال های 1344 تا 1381(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم های رودخانه ای به شدّت به تغییرات زمین ساخت حسّاس هستند و در واکنش به حرکات زمین ساختی، دچار تغییراتی در ویژگی های ژئومورفولوژیکی بستر و تغییرات بستر خود می شوند. این تغییرات موجب پیدایش آثار مخرّبی روی زمین های کشاورزی، نواحی مسکونی و سازه های اطراف رودخانه می شود. در این پژوهش رودخانه ی گیلان غرب به طول 20 کیلومتر از لحاظ آثار نوزمین ساخت مورد بررسی قرار می گیرد. با استفاده از عکس هایی هوایی سال 1344، تصاویر ماهواره ای TM سال 1365 و تصاویر IRS سال 1381 مسیر رودخانه، در سه دوره ی زمانی در محیط نرم افزارArcGIS رقومی شده و تغییرات بستر، تعداد مئاندرها و تغییرات طول رودخانه در این سه دوره محاسبه شده است. در ادامه برای اثبات تأثیر فعّالیّت های نوزمین ساختی، شاخص های ژئومورفیک SL و S محاسبه شد و نیمرخ طولی رودخانه مورد تحلیل قرار گرفت. درنهایت با بازدیدهای میدانی از منطقه، شواهد ژئومورفولوژیکی آثار نوزمین ساخت بر رودخانه ی گیلان غرب شناسایی شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که طیّ دوره ی زمانی 37 ساله، نوزمین ساخت عامل اصلی تغییرات رودخانه ی گیلان غرب بوده است. به دلیل شدّت فعّالیّت های نوزمین ساختی، میزان تغییرات رخ داده در رودخانه طیّ دوره ی زمانی 1365 تا 1381 شدیدتر از دوره ی زمانی 1344 تا 1365 بوده است و این امر توسّط جابه جای بیشتر بستر، تغییرات تعداد مئاندرها، طول رودخانه و میزان حدّاکثر جابه جایی رخ داده در این دوره و همچنین مقادیر کمّی شاخص های ژئومورفیک و شواهد ژئومورفولوژیک و تفسیر نیمرخ طولی رودخانه تأیید می شود. الگوی رودخانه در قسمت های کم شیب تر از نوع مئاندری و در مناطق پرشیب تر از نوع الگوی شریانی است.
پژوهشی در زمینه ی ژئومورفولوژی صحرایی دامنه ی شمال شرقی کوه کرکس
حوزههای تخصصی:
دوالیتی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طبیعت پدیده های مختلف و به نسبت جدایی وجود دارند که می توانند با یکدیگر در ارتباط باشند . در بسیاری از موارد ، ارتباط این پدیده ها با عنوان همبستگی بیان می شود و با روش های ریاضی نیز میزان این روابط سنجش می شود . از میان آنها، زوج پدیده هایی یافت می شوند که روابط خاصّی با یکدیگر دارند، ولی نمی توان این روابط را باعنوان همبستگی مطرح کرد، بلکه ویژگی ارتباط آنها باهم سبب شده با عنوان دوال مطرح شوند. دوالیتی به تشریح چنین ارتباطی می پردازد که قرینگی، عکس هم عمل کردن و بیان پاره ای از نسبت ها را می توان ازجمله ویژگی های آن تلقّی کرد. به طورکلّی دوالیتی بیانگر تباین دو پدیده یا به معنی هماهنگی منظّمی از دو قسمت متضاد یا مکمّل از یک کل است که با یکدیگر در ارتباطی خاص هستند. منظور از دوالیتی (زوجیّت) در ژئومورفولوژی پدیده ی خاصّی است که با پدیده ای ثانوی زوج شده و اگرچه می توان ماهیّتی مستقل و جدا برای آنها منظور داشت، ولی پیوندی خاص بین آنها برقرار است، به طوری که رفتار یکی را باید در ارتباط با پدیده ی دیگر بیان کرد. این مقاله که برگرفته از یک طرح پژوهشی در دانشگاه اصفهان است، تلاش دارد با استفاده از روش تداخل سنجی راداری و با بررسی پدیده ی فرونشست زمین در چند دشت ایران، مفهوم دوالیتی را بیان کند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، اوّل اینکه برداشت مازاد از آبهای زیرزمینی، دلیل تامّه ی پدیده ی فرونشست نیست و دوم، پدیده ی فرونشست در دشت های ایران، معلول دوالیتی در تحرّکات پوسته ای بین دشت ها و کوهستان های مجاور آنهاست.
نقش مخروط افکنه ها در توزیع سکونت گا ه های پیش از تاریخ از دیدگاه زمین باستان شناسی (مطالعه ی موردی: مخروط افکنه ی جاجرود و حاجی عرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مطالعات باستان شناسی با بهره گیری از سایر رشته های علمی، رویکرد های نوینی را در شناخت شرایط محیطی مکان استقرار محوّطه های باستانی داشته است. در این پژوهش با هدف تعیین نقش مخروط افکنه ها در توزیع سکونت گاه های پیش از تاریخ، مخروط افکنه های جاجرود در دشت تهران و حاجی عرب در دشت قزوین مورد مطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش ضمن مطالعات میدانی با ایجاد ترانشه و تهیّه گرافیک لوگ نسبت به تعیین ویژگی های رسوبی محلّ سکونت گاه ها اقدام گردید. همچنین برای بررسی کانال های گیسویی سطح مخروط افکنه ها از عکس های هوایی سال های 1335 و 1347 استفاده شد. برای ترسیم نقشه ها و گرافیک لوگ از نرم افزارهای Freehand و ArcGIS استفاده شد. گفتنی است که از دستگاه لیزر گرانولومتری برای دانه سنجی رسوب ها و از نرم افزارهای LS 230 و GRADISTAT برای تحلیل آماری رسوب ها بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که اکثر سکونت گاه های پیش از تاریخ برای دسترسی به خاک مناسب و آب کافی برای کشاورزی و ساخت سفال و فعّالیّت های دیگر، روی بخش های میانی و انتهایی مخروط افکنه ها استقرار یافته اند. رسوب های ریزدانه ی حاصل از جریان های صفحه ای، شرایط مساعدی را برای تداوم استقرار سکونت گاه ها فراهم می کرده و در عین حال، رسوب های جریانی در برخی موارد، مخاطراتی را با تحمیل شرایط نامساعد به وجود می آورده است. همچنین بررسی کانا ل های گیسویی، عبور این کانا ل ها و مهاجرت و تغییر مسیر کانال ها را از مجاورت سایت ها نمایش می دهد که جابجایی محوطه ها را نیز بدنبال داشته است. از دیگر نتایج این بررسی می توان به رابطه بین حفر عمقی کانال های اصلی موجود بر سطح مخروط افکنه ها و مکان یابی مناسب استقرار گاه ها به دست انسان های پیش از تاریخ، اشاره کرد.
روابط کمّی بین حجم مخروط افکنه ها و ارتباط آن با تکتوتیک فعّال (نمونه ی موردی: حوضه ی آبخیز کویر دق سرخ در ایران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخروط افکنه ها یکی از مهم ترین لندفرم های کواترنری شمرده می شوند که می توان از آنها به عنوان پدیده ایی ژئومورفیک، در شناخت میزان فعّالیّت های تکتونیکی بهره جست. در این پژوهش نخست، مخروط افکنه های حوضه ی آبخیز دق سرخ در ایران مرکزی از نظر تعداد، مساحت و نحوه ی پراکنش در ارتباط با ویژگی های فیزیکی حوضه های آبریز بالادست، همچون مساحت، طول، ارتفاع کم، متوسّط و مطلق محاسبه شد. سپس تلاش گردید بر اساس رابطه های موجود، ارتباط معناداری میان میزان فعّالیّت های تکتونیکی و حجم مخروط افکنه ها و مساحت حوضه ی آبریز آنها برقرار شود. در گام بعد با استفاده از 6 شاخص ژئومورفیک، میزان فعّالیّت های تکتونیکی منطقه (Lat) ارزیابی شد. پارامترهای (S)، (R)، (h) با استفاده از نرم افزارهای Arc GIS وAuto CAD به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد، گرچه بین عوامل حجم مخروط افکنه ها (V) و مساحت حوضه ی آبخیز بالادست (BA)، می تواند روابط معنادار بالایی وجود داشته باشد، اما در محدوده ی مطالعاتی، مساحت حوضه های بالادست مخروط افکنه ها (BA) تأثیر معناداری بر حجم آنها (V) ندارد؛ بنابراین با مطالعه ی ویژگی های زمین شناسی، استخراج لایه ها و روی هم اندازی محدوده های حوضه های آبریز بالادست، محدوده ی مخروط افکنه ها و گسل ها، مشخّص شد. بررسی ها نشان داد وجود گسل در حوضه های بالادست مخروط افکنه ها تأثیر زیادی در افزایش حجم آنها ایفا کرده، به گونه ای که در هر حوضه، بالاترین مقدار عامل V مربوط به مخروطی است که در حوضه ی بالادست آن گسل وجود دارد. بنابراین عامل تکتونیک نقش اصلی در افزایش یا کاهش حجم مخروط افکنه ها داشته و مساحت حوضه ی بالا دست(BA) ، به عنوان یک عامل فرعی شمرده می شود.
بررسی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر وقوع سیلاب ها در حوضة صوفی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر وقوع و افزایش سیل در حوضة صوفیچای مراغه صورت گرفته است. منطقة مورد مطالعه با مساحت 250 کیلومترمربع مناطق بالادست حوضة سد علویان را تشکیل میدهد. سیلابهای منطقه براساس مقایسه آمار دبی روزانه ایستگاه دبیسنجی تازهکند با سیل مبنا محاسبه شده است. در این تحقیق سیل مبنا براساس برازش مدلهای مختلف توزیع احتمالی بر دادههای حداکثر سالانه و محاسبه سیل با دورة بازگشت دو ساله بعد از انتخاب مناسبترین مدل توزیع احتمالی بر مبنای میزان RSS محاسبه شده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهدکه تعداد وقوع و تداوم سیلابهای منطقه در دهة اخیر کاهش یافته است. تغییرات پوشش گیاهی به صورت آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی براساس تفسیر رقومی تصاویر ماهوارهای چندزمانه با استفاده از روش شیءگرا بوده است. نتایج این بررسی نشان داد که تغییرات کاربری منطقه به صورت تغییر در الگوی کشت و تبدیل کاربری اراضی در جهت مثبت آن بوده است. مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS برای شبیهسازی بارش-رواناب و نشان دادن تأثیر تغییرات پوشش گیاهی حوضه بر افزایش و یا کاهش سیلابها درحوضه بکار گرفته شده است. شبیهسازی مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS برای مقادیر CN سالهای 2005 و 2000 کاهش 36 درصدی دبی سیلابی در دهة اخیر را نشان میدهد. ناگفته نماند احداث حجم قابل توجهی از عملیات سازهای در قسمتهایی از حوضه در کاهش روانابهای سطحی و ذخیرة آنها نقش عمدهای داشتهاست.
بررسی وضعیت کمّی و کیفی منابع آب زیرزمینی (مورد شناسی: دشت جوین، استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل کاهش بارندگی، حفر تعداد زیاد چاههای عمیق در سالهای اخیر و برداشت بیش از حد مجاز از منابع آب زیرزمینی در دشتها و عدم توجه به مقوله آبخوانداری و انجام تغذیه مصنوعی، توجه بیشتر به آبهای زیرزمینی امری اجتنابناپذیر و مهم محسوب میگردد، و بررسی وضعیت کمّی و کیفی سفرههای آب زیرزمینی از جمله این امور است. در این مقاله تغییرات کمّی و کیفی سفره به منظور تغذیه و تخلیه در تعدادی از پیزومترهای دشت حاصلخیز جوین در استان خراسان رضوی بررسی گردید. ابتدا آمار دادههای سطح ایستابی در 50 پیزومتر به صورت کمّی و در 60 پیزومتر به صورت کیفی به عنوان پیزومترهای منتخب تهیه شد و آزمونهای کفایت و همگنی دادهها انجام گردید. سپس بازسازی دادههای ناقص انجام شد و در نهایت دادهها در پایه مشترک آماری 12 ساله 1386-1374استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هدف این مقاله، تعیین نقشههای کمّی و کیفی آبهای زیرزمینی از روی متغیر دادههای سطح ایستابی به روش میانیابی نزدیکترین همسایه (ID) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است؛ به طوری که براساس نتایج ترسیم هیدروگراف واحد سالانه دشت جوین به طور میانگین سطح آب زیرزمینی از سالهای 1375-1374 تا سال آبی 1386-1385 افتی معادل 10 متر را نشان میدهد. همچنین هیدروگراف واحد سالانه دشت جوین و سه دوره افت شدید سطح ایستابی، از سال آماری 74 تا 77 از 07/53 به 09/54 متر، وضعیت تقریباً نرمالی از افت را در جوین نشان میدهد، اما از سال آماری 1377 به بعد تا سال 1382 رقم افت از 09/ 54 به 5/58 متر رسیده، یعنی نزدیک به 5/4 متر افت طی 4 سال آبی نمایان را میسازد. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای کمّی و کیفی به روش میانیابی نزدیکترین همسایه و ترسیم نقشههای کیفی و هم افت، پارامترهای کیفی میانیابی شده نیز در برخی مناطق بحرانی و کاهش شدید کیفیت این آبخوان را نشان میدهند.
مورفودینامیک ساحلی و نقش آن در تحوّل سدهای ساحلی دلتای رود جگین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواحل محلِّ تلاقی محیط های آبی و خشکی بوده و از این دو تأثیر می پذیرند. متغیّر های گوناگونی مانند ویژگی های زمین شناسی، اقلیمی، زیستی و حرکات آب دریا، عوامل شکل زای اصلی به شمار آمده و لندفرم های گوناگونی را ایجاد می کنند. در این پژوهش، فرایندهای هیدرودینامیکی خشکی و دریایی تأثیرگذار در پیدایش لندفرم های خطّ ساحلی قاعده ی دلتای رودخانه ی جگین، در شرق بندرگاه جاسک مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی دقیق تر نیز، روی فرایند های تشکیل و تحوّل سدهای ساحلی این دلتا تأکید شده است. تصاویر ماهواره ی لندست، نقشه ها و نرم افزار ها، ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. تصاویر ماهواره ای در نرم افزار ENVI تحلیل شده و همچنین برای تلفیق داده ها و تحلیل مقایسه ای آنها، نقشه ها و داده ها در نرم افزارهای Arc GIS و Freehand ترسیم و تطبیق داده شده اند. روش کار، مقایسه ی تغییرات سدهای ساحلی در یک دوره ی 33 ساله به وسیله ی تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی با استفاده از نرم افزار های مذکور و نیز کنترل میدانی بوده است. هدف اصلی، تعیین میزان تغییرات در بازه ی زمانی یاد شده و بررسی نقش عوامل هیدرودینامیک دریا و خشکی در روند این تغییرات بوده است. نتایج نشان می دهند که حجم چشمگیری از رسوب های وارد شده توسّط رودخانه ی جگین به محدوده ی خطّ ساحلی، تحت تأثیر امواج غالب جنوب شرقی، در امتداد خطّ ساحلی به سمت غرب توزیع شده و تحت تأثیر آن سدهای ساحلی و تالاب های جزرومدّی شکل گرفته اند. مقایسه ی زمانی تغییرات نشان می دهد که سدهای ساحلی در بخش شرقی دلتا حجیم تر بوده و تغییرات وسعت و ابعاد آنها، در درجه ی اوّل تابع تغییر مسیر دوره ای رودخانه ی جگین در سطح دلتا و سپس راستای امواج غالب است. بیشترین میزان تغییرات طیّ دوره ی زمانی مورد مطالعه، مربوط به سد های ساحلی بخش شرقی دلتاست که دامنه آن گاهی به بیش از 400 متر می رسد.
تغییر پذیری سالانه آماره های بارش روزانه زنجان طی دهه های اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر پذیری عناصر اقلیمی علاوه بر بررسی میانگین و تغییرات آن ، به وسیله آماره هایی نظیر انحراف معیار، ضریب تغییرات و ... قابل برآورد است. در ادبیات اقلیم شناسی ایران ، توجه به تغییرپذیری میانگین عناصر اقلیمی، در کانون توجه تحقیقات دهه های اخیر بوده است. درحالی که اندیشمندان اقلیم پژوه جهان، تمایل بیش تری بر مطالعه مشخصات تغییرپذیری و نیز توزیع فراوانی میانگین این عناصر دارند. دراین تحقیق ضمن ارائه یک الگوی بهینه برای مطالعه مشخصات و روند تغییرپذیری، مشخصات نسبی و مطلق تغییرپذیری و نیز مشخصات توزیع فراوانی بارش روزانه شهر زنجان برای دوره آماری 1961-2006 مورد تحلیل قرار گرفت. هرچند بین بارش و مشخصات مزبور رابطه معنی داری وجود دارد اما علی رغم تغییر محدود در میزان بارش، مشخصات توزیع فراوانی بارش کاسته نشده است. این امر بدین معنی است که بارش از سهم تمامی روزها کاسته شده است. ازاین رو در بررسی کلی بارش درطی دوره آماری مورد بررسی، توزیع فراوانی بارش تغییر قابل توجه و معنی داری متحمل نشده است.