یکی از مفاهیم محوری و مشترکِ حوزه های معرفتی همچون عرفان، فلسفه، روان شناسی، روان کاوی و مطالعات پسااستعماری؛ تبیین وضعیت دولبه ی کنش نشانه ورزی یعنی هستی- هویت بخشی همراه با فقدان است که موضوع بازنمایی برخی از روایت های ادبی از جمله داستان های کودک و نوجوان شده است. رمان « امپراطور کلمات » در مقام نمونه ای برجسته از تلقی فوق در ادبیات داستانی کودک و نوجوان فارسی است که با تکیه بر استعاره ی فضایی نقشه نگاری به بازنمایی آن موضوع پرداخته است. در این نوشتار وجوه دِلالی استعاره ی مذکور به شیوه ی توصیفی تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که مؤلف- راوی رمان امپراطور کلمات با روایت پردازی مبتنی بر تداخل سطوح روایی از بالا به پایین و بالعکس، از یک سو هویت مندی یا هویت پذیری سوژه ابژه های داستانی را با تکیه بر استعاره ی نقشه نگاری و با تکیه بر دو سمبل یا عنصر خط و کلمه بازنمایی کرده؛ درعین حال، فقدان برآمده از هویت مندی را که شامل انواع محاکمه، معاینه، جنگ، زندانی شدن و جدایی است، نشان می دهد. موازی با این وضعیت، مؤلف- راوی داستان سعی کرده است تا با وجوهی از تعویق خودِ کنشگران، نیز تعلیق برخی از نشانه ها همچون پاک کردن خط ها، شاعرانگی، دیوانه نمایی، کولی گری و شوریدگی، اُمّی نمایی، بی کلمه گی و بی نامی نیز مرزشکنی روایی، امکانِ گذرِ نمادین از فقدان نهفته در نشان مندی و هویت پذیری را به نمایش بگذارد.
فریدون، پنجمین پادشاه نامدار کیانی است که داستان های مربوط به او، بخش قابل توجهی از شاهنامه ی فردوسی را به خود اختصاص داده است. در شاهنامه ، شمار کسانی که به همه ی دوره های زندگی آن ها پرداخته شده باشد، بسیار اندک است. یکی از این شخصیت ها فریدون است. ماجراهای مربوط به فریدون در میان عامه ی مردم نیز نفوذ گسترده ای یافته است. یکی از این گونه روایت ها، روایت یکی از نقالان روستای ماصرم-روستایی در 40 کیلومتری جنوب غرب شیراز- به نام «خاور قشنگ» است. نگارنده، نخست به شیوه ی میدانی، این روایت را ثبت کرده، سپس به بررسی تطبیقی آن با روایت شاهنامه ی فردوسی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد راویان و نقّالان کوشیده اند برای پذیرش این داستان در میان مردم منطقه، دست به بومی سازی بزنند. به دیگرسخن، این روایت جز در برخی خطوط داستان، کمتر شباهتی به روایت شاهنامه دارد و یکسره متفاوت شده است. بررسی این روایت نشان می دهد که نقالان افزون بر روایت شاهنامه، به عناصر بومی و باورهای عامیانه، روایت های مذهبی و نیز اسطوره های کهن توجه داشته اند. به طورکلی می توان گفت تفاوت های دو روایت در سه بخش قابل بررسی است: حوادث، شخصیت ها و مکان های رخدادها.