فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۴٬۵۱۵ مورد.
مارگارت ات وود
منبع:
پروین دی ۱۳۸۱ شماره ۱۱
از خاطرات ارنبورگ
مماثله های آینه در خشم و هیاهو
حوزههای تخصصی:
سوزان سونتاک، آخرین روشنفکر
حوزههای تخصصی:
تعلیق شیرین (یادداشتی بر کتاب «مترجم دردها» نوشته جامپالیری)
حوزههای تخصصی:
دیدن می آموزم!
منبع:
کارنامه دی ۱۳۸۱ شماره ۳۲
حوزههای تخصصی:
شعر جهان: شبیه سازی
حوزههای تخصصی:
فقط یک بار فریاد شجاعانه زنان رنجیده
حوزههای تخصصی:
تصویر چهره ققنوس
نامه های گراهام گرین به ناشرش
حوزههای تخصصی:
شاهکار واژه ها
پل شکسته ارتباط میان نویسنده و مردم در ادبیات قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، عده ای پس از خواندن آثار مدرن و پسامدرن، از تعقید لفظی آنها و نیز غیر قابل فهم بودن منظور نویسنده شکوه دارند. گروهی دیگر برخلاف گروه اول از همان داستانهای پیچیده با صفاتی مانند "بهترین" و "غنی ترین" آثار یاد می کنند. شاید ما هم پس از خواندن یکی از داستانهای کوتاه معاصر یا رمانهای موسوم به "نو" داستان را ناتمام کنار گذاشته ایم و یا به خود گفته ایم اگر متوجه منظور نویسنده نشده ایم، به دلیل عدم تمرکز یا اشتغال ذهنی یا "بدخواندن" داستان بوده است. چنین وضع و حالی برای کسانی که با ادبیات قرن بیستم سروکار دارند مقوله ای محسوس و تکراری است و به نحوی با سوالهای اساسی از این قبیل مرتبط است: چر ا آثار مدرن و پسامدرن اینقدر آشفته اند؟ چرا نویسنده قرن بیستم اینقدر از مردم جامعه اش فاصله گرفته است؟ چرا آنچه او می نویسد همان چیزی نیست که توده مردم به آن فکر می کنند، از آن رنج می برند، یا به آن می خندند؟ اصولا اگر قرار است نویسنده فقط تمرین نوشته های هنری و انتزاعی بکند و آنقدر فردی و خصوصی بنویسد که فقط خودش از آن آگاه باشد، پس چرا می نویسد؟ نوشتار حاضر پاسخی است به این پرسشها و تلاشی است درباب روشن کردن شاخصه های ادبیات قرن بیستم و بررسی عواملی که موجب ظهور شکاف بین نویسنده و مردم شده است و نهایتا روزنه ای است برای شناخت و درک بهتر از نوشته هایی که گاهی متهم شده است به "آشفتگی" و "بی سروته بودن".
دری به درون نمی گشاید
والتر ماسلی
حوزههای تخصصی:
استخوان های دوست داشتنی
حوزههای تخصصی: