فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۰۲۱ تا ۸٬۰۴۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسأله سادگی در نحو صوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میل به سادگی در توصیف نظام، یکی از مفاهیم پایه در فلسفه علم و روش های علمی است. زبان شناسی زایا نیز، برای رسیدن به کار آمدی مؤثرتر می کوشد تا اسباب نظری خود را به حداکثر سادگی برساند. در این مقاله، برای تحلیل سادگی دو نگرش چیره راجع به زبان با یکدیگر مقایسه شده اند که در هر دو آن ها میل به سادگی الزامی روش شناختی است. اولی نظریه ایکس تیره است که چامسکی آن را با اصلاحاتی در نظریه حاکمیت و مرجع گزینی برگزیده و دومی نظریه انواع در منطق است که مونتاگیو آن را برای تحلیل نحوی منطقی زبان به کار برده است. علت انتخاب این دو نظریه، این بوده است که هر دو به نتیجه مشابهی می رسند و از روش های صوری برای توصیف نظام سود می جویند. صوری سازی علاوه بر دقت درتحلیل، قابلیت تعمیم را به دنبال دارد. تعمیم خود مفهومی مأخوذ از سادگی است . یعنی هر چه رابطه ها کمّی تر باشد نظام ساده تر است. تحلیل زیر بر پایه مقایسه این دو نظریه نشان می دهد که این پیش بینی همیشه قابل تحقق نیست و توصیف سادگی همیشه ساده نیست. افزون براین، بررسی های دقیق دال بر این است که از این گونه روش های صوری، به علت رابطه های درونی در میان عناصر و اصل های هرنظریه، می توان نتیجه های دیگری هم گرفت. در نهایت، در این مقاله چنین نتیجه گرفته شده است که برای تحلیل نظام هایی که با دقت و به طور یکسان صوری سازی شده اند، اصل مازاد تبیینی که از سوی گیلیس طرح شده است، می تواند معیار خوبی برای سنجش آن ها باشد.
What We Feel, and What Doth us Befall"": A Study of Letter Motif in Macbeth(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present essay is an attempt to scrutinize Macbeth's letter to Lady Macbeth formalistically with much care and seek hints which may lead us back and forth to understand what befell before and after the composition and emission of the letter. The letter seems to help us plunge into Macbeth's consciousness, and of course later to that of Lady Macbeth; it is a transparent aid to perceive the hidden purpose and ambition of Macbeth, about which so much ink has been spilled to clarify it. The diction, the tone of the writer of the letter, and the later response of the addressee to the letter all are issues which this short letter contains and makes it a device in the hands of this great master of speech and drama to dramatize human nature. Thus, the letter transcends its simple function as a written message and turns it into an influential dramatic device which unfolds much about the two central characters: one who knows bounds towards crime with open eyes mesmerized by the glitter of crown; the other, on the other hand, also mystified by the temptation of the ""golden round,"" is blind to the consequences of her menacing instinctive impulses.
مطالعة رابطة شناخت و فرهنگ و سیر تحول آنها در متدهای آموزش زبان فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گستره آموزش زبان، استفاده از «شناخت» و «فرهنگ»، به عنوان دو عنصر جدا ناشدنی از زبان، غیرقابل انکار است. به بیان دیگر هر شخص برای برقراری ارتباطی مؤثر با زبان بیگانه،نیازمند بهرهمندی کافی از بار شناختی و فرهنگی از آن زبان است. در محدوده این مقاله، سعی داریم به بررسی مقوله «شناخت» و «فرهنگ»، ارتباط میان این دو مفهوم و چگونگی تحول آنها در طول تاریخ آموزش زبان، به ویژه زبان فرانسه، بپردازیم. هدف ما در این مقاله این است تا با بررسی تحلیلی متون به کار رفته در روشهای آموزش زبان فرانسه، از رویکرد سنتی تا رویکرد کنشی، به سیر تحول این دو مفهوم برسیم. با بررسی این متون به این نکته هم پی میبریم که همزمان با تحول مفهوم شناخت از مفهومی ساختارگرایانه به مفهومی کنشی، مفهوم فرهنگ نیز از فرهنگ خاص و نخبه به فرهنگ عام و روزمره تحول یافته و راه را برای گذر از دیدگاه بینافرهنگی به دیدگاه همفرهنگی باز کرده است. در واقع، همکنشی فرهنگ و شناخت در روشهای آموزشی زبان، همواره با تحول دیدگاههای اجتماعی، فلسفی و همچنین تحول فناوری پیوند دارد.
Contrastive Analysis of Aspectual Oppositions in English and Persian(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This article aims at contrasting aspectual oppositions in English and Persian in the context of the novel The Old Man and the Sea, and its translation by Daryabandari (1983) as the data. Unlike English, in Persian perfective and imperfective forms are morphologically marked. While the vast majority of English simple past forms are translated into Persian by past perfective forms, only less than a quarter of them are translated into this language by past imperfective forms. Most English verbs translated into Persian by past perfectives mainly include past progressives, infinitives and gerunds. In translating English gerunds, simple present forms, prepositional phrases and infinitive forms one normally uses Persian past perfective forms. All Persian non-past forms take mi- obligatorily and they are used in translating a wide range of English non-past forms including simple present and infinitive forms. English simple past forms are mainly used in expressing single events, habits, states and conditionals, whereas the vast majority of Persian past perfectives are used in expressing perfective situations. English simple present forms are mainly used in expressing habits, facts or perfective situations, whereas, Persian non-past forms are mainly used in expressing perfective or progressive situations either in present or future, as well as habits and facts.
دستکاری در ترجمه ادبیات کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق راهبردهای مربوط به تغییرات فرهنگی، ایدئولوژیکی و زبانی در ترجمه ادبیات کودکان مورد بررسی قرار گرفت و به علاوه برخی از دلایل این نوع تغییرات از جمله تفاوت های فرهنگی و آموزشی تشریح گردید. راهبردهای مربوط بر اساس نظریه تقسیم بندی دوکات (Ducate) دسته بندی و توصیف گردید. پیکره مورد مطالعه این تحقیق را دو رمان برجسته و شاخص ادبیات نوجوانان انگلستان باد در بیدزاران، نوشته کنت گراهام و هری پاتر و سنگ جادو، نوشته جی. کی. رولینگ تشکیل می دهد.
چگونگی نمود رابطة قدرت در قالب شیوة بیان در برخی از نامه های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد آن است تا با روشی توصیفی- تحلیلی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی نمود زبانیِ قدرت در نامه های مولانا از طریق متغیّرِ شیوة بیان که بر دو نوع بیان مستقیم و بیان غیرمستقیم است، بپردازد. برای بررسی این متغیر زبانی در چهل نامه، نخستنامه ها به دو ردة اصلیِ غیرخویشاوندان و خویشاوندان رده بندی شد. سپس هریک از این رده ها به دو ردة فرعی تقسیم گردید: ردة غیرخویشاوندان به رده های سیاسیون و مریدان و ردة خویشاوندان به رده های فرزندان و عروس. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در نامه های بررسی شده، شیوة بیان غالب، غیر مستقیم است که مولانا از این شیوة بیان برای حفظ وجهة ردة سیاسیون و رعایت ادب در برابر آنها بهره جسته است که این نشان دهنده در موضع قدرت بودن این رده نسبت به وی می باشد. شیوة بیانی دیگر که به میزان محدودی در نامه ها به کار رفته، بیان مستقیم است که نشان دهنده تهدید وجهة ردة سیاسیون و نیز فرادست بودن مولانا و در جایگاه قدرت بودن وی نسبت به رده های مریدان، فرزندان و عروس است.
جایگاه شناخت کنشی و شناخت زیست - فرهنگی در فرایند یاددهی / یادگیری زبانهای خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر بسیاری در فرایند آموزش و یادگیری زبان دخیل هستند، ازمیان آنها میتوان به عناصر شناختی اشاره کرد که خود به دو بخش شناخت کنشی و شناخت زیست- فرهنگی تقسیم میشوند. شناخت کنشی شناختی است مکانیکی وبه شناخت درمورد چگونه عمل کردن مربوط میشود درحالیکه شناخت زیست- فرهنگی به حوزه انسانی و احساسی متعلق بوده و از حضور کنشگر در دنیا با توجه به ویژگی های فرهنگی گواهی میدهد.
شناسایی این شناختها امکان دستیابی مدلی آموزشی را فراهم میاورد که درآن همزیستی وجه انسانی وفنی میسرمیگردد. دراین مقاله میکوشیم با نشان دادن این مطلب که کدام نوع شناخت در فرایند آموزش و یادگیری زبانهای خارجی قبل ازسایرین قراردارد مدرسان رادرراستای انتخاب شیوه آموزشی مناسب ازجهت روش شناختی و تعلیمی یاری رسانیم
کارکرد گفتمانی سکوت در ساخت مندی روایت داستان کوتاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی انواع مختلف سکوت به منزله غیابی معنادار می پردازد که جای آن یک رد باقی می ماند. در این رد سکوت به شکل های مختلفی تجلی دارد. بررسی سکوت دلالتمند نشان می دهد که این سکوت نشاندار به واسطه ابزارهای گفتمانی در متن حضور دارد و نظام زبان بخشی از پیام خود را به واسطه بیان و بخشی را به واسطه سکوت انتقال می دهد. به همین دلیل سکوت در ادبیات به صورت یکی از شگردهای روایی مورد استفاده قرار می گیرد. پرسش این پژوهش، چگونگی کارکرد گفتمانی سکوت نوشتاری در داستان است؛ بدین مفهوم که سکوت نوشتاری در چه سطوحی و برای چه کارکرد گفتمانی در داستان به کار می رود. این مقاله به امر تحلیل پنج داستان کوتاه ایرانی، در سه سطح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی می پردازد و نتیجه به دست آمده نشان می دهد که سکوت به عنوان ابزار مطالعه ساخت مندی و چگونگی شکل گیری روایت در سه سطح و بر روی سه محور جانشینی، همنشینی و برهمکنش به منظور ایجاد گره افکنی، تعلیق، زمینه سازی، فضاسازی و گره گشایی در پیرنگ و داستان بازنمایی می شود.
سبکهای زبانی در فارسی و نمود ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مباحث زبان شناسی «سبک های زبانی» (language styles) است. در یک جامعه زبانی، افراد بر اساس میزان رسمی بودن موقعیت مکالمه، میزان صمیمیت خود با مخاطب و میزان فاصله جایگاه اجتماعی خود از مخاطب، اشکالی کاربردی از زبان را به کار می برند که به «سبک زبانی» معروفند. هدف از نگارش مقاله این بوده است که سبک های متفاوت زبانی در فارسی امروزی مشخص شوند. یکی از دستاوردهای این پژوهش این است که چارچوبی روشن برای در نظر گرفتن تفاوت های سبکی در گرد آوری و توصیف داده های زبانی در پژوهش ها مشخص می شود. همچنین به این طریق مبنایی برای ویرایش متون مختلف و نقد آثار ادبی در جنبه های مرتبط با سبک های زبانی گذارده می شود. پس از بررسی سبک های زبانی در فارسی و توصیف پیوستار سبکی برای آن، پنج سبک محترمانه (deferential)، رسمی (formal)، نیمه رسمی (semiformal)، محاوره ای (colloquial) و عامیانه (slangy) در زبان فارسی مشخص شده و مثال هایی از آثار ادبی برای این سبک ها ذکر شده است
ارتباط میان انگیزه، آگاهی فراشناختی از راهبردها و مهارت شنیداری زبان آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاسخ به “نقدی بر تحلیل پوسته ایِ گروه فعلی در زبان فارسی”(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انوشه (1388)، در مقاله ای با عنوان “نقدی بر تحلیل پوسته ایِ گروه فعلی در زبان فارسی” مقاله “تحلیل پوسته ای گروه فعلی در زبان فارسی بر پایه برنامه کمینه گرا” آهنگر(1387)، را مورد نقد قرار داده است.
ابتدا لازم می دانم تا سپاس فراوان خود را از نقدکننده گرامی و همچنین مجله زبان و زبان شناسی، که امکان مناسبی برای ارائه، تحلیل و نقد مقاله های چاپ شده فراهم آورده است، ابراز نمایم. نگارنده، مورد (1- الف) در این نقد، که اشتباه حروف چینی بوده است، را تأیید می کند. اما طرح سایر ایرادهای وارد بر این مقاله را تأمل برانگیز می داند. در زیر، ایرادهای مطرح شده، باتفصیل، مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
بررسی قلب واجی در زبان فارسی: همزمانی، در زمانی و نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلب واجی فرایندی واجی است که در آن ترتیب زنجیره ها معکوس می شود، موضوع مطالعات فراوانی بوده است. این فرایند بر طبق حوزه عملکرد می تواند منظم یا نامنظم باشد و در زبان فارسی مطالعات همزمانی را به در زمانی پیوند می دهد. این فرایند به نوبه خود می تواند پیامدهایی را برای نظریه واجی داشته باشد. هدف اصلی این مقاله بررسی شرایطی است که طی آن قلب واجی به طور همزمانی (در فارسی امروزی) و به طور در زمانی در زبان پهلوی (زبان ایرانی میانه) روی می دهد. در این مقاله ابتدا قلب واجی از جنبه های مختلفی به ویژه تاریخی مورد بررسی قرار گرفت و سپس عوامل و بافت وقوع آن مشخص گردید. همچنین این فرایند با استفاده از محدودیت هایی چون قانون برخورد هجا، اصل ترتیب رسایی و ... در قالب نظریه بهینگی بررسی شد. علاوه بر این مشخص گردید که واج ها به طور یکسانی در فرایند واجی عمل نمی کنند و r پربسامدترین و z کم بسامدترین واج در این فرایند می باشند.
Underlying Foundation of Education with an Emphasis on the Role of Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقدام پژوهی: راهکارهای تقویت دستور زبان انگلیسی دانش آموزان پیش دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ اندیشی خیامی در آثار دو شاعر فارسی و عربی: صلاح عبدالصبور و نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اندیشه خیامی» حضور شگفت انگیزی در شعر دنیای امروز دارد؛ همین امر وی را شاعری پرآوازه و جهانی کرده است. دید گاه ویژه خیام به مرگ و زندگی در شعر شاعران امروزی فارسی زبان و عرب زبان انعکاس درخوری یافته است. شاید نابسامانی و آشفتگی دنیای معاصر و جریان های فکری و فلسفی حاکم بر ادبیات امروز، از عوامل اساسی این رویکرد به مرگ اندیشی خیامی باشد.
صلاح عبدالصبور- شاعر معاصر دنیای عرب- و نادر نادرپور- شاعر دوران کنونی ادبیات فارسی- از جمله شاعرانی می باشند که به پدیده حاکم و ویران گر هستی یعنی مرگ پرداخته اند و سهم به سزایی از شعر خود را به این موضوع پرابهام و رمزآلود اختصاص داده اند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر اندیشه خیامی و تبیین آن در شعر این دو شاعر می باشد. مقایسه شعر این دو نشان می دهد که هر دو شاعر از یک سرچشمه الهام گرفته اند و تحت تاثیر نگاه مرگ گریزانه خیامی بوده اند و آن را با معانی کهن تصوف ایرانی و فلسفه هستی گرایی (اگزیستانسیالیسم) امروزی در آمیخته اند .
بررسی خاستگاه واج /l/ در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واج /l/ یکی از واج های زبان فارسی است که دارای چند منشا متفاوت است. منشا واج /l/ در شماری از واژه های زبان فارسی نیز مشخص نیست.این مقاله بر آن است تا با بررسی سیر تحول واج /l/ و واجهایی بپردازد که در زبان فارسی منجر به شکل گیری واج /l/ شده اند. در این خصوص سیر تحول واج /l/ در دیگر زبانهای خواهر ایرانی نیز بررسی شده است، چرا که این زبانها به نحوی در زبان فارسی تاثیر گذاشته اند.
در این مورد، تحول واج /l/ و واجهایی که منجر به /l/ در فارسی و زبانهای خواهر شده اند، از هندواروپایی به هند و ایرانی و ایرانی باستان، فارسیِ میانه و نو) بررسی شده و در خصوص هر یک از تحولات، مثال یا مثالهایی ذکر شده است. در پایان نیز به دسته بندی ریشه شناختی واژگان l - دار فارسی پرداخته شده و منشا واج /l/ در واژگان l- دار فارسی مشخص گردیده است.