فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲۰۱ مورد.
تحلیل فاعلیت و عنایت در متافیزیک افلاطونی، ارسطویی و سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
آیا نظام عالم فعلی- فاعلی است؟ و اگر فاعلیتی در کار است و عالم و مافیها را باید به عنوان فعل نگریست، آیا می توان نظام عالم را یک نظام عنایی دانست؟ در یونان باستان دو نظام بزرگ فلسفی توسط ارسطو و افلاطون برپا شد تا بتواند برای پرسش های فوق الذکر پاسخی داشته باشد. در عالم اسلام نیز فارابی و بعد از او ابن سینا با پی گرفتن فلسفه فارابی، اولین افرادی بودند که یک نظام فلسفی بنا کردند تا پاسخی بنیادین برای این پرسش ها بیابند. اما آنچه مهم است و ضروری می نماید، این است که یک بررسی تحلیلی- تطبیقی بین این سه نظام فلسفی به عمل آید. هر سه نظام فلسفی، نظام عالم را فعلی- فاعلی دیدند. به طور کلی، ارسطو به یک نظام عنایی قائل نبوده، اما افلاطون با وجود قائل شدن اراده و عنایت برای آفریدگار، فاعلیت او را ایجادی نمی داند؛ این در حالی است که در عالم اسلام، ابن سینا در سیر تفکر خود به یک نظام عنایی دست یافت که فاعلیت آن را کاملاً ایجادی می داند. چند و چون این اختلافات موضوع بحث این مقاله است. نتیجه نهایی و بنیادین که این مقاله به آن دست یافت، این بود که اختلافات ابن سینا با افلاطون و ارسطو ریشه در وجودشناسی دارد که شیخ به آن رسیده بود و این بر اصالت فلسفی وی در برابر تفکر یونانی دلالت می کند .
بررسی تطبیقی اصل بنیادین در فلسفه ارسطو و ابن سینا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
پیشگذارده و تناقض: تعریفِ پیشگذارده در آثار منطقی ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو در آثار منطقی خود، علاوه بر گزاره، مفهوم پیشگذارده را مطرح می کند و در تحلیلات اولیآن را بر اساس ایجاب و سلب تعریف می کند. دو مساله مهم درباره پیشگذارده از دیدگاه ارسطو مطرح است: تفسیرِ تعریفِ آن و رابطه آن با گزاره. در این مقاله ابتدا سه تفسیرِ، از جمله تفسیرِ اسکندر افرودیسی و تفسیر کلاسیک، در این زمینه تقریر و نقد می شود. و از آنجا که ارسطو به رابطه تناقض با پیشگذارده اشاره می کند، ابتدا تعریفِ تناقض از دیدگاه ارسطو بررسی می شود و سپس رابطه تناقض و پیشگذارده مورد بررسی قرار می گیرد. سرانجام تفسیر پیشنهادی از پیشگذارده مطرح می شود: پیشگذارده گزاره ای است که رابطه آن با تناقض مورد توجه قرار گرفته است و توجه به این رابطه به معنای پذیرش قاعده تناقض است که بنیاد هر گونه استنتاجی است. معنای لغوی پیشگذارده هم با این تفسیر سازگار است: پیشگذارده پیش گذاشتن یکی از دو طرف تناقض است. و از این رو پیشگذارده جدلی دو صورت دارد: پرسش از مخاطب و فرض در استنتاج جدلی.
حکم ناپذیری مرتبة ذات الهی و دستگاه منطقی معرفت شناختی ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
مرتبة ذات الهی پیچیده ترین اعتبارات عرفانی است؛ مرتبة اطلاق مقسمی که حتی حمل واژه های مقام، مرتبه، اعتبار عرفانی، و اطلاق بر آن محل تردید است. دربارة وجود لابشرط مقسمی دو اختلاف وجود دارد؛ یکی اختلاف میان فلاسفه و عرفا و دیگر اختلاف میان خود عرفا. اختلاف میان فلاسفه و عرفا در این است که این مرتبه صرفاً از معقولات ثانیة فلسفی است و مابه ازای خارجی ندارد، چنان که فلاسفه معتقدند یا حقیقه الحقایق است، آن چنان که عرفا باور دارند. اختلاف میان عرفا نیز در تبیین «لا اسم و لا رسم له» و شرایط و لوازم حمل و سخن گفتن در این مقام است. برخی معتقدند هر حملی حتی حمل اطلاق، وجود، وحدت، وجوب، و بساطت بر این مقام نادرست است، چنان که سلب آن نیز نادرست است و دربارة این مقام فقط سکوت سزاوار است. این گروه در این مقام سخنان به ظاهر تناقض آمیزی مطرح می کنند. برخی نیز معتقدند تعبیر «لا اسم و لا رسم له» به این معنا نیست که امکان اشاره به آن مقام با لفظی از الفاظ و اسمی از اسما انکار شده باشد بلکه فقط اگر حملی منجر به تعین در مقام ذات شود، نادرست خواهد بود. در این مقاله ضمن تحلیل آرای مختلف، به این نتیجه خواهیم رسید که حتی حمل برخی محمول ها همچون اطلاق مقسمی، وجوب، و وجود نیز منجر به تعین در مقام ذات می شود و با « لا اسم و لا رسم له»، به علت مشروط بودن انتزاع از حاق ذات به احاطة علمی و نیز مساوی بودن معقول ثانی با معلوم بودن و متعین و محدودبودن به حدود فهم، قابل جمع نخواهد بود. فرضیة پیشنهادی نویسندگان این است که دستگاه منطقی معرفت شناختی ارسطویی توان تبیین و توجیه حکم ناپذیری مقام ذات را ندارد، لکن این به معنای توجیه ناپذیری مطلق آن نیست و نمی توان از آن خردستیزی یافته های عارفان را نتیجه گرفت. همچنین عرفان هیچ الزامی برای کوتاه آمدن در برابر دستگاه منطقی معرفت شناختی ارسطویی ندارد و می تواند در تبیین و توجیه عقلانی منطقی نظریات خود، فارغ از این پارادایم، دستگاه های منطقی معرفت شناختی دیگر را نیز محک بزند
پیش سقراطیان ارسطوئی- نگاهی به روایت ارسطو از پیش سقراطیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می کنیم روایت ارسطو از پیش سقراطیان را بر اساس متون خود ارسطو و عمدتاً با استفاده از کتاب های متافیزیک، فیزیک و کون و فساد مورد بررسی قرار دهیم. اینکه چگونه ارسطو همه پیش سقراطیان را به یک نحو و بر مبنای چهارچوب فلسفه خودتفسیر می کند. او آرخه پیش سقراطی را به معنای عنصر یعنی امری بسیط که خود از چیز دیگری نیست و همه چیز از آن ترکیب شده است، تفسیر می کند و حتی آن را به عنوان جوهر و هر چیز دیگر را به عنوان عرض در نظرمی گیرد و تمایز آرخه و اشیاء را بر مبنای این تقابل در فلسفه خود مورد تفسیر قرار می دهد. ارسطو همچنین نگاه پیش سقراطیان به تغییر را بر مبنای تمایز خود میان تغییر و کون و فساد تحلیل می کند. همه این موارد نشانگر آن هستند که ارسطو پیش سقراطیان را ارسطوئی و بر مبنای اندیشه خود تفسیر کرده است. این نکته ای است که باید همواره هنگام مطالعه پیش سقراطیان از طریق منابع ارسطوئی مد نظر قرار داد.
ملاک تشخص در فلسفه ی ارسطو: صورت یا ماده؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث در باب ملاک تشخص که از بحث های مهم و غامض مابعدالطبیعی در تاریخ فلسفه بوده است به این امر مربوط می شود که آن چیست که حضورش موجب می شود تا ما از فرد کلی به شخص و فرد جزئی برسیم. مفسران فلسفه ارسطو در این باب که از نظر وی ملاک تشخص موجودات به چیست، اختلاف نظر دارند. عمده مفسران صورت یا ماده را و برخی مادة مکیف یا صورت متحقق را ملاک تشخص از نظر ارسطو می دانند. در این مقاله ابتدا به بررسی تفاوت کاربرد مفاهیم تشخص، هوهویت و تکثر در متون ارسطو خواهیم پرداخت. این سه مفهوم گرچه پیوند نزدیکی با هم دارند اما عدم درک تفاوت بین آن ها، مفسران را در داوری در خصوص ملاک تشخص به اشتباه انداخته است. سپس یک به یک عباراتی از متون ارسطو که مفسران مختلف در تأیید ادعای خویش در خصوص ملاک تشخص در نظر ارسطو بدان ها متوسل می شوند یا می توانند متوسل شوند بررسی می کنیم و نقاط ضعف ادعاهای مختلف را نشان می دهیم. در نهایت به این پرسش خواهیم پرداخت که آیا اساساً مسئله ملاک تشخص مسئله ای ارسطویی است یا خیر.
جوهر در فلسفه ارسطو
نوس: دانشِ علمی برهان ناپذیر و مَلَکه ی معرفتی ارسطو (بخش دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی این مقاله بررسی چیستی نوس است. در این مقاله برای آشکار شدن چیستی نوس نخست روشن می شود که هم دانش علمی دو گونه است: برهان پذیر و برهان ناپذیر، هم نوس در آثار ارسطو با دو وجه نظر و به دو معنای درهم تنیده آمده است. از یک منظر نوس دانش علمی برهان ناپذیر، و از منظر دیگر نوس هکسیس و ملکه ی معرفتی نفس است که در چشم ارسطو از این حیث سه کارکرد ویژه ی اصلی دارد: تحصیل اصولی که دانش علمی بر آن ها مبتنی است، درک کلیات در جریان ادراک حسی بالفعل، درک گزاره های کلی در جریان استقرا (اپاگوگه). این بدان معناست که نوس به مثابه خاستگاه دانش علمی برهان پذیر هم خودِ فرایندِ فراچنگ آوردنِ دانش علمی برهان ناپذیر است هم نتیجه ی نهایی آن فرایند. به نظر می رسد درک درستِ نکته ی اخیر ابهام های موجود در باب چیستی نوس را از بین می برد.
تحلیل نادرست کواین از ذات گرایی ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کواین، فیلسوف تجربه گرای شهیر امریکایی، در پی انتقاداتی که به منطق موجهات محمولی دارد آن را متعهد به آموزة ذات گرایی ارسطویی می داند و می کوشد نشان دهد که چنین آموزه ای بی معناست. او ذات گرایی ارسطویی را آموزه ای تعریف می کند که، مستقل از نحوة تشخیص شیء و مستقل از هرگونه رابطة زبانی، قائل به تمایز میان صفات ذاتی و عرضی برای اشیاست. در این مقاله تلاش خواهم کرد بر اساس متون ارسطو، به بررسی تعریف کواین از ذات گرایی ارسطویی بپردازم. از این بحث خواهم کرد که آیا او ذات گرایی ارسطو را درست تعریف کرده است و آیا انتقادات او به ذات گرایی، شامل ذات گرایی ارسطویی هم می شود؟ نشان خواهم داد که کواین تحلیل صحیحی از آن چه ارسطو ذات گرایی می داند ارائه نکرده است.
مطالعه تطبیقی درباره زمان در فلسفه ارسطو و حکمت متعالیه
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی