سید امیر امین یزدی

سید امیر امین یزدی

سمت: دکترا
مدرک تحصیلی: دانشیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۷۲ مورد از کل ۷۲ مورد.
۶۱.

نقش خودتنظیمی در سازگاری تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودتنظیمی ناسازگاری تحصیل دانش آموز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۰ تعداد دانلود : ۳۷۳
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه خودتنظیمی و سازگاری دانش آموزان است. روش تحقیق از نوع توصیفی است که با روش همبستگی انجام و تحلیل شده است . نمونه شامل 414 دانش آموز پایه سوم مدارس راهنمایی شهر سبزوار (شامل 202 پسر و 212 دختر) است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه خود تنظیمی یادگیری کنل و ریان و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان س ی نها و سینگ برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. روایی و پایایی این پرسشنامه ها قبلاً احراز شده بود. برای آزمون رابطه بین ناسازگاری و خودتنظیمی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد . ،p=0/ یافته ها نشان میدهد که خودتنظیمی با ناسازگاری رابطه منفی معناداری دارد ( 001 نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان میدهد خودتنظیمی میتواند ناسازگاری عاطفی .(r= -0/30 و اجتماعی را پیش بینی کند. نتایج مقایسه خودتنظیمی و ناسازگاری دانش آموزان دختر و پسر نشان داد که خودتنظیمی و ناسازگاری دانش آموزان دختر و پسر با هم متفاوت است و دختران با توجه به یافته های تحقیق میتوان گفت که در .(p<0/ نمرات بالاتری به دست آورده اند ( 05 افراد یا محیط هایی که خودتنظیمی بالا است، ناسازگاری کاهش می یابد. بنابراین باید نسبت به طراحی چنین مح یط ها ی آموزشی اقدام شود و آموزش ها ی خودتنظیمی برای کاهش ناسازگاریها در اولویت قرار گیرد.
۶۲.

رشد یکپارچه انسان: مدل تحولی- تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتباط تفاوت های فردی رشد یکپارچه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵۶ تعداد دانلود : ۱۰۱۶
مدل تحولی- تفاوت های مبتنی بر ارتباط در تلاش برای توصیف و تبیین تحول روان شناختی انسان، رویکردی فراگیر و یکپارچه نگر ارائه می دهد. تحت تأثیر تعامل پویای ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی انسان، توانایی های شناختی، زبانی، عاطفی و شخصیتی در درون مراحل «تحول هیجانی کارکردی» شکل می گیرند. در درون این مراحل، ظرفیت های تنظیم و توجه، جذب شدن به انسان ها، مبادله اجتماعی، شکل گیری ایده ها و پل زدن بین ایده ها (تفکر) به عنوان قابلیت های پایه انسانی ایجاد می شوند و به وسیله آنها خودآگاهی، زبان، همدلی، خلاقیت، تفکر و مهارت های اجتماعی و هیجانی در کودکان به تدریج پدید می آیند. در فرایند تحول یکپارچه انسان، روابط کودک با دیگران و به ویژه افراد مهم زندگی او (والدین) اهمیت بسیار دارند. هر کودکی تحت تأثیر ویژگی های منحصر به فرد زیستی خود به تعامل با محیط و انسان ها می پردازد و از طرف دیگر والدین نیز سبک تعاملی خاص خود را دارند که تحت تأثیر فرهنگ خانواده و جامعه است. سرنوشت تحول روان شناختی کودک در فرایند تعاملات اجتماعی شکل می گیرد و کودک در شرایط مناسب، قابلیت های پایه انسانی و در نتیجه مهارت های ارتباط، مبادله و تفکر را فرا می گیرد. اختلالات تحولی نتیجه عدم تحول مطلوب قابلیت های پایه است که این امر می تواند ناشی از بد کارکردی سیستم عصبی کودک و یا سبک تعاملی نامناسب والدین باشد. مدل تحولی-تفاوت های مبتنی بر ارتباط به عنوان چارچوبی فراگیر، تحولی و یکپارچه از رشد انسان دارای دلالت های مهمی در حیطه تعلیم و تربیت، تشخیص و درمان اختلال های دوران کودکی، فرزند پروری، گفتاردرمانی و کاردرمانی می باشد.
۶۳.

مقایسه اثربخشی آموزش هوش هیجانی و راهبردهای یادگیری در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هوش شیوه های پرورش هوش هیجانی
تعداد بازدید : ۲۰۶۷ تعداد دانلود : ۱۰۷۳
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تاثیر آموزش هوش هیجانی و آموزش راهبردهای یادگیری بر اضطراب امتحان است. بدین منظور تعداد67 نفر از دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهر مشهد انتخاب شدند و به تصادف در گروههای سه گانه گواه، هوش هیجانی و راهبردهای یادگیری قرار گرفتند. آزمون اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) به عنوان ابزار گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. آزمون یادشده قبل از آموزش، در هر سه گروه اجرا شد. سپس آموزش راهبردهای مطالعه و یادگیری و نیز آموزش مهارتهای هوش هیجانی، در گروههای مربوطه انجام شد. آنگاه آزمون اضطراب امتحان مجدد در سه گروه انجام شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که نمرات تبدیل شده سه گروه با هم تفاوت آماری معناداری دارند (F(2/62)=4/39, p
۶۴.

اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی به شیوه ی گروهی (با تکیه بر مولفه های هوشیاری فراگیر بنیادین، تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی) بر نشانه های افسردگی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی هیجان تحمل رفتاردرمانی هوشیاری فراگیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲۱ تعداد دانلود : ۱۳۱۵
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) به شیوه ی گروهی بر نشانه های افسردگی از طریق بهبود مولفه های هوشیاری فراگیر، تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی است. روش کار: در این پژوهش شبه آزمایشی با استفاده از شیوه ی نمونه گیری داوطلبانه از میان دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد در سال تحصیلی 88-1387، تعداد بیست نفر که با استفاده از پرسش نامه ی افسردگی بک دارای نشانه های افسردگی بودند، شناسایی شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. پرسش نامه ی هوشیاری فراگیر فریبرگ (FMI)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS) و مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی (DERS) روی دو گروه اجرا گردید. سپس رفتاردرمانی دیالکتیکی به شیوه ی گروهی در هشت جلسه و طی چهار هفته بر روی گروه آزمون بر اساس راهنمای درمانی اجرا شد و گروه شاهد هیچ درمانی دریافت نکردند. در خاتمه، دو گروه، مقیاس های پ ژوهش را تکمیل نمودند. ارزیابی پی گیر نیز یک ماه پس از اتمام درمان صورت گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی برای نمونه های همبسته تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش نشانه های افسردگی (001/0P<) و افزایش معنی دار در شاخص های هوشیاری فراگیر (001/0=P) و تحمل پریشانی (05/0P<) بود. آزمودنی های گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد در شاخص دشواری های تنظیم هیجانی، کاهش معنی داری نشان ندادند. بهبودی مشاهده شده در گروه آزمون در پی گیری یک ماهه نیز حفظ شده بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد DBT از طریق اثر گذاری بر مولفه های هوشیاری فراگیر و تحمل پریشانی، نشانه های افسردگی را کاهش می دهد.
۶۶.

اثر بخشی آموزش کنترل توجه بر کاهش تورش توجه به مواد و بهبود شاخص های درمانی معتادان تحت درمان سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وابستگی به مواد آزمون استروپ تورش توجه برنامه آموزش کنترل توجه آزمون پاسخ گری فیزیولوژیک (ترشح بزاق)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۱ تعداد دانلود : ۶۷۶
مقدمه: مشخص شده است که شناخت های ضمنی، به ویژه تورش توجه نسبت به محرک مربوط به مواد، نقش مهمی در حفظ، پیشرفت و عود رفتار سوء مصرف مواد بازی می کند. این تحقیق، امکان پذیری پرورش توجه با برنامه آموزش کنترل توجه نسبت به مواد را بررسی می کند. روش: شرکت کنندگان نمونه ای (87=N) از سوء مصرف کنندگان تحت درمان با روش سم زدایی بودند که به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش، سه جلسه آموزش با این برنامه را پشت سر گذاشتند. تمامی شرکت کنندگان، پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه وسوسه پس از ترک مواد، پرسشنامه خلق مثبت- خلق منفی، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه آمادگی برای تغییر، پرسشنامه اطمینان موقعیتی و پرسشنامه دغدغه های شخصی و آزمون استروپ مواد را کامل کردند. همین طور، شاخص بازخورد زیستی (ترشح بزاق) به هنگام مواجهه آزمودنی ها با محرک های مواد و محرک های خنثی، اندازه گیری شد. از تمامی آزمودنی ها در جلسات پس آزمون و پیگیری یک ماهه سنجش به عمل آمد. یک پیگیری مختصر تلفنی شش ماهه نیز برای ارزیابی وسوسه، خلق مثبت و منفی، استرس ادراک شده، آمادگی برای تغییر، اطمینان موقعیتی، میزان دارو، تعداد لغزش و عود آزمودنی ها نیز اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، گروه آموزش دیده، در پس آزمون و پیگیری یک ماهه تورش توجه کمتری را برای محرک های مواد نشان دادند؛ وسوسه و خلق منفی آن ها در پس آزمون و پیگیری شش ماهه کمتر بود؛ و استرس ادراک شده پایین تری را در پس آزمون و پیگیری یک ماهه گزارش دادند. همچنین، گروه آموزش دیده، در دو خرده مقیاس پرسشنامه اطمینان موقعیتی (مشکلات اجتماعی در کار و موقعیت های اجتماعی خوشایند) در پس آزمون و اطمینان موقعیتی در پیگیری شش ماهه افزایش نشان دادند. تلویحات یافته های پژوهش از لحاظ نظری و عملی بحث شده است.
۶۷.

بررسی تاثیر سبک های مدیریت کلاس بر رشد مهارت های فراشناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش آموزان فراشناخت مهارت های فراشناختی سبک های مدیریت کلاس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۰۷
هدف این پژوهش، مطالعه تاثیر سبک های مدیریت کلاس معلم، بر رشد مهارت های فراشناختی دانش آموزان است. در این پژوهش سه نوع سبک مدیریت کلاس (سبک مداخله گر، سبک تعاملی و سبک غیرمداخله گر) در نظر گرفته شده است. جامعه تحقیق، کلیه کلاس های پایه پنجم در مدارس ابتدایی پسرانه و دخترانه ناحیه شش آموزش و پرورش مشهد در سال تحصیلی 1384-1383 می باشد. سبک مدیریت کلاس معلمان با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته در نمونه 60 نفری معلمان سنجیده شد و متغیر فراشناخت نیز با استفاده از پرسشنامه خود - گزارش دهی اسپرلینگ و همکاران در نمونه 307 نفری دانش آموزان ارزیابی گردید. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها، فرضیه تحقیق مبنی بر اینکه: «دانش آموزان معلمین تعامل گرا در مقایسه با دانش آموزان معلمین مداخله گر از مهارت های فراشناختی بالاتری برخوردارند» تایید گردید. همچنین یافته ها، نشان می دهد؛ مهارت نظارت فراشناختی دانش آموزان پسر بطور معناداری بالاتر از دختران است و بین فراشناخت دانش آموزان و نمره پیشرفت تحصیلی (معدل) آنان، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
۶۹.

بررسی عملکرد کودکان ایرانی در تکالیف استاندارد و محاوره ای باور کاذب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه ذهن محاوره باور کاذب شناخت اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۹
پژوهش حاضر، موضوع بحث انگیز چرایی دشواری کودکان 3 ساله در انجام تکالیف باور کاذب را، که جهت سنجش توانایی "نظریه ذهن" به کار می روند، مورد تحقیق قرار می دهد. سوال کلیدی اینست که آیا محدودیت خردسالان در آگاهی محاوره ای، می تواند دشواری آنان را در انجام تکالیف باور کاذب توضیح دهد. بدین منظور، سه آزمایش گزارش می شوند که در آن تعداد 182 کودک سه و چهار ساله ایرانی مشارکت داشتند. آزمودنی ها به مجموعه ای از تکالیف استاندارد و "محاوره ای حمایت شده" باور کاذب، پاسخ دادند. در مجموع، نتایج حاضر، همخوان با تحقیقات غربی، بیان می دارد که در چهار سالگی، کودکان قادر به حل صحیح تکالیف استاندارد باور کاذب می گردند. این نتایج، از این عقیده حمایت می کند که نظریه ذهن، صرف نظر از اختلافات زبانی و فرهنگی، در حدود زمانی یکسانی تحول می یابد. نتایج همچنین نشان می دهند که تکالیف باور کاذبی که از لحاظ محاوره ای مورد حمایت قرار گیرند، کودکان سه ساله را در محاسبه پاسخ صحیح یاری می رسانند. این یافته، دیدگاه پژوهشگرانی را مورد تایید قرار می دهد که معتقدند دشواری سه ساله ها در تکالیف باور کاذب، بیشتر از اینکه نقصی مفهومی در توانایی نظریه ذهن آنان باشد، ناشی از محدودیت های عملکردی آنان می باشد. بر اساس چنین رویکردی، ضرورت دارد تا در تبیین توانایی و عملکرد کودکان در تکالیف باور کاذب، آگاهی محاوره ای آنان، مورد توجه واقع شود.
۷۰.

شناخت اجتماعی و زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رشد شناختی زبان تئوری ذهن باور کاذب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۵۳
تعاملات اجتماعی مستلزم درک انسانها از حالات ذهنی (نیت، تمایل و باور) یکدیگر است. توانایی نسبت دادن حالات ذهنی به رفتار مشاهده شده، توانایی «تئوری ذهن» خوانده می شود که باعث فهم و پیش بینی رفتار در یک تعامل اجتماعی می گردد. در ادامه مباحث مربوط به چگونگی رابطه تفکر و زبان، موضوع چگونگی تحولات تئوری ذهن، و نیز نقشی که زبان در این تحولات ایفا می کند مورد توجه پژوهشگران در روانشناسی تحولی بوده است. در ارتباط با چگونگی تعامل تئوری ذهن و زبان، دیدگاههای مختلفی مطرح گردیده است. بعضی از پژوهشگران در توضیح رابطه زبان و تئوری ذهن، نگرانیهای روش شناختی دارند. این پژوهشگران استدلال می کنند تواناییهای زبانی، در عملکرد کودکان در تکالیف باور کاذب اثر می گذارد. به اعتقاد آنها در بررسی سطح تحول یافتگی استدلال تئوری ذهن، توجه به تواناییهای زبانی کودک ضروری است. گروهی دیگر از پژوهشگران، بر نقش علی زبان در تحول توانایی تئوری ذهن تآکید دارند. در این چارچوب، هرکدام از جنبه های معنایی، نحوی و مکالمه ای مورد بحث قرار می گیرند که چگونه با توانایی تئوری ذهن ارتباط دارند. در این مقاله، تئوریها و پژوهشهایی که به تبیین چگونگی تعاملات تواناییهای زبانی و استدلال تئوری ذهن می پردازند مورد بحث قرار گرفته است.
۷۱.

بررسی الگوی تحول ادراکی بازشناسی چهره در نمونه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکرار خطاهای خواندن واکه گذاری اصلاح کلمه وارونه خوانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵۲
بازشناسی چهره به عنوان الگویی از رشد مهارتهای ادراکی مورد توجه خاص پژوهشگران می باشد. چهره ها مهمترین محرک های بصری را در روابط انسانی فراهم می کنند. از طریق چهره، هویت و هیجانات افراد و نیز سن و جنسیت آنها درک می شود. لذا رشد و توانایی برای خواندن چهره ها و شناسایی افراد بر اساس چهره، به عنوان مهارتی شناختی، جنبه ای اساسی از رشد شناختی و اجتماعی تلقی می گردد. تحقیقات نشان داده اند که خردسالان در مقایسه با بزرگسالان در رمز گذاری و بازشناسی چهره مشکل دارند. اینکه دشواری خردسالان در بازشناسی چهره ها، به خاطر کمبود تجربه در مواجهه با چهره هاست یا اینکه سطح پایین مهارتهای پردازش اطلاعات آنها باعث عملکرد ضعیف آنها می باشد مورد بحث می باشد. پژوهش حاضر با سنجش مهارتهای بازشناسی چهره بر روی نمونه ایرانی، تلاش دارد رشد مهارت بازشناسی چهره های ناآشنا، همگانی بودن و نقش تجربه در رشد توانایی بازشناسی چهره را بررسی نماید. شرکت کنندگان شامل سه گروه 22 نفره از کودکان 5 ساله، 9 ساله و بزرگسالان بودند که به تکالیف بازشناسی چهره در سه حالت چهره کامل، چهره داخلی و چهره بیرونی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در هر سه نوع از تکلیف، با افزایش سن، صحت و سرعت پاسخ دهی افزایش می یابد. پژوهش اخیر همخوان با نتایج قبلی، ضمن تاکید بر وجود فرایند رشد در بازشناسی چهره، نشان داد که با افزایش سن عملکرد کودکان در هر سه تکلیف بازشناسی چهره کامل، چهره داخلی و چهره بیرونی بهبود می یابد. نتایج تحقیق از یک طرف تایید کننده رویکرد همگانی بودن فرایند رشد بازشناسی چهره است که در همه جوامع و فرهنگ ها تحقق می یابد و از طرفی دیگر بیانگر نقش تجربه در فراگیری جنبه های تمیز دهنده چهره های انسانی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان