علی صفری

علی صفری

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه مدیریت، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۶۷ مورد از کل ۶۷ مورد.
۶۱.

رویکرد مفسران به مواجهه سیاق با روایت در دلالت یابی آیات حوزه زنان (مطالعه موردی سوره نسا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاق روایت تفسیری آیات زنان سوره نساء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۰۸
ملاک هایی که مفسران برای دلالت یابی آیات بر می گزینند در هر دوره متفاوت بوده است. در برخی از ادوار تاریخ تفسیر، روایت، تنها ملاک یا مهم ترین ملاک مقبول بوده و در برخی از دوره ها بافت کلام، بر روایت ترجیح یافته است. گاه نیز مفسران بین این دو قرینه، تعامل ایجاد کرده اند. مفسران بر اساس نوع ملاکی که پذیرفته اند، درباره آیات حوزه زنان در سوره نساء به نتایج معناداری دست یافته اند. مقاله حاضر به روش توصیف و تحلیل محتوای تفاسیر، این تعامل را پی گیری نموده است. نتیجه این بررسی نشان داده است که مفسران دوره معاصر در تعامل سیاق با روایت در اکثر موارد، سیاق را بر روایت ترجیح داده اند. در دلالت یابی آیات حوزه زنان در سوره نساء به طور کلی دو نوع تعامل مشاهده می شود: 1. تعامل مجموعی (عام)، 2. تعامل جزئی (خاص) و تعامل جزئی از بسامد بالاتری برخوردار بوده است. 
۶۲.

دگرگونی زبانی: شواهدی از الگوی کنایی گسسته در گویش های تاتی جنوبی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کنایی گسسته دگرگونی زبانی گویش های تاتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۱۷۳
این مقاله برآن است تا نگاهی به ساخت کنایی گسسته در گویش های تاتی جنوبی و دگرگونی آن به صورت الگوی فاعلی داشته باشد.در گویش های تاتی جنوبی ساخت کنایی در نمود تام و فعل های مشتق از بن ماضی ظاهر می شود. در این صورت عامل در جملات متعدی دارای حالت غیرمستقیم و مفعول دارای حالت مستقیم است. در جملات لازم تنها موضوع فعل دارای حالت مستقیم است. ساخت کنایی گسسته در گویش های مختلف تاتی جنوبی توصیف شده و با یکدیگر مقایسه شده اند. در این مقاله نشان داده می شود که بر اثر نفوذ زبان های فارسی و ترکی که فاقد ساخت کنایی هستند، این ساخت در گویش های تاتی در حال ناپدیدشدن و تبدیل به الگوی فاعلی/ مفعولی است. در این میان گویش اشتهاردی محافظه کارترین گویش محسوب می شود و کنایی گسسته به طور کامل در آن حفظ شده است. در گویش های دیگر، عامل حالت غیرمستقیم خود را از دست داده است. برای تبیین چگونگی دگرگونی ساخت کنایی در تاتی به پیروی از یانگ (2000) عوامل بیرونی و درونی در تغییر الگوی کنایی موثر تشخیص داده می شوند.  
۶۳.

جایگاه و کارکرد «حدیث» در تفسیر دَروَزه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: التفسیر الحدیث محمد عزت دروزه روایات تفسیری نقد حدیث

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۵۶
محمّد عزت دروزه، مفسّر معاصر اهل سنّت نگارنده یکی از معدود تفاسیر قرآن بر پایه ترتیب نزول سُوَر است. دروزه در التفسیر الحدیث خود کوشیده تا آیات قرآن را با توجه به فضای تاریخی اجتماعی نزول آنها تفسیر نماید. او، پیش از آن که یک مفسّر باشد، یک تاریخِ اسلام پژوه است و این صبغه اندیشگانی او در بیشتر آثار وی به چشم می خورد. یکی از جلوه های نگاه تاریخی وی در تفسیرش، توجه به روایات در فهم آیات قرآن است. روایات تفسیری، بخش در خور توجّهی از تفسیر دروزه را در بر گرفته است. برخی دستاوردهای پژوهش حاضر نشان از آن دارد که غالباً، دروزه، فهم خویش از آیات قرآن را به روایات متوقّف نساخته، بلکه پس از ارائه فهم سیاقی از آیات، کوشیده تا در صورت لزوم، با کمک روایات، به تقویت برداشت تفسیری خویش بپردازد. دروزه، بیش از آنکه روایات تفسیری را بپذیرد، به نقد آنها روی آورده است. نقد او از روایات، عمدتاً مبتنی بر عدم نقل آن در منابع معتبر حدیثی کهن اهل سنّت است؛ از این رو، می توان گفت: عمده نقدهای روایی دروزه، صبغه منبعی دارند، تا محتوایی یا سندی. در التفسیر الحدیث دروزه، روایات، در عرصه های مختلفی چون: تعیین ترتیب نزول سوره ها، تعیین سبب نزول آیات و سوره ها، فضائل سوره ها، تفسیر آیات الأحکام، تفسیر داستان های قرآن و... نقش آفرین بوده اند.
۶۴.

روایت «لا یُقاتل معی، مَن علیه دَین»، در ترازوی نقد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیّدالشهداء علیه السلام دین عاشورا حدیث «لایقاتل...»

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۹۸
در منابع اهل سنت خبری از سیّدالشهداء7 نقل شده که در آستانه روز عاشورا خطاب به یارانش فرمود: «لایُقاتل معی، مَن علیه دَین». طبق این خبر، امام7 کسانی را که بدهکاری مالی داشته اند، از همراهیِ با خود در جهاد و شهادت منع کرده و خواستار خروج آنان از جمع دیگر یاران خود شده است. این خبر، اهمیّت حق الناس و لزوم ادای آن را مورد تأکید قرار داده و فراوان، مورد استناد واقع می شود. مقاله پیش رو ضمن بررسی محتوایی این خبر، تلاش دارد به درستی یا نادرستی آن دست یابد. یافته های تاریخی، حکایت از آن دارد که گزارش مورد نظر، ضعیف و غیرقابل اعتماد است. گویا چنین خبری ساخته شده تا از زبان سیّدالشهداء7، اهمیت فوق العاده پرداخت «دَین» نسبت به تکالیف دیگر، حتی در بالاترین سطح آن، یعنی جهاد و نبرد با دشمنان فرزند رسول خدا9 و محافظت از جان ایشان را دست کم در میان پیروان و شیعیان آن حضرت نهادینه نماید.
۶۵.

طراحی الگوی کندذهنی جمعی در شرکت های دانش بنیان با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کندذهنی جمعی هوش سازمانی شرکت های دانش بنیان رویکرد داده بنیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۷۹
هدف: کندذهنی جمعی به عنوان دشمن مخرب سازمان ها عامل تکرار اشتباهات گذشته، کندی در تسهیم دانش، مخدوش کننده عملکرد اثربخش کارکنان دانشی و تولیدکننده هزینه های حاصل از آزمون و خطاست. لذا هدف این پژوهش ارائه الگوی کندذهنی جمعی شرکت های دانش بنیان است.روش شناسی: استخراج داده های کیفی در این پژوهش حاصل مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند و رویکرد داده بنیاد است. نمونه گیری به شکل هدفمند و گلوله برفی از متخصّصان و خبرگان 12 شرکت دانش بنیان صنعتی انجام شد.اصالت: پژوهش اخیر با طرح موضوعی جدید و روش شناسی کیفی به خلق الگویی نوین و چارچوب نظری غنی دست یافته است و بررسی علل، شرایط زمینه ای و مداخله ای، راهبردها و پیامدها در پژوهش حاضر از نو بودن آن خبر می دهد.یافته ها: تفکّر غیرراهبردی و یکجانبه گرایی، نظام جذب ناکارآمد، فقدان بهسازی مناسب منابع انسانی، نقص نظام نخبه پروری، ضعف مدیریتی، عدم بهره وری نظام پرداخت، بی عدالتی سازمانی و رسمیّت زیاد به عنوان راهبردهای پژوهش حاضر امکان استقرار پدیده کندذهنی جمعی را مهیّا می سازند. همچنین عوامل علّی در سه دسته عوامل فردی، گروهی و سازمانی بر راهبردهای کندذهنی جمعی تأثیر مستقیم و خطّی دارند. فرهنگ سازمانی، ماهیّت فعالیت های دانشی و ویژگی های سازمان نیز از جمله مواردی هستند که زمینه را برای تحقّق راهبردهای کندذهنی جمعی فراهم می سازند و به نوعی تأثیر غیرمستقیم دارند. ویژگی های صنعت، عوامل اقتصادی، قانونی، فنّی و عملکرد نهادهای علمی مجموعه عوامل مداخله گر و میانجی هستند که تسهیل یا محدودکننده راهبردها می باشند. کندذهنی جمعی پیامدهای فردی و سازمانی چون کاهش خلّاقیت، عدم چابکی سازمانی و فرار مغزها را به دنبال دارد.
۶۶.

الگوی مدیریت عملکرد سبز منابع انسانی در شرکت دولتی صنایع برقی و الکترونیک عراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت عملکرد مدیریت عملکرد سبز صنایع برقی و الکترونیکی عراق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۵۲
هدف: این پژوهش به دنبال آن است که برای تحقق مدیریت منابع انسانی سبز در صنایع برق و الکترونیک عراق، الگویی از مدیریت عملکرد سبز را به عنوان یکی از زیرنظام های مهم مدیریت منابع انسانی سبز ارائه دهد و میزان استقرار آن را در این شرکت بررسی کند و راه کارهایی را برای تکمیل و استقرار کامل آن ارائه دهد. در بخش کیفی پژوهش، هدف استخراج الگوی مدیریت عملکرد سبز و در بخش کمّی نیز، هدف بررسی و آزمون الگوی استخراج شده است. روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف، در دسته پژوهش های کاربردی و از حیث ماهیت، در دسته بندی پژوهش های ترکیبی یا آمیخته از نوع اکتشافی متوالی قرار می گیرد. در واقع این پژوهش در دو بخش کیفی و کمّی انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش، از روش تحلیل مضمون استفاده شده و در بخش کمّی، الگوی به دست آمده آزمون شده است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، اساتید صاحب نظر دانشگاهی و مدیران مطلع در شرکت دولتی صنایع برقی و الکترونیک عراق و در بخش کمّی، مدیران و کارشناسان شرکت دولتی صنایع برقی و الکترونیک عراق بودند. مشارکت کنندگان بخش کیفی با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند و در بخش کمّی، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای انتخاب مشارکت کنندگان استفاده شد. ابزار جمع آوری داده های کیفی، مصاحبه نیمه سازمان یافته با ۱۲ نفر و در بخش کمّی، توزیع پرسش نامه محقق ساخته به تعداد ۴۵۰ نسخه بود. ابزار تجزیه وتحلیل داده های مربوط به روش کیفی، نرم افزار اطلس بود. همچنین برای آزمون کمّی الگو از نرم افزارهای اس پی اس اس ۲۲ و آموس ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده در بخش کیفی، در قالب یک الگوی کلی و چهار زیرالگو دسته بندی شد که عبارت اند از: تعیین اهداف عملکردی سبز (اهداف سازمانی سبز و اهداف اجتماعی سبز)، پایش و مربیگری عملکرد سبز (توسعه دانش سبز و توسعه عملکرد سبز)، ارزیابی عملکرد سبز (بازه زمانی ارزیابی عملکرد سبز، شاخص های ارزیابی عملکرد سبز و راهبرد عملکرد سبز) و بازبینی و مرور عملکرد سبز (ارائه بازخوردهای رفتارهای فردی سبز، مالی سبز و غیر مالی سبز). در بخش کمّی نیز با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، ابعاد مدیریت عملکرد سبز سنجش و بررسی شد. یافته ها نشان دهنده پایایی قابل قبول تمامی متغیرهای پنهان (بالای ۰/۸) پرسش نامه بود. برای تعیین روایی هم زمان پرسش نامه، از روایی هم گرا و روایی واگرا استفاده شد که نتایج آن تأیید اعتبار ملاکی پرسش نامه مدیریت عملکرد سبز منابع انسانی را نشان داد. نتیجه گیری: در بخش کیفی، الگوی طراحی شده در این پژوهش نشان می دهد که در نظر گرفتن هر چهار بُعد مدیریت عملکرد سبز منابع انسانی با زیرمؤلفه های مربوطه، می تواند به ایجاد عملکرد و فرهنگ سبز در سازمان کمک کند. این پژوهش جزء اولین پژوهش هایی است که به بررسی و تدوین الگوی مدیریت عملکرد سبز، آن هم در یک کشور در حال توسعه (عراق) می پردازد. در بخش کمّی نیز نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که تمامی ابعاد و مؤلفه ها قابل قبول هستند و شاخص برازش کلی مدل (GOF) محاسبه شده با استفاده از نسخه ۲۴ نرم افزار آموس نیز نشان دهنده برازش خوب مدل و اعتبار مؤلفه ها و اجزای فرعی آن هاست.
۶۷.

The Role and Position of the Contextual Clue of "Maqām" (Situation) in Allamah Ṭabāṭabāʼī's al-Mīzān Commentary(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Allamah Ṭabāṭabāī al-Mīzān Commentary Interpretive Clues Clue of Maqām

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۶
The importance and role of contextual clues in achieving an accurate and valid interpretation of the Holy Quran is a fundamental topic that has consistently attracted the attention of researchers in the field of Quranic sciences. Interpretive clues, as efficient tools, play a vital role in understanding the profound meaning and real intent of the verses and are divided into two general categories: "Verbal" (Maqālīyah) and "Circumstantial" (Ḥālīyah). Paying attention to these clues is an important criterion for evaluating the validity and accuracy of Quranic commentaries, because accurate and correct use of them can lead to a better understanding of the context and circumstances of the revelation of the verses. The contextual clue of "Maqām" (Situation) is one of the valuable clues that has received less direct attention in commentaries. This clue can be understood from the exigency of speech and the atmosphere governing the discourse, and it helps the commentator to find the precise meaning of the verses and link it to the temporal and spatial circumstances. Allamah Ṭabāṭabāʼī is among the commentators who, in al-Mīzān commentary, have extensively used the contextual clue of Maqām to deepen the understanding of the verses. This approach has enabled him to look at the verses from a new perspective in various fields, including literary and linguistic discussions, Quranic sciences, traditions, and specialized issues of interpretation, and sometimes to critique prevailing views. The application of the contextual clue of Maqām in al-Mīzān commentary has not only led to a new understanding of the verses, but has sometimes led to the rejection or correction of some traditional interpretations. The present study, using a descriptive-analytical method, aims to examine the frequency of use of the Maqām clue and the extent of its impact on the interpretation of Quranic verses in al-Mīzān, in order to reveal the different roles that this clue plays in various interpretive fields and, on the other hand, to reveal its importance in a more accurate and better understanding of the verses of the Quran.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان