مریم اسمعلی پور

مریم اسمعلی پور

مدرک تحصیلی: دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

بررسی تطبیقی کهن الگوی سایه در آراء یونگ و رد پای آن در غزل های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کهن الگو غزلیات شمس سایه یونگ و مولانا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه روانشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۶۴۵۷ تعداد دانلود : ۴۵۰۱
از دیدگاه کارل گوستاو یونگ، انسان ها علاوه بر ضمیر ناخودآگاه شخصی یا فردی، بخش مشترک دیگری به نام ناخودآگاه جمعی یا فرافردی دارند. محتویات این بخش از روح و ذهن را کهن الگو ها تشکیل می دهند. یکی از این کهن الگو ها که نزدیک ترین چهره به ناخودآگاه شخصی و خودآگاهی ست، «سایه» نام دارد. کهن الگوی سایه، قسمت منفی و حیوانی، غریزی، زشت، نفرت انگیز و ناپسند آدمی ست. چیزی است که همه انسان ها مایل اند آن را از دیگران مخفی کنند. در این مقاله، پس از نگاهی کوتاه به مکتب روانکاوی یونگ، به تحلیل و تشریح کهن الگوی سایه پرداخته شده است و با در نظر گرفتن دو نقش مثبت و منفی برای سایه، چنانکه یونگ در نظریاتش تحلیل کرده است، در آغاز واژگان و در مرحله بعد مفاهیم و مفردات مربوط به این شاخصه در زبان مولانا و سرانجام، رمزهایی که در غزلیّات شمس آمده و با این کهن الگو قابل تطبیق است، بررسی شده است. با توجه به شواهد و نتایج حاضر در متن، جنبه منفی سایه با واژگانی چون گرگ، روح حیوانی و... ، مفاهیمی مانند «وجود نداشتن جان بی سایه»، «جان کژ اندیشه و یا بد اندیشه» و رمزهایی همچون نفس، دزد، فرعون، سگ، اشتر کین دار و غول نمایان شده است. در پایان، بخش کوتاهی به وجه مثبتی که شناخت این کهن الگو به دنبال دارد، در غزلیّات، اختصاص داده شده است. بارزترین ویژگی سایه در این مورد، خودشناسی و خداشناسی است.
۲.

تحلیل و بازخوانی چند غزل مولانا بر مبنای نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهام مکاشفه یونگ و مولانا شیوه آفرینش هنری دیدهورانه هنرمند دیدهور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۲۰
کارل گوستاو یونگ در مطالعه روان، به هنر و از جمله ادبیات، توجه فراوان کرده است. او شیوه آفرینش هنری را به دو بخش روان شناسانه و دیدهورانه تقسیم کرده است. شیوه روان شناختی، از خود آگاهی سر چشمه می گیرد، تجربه های عادی و جاری زندگی را در بر دارد و نسبت به شیوه دیدهورانه، منطقیتر به نظر می رسد؛ اما شیوه آفرینش دیدهورانه، از ناخود آگاه برخاسته و فراتر از عقل، اندیشه و درک آدمی است. در این مقاله، نخست در مقدمهای، ارتباط هنر ادبیات و علم روان شناسی و مکتب روانکاوی یونگ را بررسی کرده ایم و سپس شیوه آفرینش هنری دیدهورانه را در دو بخش شعر دیده ورانه و شاعر دیدهور، در چند غزل مولوی، تحلیل و بررسی کرده ایم. به باور نگارندگان، شیوه دیدهورانه یونگ، همان شیوه الهام گونه ای است که در سرودن غز لها، بر مولانا عارض شده است. این شیوه، سیر و روندی را طی میکند؛ یعنی نخست مکاشفه صورت میگیرد؛ سپس به سبب ظرفیتی که در شاعر، برای جذب الهام و تمهید شهود، وجود دارد، شعر ایجاد می شود؛ اما از آنجا که این نوع شعر در وضعیتی خاص شکل می گیرد، زبانش مبهم است و قابلیت تأویل پیدا می کند؛ از این روی، هنرمند دیدهور (در اینجا، مولانا) هم انسانی جمعی است و هم انسانی فرو رفته در دامنه تناقض.
۳.

بررسی و تحلیل کهن الگوی آنیما در غزل های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنیما اسطوره غزل رمز یونگ و مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹۳ تعداد دانلود : ۹۴۸
در این مقاله، به معرفی کهن الگوی آنیما و بازنمود آن در ناخودآگاه یونگ در برخی از اساطیر و ادبیات جهان و ادبیات معاصر ایران پرداخته، و با درنظرگرفتن دو نقش مثبت و منفی آنیما، برخی از ویژگیهای آن در پهنة جهان و نمود آن ها را در غزلیات شمس ذکر کرده ایم. با توجه به شواهد حاضر در متن، آنیما در غزل های مولوی، ویژگیهایی مثل تسخیرکنندگی و فریبندگی، سرچشمة زندگی بودن، نومنی و تقدس و میانجیگری بین خودآگاه و ناخودآگاه دارد و با نمادهای پرندگان طوطی و طوطیبچه و سیمرغ، و دیگر رموز مثل پری، آهو، ماه، هما، آب و باد و واژگانی مثل صنم و بت نمودار شده است.
۴.

مطالعه برخی از افسانه های ایرانی با تکیه بر الگوی خودآگاهی در جنگل جهان زیرین استس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کهن الگوی زن- قهرمان خودآگاهی در جنگل جهان زیرین افسانه های ایرانی و الگو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۱ تعداد دانلود : ۱۲۳۵
از دیرباز اسطوره قهرمان یکی از مهم ترین مفاهیم داستان و روایت های حماسی سراسر جهان بوده است و تاکنون الگوهای متعدّدی برای زندگی تکرارپذیر قهرمان پیشنهاد شده است. یکی از این الگوها، الگوی «خودآگاهی در جنگل جهان زیرین» کلاریسا پینکولا استس است و هفت مرحله دارد که عبارت اند از: معامله کورکورانه ، قطع عضو، سرگردانی، کشف عشق در جهان زیرین ، شیار کشیدن روح ، قلمرو زن وحشی ، عروس و داماد وحشی . این پژوهش پس از معرّفی الگوی خودآگاهی در جنگل جهان زیرین، انتخاب نزدیک ترین افسانه ها به الگوی موردنظر و تقسیم آنها از نظر ساختار و محتوا به چهار گروه، نشان می دهد که این الگو با مراحل و مصداق های افسانه های ایرانی همخوانی مطلق ندارد. از این رو نگارندگان با درنظرگرفتن همه افسانه های انتخاب شده به عنوان روایت های متنوّع و متعدّد از یک ساختار واحد، به الگویی دست یافته اند که از نظر ساختار و محتوا، شباهت ها و تفاوت های بارزی با الگوی استس دارد. در الگوی پیشنهادشده، از نظر ساختار، نحوه تکرارپذیری برخی مراحل سفر زن-قهرمان با الگوی استس متفاوت است. از حیث محتوا نیز مضمون هایی مانند کودک، معامله کورکورانه و قطع عضو، در افسانه های ایرانی نمود اندکی دارد، محتوای مرحله «عروس و داماد وحشی و قلمرو زن وحشی» نیز بسیار گسترده تر از محتوای قصّه و الگوی استس است.
۶.

بن مایه کوچک تر از کوچک در عین حال بزرگ تر از بزرگ در قصه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرزند آخر قصه های ایرانی کوچک تر از کوچک و بزرگ تر از بزرگ بن مایه و یونگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۴۹۱
در این مقاله یکی از تکراری ترین بن مایه های قصه ها و افسانه های ایرانی یعنی قهرمانی و پیروز بودن فرزند آخر با تکیه بر مصادیق کهن الگوی کودک از دیدگاه یونگ بررسی شده است. فرزند پسر یا دختر سوم، چهارم، هفتم، چهلم و یا صدم که درحقیقت کوچک ترین فرزند است، در بین خواهران و برادران خود در صحنه مبارزه متوازن نبرد می کند و پیروز می شود. در این پژوهش، ابتدا چند تیپ و برای هر تیپ، یک قصه انتخاب شده است. سپس، قصه ها براساس سه ویژگی ای که یونگ برای کهن الگوی کودک قائل است، بررسی شده است. نتیجه حاصل اینکه فرزندان آخر در قصه ها با بن مایه کوچک تر از کوچک و بزرگ تر از بزرگِ یونگ در سه ویژگی استعداد طرد کردن، شکست ناپذیری و هرمافرودیتی بودن اشتراک عمیقی دارند.
۷.

سفر قهرمانی مؤنث در رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد براساس نظریه مورین مرداک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد مرداک آتنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۳ تعداد دانلود : ۵۵۵
رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد، یکی از تأثیرگذارترین رمان های معاصر ادبیات فارسی است. شخصیت کلیدی و مهم این رمان، زنی به نام آرزو است که در زندگی با سختی ها و دغدغه های فراوان دست و پنجه نرم می کند. زندگی آرزو از نگاه سفر قهرمانی زن، با الگوی مورین مرداک پیوند دارد. این الگو ده مرحله جدایی از زنانگی، همذات پنداری با مردان، امتحانات دشوار، آرزوی موهوم موفقیت، نه گفتن زنان قوی، سفر به سرزمین تاریک روح، میل شدید برای پیوند دوباره با زنانگی، شفای شکاف روحی بین دختر و مادر، یافتن مرد مهربان درون و فراسوی دوگانگی را شامل می شود. مقالله حاضر، رمان عادت می کنیم زویا پیرزاد را براساس مراحل مختلف الگوی مرداک بررسی کرده و نشان می دهد این الگو برای خوانش رمان هایی مناسب است که کهن الگوی آتنا غالب بر رفتار، کنش و شخصیت زن قهرمان آن باشد.
۹.

تحلیل ابعاد مختلف کهن الگوی آنیموس در افسانه های ایرانی (با تکیه بر کتاب فرهنگ افسانه های مردم ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یونگ کهن الگوی آنیموس پسایونگی نمادها مفاهیم و افسانه های ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۹ تعداد دانلود : ۴۵۷
در این مقاله، ابعاد مختلف کهن الگوی آنیموس در افسانه های ایرانی سنجیده شده است. نتایج این نوشتار نشان می دهد که نیروی مردانه و مذکر در مسیر سفر زن قهرمان نقش مؤثر و حیاتی در رسیدن او به هدف نهایی دارد و با نمادهای ظاهری مانند «دزد» و «تبهکار» و یا مفاهیمی مانند «پوشیدن لباس مردانه»، «انتخاب نام مردانه» و «کنش های مردانه» تکرار شده است. این کهن الگو در روایت های ایرانی، صفاتی نیز مانند میل به خشونت، لجام گسیختگی، حسادت، آرزوی مرگ دیگران، جنگاوری و شجاعت، گفتار حکمیانه و... دارد.
۱۱.

بررسی دو عنصر کیفی نمایش (کشمکش و صحنه) در داستان اسکندر در شاهنامه از حیث اقتباس سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کشمکش صحنه شاهنامه عناصر کیفی اقتباس سینمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۴۲
داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی یکی از دراماتیک ترین داستان ها در مورد زندگی اسکندر است. این داستان از حیث دو عنصر کیفی نمایش یعنی کشمکش ها و صحنه های دراماتیک بسیار حائز اهمیت است، به گونه ای که در بین عناصر کیفی این دو را باید استثنایی بی مانند به حساب آورد. بر این اساس در مقاله پیش رو هدف این است تا به روش توصیفی- تحلیلی و نیز استفاده از تقسیم بندی موجود در کتاب شناخت عوامل نمایش به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که کشمکش ها و صحنه های داستان اسکندر برای اقتباس چه ظرفیت ها و تنوعی دارند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کشمکش های این داستان بسیار متنوع یعنی براساس ماهیت عنصر مخالف از نوع کشمکش های جامعه ضد اجتماع، آدمی ضد آدمی، آدمی ضد طبیعت و آدمی ضد جامعه و آدمی ضد خود است و نیز براساس ماهیت کشمکش از نوع همراه با جهش و حرکت است. صحنه های رزم با ایرانی ها، ازدواج با روشنک، مرگ دارا و آیین تدفین او و ... نیز از صحنه های دراماتیک این روایت است که به دلیل برخورداری از ساختار نمایشی بسیار قابلیت این را دارد که فیلمنامه ای نیز با استفاده از این صحنه ها و کشمکش ها نوشته و فیلمی ساخته شود.
۱۲.

تحلیل برخی از افسانه های ایرانی براساس الگوی پرورش زندگی خلاق زنان کلاریسا پینکولا استس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسانه های ایرانی پرورش زندگی خلاق زن قهرمان یا زن وحشی و استس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۷۹
پینکولا استس الگوی پرورش زندگی خلاق را براساس قصه های « زن گریان ، دختر کبریت فروش و سه تار موی طلایی » ترسیم و در این قصه ها ابعاد مختلف کنش و رفتار زیستنِ خلاق زن قهرمان را بررسی کرده است. در این مقاله، نگارندگان نیز با تکیه بر روش استس دو گروه از افسانه های ایرانی را که زن قهرمان در آن ها زیستی خلاق دارد، انتخاب و این الگو را تحلیل کرده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در این دو گروه از افسانه های ایرانی، زنان آخر، که عموماً زنان سوم، چهلم و صدم اند، به دنبال نوآوری در زندگی هستند و آن ها را باید زن وحشی نام گذارد. در افسانه های ایرانی، مسیر سفر آن ها به شرح ذیل است: مرد: آلوده کننده زندگی؛ ازدواج با آخرین زن؛ ساختن مجسمه و عروسک و صحبت با چراغ؛ زندگی شاداب. کنش زنان نخستین پرسفون وار (منفعل و تابع شرایط) و زنان آخر آرتمیس وار (مبارز و رقابت جو، معترض و جوینده) است، زیرا آن ها برای تغییر وضعیت موجود می جنگند و درنهایت زندگی نوینی را می آفرینند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان