فرایند هویت مشخص می کند که فرد از لحاظ روانی و اجتماعی کیست و چه جایگاهی دارد؛ به بیان دیگر، هویت یابی، کنشگر اجتماعی را قادر می سازد که برای پرسش های بنیادی معطوف به کیستی و چیستی خود پاسخ مناسب و قانع کننده ای پیدا کند. بحران هویت فرهنگی به معنای گسستن و بیگانه شدن انسان از اصل و ریشه های فرهنگی است که در آن زیسته و با آن آمیخته و نیاز به پیوستن به اصل و ریشه های فرهنگی دیگر دارد که در قالب فراموشی و یا کم ارزش دانستن فرهنگ و آداب و رسوم فردی و بی توجهی به آن بروز می یابد. هدف این مطالعه، بررسی برخی از عوامل مرتبط با بحران هویت فرهنگی در بین دانش آموزان دبیرستانی تبریز است که به شیوه پیمایشی انجام شده است. در این بررسی به منظور تبیین و تعریف بحران هویت فرهنگی، نظریات نظریه پردازان کنش متقابل نمادین با نظریه پارسونز تلفیق شده و بر نظریه بحران های هابرماس انطباق داده شده است. لازم به ذکر است بحران هویت فرهنگی با متغیرهایی چون میزان علاقه مندی و توجه به زبان قومی و تاریخ مشترک، میزان تقید نسبت به انجام اعمال دینی و سنت ها، میزان تأثیرپذیری از دوستان و همسالان و... سنجیده شده است.
نتایج تحلیل های نشان می دهد متغیرهای تأثیرپذیری از گروه دوستان و همسالان، تحصیلات فرد، جنسیت و تأثیرپذیری از ماهواره به ترتیب بیشترین اثرات را در تبیین متغیر وابسته یعنی بحران هویت فرهنگی داشته و حدود 41 درصد از واریانس بحران هویت فرهنگی را تبیین کرده اند. همچنین متغیر طبقه اجتماعی نیز نتوانسته سهمی در تبیین متغیر وابسته داشته باشد.