مدیریت و چشم انداز آموزش
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره 6 تابستان 1403 شماره 2 (پیاپی 20) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیشایندها و پیامدهای شایستگی حرفه ای مدیران مدارس با تاکید بر پایداری محیطی و توسعه پایدار می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل صاحبنظران و اساتید حوزه تعلیم و تربیت در شهر تهران بودند که نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شد و در بخش کمی جهت اعتبار یابی الگوی پژوهش، مدیران مدارس متوسطه در شهر تهران به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی پژوهش با استفاده از مصاحبه اطلاعات و داده های لازم از صاحبنظران و اساتید حوزه تعلیم و تربیت جمع آوری گردیده و سپس مدل شایستگی حرفه ای مدیران مدارس به عنوان پیشران مؤثر وکلیدی توسعه پایدار براساس پرسشنامه اعتبارسنجی شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA 18 و PLS-Smart 3 استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که مدل شایستگی حرفه ای مدیران شامل توانمندسازهای شایستگی مهارتی، شایستگی مدیریتی و شایستگی های اخلاق و رفتار حرفه ای، توسعه مدیران، شاخصه های اجتماعی مدیران، تأسیس گروه های کاری جهت ارتقای عملکرد و شایستگی سبز، شایستگی های نگرشی، شایستگی های دانشی، شایستگی آموزشی، شایستگی های تجاری سازی دانش- مهارت و فناوری، روحیه پرکاری، اصلاح الگوی مصرف، مشارکت در توسعه و حرکت به سمت اقتدار ملی می شود که منجر به تحقق نتایج روحیه پرکاری، اصلاح الگوی مصرف، مشارکت در توسعه، حرکت به سمت اقتدار ملی، مدیریت تنوع و تکثرو تقویت رابطه انسان با طبیعت می شوند.
بازنمایی ادراک از عوامل مؤثر بر اجرای الگوی مدیریت دانش اریک چنگ در مدارس متوسطه استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر اجرای الگوی مدیریت دانش اریک چنگ در مدارس متوسطه دوره دوم استان آذربایجان غربی صورت پذیرفت. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از حیث جمع آوری اطلاعات کیفی از نوع پدیدارشناسی بوده و جامعه پژوهش مدیران مدارس متوسطه دوره دوم استان در سال تحصیلی 1402-1401 بوده که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع همگون و به استناد اصل اشباع نظری، تعداد 8 نفر از بین مدیران نمونه استانی انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد و برای اعتبار پذیری داده ها از معیارهای چهارگانه لینکلن و گوبا بهره گرفته شد. بر اساس روش تجزیه وتحلیل کلایزی، در بعد «رهبری دانش» دو مضمون اصلی تحت عناوین «شبکه سازی اطلاعات با چهار مضمون فرعی» و «پشتیبانی از یادگیری با سه مضمون فرعی»؛ در بعد «چشم انداز مدیریت دانش» سه مضمون اصلی تحت عناوین «تحلیل موقعیت با چهار مضمون فرعی»، «تعامل مداوم با سه مضمون فرعی» و «بازخورد مؤثر با سه مضمون فرعی»؛ در بعد «فرهنگ تبادل دانش» سه مضمون اصلی تحت عناوین «تحلیل موقعیت با چهار مضمون فرعی»، «امنیت با چهار مضمون فرعی» و «اشتراک پایدار دانش با سه مضمون فرعی» و در بعد «استراتژی های مدیریت دانش» سه مضمون اصلی تحت عناوین «انگیزه سازی و حمایت با چهار مضمون فرعی»، «نوآوری با سه مضمون فرعی» و «تحقیق و پژوهش با سه مضمون فرعی» به عنوان عوامل مؤثر بر اجرای الگوی مدیریت دانش اریک چنگ، شناسایی و استخراج گردیدند.
تدوین الگوی تدریس اثربخش به منظور ارتقاء سطح آموزشی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین الگوی تدریس اثربخش به منظور ارتقاء سطح آموزشی مدارس است. این پژوهش از نوع کیفی و پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و آشنا به موضوع است. براساس روش نمونه گیری هدفمند، پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر، اشباع نظری حاصل و مصاحبه متوقف شد. در این پژوهش جهت دستیابی به روایی، از مشاوران و کارشناسان صاحب نظر در زمینه مدیریت آموزشی استفاده گردید و برای تعیین پایایی، از راهبرد تأیید همکاران پژوهشی استفاده شد، بر این اساس روایی و پایایی تأیید شد. روش تجزیه و تحلیل مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش تماتیک بود. براساس نتایج مصاحبه ها، 11 مضمون در قالب 4 مفهوم ویژگی های فردی و علمی معلمان (منزلت اجتماعی معلمان، شخصیت فردی معلم و توانمندسازی معلمان)، مدیریت بهینه کلاس و محیط آموزشی (به کارگیری تکنولوژی آموزشی، مدیریت کلاس و اجرای آموزشی مؤثر، وسایل و تجهیزات آموزشی مناسب)، تدریس فعال و انگیزاننده ( به کارگیری روش های فعال تدریس و اهرم های ایجاد انگیزه ) و تدریس هدفمند (عینی کردن تدریس (یادگیری معنادار)، دانش پژوهی هدف گزینی) شناسایی شد. بر این اساس پیشنهاد می شود به منظور ارتقاء سطح آموزشی مدارس و اثربخش کردن تدریس معلمان از مدل ارائه شده در این پژوهش استفاده شود.
طراحی مدل شکست سکوت دفاعی کارکنان خلاق در سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق ارائه مدلی برای شکستن سکوت دفاعی کارکنان خلاق در سازمان های دولتی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و یک تحقیق آمیخته اکتشافی از نوع کیفی – کمی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش شامل 20 نفر از خبرگان (اساتید دانشگاه و محققین آشنا با موضوع تحقیق) و مدیران و معاونین سازمان های دولتی و جامعه آماری در بخش کمی شامل 345 نفر از مدیران و معاونین و کارشناسان خبره سازمان های دولتی استان ایلام می باشد. روش نمونه گیری در بخش کیفی قضاوتی هدفمند و در بخش کمی روش نمونه گیری خوشه ای می باشد. ابزار گردآوری در بخش کیفی مصاحبه های باز با خبرگان و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از تحلیلتم و تکنیک دلفی فازی و در بخش کمی نیز از معادلات ساختاری استفاده شد. در مجموع 94 تم فرعی و در قالب 20 تم اصلی شناسایی شدند. 20 تم اصلی که به عنوان عوامل تاثیرگذار بر شکستن سکوت دفاعی کارکنان خلاق در سازمان های دولتی شناسایی شده اند عبارتند از: سیاست های تسهیل گر، عوامل انگیزشی، امنیت شغلی، مدیریت مشارکتی، حاکمیت نظام شایسته سالاری، سبک رهبری، ارتقاء مهارتهای فردی، یادگیری سازمانی، تقویت اخلاق حرفه ای، کیفیت روابط، سلامت روابط، اعتماد متقابل، معنویت در محیط کار، جو خلاق و انتقاد پذیر، فرهنگ همکاری، مشاوره و روانشناسی مثبت سازمانی، کاهش فشارهای روانی، ایجاد تغییرات نگرشی، تغییر استراتژی های سازمانی، تقویت تفکر استراتژیک.
اثر تعدیل کننده خودکارآمدی در رابطه بین والدین – فرزند و مشارکت تحصیلی با در نظر گرفتن متغیر میانجی سازگاری یادگیری در بین دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی اثر تعدیل کننده خودکارآمدی در رابطه بین والدین – فرزند و مشارکت تحصیلی با در نظر گرفتن متغیر میانجی سازگاری یادگیری در بین دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان نوشهر می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل والدین و دانش آموزان مدارس دخترانه در دوره متوسطه اول در شهرستان نوشهر به تعداد 2000 نفر دانش آموز و 2000 نفر والدین بودند که از این تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش تصادفی خوشه ای برای دانش آموزان و 384 نفر به روش تصادفی ساده برای والدین بر اساس فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های ارتباط والدین– فرزند (بارنزوا و اوسون، 1982)، سازگاری یادگیری (لینبین، 2008)، خودکارآمدی (ژانگ، 2010) و مشارکت تحصیلی (اسکافلی، 2002) می باشد. برای تجزیه و تحلیل از نرم افزارهای spss 26 و lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد بین روابط والدین – فرزند و مشارکت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان نوشهر ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین بین والدین – فرزند و مشارکت تحصیلی با در نظر گرفتن نقش میانجی سازگاری یادگیری دانش آموزان دره متوسطه شهرستان نوشهر ارتباط معنی داری وجود دارد. در نهایت بین والدین –فرزند و مشارکت تحصیلی با در نظر گرفتن نقش میانجی خودکارآمدی یادگیری دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان نوشهر ارتباط معنی داری وجود ندارد.
فرآیند یادگیری درس تربیت بدنی در آموزش و پرورش از طریق آموزش مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف فرآیند یادگیری درس تربیت بدنی در آموزش و پرورش از طریق آموزش مجازی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اساتید و متخصصان حوزه تربیت بدنی مدارس به تعداد 14 نفر می باشد و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل عوامل اثر بخش در آموزش مجازی درس تربیت بدنی در آموزش و پرورش ایران از رویکرد کمی مدلسازی ساختاری تفسیری و جهت تأثیرپذیری و تأثیرگذاری از ترسیم نمودار MICMAC استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل نشان داد که محدویت آموزشی حرکات و درس عملی، نبود نظارت و تمرکز حواس در آموزش مجازی، ضعف تعامل ارتباطی بین معلم و دانش آموزان، پوشش کلاسهای مجازی، مسائل اقتصادی، ضعف تکنولوژی نرم افزای و سخت افزاری و زیرساختی، بهره گیری از فناوری اطلاعات در آموزش مجازی، شناخت ناکافی از فضا و قابلیت های آموزش مجازی، نبود نظارت و محدویت بر توانایی بدنی و اجرای دروس و قابلیت های آموزش مجازی دسته بندی شدند. در نهایت با استفاده از ماتریس دسترسی نهایی با استفاده از روش ساختاری- تفسیری سطح بندی مضمونهای فرعی طراحی آموزش مجازی درس تربیت بدنی در آموزش و پرورش ایران انجام شد که در بالاترین سطح پوشش کلاس های مجازی قرار دارد و در پایین ترین سطح قابلیت های آموزش مجازی تدریس قرار دارد باید توجه داشت عواملی که در سطح بالا از تأثیر پذیری کمتری برخوردار هستند.
طراحی مدل توسعه مهارت های پرسشگری مبتنی بر بوم مدرسه در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل توسعه مهارت های پرسشگری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان خراسان رضوی مبتنی بر بوم مدرسه است. برای پاسخ به این سؤال در بخش کیفی از روش پژوهش نظریه داده بنیاد و با رویکرد کیفی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار 2020 MaxQDA استفاده شد. روش نمونه گیری، از نوع هدفمند که در مجموع با انجام 10 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزه های مدیریت آموزش به اشباع رسید. در بخش کیفی پس از انجام مصاحبه ها و فرایندهای کدگذاری تعداد 217 کد باز شامل 11 کد برای بازیگران، 37 کد برای شرایط علی، 12 کد برای پدیده، 33 کد برای زمینه، 45 کد برای شرایط مداخله گر، 49 کد برای راهبرد، 30 کد برای پیامد در کدگذاری اولیه شناسایی شدند که پس از تبدیل شدن به مقوله های فرعی و مقوله های اصلی این تعداد کاهش یافتند. نه مقوله اصلی به عنوان راهبردهای مؤثر شناسایی شدند که شامل تقویت دانش آموزان؛ توانمندسازی والدین؛ توانمندسازی معلمین؛ تغییر در نحوه تدریس و آموزش؛ برنامه ریزی مناسب ملی در راستای تقویت مهارت دانش آموزان (مخصوصاً پرسشگری)؛ رشد بستر فکری و فرهنگی مدارس؛ توانمندسازی و افزایش قدرت مدارس در آموزش؛ بسترسازی برای پرسشگری در مدارس و رشد فرهنگ پرسشگری در جامعه بود. این راهبردها دارای 49 کد باز بودند. عللاوه بر این در این پژوهش شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، بازیگران و پیامدهای مدل ارائه شد.
طراحی مدل اکوسیستم کارآفرینی در دانشگاه با رویکرد دانش محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل اکوسیستم کارآفرینی در دانشگاه با رویکرد دانش محورمی باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 20 نفر از شامل خبرگان دانشگاهی آگاه به بحث اکوسیستم کارآفرینی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی شامل 384 نفر از کلیه مدیران دانشگاه های آزاد اسلامی سراسر کشور می باشند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از اعضای جامعه آماری و گرد آوری داده ها در بخش کمی طی پرسشنامه صورت گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون در نرم افزار ATLAS TI و در بخش کمی با روش حداقل مربعات جزئی از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شد و همچنین به روش تحلیل عاملی، به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که 67 کد اولیه، 11 مضمون پایه و 5 مضمون سازنده در غالب خوشه های زیرساخت ها و پشتیبانی (2 مضمون)، تلفیق فناوری و دانش (2 مضمون) آموزش و فرهنگی (3 مضمون)، سیاست گذاری و برنامه ریزی (2 مضمون) و مدیریت یکپارچه (2 مضمون)، شناسایی و روابط بین آن ها در قالب مدل پارادایمی ترسیم و ارائه شد. نتایج بخش کمی نشان داد که 5 شاخص و 11 مؤلفه با بار عاملی، میانگین واریانس استخراجی و روایی همگرا بالای (4/0)، ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بالای (7/0)، ضرایب معناداری t بالای (96/1)، مورد تأیید قرار گرفت ومدل از برازش قوی برخودار است.
شناسایی و اعتبار سنجی عوامل استرس زای شغلی کارکنان شرکت توزیع برق استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و اعتبار سنجی عوامل استرس زای شغلی در میان کارکنان شرکت توزیع برق استان ایلام انجام شده است. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از جهت ماهیت آمیخته اکتشافی (کیفی - کمی) است که در مرحله کیفی، از استراتژی تحلیل مضمون و مرحله کمی از پژوهش توصیفی- پیمایشی بهره گرفته است. جامعه آماری در بخش کیفی صاحب نظران سازمانی که با نمونه گیری هدفمند 16 مصاحبه عمیق تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. در بخش کمی جامعه آماری مدیران و کارکنان شرکت توزیع برق استان ایلام که با استفاده از جدول مورگان تعداد 212 نفر به عنوان نمونه به شیوه تصادفی ساده انتخاب گردید. ابزار تحقیق از روایی و پایایی مناسب برخوردار است. به منظور تحلیل داده های کمی از تحلیل عاملی، با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. از یافته های پژوهش 7 مضمون فراگیر و 22 مضمون اصلی شناسایی شد. این مضامین عبارتند از: عوامل فردی (گرانباری نقش، کم تجربه بودن و انتظارات شخصی)، عوامل گروهی و بین فردی (تعارض درون گروهی، منفعت گرایی و هنجار گروهی)، عوامل شغلی (استقلال شغلی، ماهیت شغل و تسهیل گرهای شغلی)، عوامل مدیریتی (شیوه تعامل مدیران، ویژگی های مدیران و سبک رفتاری مدیران)، عوامل اداری و ساختاری (جبران خدمات، برنامه ریزی منابع انسانی، فضا و تجهیزات، مسائل اداری و مقررات کنترلی)، عوامل فرهنگی و جو سازمانی (جو سازمانی، فرهنگ سازمانی) و عوامل محیطی (عوامل اجتماعی و سیاسی، حوادث غیر مترقبه و عوامل اقتصادی).
طراحی مدل پیشران های اثرگذار بر بلوغ مدیریت دانش در سازمان ورزش شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل پیشران های اثرگذار بر بلوغ مدیریت دانش در سازمان ورزش شهرداری تهران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی و از نظر ماهیت تحلیلی و اکتشافی می باشد. جامعه آماری شامل 19 نفر از خبرگان و اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند می باشند. گرد آوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از اعضای جامعه آماری صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش فراترکیب و از نرم افزار MICMAC استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که 32 شاخص کلیدی و 9 بخش از طریق ماتریس 9×9 مبتنی بر اثرات متقاطع شناسایی شد همچنین نتایج نشان داد؛ پیشران های پشتیبانی و زیرساخت سازمانی، عوامل مدیریتی و محتوا نقش مهمی در بهبود روابط سیستم دارند که هم تأثیرگذار و هم تأثیرپذیر هستند. پیشران های همراستایی استراتژیک مدیریت دانش و محیط مدیریت دانش کمترین تأثیرپذیری و بیشترین تأثیرگذاری را داشتند که با توجه به شرایط مدیریت دانش در سازمان ورزش شهرداری تهران توجه به این شاخص ها ضروری است. همچنین پیشران های فرآیندها و جریان مدیریت دانش، زیرساخت فناوری اطلاعات و کارکنان بیشتر تأثیرپذیر و کمتر تأثیرگذار هستند. پیشران ارزیابی فاقد نقش کلیدی و مهم در شکل گیری سازمان فضایی بلوغ مدیریت دانش در سازمان ورزش شهرداری تهران هستند. باتوجه به پیشران های شناسایی شده نیاز است تا دست اندرکاران سازمان ورزش شهرداری تهران با تأکید بر این عوامل سبب بلوغ مدیریت دانش در این سازمان گردند.
طراحی و تبیین مدل رفتار سیاسی مدیران در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل رفتار سیاسی مدیران در سازمان های دولتی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی و به لحاظ منطق گردآوری داده ها از نوع استقراء – قیاسی می باشد. جامعه آماری شامل 30 نفر از خبرگان (اساتید و مدیران سازمان های دولتی) می باشد و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد. در تجزیه وتحلیل داده های از تحلیل مضمون و از نرم افزار MICMAC و برای اولویت بندی عوامل مؤثر بر رفتار سیاسی، به جهت رویکرد ساختاری تفسیری از روش ism استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که 11 مقوله اصلی در 6 سطح شناسایی شد. همچنین یافته ها نشان داد که در سطح ششم، شکاف فرهنگی اجتماعی و ویژگی های شخصیتی افراد بیشترین اثرگذاری را نسبت به سایر عوامل داشته است البته ضعف فرهنگی اثرگذارترین عامل بوده است. در سطح پنجم مدل، باور عمومی قرار دارد. در سطح چهارم، اراده سیاسی افراد و مدیریت تصویرپردازی و ارزشیابی سازمانی قرار دارند. در سطح سوم، قدرت فردی افراد قرار دارد. در سطح دوم فرآیندهای سازمانی و انتخابات و انتصابات سازمانی قرار دارد و در سطح آخر الگوی قوانین و مقررات و ساختار سازمان های دولتی قرار دارند.
اثربخشی آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی بر رفتارهای خودشکن آموزشی و تفکر خود ارزیابی منفی در درس عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق اثربخشی آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی بر رفتارهای خودشکن آموزشی و تفکر خود ارزیابی منفی دردرس عربی می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرمقدس کربلاء می باشد، که تعداد 105 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه چند مرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 35 نفره (گروه کنترل 35 نفر و دو گروه آزمایش 35 نفر) گمارده شدند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد رفتارهای خودشکن آموزشی جونز و رودالت (1982) و تفکر خودارزیابی منفی جاج و همکاران (2003) انجام گرفت. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تأیید اساتید و متخصصان علوم تربیتی رسید و از طریق تحلیل عاملی تأیید مورد تأیید قرار گرفت، پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ رفتارهای خودشکن آموزشی 88/0 و تفکرخودارزیابی منفی 86/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای آزمون ها از طریق نرم افزار SPSS22 در دو بخش توصیفی شامل (میانگین، انحراف استاندارد، کجی و کشیدگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر کاهش رفتارهای خودشکن آموزشی و تفکر خود ارزیابی منفی دانش آموزان اثر مثبت و معنی داری دارد. پیشنهاد می شود به صورت عملی در مدارس، کارگاه های آموزشی و دوره های آموزشی، آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی متناسب با دانش آموزان آموزش داده شود.
تدوین و اعتباریابی برنامه درسی تربیت دینی در مقطع پیش دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباربخشی برنامه درسی تربیت دینی در دوره پیش دبستانی می باشد. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و برحسب نوع داده ها آمیخته (کیفی-کمی) و از رویکرد ترکیبی اکتشافی متوالی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 16 نفر از خبرگان مطالعات برنامه درسی، کارشناسان تعلیم و تربیت اسلامی و مربیان این دوره و در بخش کمی شامل 200 نفر از کودکان پیش دبستانی می باشد. نمونه گیری به صورت هدفمند و با توجه به اشباع نظری داده ها انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختارمند و پرسشنامه می باشد. برای گردآوری اطلاعات در مرحله کیفی (تحلیل مضمون) و در مرحله کمی (مدل یابی معادلات ساختاری) استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Nvivo نسخه 8 به شیوه تحلیل مضمون محور یا تماتیک مبتنی بر تکنیک «شبکه مضامین» و به شیوه استقرائی، طی مراحل کدگذاری (باز، محوری و منتخب) مورد تحلیل قرار گرفت و الگوی پیشنهادی تربیت دینی برای کودکان پیش دبستانی تدوین و از مفروضه های آن برای تهیه پرسشنامه نظرسنجی در مرحله کمی و ارزیابی میزان اعتبار آن استفاده شد. برای اطمینان به روایی ابزار از اجماع نظر خبرگان به روش دلفی و برای تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ بهره برداری گردید (0.83=α). داده ها با روایی همگرای (AVE>0.5) و پایایی مرکب CR>0.7)) گردآوری و برای اعتباریابی الگو، از مدل یابی معادلات ساختاری به شیوه حداقل مربعات جزئی توسط نرم افزار PLS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که ویژگی های شناسایی شده می توانند به شکل مطلوب مولفه های برنامه درسی تربیت دینی را پیش بینی کنند (0.552=R2). در نهایت، برازش مدل کلی پژوهش تأیید شد (0.438=GOF).
بررسی تاثیر راهبردهای یادگیری و انگیزشی بر خودکارآمدی دانشجویان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی با نقش میانجی اهداف پیشرفت و اشتیاق تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر راهبردهای یادگیری و انگیزشی بر خودکارآمدی دانشجویان رشته تربیت بدنی وعلوم ورزشی با نقش میانجی اهداف پیشرفت واشتیاق تحصیلی می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-همبستگی با رویکرد تحلیل مسیر می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان رشته تربیت بندی و علوم ورزشی دانشگاه عراق به تعداد 250 نفر می باشد، که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 150 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ی پژوهش، از پنج پرسشنامه استاندارد راهبردهای یادگیری و انگیزشی از پینتریچ و دی گروت (1990)، اهداف پیشرفت تحصیلی از میدلتون و میدگلی (1998)، اشتیاق تحصیلی از فردریکز و همکاران (2004) و خودکارآمدی تحصیلی از موریس (2001) استفاده شد، روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تأیید متخصصان رسید و از طریق تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در یک بررسی مقدماتی برای پرسشنامه راهبردهای یادگیری 88/0، راهبردهای انگیزشی 91/0، اهداف پیشرفت تحصیلی 87/0، اشتیاق تحصیلی 91/0 و خودکارآمدی تحصیلی 86/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای آماری SPSS و Lisrel صورت گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر راهبردهای یادگیری، انگیزشی، اهداف پیشرفت تحصیلی و اشتیاق تحصیلی بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان مثبت و معنی دار بود، همچنین مشخص شد که نقش میانجی اهداف پیشرفت تحصیلی و اشتیاق تحصیلی در تأثیر راهبردهای یادگیری و انگیزشی بر خودکارآمدی تحصیلی مثبت و معنی دار می باشد.
شناسایی و ارزیابی مولفه های شایستگی منابع انسانی در عصر تحول دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و ارزیابی مولفه های شایستگی منابع انسانی در عصر تحول دیجیتال می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی-توسعه ای و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 20 نفر از خبرگان و متخصصان آگاه به موضوع پژوهش و متخصصان در شرکت ارتباطات سیار ایران (همراه اول) و به روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی شامل 2112 نفر از پرسنل شرکت ارتباطات سیار ایران (همراه اول) در تهران که با استفاده از فرمول کوکران 325 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه ساخته محقق صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی با استفاده از کدگذاری به روش دلفی و در بخش کمی از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که شایستگی مدیران دیجیتال شامل 7 مؤلفه عوامل فردی، عوامل سازمانی، فرهنگ تغییر، نگرش دیجیتال، عوامل ارتباطی، رهبری و مدیریت و عوامل فنی و تخصصی است. نتایج در بخش کمی نشان داد که، همبستگی معناداری بین تمامی مولفه ها وجود دارد. همچنین در میان مولفه ها، مؤلفه مدیریت فرهنگ و تغییر در اولویت اول قرار گرفت. نتایج همچنین نشان داد مدل پژوهش از اعتبار لازم برخوردار است.