مدیریت و چشم انداز آموزش
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره چهارم تابستان 1401 شماره 2 (پیاپی 12) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سواد اطلاعاتی و مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی با نقش تعدیلگر باورهای هوشی دانش آموزان انجام شد. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق را معلمان مدارس دخترانه متوسطه شهرستان رودسر به تعداد 295 نفر و با نمونه آماری 167 نفر و دانش آموزان مدارس دخترانه متوسطه شهرستان رودسر به تعداد 4006 نفر و با نمونه آماری 216 نفر تشکیل دادند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های باورهای هوشی بابایی (1377)، خودکارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان (1999)، سواد اطلاعاتی یزدانی (1391) و مهارتهای ارتباطی کوئین دام (2004) استفاده گردید. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین سواد اطلاعاتی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد باورهای هوشی در رابطه سواد اطلاعاتی و مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان نقش تعدیلگر دارد.
تأثیر امنیت شغلی بر بالندگی سازمانی با میانجی گری اشتراک دانش (مورد مطالعه: دانشگاه کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر امنیت شغلی بر بالندگی سازمانی با میانجی گری اشتراک دانش انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 190 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی– طبقه ای از طریق پرسشنامه های امنیت شغلی ( Neysi, 2002 ) ، بالندگی سازمانی ( Spides, 2007 ) و اشتراک دانش ( Bohlool, 2013 ) مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهای SPSS21 و Smart PLS استفاده شد. یافته ها نشان داد که امنیت شغلی بر بالندگی سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد، امنیت شغلی بر اشتراک دانش اثر مثبت و معناداری دارد، اشتراک دانش بر بالندگی سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد، امنیت شغلی بر بالندگی سازمانی با میانجی گری اشتراک دانش اثر مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که وقتی اعضای هیئت علمی احساس امنیت شغلی مطلوبی داشته باشند به اشتراک دانش خود با دیگران می پردازند که پیامد آن بالندگی سازمانی مطلوب دانشگاه است.
تحلیل عوامل مؤثر بر مدیریت آموزش در سازمان با استفاده از روش SWOT (رویکردی تربیت گرایانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل مؤثر بر مدیریت آموزش در سازمان های آموزشی با تاکید بر رویکرد تربیت گرایانه انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی در قالب روش سوات (SWOT) بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مقالات و تحقیقات نزدیک به این موضوع با تاکید بر منابع محتوایی 5 سال اخیر بوده است که توسط بانک های اطلاعاتی نمایه شده است. ابزار مورد استفاده، چک لیست محقق ساخته عوامل مؤثر بر مدیریت آموزش بود. با استفاده از آمار توصیفی به ارائه جدول های مربوط به عوامل مؤثر بر مدیریت آموزش در سازمان های آموزشی در دو دسته عوامل بیرونی و درونی و همچنین تحلیل عوامل استراتژیک (SFAS) پرداخته شد. یافته های این مطالعه نشان داد عدم توجه به خلاقیت، نوآوری و رشد فکری فراگیران، حضور اساتید، مربیان و معلمان ناآشنا با مباحث تعلیم و تربیت، عدم شکوفایی استعدادهای فراگیران در محیط آموزشی، تاکید بیشتر بر دروس نظری و تکالیف پرحجم و عدم انگیزه دهی و حرکت بخشی به فراگیران از موانع و عوامل اصلی در مدیریت آموزش در سازمان می باشند. لذا برای برنامه ریزی و کاهش اثرات نامطلوب این عوامل می توان از راهکارهایی نظیر استفاده از فناوری های جدید در آموزش، افزایش کیفیت برنامه ها و خدمات پشتیبانی، تجهیزات و فضای آموزشی، افزایش کیفیت سطح علمی اساتید، مربیان، معلمان و فراگیران، آسیب شناسی مستمر آموزشی و متناسب بودن نسبت اساتید، مربیان و معلمان به فراگیران استفاده نمود.
تبیین رابطه هوش عاطفی و خود مدیریتی با نوآوری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه هوش عاطفی و خود مدیریتی با نوآوری سازمانی کارکنان شبکه بهداشت شهرستان تنکابن انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان شبکه بهداشت شهرستان تنکابن به تعداد 181 نفر تشکیل دادند. به همین منظورتعداد 123 نفر از کارکنان اداره مذکور به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. در این پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد هوش عاطفی نواکا و آهایوزو (2009)، مهارت های خود مدیریتی مانز و همکاران (2000) و نوآوری سازمانی آمید و همکاران (2002) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها براساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها با روش ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای هوش عاطفی 92/0، مهارت های خود مدیریتی 95/0 و نوآوری سازمانی 96/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. بدین صورت جهت آزمون فرضیه های تحقیق، ابتدا ازآزمون کولموگروف اسمیرنوف جهت بررسی نرمال بودن توزیع داده ها و تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری اسمارت پی.آل. اس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و حاکی از آن است که هوش عاطفی و خودمدیریتی به صورت مستقیم با نوآوری سازمانی کارکنان رابطه داشته اند. نتایج پژوهش نیز نشان داد که مؤلفه های آگاهی اجتماعی و پاداش دارای بیشترین میزان همبستگی با نوآوری سازمانی بوده اند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های نوآوری بنیادین و استراتژیک با تکنیک دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های فاکتورهای مهم نوآوری بنیادین و استراتژیک در شرکت های طرح و ساخت پتروشیمی می باشد. روش پژوهش کیفی و از نوع کاربردی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از دو روش مطالعه اسنادی و دلفی فازی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 10 نفر از خبرگان و صاحب نظران (اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت) می باشند که به روش هدفمند انتخاب شده و با استفاده از روش دلفی فازی نظرات آنها استخراج گردید. فاکتورهای مهم نوآوری بنیادین و استراتژیک 7 بعد «نوآوری در توسعه و برنامه ریزی نیروی انسانی»، «نوآوری در فرایندهای سازمانی و ساختار سازمانی»، «نوآوری در محصول»، «نوآوری در بازار»، «متولد شدن صنایع جدید»، «قابلیت عملیاتی بودن»، «تکنولوژی های انقلابی» و 45 شاخص شناسایی و تائید شد. جهت اولویت بندی فاکتورهای مؤثر بر نوآوری بنیادین و استراتژیک از ضرایب استاندارد مدل تحلیل عاملی مدل نهایی استفاده شد. مؤلفه تکنولوژی های انقلابی با ضریب استاندارد 93/0 در رتبه اول، مؤلفه نوآوری در بازار با ضریب استاندارد 86/0 در رتبه دوم، مؤلفه نوآوری در توسعه و برنامه ریزی نیروی انسانی با ضریب استاندارد 85/0 در رتبه سوم، مؤلفه متولد شدن صنایع جدید با ضریب استاندارد 83/0 در رتبه چهارم، مؤلفه نوآوری در فرایندهای سازمانی و ساختار سازمانی با ضریب استاندارد 82/0 در رتبه پنجم، مؤلفه نوآوری در محصول با ضریب استاندارد 78/0 در رتبه ششم و در نهایت مؤلفه قابلیت عملیاتی بودن ضریب استاندارد 75/0 در رتبه هفتم قرار گرفت.
واکاوی بهره گیری برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیت های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی چگونگی بهره مندی برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیتهای فرهنگی کتابخانه های عمومی می باشد. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. چهار کتابخانه از کتابخانه های عمومی شهر تهران با فعالیت های فرهنگی زیاد انتخاب شدند، سپس به روش نمونه گیری نظری،10 عضو، 3 مسئول و 6 کتابدار، 32 غیرعضو محلی انتخاب شدند. داده ها بامصاحبه نیمه طراحی شده گرداوری، و برای تجزیه وتحلیل از روش رمزگذاری نظری استفاده شد. نتایج نشان دادند که کتابخانه های عمومی نتوانسته اند در برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیتهای فرهنگی نقش بازی کنند. بها ندادن به خرد جمعی و جامعه در برنامه ریزی فعالیتهای فرهنگی، بی اعتمادی به مردم و کتابداران در برنامه ریزی فعالیتهای فرهنگی، نبود انجمنهای داوطلب و تشکل های مردمی برای اجرای فعالیتهای فرهنگی، و پایین بودن کمیت و کیفیت فعالیتهای فرهنگی کتابخانه های عمومی سبب بی نقشی کتابخانه های عمومی بوده است. پیامدهای عدم بکارگیری برنامه ریزی مشارکتی عبارتند از: عدم اعتماد به مشارکت محلی، عدم بکارگیری ظرفیتهاو پتانسیل محلی، عدم توانایی جذب مخاطب و عضو، کاهش تعامل با سازمانها و مراکز فرهنگی، عدم تحقق اهداف کتابخانه که رضایت عضو وارباب رجوع و جذبان به کتابخوانی. همچنین بکارگیری برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیتهای فرهنگی توسط کتابخانه های عمومی با تعامل با کتابداران در راستای استفاده آر تجربیات و بهره گیری تخصص در زمینه فعالیتهای فرهنگی، تلاش بر حفظ و تقویت اعتماد و ارتباط با اعضا و جامعه بالقوه در طراحی و اجرای فعالیتهای فرهنگی و کتابخوانی، ارتباط گیری بیشتر با جامعه و مراکز آموزشی فرهنگی و سازمانهای اطراف کتابخانه های عمومی امکان پذیر خواهد بود.
بررسی نقش واسطه ای روحیه تدریس گری معلمان در رابطه بین مهارت های سرپرستی مدیران با کیفیت تدریس معلمان (مدیران و معلمان شهرستان هوراند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای روحیه تدریس گری معلمان در رابطه بین مهارت های سرپرستی مدیران با کیفیت تدریس معلمان انجام شد. روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه 512 نفر از مدیران و معلمان شهرستان هوراند در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از این تعداد 124 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد کیفیت تدریس سراج (2002) با ضریب پایایی (93/0)، پرسشنامه روحیه معلمان میرکمالی (1377) با ضریب پایایی (94/0) و پرسشنامه مهارت های مدیریتی مدیران مدل کاتز (1974) با ضریب پایایی (97/0) استفاده شد که روایی آنها توسط صاحب نظران دانشگاهی و پایایی آنها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی با کمک نرم افزار Spss26 و Amos24 استفاده شد. یافته های کمّی حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین مهارت های سرپرستی مدیران و مولفه های آن با کیفیت تدریس معلمان (004/0p=) و روحیه تدریس گری معلمان (001/0p=) وجود دارد. همچنین مهارت های سرپرستی و روحیه تدریس گری توانسته است 29% از واریانس کیفیت تدریس و متغیر مهارت های سرپرستی مدیران 33% از روحیه تدریس گری را تبیین نمایند. در نهایت نقش واسطه ای روحیه تدریس گری معلمان در رابطه بین مهارت های سرپرستی مدیران با کیفیت تدریس معلمان مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به یافته ها می توان گفت مدیران به همراه دانش و مهارت های آنان نقش بسزایی در کیفیت تدریس و روحیه تدریس گری معلمان دارد که باید به آنها توجه ویژه ای داشت.