مقالات
حوزه های تخصصی:
روایت «الشؤمُ فی المرأهِ و الفَرَسِ و الدّارِ» روایت مشهوری است که تداعی کننده انگاره شومی زنان است. این روایت در منابع اهل سنت به پیامبر(ص) نسبت داده شده و در منابع روایی شیعه گاه از امام صادق(ع) و گاهی از پیامبر(ص) نقل شده است. نتیجه تحلیل انگاره «شؤم المرأه» و روایات تداعی کننده آن با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به این قرار است که بخشی از این روایات، که «روایات مبنا» در ترویج این انگاره محسوب می شوند، در بوم مدینه شکل گرفته و برخی محدثان سرشناس مدینه عامل اصلی ترویج آن بوده اند. تفرّد مطلق در سه طبقه نخست راویان و تعارض محتوایی این روایات با نگرش کریمانه قرآن و پیامبر(ص) به زنان شاهدی بر ساختگی بودن آن هاست. تعدادی روایات پراکنده نیز وجود دارد که ناظر به «روایات مبنا» شکل گرفته و در حکم واکنش به این انگاره است. این واکنش ها را می توان در چهار دسته تقسیم کرد: واکنش های مشروط، واکنش های توضیحی و تعلیلی، واکنش های تقابلی-اصلاحی و واکنش های تقابلی-انکاری. تحلیل تاریخی و زبان شناختی این روایات نشان دهنده تأخر آن ها از روایات دسته نخست است.
واکاوی سندی و متنی روایت«آخِرُ مَنْ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ سلیمان...»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از میراث حدیثی ما به زندگی، شخصیت و سیرهٔ انبیای الهی مربوط می شود. ازجملهٔ این روایات، حدیث «آخِرُ مَنْ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ ذَلِکَ لِمَا أُعْطِیَ فِی اَلدُّنْیَا» است. بنابر ظاهر این روایت، حضرت سلیمان(ع) به سبب موهبتی که در دنیا به وی عطا شده بود، از میان پیامبران الهی آخرین فردی است که وارد بهشت می شود. طی جست وجو در منابع حدیثی، تنها دو روایت با این مضمون در کتب روایی شیعه و سه مورد در کتب روایی اهل سنت با اختلاف نسخه به چشم خورده است. این روایات نیازمند واکاوی سندی و متنی است. در خصوص مضمون روایت این پرسش مطرح است که باتوجه به عظمت، عصمت و برگزیدگی انبیای الهی، چگونه ملک سلیمان که از ویژگی خاص نبوت اوست، زمینه ساز تأخیر ورود این پیامبر الهی به بهشت می شود؟ بررسی ها نشان می دهد که این روایات به لحاظ سندی فاقد اعتبار و به لحاظ دلالت متن با متون قرآنی و حدیثی موجود در این زمینه ناسازگار است.
راه های شناسایی و کشف افزوده های واقع بر متون احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حدیث» به عنوان حکایتگر سنت، ازجمله مهم ترین منابع اصلی استنباط احکام و معارف اسلامی است. برخی از احادیث، در فرایند نقل وانتقالِ تُراث حدیثی تا عصر حاضر دچار عللی، ازجمله زیاده های واقع بر متن شده اند. تعداد این متون، اندک است؛ اما پژوهشگر در فرایند اعتباریابی و نیز فهم و ورود حدیث به چرخهٔ حجیت و عمل، ناگزیر از شناسایی این موارد است. این نوشتار در پیِ پاسخ به این سؤال است که راه های شناسایی و کشف افزوده های واقع بر احادیث چیست؟ نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع مکتوب و اسناد موجود، به شناساندن راه های اساسی شناسایی و کشف افزوده های واقع بر متون احادیث اقدام کرده است. ازجمله راه های شناسایی و کشف افزوده های واقع بر روایات عبارت اند از: بهره گیری از نسخ خطی، تحلیل متن پژوهانه، بهره گیری از دانش تخریج و مصدریابی روایت، توجه به نقش راوی در فرایند انتقال تُراث حدیثی.
تحلیل مفهوم شناسانه عبارت «بإسناد منقطع» پیرامون روایات محمدبن عیسی بن عبید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمدبن حسن بن ولید یکی از علمای تأثیرگذار در تاریخ اعتبارسنجی احادیث شیعه است. رویکرد استثناگرانهٔ او در بررسی احادیث شیعه، دانشیان را به گفت وگو در خصوص آن واداشته است. این رویکرد در مدخل های محمدبن سنان، محمدبن علی ابوسمینه، محمدبن اورمه و محمدبن احمدبن یحیی در کتب رجالی بازتاب یافته است. بیشترین سهم این گفت و گو ناظر به گفته های وی درباره شخصیت محمدبن احمدبن یحیی است و مهم ترین بخش سخنش در مدخل محمدبن احمدبن یحیی، تعبیر «بإسناد منقطع» یا «بإسناد منقطع یتفرّد به» به گاه استثنای احادیث محمدبن عیسی بن عبید است. در تحلیل مفهوم شناسانهٔ عبارت مذکور، از رهگذر بازخوانی تاریخی دیدگاه های گوناگون، دو نتیجهٔ مهم حاصل شده است: یکی اینکه «بإسناد منقطع» به معنای منقطع النظیر و حدیث منفرد است؛ دیگر آنکه ابن ولید مسئولیت تحدیث احادیث منفرد محمدبن عیسی بن عبید از یونس بن عبدالرحمن را به دو دلیل نپذیرفته است: بغدادی بودن هر دو و پشتیبانی نشدن به واسطهٔ داده های مشهور موجود در حوزه حدیثی کوفه به عنوان مرکز اصلی دادوستد فرهنگی شیعه.
اثبات گستردگی و حاکمیت «نقل لفظ» بر حدیث شیعه در پرتوِ «کتاب محور» بودن آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی ثبت احادیث به گاه صدور، یکی از مباحث بنیادین در تاریخ حدیث شیعه است. ازجمله پرسش های مهم این است که راویان به ثبت و انتقال عین الفاظ صادرشده از معصومان(ع) اقدام می کرده اند یا هدفشان تنها انتقال معنا و مفهوم اصلی ایشان بوده است. تمرکز بر واقعیات حاکم بر تاریخ حدیث شیعه، با رویکرد کتاب محوری، گستردگی و اصالت و حاکمیت نقل لفظ بر حدیث شیعه را نشان می دهد. حدیث شیعه که در پرتوِ مدیریت معصومان(ع) بر بستر کتابت و در قالب کتاب های حدیثی پیش می رفته، با کمترین آسیب در دریافت و انتقال حدیث روبه رو بوده است و ازاین رو «نقل به معنا»، که با نقل شفاهی حدیث پیوند تنگاتنگ داشته، در حدیث کتاب محور شیعه کمترین ظهور و بروز را داشته است. افزون بر آن، احادیث مرتبط با شیوه انتقال احادیث را می توان نشانهٔ دیگر اصالت نقل لفظ در حدیث شیعه دانست. پدیده «اختلاف متن احادیث» نیز که در نگاه ابتدایی شاهدی برخلاف ادعای مذکور است، نظر به بستر و اسباب پیدایش آن، دلالتی بر گستره نقل معنا و حاکمیتش بر حدیث شیعه ندارد.
نقد و بررسی دیدگاه ها پیرامون مفاد «لاینبغی» در روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ینبغی» و «لاینبغی»، ازجمله تعبیرات پرکاربرد در روایات هستند که ریشه آنها در لغت به این معانی است: طلب، جواز، شایستگی، تمکن و تیسّر. مشتقات این مادهٔ لغوی در قرآن کریم نیز در همین معانی به کار رفته است. این جستار با روش توصیفی تحلیلی، به کاربست های روایی این تعبیرات و ضرورت مفهوم شناسی و واکاوی مفاد آنها می پردازد. به نظر می رسد در دلالت «ینبغی» بر جواز تکلیفی، مناقشه و خلافی در میان نیست و مدلول «لاینبغی»، محل نقض و ابرام فقهای امامیه قرار گرفته است. با تتبع در منابع لغوی و تأمل در کاربردهای رواییِ این تعبیر و دقت در استعمالات آن می توان گفت: فراوانی استعمال آن در تحریم کاربرد دارد. شاید بتوان با تمسک به این کثرت استعمال و انصراف ناشی از آن و نیز برخی مؤیدات رواییِ بر غلبهٔ ظهور این مادهٔ لغوی در حرمت، بر ظهور آن در کراهت تأکید کرد. بعضی از لغت شناسان، «لاینبغی» را واجد معنایی؛ اعم از عدم تمکن و عدم تیسّر تلقی کرده و آن را به معنای عدم شایستگی و فقدان اهلیّت تفسیر کرده اند.
گونه های کنش گفتاری در صنعت التفات بر پایه نظریه جان سرل (موردپژوهی: آیات الاحکام قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت التفات به معنای تغییر شخص دستوری کلام از متکلم، مخاطب یا غایب به دیگری در یک جمله یا جمله های پیاپی با هدف بررسی انسجام در قرآن کریم است. نظریهٔ کنش گفتاری نیز یکی از مباحث مهم کاربردشناسی زبان است که گویندگان به آن بر این باورند که در قالب سخن گفتن، فعل های بسیاری چون توصیف، اِخبار، امر، نهی، دعا، آرزو و... انجام می شود. نگاه به متن چون کنش به کارشناسان متون مذهبی این امکان را می دهد که ماهیت دینی این متون را به شکل نظام مند تری تغییر دهند. یکی از تئوری پردازان این حوزه جان سرل است که کنش گفتاری را به گونه های اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی تقسیم می کند. در پژوهش حاضر، درون مایه و بافت موقعیتی متن آیات التفات در قرآن کریم بر پایهٔ نظریهٔ کنش گفتاری سرل، به مثابهٔ تحلیل گفتمان زبانی، با روش توصیفی تحلیلی بررسی شده و مؤلفه ها و گونه های آن مشخص شده است. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که در میزان کاربست گونه های پنج گانهٔ سرل در آیات التفات قرآن کریم، کنش اظهاری بیشترین فراوانی و کنش تعهدی کمترین فراوانی را دارد. در کنش اظهاری، افعالی چون توصیف، تأکید، گزارش، نقدکردن و اعطا به کار رفته است؛ در کنش ترغیبی، پیشنهاددادن، شرط، توضیح خواستن، پرسش اعتراض آمیز و...؛ در کنش تعهدی، تعهددادن، تعهدگرفتن و سوگندخوردن؛ در کنش عاطفی، تمجید و شکرگزاری، تهدید، آرزوداشتن و...؛ در کنش اعلامی نیز پایان کار و حکم دادن به کار رفته است.
تحلیل معناشناختی اسم «رحیم» در قرآن در پرتوِ نظریه تالمی (مطالعه موردپژوهانه سوره بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه زبان شناسی شناختی یکی از دانش های سودمند در تبیین دقیق معانی ارزشمند نهفته در آیات قرآن کریم است. یکی از بحث های مهم این حوزه، نظریه شکل و زمینه است که توسط تالمی، زبان شناس مشهور آمریکایی، مطرح شده است. به کمک آن می توان ارتباط معنایی میان کلمات فواصل را با بافت آیات بررسی کرد و درک عمیق تری درباره آن ها به دست آورد. یکی از نام های برجسته الهی «رحیم» است که بسامد بالایی در قرآن کریم دارد و در سوره بقره دوازده بار تکرار شده است. هم نشینی این اسم با اسم هایی چون توّاب، غفور، رحمن و رؤوف و تأخر اسم رحیم از اسمای دیگر را می توان در پرتوِ نظریه «شکل و زمینه» تالمی تحلیل کرد. تحلیل داده ها نشان می دهد که تکرار اسمای الهی در سایه تأثر از بافت هر آیه است و دلالت ویژه خود را دارد و ازسوی دیگر، طبق نظریه شناختی نشان دهنده اهمیت جایگاه آن ها نسبت به یکدیگر است. در این میان، اسم های مزدوج غفور و رحیم بیشترین تکرار را در سوره بقره داشته اند تا معنای آن ها در دل مؤمنان بیشتر تثبیت شود و بدانند که رحمت پروردگار و مغفرت او فراگیر است و همواره شامل حال بندگان می شود و رحمانیت و تواب بودن و مغفرت و رأفت الهی همه از منبع لایزال رحمت الهی سرچشمه می گیرند. اگر اسمای الهی را زمینه تلقی کنیم و محتوای سوره را شکل در نظر بگیریم، در می یابیم که موضوعِ بیش از یک سوم آیات این سوره حضور خداوند در زندگی است.
بازخوانی قرآنی مسئله «قوّامیت مردان بر زنان» در آیه ۳۴ سوره نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلهٔ قوامیت مردان بر زنان در آیهٔ ۳۴ سوره نساء ازجمله مباحث قرآنی است که شبهات و سؤالات بسیاری درباره کارآمدی آن مطرح شده است؛ به طوری که برخلاف فراعصری و فراتاریخی بودن همهٔ آیات قرآن کریم، برخی آن را تاریخمند و مربوط به عصر نزول یا قابل تغییر در زمان حال دانسته اند. پر واضح است که چنین نگاهی به آیه و لغو و تعطیلی حکم آن در تغایر کامل با ابدی و ازلی بودن همهٔ آموزه های قرآن کریم است. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی نشان داده شده است که برداشت های نادرست قرآن پژوهان از این آیه و تفسیر آن به برتری مردان بر زنان درنتیجهٔ حاکم کردن روایات سبب نزول بر فهم آیه حاصل شده است. همچنین با استفاده از دیگر آیات، یعنی با معیار قراردادن خود قرآن کریم، این برداشت حاصل شده است که خداوند در این آیه موکداً به مردان دستور می دهد به علت تفاوت های تکوینی و همچنین بیشتربودن اموالشان، که از تفاوت تشریع سهم الارث در مردان و زنان حاصل شده، تکیه گاه و حامی زنان باشند. به این ترتیب علل مذکور در آیه، تغییرناپذیر و دائمی و درنتیجه، حکم قوامیت نیز تغییرناپذیر، دائمی و کارآمد برای همیشه خواهد بود.
ارزیابی برگردان های مشتقات ماده «ثُنی» در ترجمه های فارسی معاصر از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمهٔ قرآن پلی است برای انتقال پیام الهی به مخاطبان غیرعرب زبان. مترجمان می کوشند عمق معنا و مفهوم کلام فصیح خداوند را به طور صحیح و کامل از زبان عربی به دیگر زبان ها برگردانند؛ لیکن گستره معنایی و کاربرد متنوع برخی واژه ها گاه آنان را در معادل یابی و گزینش ترجمهٔ مناسب به زحمت می اندازد، به نحوی که ترجمه های متفاوتی از عبارتی واحد ارائه شده است. مشتقات ماده «ثنی» ازجملهٔ این موارد است. در پژوهش حاضر، برگردانِ مشتقات «ثنی» در ترجمه های فارسی معاصر قرآن کریم با روش انتقادی تحلیلی بررسی شده است. ابتدا برای هریک از این واژگان با استفاده از منابع لغوی و تأمل در بافت آیات، معادل معنایی صحیح گزینش شده و سپس ترجمه های معاصر براساس آن ارزیابی شده است. برخی مشتقات ماده «ثنی» در معنای اولیهٔ انعطاف و انصراف و استثنا استعمال شده اند؛ اما به واسطهٔ کثرت کاربرد این ماده در معنای عددی دو و دوازده، مترجم معنای عددی را برایشان لحاظ کرده است.
تحلیل انتقادی مبنای معرفت شناختی دیدگاه حیرت آفرینی زبان قرآن با تأکید بر آرای سروش و مجتهد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اعتبارسنجی هر دیدگاهی بازخوانی شالوده های فکری آن تعیین کننده است. تنقیح بنیاد معرفت شناختی و تحلیل و نقادی ابعاد متعدد آن نقشی مؤثر در پایش زبان قرآن دارد. متأثر از پایش نگره معرفت شناختی، انتساب حیرت آفرینی به زبان قرآن مورد تردید واقع می شود و شالوده های زیرین معرفتی و ادراکی قرآن به منظور مفاهمه گری و فیصله بخشی زبان قرآن استحکام افزون تری می یابد. در این نوشتار پس از تحلیل انتقادی مبنای یادشده از طریق کاربست ملاحظات دقیق عقلی، سستی دیدگاه حیرت آفرینی زبان قرآن برجسته شده است. روش پژوهش مقاله، اسنادی و تحلیلی است و یافته های تحقیق حاکی از این است که مبنای معرفت شناختی دیدگاه حیرت آفرینی زبان قرآن دچار چالش های جدی است: ۱. از حیث گونه شناسی شکاکیت پیچیده است؛ ۲. از لحاظ تبارشناسی نگرشی نوکانتی است؛ ۳. از نظر روش شناسی رهیافتی معیارگریز قلمداد می شود؛ ۴. خودشکنی خصیصهٔ ذاتی آن است؛ ۵. دفاعیات مربوط به آن معیوب است. بنابراین دیدگاه حیرت آفرینی زبان قرآن بر مبنایی مخدوش و مردود واقع شده است.
بررسی و نقد آرای رینولدز در باب ایده «سرنوشت و جزای فوری شهدا در قرآن» و زیرمتن بایبلی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گابریل سعید رینولدز ایده «جزای فوری شهدا پس از مرگ» را با تکیه بر برداشت خویش از ظواهر آیات و روایات و نیز آرای تفسیری طبری، به معنای عدم تجربه برزخ و وصول بلافاصله آنان به بهشت جاودان انگاشته و آن را متأثر از آموزه های پدران کلیسا، به ویژه پدران سریانی و ناظر به برخی آیات در کتاب مقدس برشمرده است. در این پژوهش پس از نقد این فرضیه باتوجه به شواهد قرآنی و روایی با روش توصیفی و تحلیلی، دیدگاه رینولدز و مستندات وی بررسی و این نتایج حاصل شده است که رینولدز در برداشت خود از تفسیر طبری اشتباه کرده است؛ به علاوه ادعای اینکه این ایده افزون بر آموزه های پدران سریانی از آموزه های پدران کلیسا در غرب نیز اثر پذیرفته است، با دقت در آرای «ترتولیان» که از پدران کلیسای لاتین و بنیان گذار الهیات غربی به شمار می آید، سوءبرداشتی از آرای وی تلقی شده است. خوانش محققان نخستین از دیدگاه های ترتولیان روشن می سازد که شهدا نیز همانند سایر ارواح تا روز رستاخیز در مکان ارواح متوفا باقی می مانند. همچنین سیاق آیات مورد استناد رینولدز از کتاب مقدس و بازخوانی برخی اصطلاحات آن گویای این است که بر طبق آموزه های بایبل نیز شهدا دوره برزخ را طی می کنند.