مطالب مرتبط با کلیدواژه

سلسله مراتب رده شناختی


۱.

بررسی ضمایر واژه بستی در برخی گویش های فارسی خراسان های رضوی و جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گویش های خراسان ضمایر واژه بستی جانداری معرفگی سلسله مراتب رده شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۷ تعداد دانلود : ۸۲۱
با توجه به تنوعات زبانی موجود در گویش های خراسان در این مقاله به بررسی کارکرد ضمایر واژه بستی در شماری از گویش های فارسی خراسان های رضوی و جنوبی پرداخته می شود. ضمایر واژه بستی از گذشته های دور، یعنی از دوره باستان تاکنون در زبان فارسی به کار می رفته اند، اما گذر زمان کارکردها و بسامد این ضمایر را هم در زبان فارسی و هم در گویش های ایرانی دستخوش تغییراتی کرده است. از آنجا که تغییرات زبانی گویش ها لزوما تابع تغییرات درون زبانی و برون زبانی زبان معیار نیست، بررسی این تغییرات می تواند نکات بسیاری را در خصوص روال و شرایط ایجاد آنها روشن سازد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. بخشی از داده های این پژوهش برگرفته از پایان نامه ها و مقالات، و  نیز بخشی از طریق پرسش از گویشوران این گویش ها به دست آمده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که در برخی گویش های فارسی خراسان (همانند رقه ای و طبسی) کارکرد ضمایر واژه بستی هم متنوع تر و هم فراوان تر از فارسی معیار است و این در حالی است که در برخی گویش ها (همچون تایبادی و خوافی) این ضمایر اصلاً به کار نمی روند و در برخی دیگر (همانند سده ای) بسیار کم کاربرد بوده و یا (همانند کاخکی) کاربردشان بسیار متفاوت از فارسی معیار است. بررسی داده ها همچنین نشان از آن دارد که در شماری از گویش های خراسان (همانند رقه ای، طبسی، کاخکی و سده ای) متغیرهایی همچون جانداری و معرفگی در چگونگی ظهور برخی واژه بست ها تاثیرگذارند.
۲.

سلسله مراتب رده شناختی و حذف مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حذف مفعول کاهش ظرفیت رده شناسی سلسله مراتب رده شناختی تغییر گذرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۱۸۴
از میان فرایندهای کاهنده ظرفیت فعل می توان به حذف مفعول اشاره کرد که در آن فعل متعدی بدون بیان مفعول به صورت یک فعل تک ظرفیتی به کار می رود . با این حال درک مخاطب از معنای جمله و نیز مفهوم مفعول محذوف کامل بوده و حذف مفعول در انتقال پیام خللی ایجاد نمی کند. ساخت حذف مفعول مورد نظر در پژوهش حاضر متفاوت از حذف به قرینه و حذف بافتی است و نمونه هایی را شامل می شود که مرجع مفعول جایی پیشتر در متن گفتاری یا نوشتاری ذکر نشده باشد و بافت زبانی و موقعیتی نیز سرنخ هایی برای تشخیص مرجع مفعول حذف شده به دست ندهد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های مرجع مفعول محذوف بر مبنای عمده ترین سلسله مراتب رده شناختی است. به این منظور که از این طریق بتوان رفتار مفعول قابل حذف را در قیاس با مفعول سرنمون حاضر در جمله پیش بینی نمود. از این رو 435 مورد حذف مفعول از منابع متعددی استخراج گشته و به لحاظ جان داری، ارجاعیت، معرفگی و شمار مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که مفعول برای این که قابلیت حذف داشته باشد باید دارای ویژگی های متفاوت از مفعول مستقیمی باشد که در زبان فارسی با تکواژ «را» حالت نشانی می شود. علاوه بر این، عاملی همچون مقوله شمار که در تظاهر واژنحوی مفعول مستقیم حاضر در جمله نقشی نداشته باشد، بر احتمال حذف مفعول نیز تأثیری نخواهد داشت و مفعول مفرد و جمع به یک میزان امکان حذف خواهند داشت.
۳.

نام اندام ها و بیان احساسات در زبان فارسی: نگاهی رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نام اندام ها الگوهای رده شناسی بیان احساسات رده شناسی واژگانی رویکرد فرهنگی سلسله مراتب رده شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۷۲
رده شناسی واژگانی مطالعه روش های خاصی است که بر اساس آن ها زبان ها معنایی را در قالب واژه ها می گنجانند. به این ترتیب رده شناسی واژگانی را که با واژگان سروکار دارد، می توان زیرشاخه رده شناسی معنایی به حساب آورد. اخیراً مطالعات در زبان شناسی شناختی نشان داده اند که چگونه اعضای بدن به عنوان منبعی برای مفهوم سازی تجربه های مختلف مانند احساس کردن، اندیشیدن و غیره عمل می کنند و در فرهنگ های مختلف به شکل های متفاوت بازنمایی می شوند. استفاده از کلماتی که به اعضای بدن اشاره دارد می تواند به ما کمک کند تا احساسات خود را با دقت بیشتری بیان کنیم. در این پژوهش سعی بر آن شد که نگاهی به بررسی الگوهای رده شناسی واژگانی نقش نام اندام ها در بیان احساسات فارسی زبانان داشته باشیم. این پژوهش را شاید بتوان اولین مجموعه رده شناختی نقش استعاری نام اندام ها در توصیف احساسات در نظر گرفت. روش پژوهش، شیوه ای تطبیقی تحلیلی با استناد به مطالعات زبان شناسان این حوزه است؛ بدین منظور، نزدیک به 50 جمله از شواهد زبانی از پایگاه دادگان و برخی منابع مکتوب استخراج شد و بر مبنای مفهوم نام اندام ها در بیان احساسات دسته بندی گردید. سعی شد نمونه های مورد نظر بر اساس نقشی که در بیان احساسات دارند، بررسی شود. تحلیل داده ها بر اساس الگوی پونسونِت و لاگینها و متداول ترین نام اندام ها صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد از واژه های دل، قلب، چشم و جگر بیشتر از سایر واژه ها در زبان فارسی برای بیان احساسات بهره گرفته شده است؛ البته برای بیان ارزیابی دقیق این نظر، به تحقیقات گسترده ترکیبی از رویکرد فرهنگ خاص و بین فرهنگی نیاز است.