مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناخت الگوی مطلوب انتشار محتوای روزنامه های الکترونیک محله ای در ایران( مورد مطالعه شهر سمنان) به عنوان یکی از الگوهای حکمرانی استانی رسانه می باشد. برای انجام این تحقیق از روش داده بنیاد( گراندد تئوری) استفاده شد و با نمونه گیری از بین خبرنگاران حرفه ای رسانه های محلی شهر سمنان، با 9 نفر از این افراد مصاحبه به صورت ساختار یافته و نیمه ساختاریافته صورت گرفت و به اشباع نظری رسید. نتایج تحقیق نشان میدهد که ایجاد روزنامه های الکترونیک محله ای در محلات مورد نیاز می باشد و از طرفی صاحب نظران این حوزه معتقدند ایجاد این روزنامه ها میتواند به تقویت هویت اجتماعی محلات کمک نماید. از عوامل زمینه ای این موضوع می توان به ظرفیت های موجود در این رسانه ها برای نزدیک شدن به محلات، ارزش خبری مجاورت، رشد محله، احصاء ظرفیت رسانه را نام برد. همچنین برای عوامل علّی می توان نیاز مردم، نیاز به دیده شدن مردم، ارتباط دو سویه با مخاطب، مطالبه گری، امکان نقد مدیران و افزایش ضریب اثرگذاری رسانه های الکترونیک محله ای را نام برد. مشکلات شکل گیری، آموزش و توانمندسازی، پلتفرم های فضای مجازی و مسائل اقتصادی جزء عوامل مداخله گر عنوان شده است و نهایتا متقاعد سازی، هم افزایی حول مسائل اجتماعی، الگوسازی، ایجاد ظرفیت برای مسئولین، اعتماد سازی بین مردم و مسئولین، حل مشکلات محله، اطلاع رسانی در محله و افزایش مشارکت مردم جزء پیامدهای این اتفاق خواهد بود.
حکمرانی حکیمانه
حوزه های تخصصی:
حکمرانی یکی از چالش های اصلی حکومت ها و دولت ها در عصر تغییرات شتابنده، آشفتگی ها، پیچیدگی ها، و عدم-قطعیت ها است؛ به طوری که مفهوم حکمرانی خوب و سایر مفاهیم حکمرانی پاسخگوی چالش های جهانی سازی چپاول گرانه، نظام سرمایه داری شرکتی بین المللی، و تأمین نیازها و خواست های ملت ها و دولت های گوناگون نیست. این پژوهش می کوشد تا با تکیه بر مفهوم «حکمت»، مفهوم «حکمرانی حکیمانه» را به عنوان حکمرانی اثربخش ارائه نماید. در این پژوهش، از روش شناسی نظریه پردازی استفاده شد و ادبیات معاصر مربوط به اشکال گوناگون و مهم حکمرانی و اداره امور عمومی در مقالات و کتاب های مرتبط مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. حکمرانی حکیمانه فراحکمرانی است و دارای ابعاد و ویژگی های متعددی است که به آن ها اشاره می شود: فراگیری، کنش-گرایی، دو یا چندجانبه گرایی، تعاملی و شبکه ای، بهره مندی از علم شهروندان، حکمت سیاسی و سیاست حکیمانه، حلقه کندوکاو حکمت، رهبری حکیمانه و توزیعی، تنوع و پیچیدگی، پذیرش فرهنگ تناقضات، اصول بنیادین عزت، حکمت، و مصلحت، اعتماد و احترام متقابل، پیگیری نفع عامه، حکومت پذیری، و تحقق جامعه و دنیای حکیمانه. حکمرانی حکیمانه ترکیبی از رویکردهای عقلانی، دینی، ارزشی، و اخلاقی به حکمرانی است، و متکی بر مفروضات حکیمانه ای در رابطه با جامعه، اقتصاد، فرهنگ، محیط زیست، و سیاست است که به شدت با یکدیگر مرتبط هستند. حکمرانی حکیمانه نظامی متنوع، یکپارچه، تعاملی، شبکه ای، مشارکتی، انطباقی، توانمند، خلاق، و نوآور از حکمرانی را ارائه می کند که نفع عامه و تأمین مطالبات عمومی را دنبال می کند و در نتیجه، حکومت پذیری را بهبود می بخشد. در پایان، بحث و پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارایه می شود.
چگونگی مدیریت حقوقی تعارض منافع در حکمرانی استانی (مطالعه موردی انتشار قوانین و مقررات مرتبط با کسب و کار در نظام حقوقی ایران)
حوزه های تخصصی:
انتشار قوانین و مقررات مرتبط با کسب و کار به شیوه سنتی موجب تعارض منافع میان ذینفعان استانی و منافع برخی در مرکز کشور، در نتیجه تضییع حقوق عامه مردم شده است. با تصویب آییننامه ماده 30 قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار در تاریخ 30/1/1402، ضمن الزام ثبت و اطلاع رسانی مقررات در پایگاه اطلاعات و قوانین کسب و کار، اشخاص مرتبط با این مقررات بایستی بتوانند از مفاد همه تصمیمات آگاهی یابند. استناد به مقرراتی که به این ترتیب اطلاع رسانی نشده است مجاز نمی باشد. در حالی که پیش از این برخی مراجع قانونی استناد به مقرراتی که اطلاع مردم ازآن مبهم بود را می پذیرفتند. بنابراین پرسش اصلی در مدیریت حقوقی تعارض منافع در قلمروحکمرانی استانی این است که درراستای تعیین ضوابط و مصادیق تعارض منافع و مقابله با آن چگونه مردم استان میتوانند بنحو موثری از وضع مقررات مرتبط با کسب و کار مطلع شوند ودر موارد تعارض منافع مانع اجرای این مقررات شوند بنحویکه حکمرانی استانی مطلوب در حوزه اقتصادی محقق گردد؟ فرضیه منتخب استفاده از ظرفیت قانون و آییننامه مربوطه، تأسیس سامانه ای روزآمد و قابل دسترس و بروزرسانی شده برای استعلام مقررات مرتبط با کسب و کار و در نهایت اصلاح مقررات کسب و کار می باشد. این پژوهش از نوع توسعه ای و کاربردی است و هدف آن دستیابی به نظام حقوقی حکمرانی استانی در امور تعارض منافع با توجه به مقررات جاری و الگوگیری از امامین انقلاب می باشد. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی – تحلیلی و تجزیه تحلیل اطلاعات با روش تحلیل محتوای کیفی با جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد.
تأثیر فرایندهای حکمرانی فناوری اطلاعات بر ارتقای چابکی و یادگیری سازمانی (مورد پژوهش: شهرداری منطقه 7 تهران)
حوزه های تخصصی:
با تکامل سریع کاربردها و شیوه های فناوری اطلاعات در سازمان، حکمرانی فناوری اطلاعات برای موفقیت یک سازمان ضروری است تا زمینه دستیابی به چابکی و یادگیری سازمانی را فراهم کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فرایندهای حکمرانی فناوری اطلاعات بر ارتقای چابکی و یادگیری سازمانی تدوین شده است. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه گرداوری داده ها توصیفی و از نظر نوع پیمایشی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری کارکنان معاونت های شهرداری منطقه 7 شهر تهران مشتمل بر 836 نفر می باشد که حجم نمونه با فرمول کوکران برابر با 263 نفر مشخص گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون فریدمن و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار AMOS26 استفاده شده است. نتایج نشان داد که متغیرهای حکمرانی فناوری اطلاعات، چابکی سازمانی و یادگیری سازمانی دارای سطح متوسط(تاحدودی موافق) است. همچنین نتایج در بخش استنباطی بیانگر این است که تأثیر استراتژی های حکمرانی فناوری اطلاعات اثربخش بر ارتقای چابکی سازمانی و ارتقای یادگیری سازمانی مستقیم و معنادار است.
راهبردهای حل تعارضات میان کنشگران حکمرانی شهر هوشمند
حوزه های تخصصی:
تعدد کنشگران در عرصه حکمرانی شهر هوشمند و عدم ارتباط مناسب بین آنها موجب ایجاد تعارضات گوناگون بین کنشگران می گردد. راهبردهای ارائه شده برای حل تعارضات میان سازمانی عمدتاً به دلیل عدم ارتباط مناسب بین سازمان ها مؤثر واقع نمی شوند و نیاز به راهبردهایی بومی و برآمده از مجموعه ای از خبرگان این حوزه است. هدف پژوش حاضر ارائه راهبردهای حل تعارضات میان کنشگران حکمرانی شهر هوشمند در شهر تهران می باشد. روش پژوهش این مطالعه عبارتست از آمیخته اکتشافی که تلفیق دو روش تحلیل مضمون بر اساس مصاحبه با خبرگان و مدل سازی ساختاری تفسیری می باشد. جامعه آماری این پژوهش عبارتست از مدیران و خبرگان حوزه شهری در تهران که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه در روش تحلیل مضمون هشت نفر و در روش مدل سازی ساختاری تفسیری 13 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. یافته پژوهش مدلی چهار سطحی می باشد. سطح اول مدل شامل مضمون های « شفافیت روابط مالی بین کنشگران»، «ایجاد درآمد پایدار برای اداره شهر»، «تعریف خروجی های سیستم» و «داشتن سیاست شهری پایدار»، سطح دوم شامل مضمون های «طراحی نهادهای میانجی گر» و «سطح بندی و هدایت تعارضات»، سطح سوم شامل مضمون های «استفاده از ارتباطات غیر رسمی» و «استفاده از شوراهای مشورتی» و در نهایت سطح چهارم شامل مضمون «ایجاد کمیته ملی و کمیته های استانی» است.
الگوی حکمرانی شهری و چالشهای توسعه صنعتی؛ مطالعۀ استان مرکزی
حوزه های تخصصی:
حکمرانی شهری یکی از پیچیده ترین مقولات در علم مدیریت به شمار میرود، اما چنانچه عمیق تر به این مفهوم بنگیریم، مفهوم یادشده بر بستری کاملا جامعه شناختی بنا شده است. به این معنا که حکمرانی شهری اگرچه در ساحت اجرایی و به مثابه یک پروژه امری مدیریتی به شمار میرود اما در ساحت تکوینی امری کاملا جامعه شناختی است و باید به مثابه یک پروسه تحلیل شود. از همین رو، باید پیش از پرداختن به مسئله حکمرانی شهری، ابتدا الگوهای حاکم بر آن را برشمریم. در مقاله پیش رو چهار الگوی کلان حکمرانی شهری معرفی شده است: الگوی مدیریتی، الگوی کورپوراتیستی، الگوی رشد و الگوی رفاه. اما توسعه پایدار شهری هدفی است که تنها با بهره گیری هوشمند از مولفه های بهینه هر یک از این الگوها پدید می آید. تحلیل مولفه های موجود نشان می دهد که در دهه های اخیر حکمرانی شهری در استان مرکزی بر اساس الگوی رشد طراحی شده است. این الگو گذشته از نقاط قوتی که دارد، از کاستی هایی راهبردی رنج می برد که مهمترین آنها تأکید بر جنبه های اقتصادی و صنعتی به قیمت کم توجهی به جنبه های زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی است. مقاله پیش رو بعد از معرفی الگوهای حکمرانی شهری به تبیین کلان روندهای توسعه ای در استان مرکزی پرداخته و در نهایت ضمن آسیب شناسی الگوی رشد، راهکارهایی را برای بهبود الگوی حکمرانی در استان ارائه میدهد.