مقالات
حوزه های تخصصی:
حکمرانی به طور کلی از دو بخش اساسی تشکیل شده است: یک؛ تصمیم گیری و خط مشی گذاری، دو؛ اجرای خط مشی ها و تصمیمات اخذ شده. مورد اول در علم خط مشی گذاری عمومی و مورد دوم در علم مدیریت دولتی بحث می شوند؛ به عبارت دیگر این دو مؤلفه دو روی یک سکه اند. خط مشی گذاری با در نظر گرفتن ارزشها و منافع گروه های خاص در بستر مشخصی از مناسبات قدرت شکل می گیرد که به نوعی از عقلانیت فاصله می گیرد. از طرفی از آنجا که خط مشی های عمومی عمدتاً در پاسخ به یک مسئله یا مشکل عمومی تدوین می شوند و ناظر بر انسان هستند، پیچیده و چندوجهی بوده و با رویکردهای علوم طبیعی نمی توان به حل آن پرداخت. رویکرد مبتنی بر فرونتیک که برگرفته از واژه فرونسیس در یونان باستان توسط ارسطو است، می تواند جایگزین مناسبی برای خط مشی گذاری و اجرای آن فراتر از رویکردهای علوم طبیعی باشد. در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن نقش قدرت در حکمرانی عمومی و با تأکید بر رویکرد فرونتیک سعی شده است به چهار سوال اساسی در حوزه حکمرانی عمومی پاسخ داده شود: (1) به کجا می رویم؟ (2) چه کسی سود و چه کسی ضرر می کند و با کدام مکانیسمِ قدرت؟ (3) آیا این توسعه مطلوب است؟ (4) در مورد آن چه باید بکنیم؟ نهایتاً رویکرد پراکسیس محوری در حکمرانی پیشنهاد می شود، چرا که تفاوتِ زمینه های حکمرانی را در نظر گرفته و تأکید بر حکمرانی متمایز هر بستر از بستر دیگر دارد؛ در اینصورت حکمرانان باید بر این مبنا درک کنند که در حوزه حکمرانی خود چگونه اثربخش باشند.
درختواره دانش حمکرانی برای مدیریت نظام آموزش و پرورش استان
حوزه های تخصصی:
با اوج یافتن نقش دانش در عرصه های مختلف، توجه به دانش حکمرانی نظام آموزش برای سیاست گذاری و مدیریت صحیح آن به عنوان بستری برای رشد و پیشرفت جوامع در عرصه های مختلف است. درختواره دانش حکمرانی نظام آموزش و پرورش استان یکی از راه حل های مناسب برای سیاست گذاری کلان و راهبری صحیح در انتخاب مدیران آموزش و پرورش آن منطقه به شمار می آید. ترسیم دانش حمکرانی برای مدیریت نظام آموزش و پرورش استان، پارادایمی نوین و رویکردی سیستماتیک در حکمرانی نظام آموزش استان خواهد بود و می توان دیدگاه نوینی در نحوه مدیریت آن اعمال نماید. هدف اساسی این پژوهش استخراج و گروه بندی سرشاخه های اصلی دانش مورد نیاز حکمرانی برای مدیریت آموزش و پرورش استان از طریق روش کیفی فراترکیب است. جامعه و نمونه آماری این تحقیق تمام اسناد کتابخانه ای مرتبط با موضوع حکمرانی نظام آموزش در بازه زمانی 1988 تا 2022 است. تمام اسناد نمایه شده در Google Scholar با استفاده از نرم افزارهای Publish or Perish شناسایی شد که در نهایت 27 سند پلایش شده از 680 سند علمی و همچنین کدگذاری 221 کلید واژه اختصاصی از اسناد با نرم افزار MAXQDA Analytics Pro 2020 تحلیل شد. نتیجه این که درختواره دانش حکمرانی برای مدیریت نظام آموزشی استان را با نرم افزار iMindQ بر اساس تحلیل اسناد معتبر علمی در سه سطح اصلی دانش نهادینه سازی ارکان اندیشه ساز آموزش، دانش سیاست گذاری آموزش، دانش معماری مولفه های حکمرانی نظام آموزش استان و هرکدام نیز به چندین سطح فرعی دیگر دسته بندی و ترسیم گردید.
نسبت حکمرانی و پایداری امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین وظایف حکومت ها در مورد شهروندان و جامعه مردم کشورها تأمین امنیت ملی است. امنیت به عنوان بستری برای زندگی، رشد و پیشرفت انسان ها در عرصه های مختلف، امری ضروری بوده و با توجه به ارتباطات پیچیده میان مؤلفه های مؤثر بر ابعاد امنیت ملی، پایداری امنیت ملی به عنوان راهی برای تأمین امنیت ملی حال و آینده مدنظر حکومت ها قرار گرفته است. همچنین الگوی «حکمرانی خوب» که مبنای سنجش وضعیت حکمرانی میان کشورها از سوی برنامه توسعه سازمان ملل در قالب 8 شاخص معرفی شده، و به نوعی با امنیت ملی پایدار دلالت کارکردی دارد، گزینه ای است که از سوی محقق انتخاب شده تا رابطه اش با پایداری امنیت ملی بررسی گردد. برهمین اساس محقق موضوع خود را نسبت «حکمرانی متعالی (خوب)» و «پایداری امنیت ملی ج.ا.ایران»، انتخاب نموده است. هدف اصلی تحقیق، شناخت رابطه حکمرانی متعالی و پایداری امنیت ملی ج.ا.ایران، است. روش تحقیق از نظر نوع هدف، کاربردی-توسعه ای و از نظر رویکردی، توصیفی- تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و پرسش نامه است. داده های این تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردیده است. جامعه آماری 130 نفر و حجم نمونه برابر فرمول کوکران 69 نفر و پایائی پرسش نامه از روش تکرار آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 89/0 از طریقSPSS تأیید شده است. در نتیجه گیری، مشخص شد میان حکمرانی خوب و پایداری امنیت ملی در ج.ا.ایران، رابطه ای معنادار، مستقیم، متقابل و دو سویه وجود دارد، به گونه-ای که پایداری امنیت ملی ج.ا.ایران، در پایداری حکمرانی خوب در ج.ا.ایران، رابطه ای مستقیم و متقابل دارد.
چارچوب نقش آفرینی سازمان های مدیریت و برنامه ریزی استان ها
حوزه های تخصصی:
مدیران دولتی و نیز صاحب نظران دریافته اند که دیگر رویکردهای سنتی به مدیریت جامعه و به کارگیری ساختارهای متمرکز و غیر منعطف پاسخگوی شرایط پیچیده امروزی نیست؛ از طرفی باوجوداینکه حکمرانی مطلوب از یک سری اصول و رویه های مشترک و جهانی تبعیت می کند که بستگی به محیط جغرافیایی یا مقطع زمانی خاصی ندارد اما همواره بخش قابل توجهی از اصول و رویه های حکمرانی، متأثر از ملاحظات محیطی بوده و وابسته به شرایط زمانی و مکانی خاص است. شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر حاضر، بلوغ مشارکت های سیاسی، اجتماعی مردمی و نیز مطالبه عمومی مدل های حکمرانی مشارکت جو، زمینه را برای ارائه مدل های حکمرانی متناسب با این اقتضائات فراهم نموده است . در همین راستا یکی از راهبردهای مهم تحول در حکمرانی، تمرکززدایی ساختاری و واگذاری امور به مردم شناسایی شد. یکی از ساختارها و به عبارتی بهتر نهادهای نقش آفرین در حکمرانی، تشکیلاتی به نام سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان است. این تشکیلات با توجه به اسناد رسمی، در راستای تحقق حکمرانی استانی دارای شرح وظایف و اختیارات و سوابق خدمات مختلف می باشد. این پژوهش در راستای تبیین شفاف تر حکمرانی استانی به تبیین نقش های سازمان های مدیریت و برنامه ریزی استان ها پرداخته است. در جهت نیل به این هدف از تحلیل مضمون اسناد منتشرشده و نظر خبرگان در گروه تمرکز بهره برده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که بر پایه اسناد موردمطالعه، 185 مضمون پایه، ۲۲ مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر تحت عناوین دیده بان، هادی، مجری و حامی برای سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان قابل تصور است.
ترسیم وضعیت مطلوب تمرکززدایی مدیریتی از دیدگاه شهید بهشتی(ره)
حوزه های تخصصی:
یکی از الگوهای مطرح برای تحقق حکمرانی خوب، الگوی «حکمرانی محلی» است که بر تمرکززدایی مدیریتی استوار است و نقش مستقیم مردم در اداره امور محلی و منطقه ای خود را برجسته می سازد. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی تلاش کرده است وضعیت مطلوب تمرکززدایی مدیریتی در نظام سیاسی اداری ایران را از دیدگاه شهید بهشتی(ره) مورد تحقیق و بررسی قرار دهد. پرسش اصلی این است که در اندیشه شهید بهشتی، وضعیت مطلوب حکمرانی محلی چگونه است و چه مدلی از تمرکززدایی مورد نظر ایشان می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که پرهیز از تمرکزگرایی و توجه به خودگردانی محلی، از اصول مهم حکمرانی مردمی از نگاه شهید بهشتی است. از نگاه ایشان در بین الگوهای متنوعی که برای تمرکززدایی مطرح شده است، الگوی مطلوب برای نظام جمهوری اسلامی، مدل «خودگردانی محلی» است که به تدریج به سمت نوعی فدرالیسم تغییر کند و در عین حال که اصل مرکزیت و سلسله مراتبی را حفظ می کند، اختیارات گسترده ای را به نهادها و سازمان های محلی تفویض می نماید. حد و مرز اختیارات نهادهای منتخب محلی تا جایی است که به تجزیه طلبی و خودمختاری منتهی نگردد.
الزامات حکمرانی مطلوب استانی با ابتناء به فرمان حضرت علی(ع) به مالک اشتر
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده، اساسی ترین الزامات حکمرانی مطلوب، بررسی شود. سلامت حکمرانی برای تمام جوامع امری بسیار مهم و ضروری تلقی می شود. دولتها در تلاش هستند با رعایت برخی از عوامل حکمرانی کارآمد چهره مطلوب از خود به نمایش بگذارند. لذا در ادبیات حکمرانی جهانی، حکمرانی مطلوب مورد واکاوی است و حتی از طریق مجامع جهانی شاخصه های حکمرانی مطلوب کشورها مورد سنجش قرار می گیرد. در آموزه های دینی نیز بطورعملی و نظری بر حکمرانی مطلوب تاکید فراوان شده است. یکی از متعالی ترین آموزه های حکمرانی مطلوب توصیه های مولاامیرالمومنین علی(ع) به مالک اشتر می باشد. اگر در حکمرانی محلی و استانی ضمن توجه به رعایت الزامات متفاوت بافت هر استان نسبت به استانهای دیگر، فرایندهای سیاست گذاری و کنش های مطلوب با نگاه راهبردی در راستای سیاست های حکمرانی ملی صورت گیرد قطعا مسیر توسعه پایدار ملی هموارتر خواهد شد. در این پژوهش تلاش شده تا با مطالعه دقیق نامه 53 نهج البلاغه ابعاد و شاخص های حکمرانی مطلوب حاصل شود. این پژوهش از نوع کاربردی و با روش کیفی و تحلیل فراگفتمانی پدام انجام شده است. در این پژوهش ابعاد مهمی از قبیل شفافیت محیط حکمرانی در سطح ملی و استانی، شایسته سالاری، توجه به مصلحت عمومی و رعیت و مبارزه با فساد ساختاری و پدیده نفوذ بعنوان اساس حکمرانی مطلوب مشخص گردیده است