نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان

نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان

نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان دوره اول پاییز و زمستان 1390 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

علوم اجتماعی قاعده مدار است یا قانون مدار؟ (بازخوانی آراء علامه محمدحسین طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۸۴
«قانون مدار» یا «قاعده مدار» بودن عرصهٔ اجتماعى، یکى از مسائل بنیادى جامع هشناسى است که توجه بسیارى از متفکران کلاسیک، از جمله وبر و دورکیم و مارکس و نیز نظریه پردازان معاصر نظیر هابرماس و گیدنز و باسکار را به خود، مشغول کرده است. نوع مواضع اتخاذشده، در قبال این موضوع دوگانه، تبعات زیادى براى صورتبندى و تفکر اجتماعى و بالتبع، تغییرات اجتماعى به دنبال داشته است؛ چه آنکه پذیرش هریک از این شقوق، «چیستى» (هستی شناسى) پدیده هاى اجتماعى را به گونه اى خاص تصویر می کند. دیگر آنکه، از آن مسیر، بر معرفت شناسى و روش شناسى جامعه شناختى و نیز بر موضوعاتى نظیر میزان عاملیت و کنشگرى انسان و امکانات تغییر اجتماعى تأثیر می گذارد. اگرچه این بحث، در ادبیات موجود علوم اجتماعى، با تأملات اصحاب هرمنوتیک و تاریخ گرایان آلمانى و در دوران اخیر، با آرى آراء ویتگنشتاین دوم، و به صورت خاص به ویژه با نظریات پیتر وینچ گسترش یافته است، .اما در ایران، نیز، از خلال تأملات فلسفى علامه محمدحسین طباطبایى، نیز می توان این بحث را پیگیرى نمود و با ادبیات موجود در این زمینه مقایسه نمود کرد. در مقاله حاضر، برخى آثار علامه طباطبایى درزمینه چیستى پدیده هاى اجتماعى را بررسى می کنیم. همچنین، نوع نگاه و نظام استدلالى علامه طباطبایى دربارهٔ موضوع قاعده مدارى و قانون مدارى در عرصهٔ اجتماعى را در افق مباحث جدید جامعه شناسى، مشخص مى کنیم؛ سپس نشان می دهیم که این نظریات چه تبعاتى براى علوم اجتماعى به همراه خواهد داشت. روش کاربردى، در این پژوهش، مطالعهٔ کتابخانه اى و تحلیل درون متنى است. طباطبایى «اجتماعیات» را جزئى از «اعتباریات» دانسته و بر این اساس، عرصه اجتماعى را قاعده مدار می داند و علوم اجتماعى را به «دلیل کاوى» رهنمون می سازد؛ اما تمام موضوعات و مسائل علوم اجتماعى و جامعه شناسى را به «قاعده کاوى» تقلیل نمی دهد. او معتقد است اعتباریات، ازسویى، ریشه در «حقیقیات» دارد و لذا با علوم اجتماعى می توان بسترهاى حقیقى در شکل گیرى اعتباریات اجتماعى را به روش «علت کاوانه» بررسى کرد. ازسوى دیگر، این اعتباریات طى مکانیزمى علی آثار حقیقی به دنبال دارد که باز هم به کمک علوم اجتماعى، بررسى علت کاوانه آن ممکن است. بر این مبنا، طباطبایى تصویرى توأمان قاعده مدار و قانون مدار از علوم اجتماعى ارائه می دهد که در دوران معاصر، در آراء برخى متفکران نیز صورتبندى شده است.
۲.

الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی از منظر شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیشرفت اسلام شریعتی تمدن هویت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۸۱
در الگوى پیشرفت غربى، دانشى که با افزایش قدرت و ثروت همراه است و از رهگذر تسلط بر طبیعت کسب می شود، اهمیت فراوان دارد. چنین دانشى موجب خوشبختى انسان و جامعه است و بهترین گونهٔ رفاه را براى او به وجود می آورد. بر این اساس، الگوى پیشرفت بومى مطرح نیست و جهان فرهنگى کشورها و ملتها اهمیت چندانى ندارد. شریعتى از الگوى پیشرفت غربى انتقاد می کند. او می کوشد باتوجه به لایه هاى معرفتى و فرهنگى در جامعه ایران و براى حل مسائل و تأمین نیازهاى آن، الگوی پیشرفت جدیدى بنیان گذارد. در این راستا، راه برون رفت از محدودیت هاى موجود در الگوى پیشرفت غرب را انکار فن و عقل ابزارى نمی داند؛ بلکه راه حل را در تدوین الگوى پیشرفت جدیدى می داند که علاوه بر خرد ابزارى، سایر ابعاد عقل را که اسلام بر آنها مهر تأیید زده است، به رسمیت بشناسد. در این الگو، همچنین توجه به تاریخ و فرهنگ هر جامعه مبنا قرار می گیرد. الگوى اسلامى شریعتى، براى پیشرفت، «امت» نام دارد که کاملاً عینى و دستیافتنى و نیز راهکار نجاتبخش بشر است. «کتاب» و «ترازو» و «آهن» سه رمز پیشرفت در اسلام است. علاوه بر این، از نگاه او، پیشرفت به معناى خوداندیشى و بازگشت مستمر به خویشتن مذهبى و ملى و بهکارگیرى همهٔ وجوه عقلانیت است.
۳.

نقد برداشت یونانی از ابن خلدون: نقد برخی مواضع «محسن مهدی» در تفسیر آراء ابن خلدون در کتاب« فلسفهٔ تاریخ ابن خلدون»(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۷۹
آراء ابن خلدون در کتاب مقدمه، بالاخص در تشریح علم عمران، با دانشهایى نظیر فلسفه، کلام، فقه، تاریخ و نظایر آن، پیوند دارد؛ این پیوند، زمینه ساز تفاسیر متعدد از آن شده است. این مقاله می کوشد به نقد برخى پیش فرض ها و مبانى محسن مهدى در کتاب «فلسفه تاریخ ابن خلدون» بپردازد. «نظریه نبوت»، «ماهیت جامعه اسلامى»، «منشاء علوم جامعه»، «نظریه کلامى»، «تمایز منطق مدینه و عمران» و «عمران و دولت»، از دیدگاه مهدى، شش موضعى هستند که در این مقاله مورد نقد و بررسى قرار گرفته اند. مهدى با تأثیر از عقلانیت رایج در فلسفه اسلامى، بالاخص مبانى فلسفى ابن رشد و ارسطو به تحلیل مقدمه پرداخته است. از اینرو، نقد مواضع مهدى، به نحوى نقد فرض حاکمیت این نوع از عقلانیت در تفسیر آراء ابن خلدون بوده و نتیجه گیرى نهایى، حاکى از این است که علم عمران و عقلانیت حاکم بر آراء ابن خلدون، بیش از آنکه به عقلانیت فلسفى مذکور نزدیک باشد، حاکى از نوعى عقلانیت رایج در علوم شرعى-اسلامى بوده است.
۴.

انسان شناسیِ علوم انسانیِ مسلمانان: بررسی تطبیقیِ انسان شناسی فارابی و ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فارابى ابن خلدون انسان شناسى علوم انسانى اسلامى اشاعره حکما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۹۴
سده های نخستین در تمدن اسلامی، تجربه ای موفق در زمینهٔ علم بومی و به همین اعتبار دینی بود. این علم دست کم دو ویژگی داشت: اولاً از چارچوبی استدلالی برای بیان اسلامی بودن خود برخوردار بود، و ثانیاً اسلامی بودن آن واجد نوعی خودانگیختگی ذاتی بود. متفکران سده های طلایی در تمدن اسلامی، از قرن سوم تا هفتم و حتی ابن خلدون در قرن هشتم، از دیگر اشکال تمدنی آگاهی کاملی نداشتند؛ به همین دلیل علوم آنان ضرورتاً رنگ و بوی اسلامی داشت. از میان متفکران اسلامی، فارابی در دستهٔ حکما و ابن خلدون در دستهٔ اشاعره علومی عرضه کردند که در همهٔ حوزه های انسان شناسی و هستی شناسی و معرفت شناسی، وجهی دینی دارد. در مقالهٔ حاضر هدف ما بررسی یکی از مفردات اندیشهٔ فارابی و ابن خلدون است که توجه بسیاری از متفکران مسلمان را به خود جلب کرده است. پرسش اساسی مقاله این خواهد بود که چه تفاوتی میان انسان شناسی فارابی و ابن خلدون وجود دارد، و آیای با در نظر داشتن این تفاوت و با توجه به مبانی مشترک اندیشهٔ این دو متفکر، ساخت علمی تألیفی ممکن است؟ برای این منظور، روش مقایسه ای را به کار می گیریم و مقدمه ای در زمینهٔ دشواری های اخذ علوم سخت از سوی حکما و سازش آنان با این علوم ذکر می کنیم. سپس با بررسی اندیشهٔ فارابی و ابن خلدون، تلاش خواهیم کرد بر ساحت هایی از تفاوت های انسان شناسی این دو متفکر نظر بیفکنیم.
۵.

اسلامی سازی علوم یونانی: مطالعهٔ موردی دریافت ابن سینا از ما بعد الطبیعهٔ ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابن سینا حکمت ارسطو عروض وجود بر ماهیت فاعلیت الهى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۸۴
در اعصار طلایى تمدن اسلامى، در مواجهه مسلمانان با علوم یونانى، گونه اى معرفت اسلامى به وجود آمد. یکى از موضوعاتى که امروزه، درزمینه علوم انسانى غربى و اسلامی سازى علم، اهمیت فوق العاده اى دارد، بازخوانى این تجربه و چگونگى پیدایش معرفت اسلامى است. در پاسخ به این پرسش که «علم اسلامى چگونه ممکن است؟»، رجوع به این پیشینه به رهیافتى نو می انجامد. یکى از تجربه هاى ماندگار و موفق مسلمانان که تا به امروز نیز، به عنوان سنتى دیرپا تداوم یافته، فلسفه اسلامى است. ازسوی دیگر، می توان ابن سینا را چهرۀ برجسته و فلسفى تمدن اسلامى در قرون طلایى تمدن مسلمانان دانست. مرورى بر نظام فلسفى او می تواند تحول دریافت مسلمانان از فلسفه یونانى و نوآورى ایشان را در این فلسفه نشان دهد. در نظام فلسفى ابن سینا، ازسویى با مفاهیم جدید و ازسوی دیگر، با تغییر در معناى مفاهیم سنتى مواجه ایم که خود، نشانه ظهور پارادایمى جدید است. علت فاعلى، به عنوان علت ایجادى، حدوث ذاتى به عنوان مناط احتیاج به علت و نیز تفکیک میان وجود و ماهیت در ممکنات، ازجمله مفاهیم کلیدى در نظام حکمت اوست. این مفاهیم در قیاس با فلسفه ارسطو، مفاهیمى جدید به شمار می رود. در این مقاله، برخى مفاهیم جدید در نظام حکمت سینوى را مرور می کنیم؛ سپس نشان خواهیم داد که ابن سینا با شناخت فلسفه یونانى کوشیده است نظام حکمى جدیدى بنیان نهد. این نظام جدید، ریشه در باورهاى دینى دارد و جعل مفاهیم و تصرف در مفاهیم سنتى، بدون وجود نگاهى دینى میسر نبوده است. درواقع، ابن سینا مادۀ تفلسف خویش را از عالم یونانى اخذ می کند؛ ولى با نبوغ خاص خویش، فلسفه یونانى را در بستر آموزه هاى دینى بازتفسیر کرده و به آن، صورتى دینى می بخشد که از آن، به فلسفه اسلامى تعبیر می کنند.
۶.

مطالعه ای دربارهٔ اندیشه های جمعیتی ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۶۷
ابن خلدون، سنخ شناسی اجتماعی، تغییرات اجتماعی، سلامت هوا، طول عمر، مرگ و میر، باروری، مهاجرت، شکوفایی، انحطاط تمدن

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳