مقالات
حوزه های تخصصی:
دیالکتیک خدایگان و بنده توسط ژک لکان با الهام از نظریات هگل وارد روان کاوی شده است. بر این اساس، مسئله مورد پژوهش در این مقاله، تحلیل روابط میان زوج های چهارگانه زن و مرد در فیلم درباره الی (1387) ساخته اصغر فرهادی، فیلم ساز ایرانی، است. روش جمع آوری اطلاعات براساس مشاهده فیلم بوده که محتوای آن به روش تفسیری و با رویکرد روان کاوانه تجزیه و تحلیل شده و در آن از روش های مکتب فروید استفاده شده است. شکل اول، رابطه بین شخصیت های سپیده و امیر است که در آن زن و مرد همچنان بر سر قدرت در حال نبردند. شکل دوم، رابطه میان شخصیت های نازی و منوچهر است که زن بنده و مرد خدایگان است. شکل سوم در رابطه بین شخصیت های شهره و پیمان برقرار است که زن در عین پذیرش خدایگانی مرد، تظاهر می کند که خودش خدایگان است. شکل آخر در رابطه بین شخصیت های الی و احمد است که دو طرف رابطه تمایل دارند که بنده باشند. نتیجه حاصل از این مقاله چنین است که در جامعه مردسالار ایرانی، روابط میان زوج های زن و مرد به صورت دیالکتیک خدایگان و بنده در قالب سازوکارهای دفاع روانی شخصیت ها در فیلم اصغر فرهادی بازنمایی شده است.
بررسی الگوی شبستان زنانه در مساجد و مصلا های معاصر ایران براساس نقش سیاسی اجتماعی زن در انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که زنان نیمی از پیکره جامعه اسلامی را تشکیل می دهند، پرداختن به حضور آنان در عرصه های عبادی سیاسی بسیار مهم است. اهمیت این موضوع با پیروزی انقلاب اسلامی و تأکیدات امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای بیش از گذشته به چشم می آید. از بخش های مهم حضور عبادی سیاسی زنان، مساجد و مصلا های کشور است. بررسی های انجام گرفته نشان می دهد امروزه الگوی نوظهوری از شبستان های زنانه در مصلا ها شکل گرفته است؛ الگویی که قدری با الگوهای اولیه مساجد و مصلا ها متفاوت است. هدف از این پژوهش بررسی گونه شناسی مساجد و مصلا های تاریخی و معاصر، سنجش میزان انطباق آن ها با ارزش های اسلامی و ارائه الگوی سازگارتر با مبانی نظری اسلامی و انقلابی است؛ تا بتوان راهکارهایی برای طراحی های آتی شبستان ها ی زنانه ارائه کرد. روش تحقیق در ابتدا برای تنظیم مبانی نظری، استدلال منطقی، برای بررسی نمونه های تاریخی، تاریخ پژوهشی و برای استنتاج های نهایی، استدلال منطقی است. براساس نتایج به دست آمده، در مساجد اولیه فضای شبستان زنانه ساده بوده و در بیشتر موارد فقط با حائلی از شبستان اصلی جدا می شد. در سیر تاریخی، تفکیک فضایی بیشتر شده و این تفکیک به حاشیه ای شدن فضای زنانه و تجملی تر شدن فضای مردانه انجامید. امروزه، سه الگوی کلی در بخش زنانه مصلا قابل تشخیص است. از میان این الگوها، شبستان زنانه به صورت بالکنی U شکل شیوع بیشتری دارد. پژوهش پیش رو، با بررسی مزایا و معایب الگوی رایج معاصر، در صدد ارائه راهکارهای معمارانه برای ارتقای کیفی آن است.
مخالف پوشی در سینمای ایران: رویکردی پساساختارگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مخالف پوشی» به معنای پوشیدن لباس مردانه از سوی زنان، یا لباس زنانه از سوی مردان از سال های ابتدایی اختراع سینما وارد روایت های سینمایی شد و همچنان نیز ادامه دارد. بر اساس آنچه تاکنون در مخالف پوشی مشاهده شده است، این کار با هدف دستیابی به امتیازات جنسیت دیگر و خدمت به پیشبرد درام، طبق خواست فرد مخالف پوش، انجام می پذیرد. در پژوهش حاضر، کارکرد مخالف پوشی در 18 فیلم سینمای ایران، از دهه 1330 تا کنون، بر اساس آرای پساساختارگرای فوکو و پسافمنیستی جودیت باتلر، که در کتاب معضل جنسیت آن ها را تشریح کرده، بررسی شده است. در چارچوب اندیشه فوکو، جنسیت «برساخته ای فرهنگی» تلقی می شود که گفتمان حاکم آن را شکل می دهد و با پایان یافتن اعتبار این گفتمان، تعاریف آن نیز می تواند تغییر کند. از سوی دیگر، باتلر (با تأیید نظر فوکو) جنسیت را نه یک ویژگی ذاتی، بلکه ایفای نقش هایی می داند که گفتمان حاکم از هر جنس انتظار دارد. بر اساس یافته های بررسی پیش رو، مردپوشی زنان در فیلم های ایرانی از سر درماندگی انجام می گیرد و فقط در صورت رسوایی است که راز از چهره زن مردپوش برگرفته می شود. حال آنکه زن پوشی، که اغلب حربه ای سودجویانه است، در اولین فرصت رها می شود و مرد زن پوش با بازگشتن به نقش مردانه خود، تقابل مرد/ زن را تحکیم می کند. هشت فیلمی که توجه اصلی این پژوهش بر آن ها متمرکز است، آثاری هستند که در آن ها قهرمان یا ضدقهرمانِ اثر دست به مخالف پوشی زده است؛ حال آنکه 10 اثرِ دیگر، که در آن ها مخالف پوشی نقشی فرعی دارند، موردِ مطالعه قرار گرفتند تا شرایطِ قیاس این دو نگاهِ متفاوت به مخالف پوشی فراهم شود.
مطالعه تطبیقی مُد لباس بانوانِ دربار فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر سبک پوشش بانوان در مقاطع زمانی مختلف دوره قاجار، صاحب نظران را بر آن داشته تا در یادداشت های خود هرچند گذرا بر آن نظر افکنند. با توجه به اینکه تحقیقات انجام شده در زمینه چرایی و چگونگی پوشش در این دوران و ارتباط آن با جریان مُد معدود و سطحی بوده، به نظر می رسد پرداخت دقیق تر به این موضوع، امری مهم باشد. این مقاله به صورت تطبیقی به اشتراک ها و افتراق های پوشاک بانوان دو دربار فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار می پردازد و تأکید آن بر مُد لباس و مقایسه اجزای پوشاک اندرونی و بیرونی است. اجزای پوشاک اندرونی شامل شلیته (تُنْبان)، پیراهن، آرْخالق و پوشش سر و اجزای پوشش بیرونی شامل چادر، چاقْچور و روبنده است. با توجه به اینکه عواملی چون مذهب، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و ابعاد روان شناختی پادشاهان تأثیر مستقیمی بر شکل گیری جریان مُد و روند تغییر و تحولات مربوط به آن را داشته است، این نوشتار با رویکرد کیفی و به شیوه توصیفی تحلیلی، با تأکید بر دو دوره حکومتی قاجاریه ، به بررسی مجموعه تصاویر به جا مانده از این دوران و مطالعه اسناد و سفرنامه ها برای دسته بندی پوشاک و سبک مُد غالب دربار می پردازد تا مؤلفه های اثرگذار بر تغییر یا ثبات سبک لباس این دوران را بازشناسی و تعریف کند. این پژوهش نشان می دهد، پایبندی به مذهب بین زنان قاجار، عامل بازدارنده مهمی در برابر تغییر کامل سبک پوشش بانوان بوده است؛ به عبارت دیگر، زنان در گزینش البسه خود نقش منفعلی نداشته اند و همچنین نفوذ سلیقه و اراده شخص شاه، عامل بسیار مؤثری در تغییر مدل لباس زنان دربار بوده است.
بررسی تأثیر الگوی مشاوره ای اسماء الحسنی برکیفیت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیرالگوی مشاوره ای اسماء الحسنی بر کیفیت زناشویی زنان بود. این پژوهش به روش نیمه تجربی با استفاده از گروه کنترل و طرح پیش آزمون پس آزمون انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر، مادران 30-48 ساله بودند که دخترانشان در سال تحصیلی 1395 1396 در دبیرستان های متوسطه شهر تهران تحصیل می کردند. نمونه آماری شامل 30 زن بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس شرکت کنندگان در گروه آزمایش در ده جلسه آموزشی مبتنی بر اسماء الحسنی شرکت کردند. محتوای جلسات آموزشی، با توجه به منابع موجود و مرتبط با اسماء الحسنی و حدیث معروف پیامبر، که در آن 99 اسم الهی شمرده شده، تنظیم شده است. ابزار پژوهش، پرسش نامه کیفیت زناشویی اصلاح شده باسبی و همکاران (1995) بود که هر دو گروه آن را تکمیل کردند. در پایان، نتایج بین دو گروه از طریق تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین نمره های کیفیت زناشویی و زیرمقیاس های آن شامل توافق، رضایت و انسجام در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش افزایش معناداری یافته است (005 / 0>p). با توجه به یافته های این پژوهش، الگوی مشاوره ای اسماء الحسنی بر کیفیت زناشویی زنان تأثیر دارد و می تواند در تدوین مداخلات زوج درمانی مورد استفاده متخصصان قرار گیرد.
پدیدارشناسی ازدواج با محارم در دوره های ایلام باستان و هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل فرهنگی برخاسته از اندیشه سیاسی در ایلام باستان، ازدواج با محارم (خودوده) بوده است. ازدواج با محارم، به ویژه در میان خاندان سلطنتی، رایج بوده است. آنچه اهمیت تبیین این نوع آیین را دوچندان می کند، این است که چنین اندیشه ای در بازه زمانی بسیار طولانی انجام می شده است. پدیداری این آیین براساس شواهد باستان شناختی به دوره تاریخیِ ایلامی برمی گردد. در دوره هخامنشی، تأثیرات این آیین با تغییراتی که ناشی از اندیشه سیاسی غالب هر دوره است، تداوم داشته است. در ایران باستان، مذهب و اندیشه سیاسی به شدت تحت تأثیر «زیست جهان ها» بوده و افق های هارمونیک داشته اند. در این مقاله، به ازدواج با محارم به مثابه آیینی برخاسته از اندیشه سیاسی در جهت جاودانگی سلطنت نگریسته می شود که در دو دوره ایلام باستان و هخامنشی وجود داشته و در دوره ساسانی نیز به شکلی دیگر تداوم یافته است. این تحقیق با رویکرد پدیدارشناسانه، ماهیت، چیستی و چرایی تداوم این آیین را با تأویل مصادیق عینی، چون آب، زن، مار و مفاهیم انتزاعی «مار الهه» در دوره ایلامی مطالعه کرده و باور به توتم و قدسی تلقی کردن آن را برخاسته از اندیشه سیاسی منبعث از مذهب، توسط نهاد سیاست و قدرت، در هر دو دوره ایلامی و هخامنشی، می داند.
اختیارات شوهر در منع اشتغال زن در نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که ممکن است به اساس خانواده خلل وارد کند، اشتغال زن و شوهر به مشاغلی است که به بنیان و اساس خانواده آسیب می رساند. سؤال اصلی، محدوده اشتغال زوجه و اختیار زوج در ایجاد محدودیت برای حفظ اساس خانواده در حقوق ایران است. مقاله با روش کتابخانه ای نگاشته شده و با تأکید بر حق اشتغال زوجه به حکم اولیه، در مواردی به شوهر اجازه داده شده است که چنانچه اصل اشتغال زوجه یا نوع آن به اساس خانواده خللی وارد کند، بتواند زوجه را از آن نوع خاص شغل یا اصل اشتغال منع کند. این اختیار را می توان در راستای اختیارات مرد، به عنوان عنصر قوام بخش خانواده، تحلیل کرد. از موارد مجاز منع اشتغال زوجه، اموری است که به وظیفه زن در تشیید مبانی خانواده، مساعدت در تربیت فرزندان و انجام وظیفه تمکین خلل وارد کند یا حیثیت و شئون خانوادگی را خدشه دار نماید. نکته درخور تأکید اینکه برای جلوگیری از سوء استفاده احتمالی شوهر از اعمال این حق، تقاضای زوج و اثبات تنافی شغل انتخابی با مصالح خانواده یا حیثیت مرد یا زن و صدور حکم قضایی، لازمه جلوگیری از اشتغال زن به حرفه مغایر با وظایف و شئون خانوادگی است.