۱.
با توجه به اهمیت شناخت آسیب پذیری و مقاوم سازی ساختمان های بنایی غیرمسلح در برابر زلزله در ایران، یکی از راهکارهای بهینه، ایمن سازی فضاها با تاکید بر سطح عملکردی جانی کاربران است. بنابراین، مساله اصلی این پژوهش عبارت است از طرح راهروی ایمن چیست و چگونه جان کاربران ساختمان دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر در پردیس باغ ملی تهران را در برابر تخریب ناشی از زلزله تامین می کند؟ در این پژوهش کاربردی، ابتدا مشاهدات میدانی از بنا صورت گرفته است. سپس، مطالعات کتابخانه ای پیرامون ادبیات و پیشینه تحقیق اجرا شده است. در ادامه، واکاوی موشکافانه اسناد، مدارک و نقشه های ساختمان مذکور انجام شده است. بعد از آن، مصاحبه و مشورت با خبرگان صورت پذیرفته است. در نهایت، با بهره گیری از ظرفیت های روش تحلیلی-محاسباتی با تمرکز بر سناریوهای مختلف و آیین نامه ها (زلزله، بارگذاری و فولاد) و نرم افزارهای مربوطه (SAP2000 و...) و همچنین از طریق راهبرد مطالعه موردی، راهروی ایمن طراحی گردیده است. طرح راهروی ایمن، جهت فراهم نمودن فضایی برای پناه گرفتن کاربران ساختمان در زمان وقوع زلزله تا زمان رفع خطر، به عنوان مناسب ترین روش به لحاظ حفظ ماهیت میراث فرهنگی بنا در کنار رعایت محدودیت های اقتصادی تبیین شد. سازه فولادی طرح با ظرفیت های برجسته، پیکربندی خاص، قاب ها و اتصالات ویژه و اجزاء غیرسازه ای آن برمبنای قابلیت انعطاف پذیری و انطباق پذیری با بنای تاریخی موجود طراحی شد.
۲.
اغلب پژوهش ها و گزارش های تخصصی بر نقش مهم روستاها در صیانت از ارزش های محیطی و جلوه های فرهنگی و بومی تاکید دارند. از دیدگاه معماری منظر و در فرایند ارتقاء کیفیت منظر روستایی در ایران، ظرفیت های طبیعی و توان محیطی روستا کمتر مدنظر قرار گرفته است. هدف این مقاله، ارائه بخشی از نتایج مطالعات در زمینه شناخت منظر روستایی و معرفی ارزش ها و برخی از ویژگی های اصلی آن بویژه در ایران است. براین اساس، یافته ها و آموزه ها با استفاده از روش «مرور نظام مند» و با تاکید بر دو جنبه «چارچوب کلی مفاهیم مرتبط با حوزه منظر روستایی» و «ارتباط معنایی میان دو حوزه منظر روستایی و طبیعت گردی متکی بر سکونتگاه های روستایی» طبقه بندی و بررسی شد. در این مورد با استفاده از پایگاه داده های معتبر علمی و بهره گیری از بیانیه پریزما، مستندات مرتبط با «منظر روستایی» در برگیرنده جنبه های کالبدی و محیط طبیعی انتخاب شدند. سپس با استخراج و گزینش کلیدواژه های کلی و تحلیل محتوایی داده ها، سه واژه/مفهوم اصلی اکولوژی منظر، منظر فرهنگی و برنامه ریزی منظر در حوزه موضوعی منظر روستایی و مرتبط با تخصص معماری منظر شناسایی و تبیین شدند. بعلاوه، گردشگری روستایی که یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی منظر است، به عنوان مفهوم موثر در ارتقاء کیفی منظر در فرایند توسعه روستایی ارزیابی و معرفی شد؛ یک مفهوم کلی که می تواند در انجام پژوهش های تخصصی آتی در حوزه روستا و زمینه های مشترک معماری، منظر و گردشگری مورد توجه واقع شود.
۳.
مراحل شکل گیری سازه در یک فرایند طراحی شامل دو گام عمده طراحی سازه و تحلیل سازه است. «طراحی»، آفرینش و طرح کلی سازه را گویند که بیشتر در حیطه وظایف معماران است؛ لذا در این پژوهش، گام «طراحی سازه» انتخاب شده است که دارای بخش های گوناگونی است و برای فعالیت های معمار در مراحل ابتدایی فرایند طراحی معماری (مرحله طراحی مفهومی سازه) ضروری است. مسئله مهم در شکل گیری سازه، چگونگی انتقال دانش سازه در مراحل ابتدایی طراحی معماری است. هدف اصلی این تحقیق شناسایی چالش ها، مسائل و دشواری های به کارگیری دانش سازه در فرایند طراحی معماری به ویژه در گام طراحی مفهومی سازه است. روش پژوهش کیفی در قالب یک تحقیق اقدام پژوهی با استفاده از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه، یادداشت برداری و آزمون های عملی برای گردآوری اطلاعات و تحلیل داده ها انتخاب شده است. جامعه آماری تحقیق، از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد معماری و فارغ التحصیلان معماری می باشند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بسیاری از مشارکت کنندگان علی رغم داشتن دانش سازه ای لازم، با چالش هایی درزمینه مشارکت آن در فرایند طراحی معماری مواجه هستند. دلیل بسیاری از این چالش ها در عدم آگاهی کافی مشارکت کنندگان از نسبت میان طراحی معماری و طراحی سازه و عدم توجه به اهمیت شناخت هندسی از دانش سازه و سیستم های سازه ای مشاهده می شود.
۴.
توسعه شهری با ایجاد مداخلات رو به افزایش در سیمای طبیعی زمین، چرخه هیدرولوژیکی آب را به شدت تغییر می دهد. مفهوم شهرسازی حساس به آب که از ادغام دو زمینه «مدیریت یکپارچه آب های شهری» و «طراحی شهری و برنامه ریزی شهری» پدید آمده است، به عنوان راه حلی برای مواجهه با چالش های آبی نواحی شهری ظهور پیدا کرده است. تحقق پذیری رویکرد شهرسازی حساس به آب پیچیدگی های بسیار دارد. تجربه نشان داده است، وجود یک چارچوب مفهومی پشتیبان برای ظرفیت سازی و تحقق پذیری شهرسازی حساس به آب حیاتی است. اهداف مقاله حاضر، ارائه تعریف عملیاتی شهرسازی حساس به آب و تدوین چارچوب مفهومی شهرسازی حساس به آب در راستای تدوین ابزاری برای هدایت و ارزیابی سیاست گذاری ها است. بدین منظور با روش اسنادی در گردآوری داده، به مرور سیستماتیک بیش از 170 مأخذ بازبینی شده در رابطه با شهرسازی حساس به آب و رویکردهای مشابه آن در کشورهای جهان پرداخته شده و با بررسی داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی، ابعاد و مولفه های چارچوب مفهومی شهرسازی حساس به آب استخراج شده اند. این چارچوب از دو بعد محتوایی و رویه ای و شش مولفه هیدرولوژیک، عملکردی، زیبایی شناختی، اکولوژیک، اجتماعی و مدیریتی-اجرایی تشکیل شده است و اصول زیربنایی برای سیاست گذاری را در اختیار برنامه ریزان و طراحان قرار می دهد.
۵.
پریش خوانی شهری مفهومی نوین برای بازگشت به ذهن انسان در فرایند طراحی شهر است. این مفهوم به عنوان یک پدیده ذهنی، عمدتاً وجه معنایی- اجتماعی داشته و در الگوهای رفتاری شهروندان تجلی می یابد. پریش خوانی شهری نوعی اختلال ادراکی- رفتاری در تعامل با محیط است؛ مقولاتی مثل آموزش، فقر، سرمایه اجتماعی، تحولات ارزشی، جامعه پذیری، قانون گرایی، تعلق خاطر، بی تفاوتی و ازخودبیگانگی، در کنار مؤلفه های کالبدی و نشانه- معناشناختی شهر، بر مقوله پریش خوانی شهری اثرگذار است. هدف این پژوهش معرفی پریش خوانی شهری به عنوان یک مفهوم جدید، طی کاوش روی علل بی اعتنایی مردم به پیام های شهر است. پژوهش حاضر بر اساس روش ترکیبی و از گونه تحقیقات ترکیبیِ «متوالی- تبیینی» است. ترکیب دو روش کمی و کیفی در مرحله تفسیر وقوع یافته است. مطالعات روی نمونه منتخب از ساکنان تهران انجام شده و رهیافت پژوهش بر روان شناسی اجتماعی استوار است. شهر امروزی پدیده ای مبهم است که ارتباط ساکنان شهر با آن، از قواعد کهن تبعیت نمی کند. اداره چنین شهری با رویکردهای غیرسیستماتیک و ساده انگارانه، ممکن نیست و زندگی در آن، بدون خوانش درست از ماهیت آن، دشوار خواهد بود. این پژوهش علل ناخوانایی شهر را نه الزاماً در محیط کالبدی، بلکه در ذهن و رفتار شهروندان جستجو کرده است؛ خروجی این مطالعه معرفی مفهومی نو تحت عنوان «پریش خوانی شهری» است.
۶.
ساکنان شهرهای بزرگ برای گریز از آلودگی ها و آشفتگی های شهر و همچنین تأمین محلی برای استراحت و فراغت خود، با تهیه خانه دوم در نواحی آرام با مناظر طبیعی، پاره ای از وقت خود را می گذرانند. فراهم بودن امکانات رفاهی و زیرساختی در کنار آب و هوای مطبوع و چشم اندازهای زیبای دریا در شهرهای ساحلی استان مازندران، تقاضای گردشگران جهت تهیه خانه دوم را افزایش داده است. اما این پدیده از یک سو منافع متعدد و از سوی دیگر، آسیب هایی را به پایداری شهرهای این استان وارد کرده است. هدف از این پژوهش، شناخت برخی از اثرات خانه های دوم بر وضعیت پایداری اجتماعی و اقتصادی شهرهای بابلسر، چالوس و نور در نوار ساحلی مازندران است. برای بررسی این مسئله پس از مطالعات اسنادی، تحلیل داده های ثانویه و مشاهده، اثرات خانه های دوم در تحقق پایداری اجتماعی با مولفه های «مشارکت»، «امنیت» و «کیفیت زندگی» و پایداری اقتصادی با مولفه های «رفاه اقتصادی» و «رشد اقتصادی» برمبنای داده های پرسشنامه های تکمیل شده توسط 381 نفر از ساکنان بومی این سه شهر، سنجیده شد. یافته ها نشان می دهند رشد خانه های دوم در شهرها بر مولفه های پایداری اجتماعی اثری منفی و در پایداری اقتصادی، بر مولفه «رشد اقتصادی» اثری مثبت و بر مولفه «رفاه اقتصادی» اثری منفی داشته است.