مقالات
حوزه های تخصصی:
مسئله نابرابری های منطقه ای و محرومیت تنها معضل مناطق درگیر نیست و پیامدهای آن، کل کشور را دربرخواهد گرفت. برهم خوردن تناسبات جمعیتی و فضایی، عدم بالفعل شدن پتانسیل های منطقه درگیر و امثالهم از مشکلات جدی نابرابری ها است. هدف مقاله پیش رو، سنجش و سطح بندی محرومیت در استان های بوشهر و هرمزگان، از استان های مرزی و ساحلی جنوب کشور، با بررسی مهم ترین ابعاد محرومیت است. بدین ترتیب، شاخص های محرومیت مطابق با ادبیات نظری پژوهش در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، آموزش، بهداشت و مسکن، استخراج و سپس شهرستان های دو استان، براساس ابعاد مذکور، سطح بندی و سنجش شده اند. روش مورد استفاده، روش تحلیل عاملی با رویکرد ادغام داده ها و در بخش سطح بندی شهرستان ها، روش تحلیل خوشه ای است. یافته ها نشان می دهد که محرومیت در شهرستان های استان هرمزگان، نمود بیشتری دارد و با حرکت به سمت شرق، شدت بیشتری می گیرد. سنجش تغییرات ابعاد محرومیت طی سال های 1375 تا 1390 نشان می دهد که طی سال های اخیر، به طورکلی میزان محرومیت کاهش یافته و بر تعداد شهرستان های برخوردار افزوده شده است. کاهش محرومیت در شهرستان های استان بوشهر نمود بیشتری دارد و تعدادی از شهرستان های شرقی استان هرمزگان طی سالیان گذشته، بهبود حداقلی را تجربه کرده اند. شدت محرومیت نیز در ابعاد آموزشی و بهداشتی در هر دو استان بیشتر بوده و شاخص های ابعاد اجتماعی و اقتصادی وضعیت مناسب تری داشته اند.
تحلیل ارتباط میان جداافتادگی کالبدی و محرومیت چندگانه در مناطق شهری بررسی موردی: محلات شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اثر توسعه پراکنده شهرها، ساختار اصلی آنها دگرگون گردیده و موجب انزوای فضایی بخش های مختلف شهرها و در نتیجه انزوای اقتصادی- اجتماعی آنها شده است. بر این اساس به تازگی شهرسازان در حوزه های ریخت شناسی و ساختارگرایی مدعی شده اند که تغییرات سطح جداافتادگی ساختار فضایی نقش بسزایی در تغییرات سطح محرومیت اجتماعی و اقتصادی مناطق شهری دارد. در این زمینه این مقاله به دنبال آزمون فرضیه ارتباط میان جداافتادگی کالبدی و محرومیت چندگانه در شهر اصفهان و 155 محله این شهر را مورد آزمون قرار داده است. در این آزمون جداافتادگی فضایی محلات به روش چیدمان فضا و محرومیت اجتماعی- اقتصادی به روش تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی مورد بررسی قرار گرفته و سپس ارتباط میان این دو ویژگی به روش همبستگی تحلیل شده است. در تحلیل جداافتادگی فضایی از شاخص هم پیوندی و در تحلیل محرومیت از شاخص محرومیت چندگانه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد ارتباط معنادار قوی و مستقیمی میان جداافتادگی فضایی و محرومیت چندگانه محلات شهر اصفهان وجود دارد، به طوری که با کاهش جدافتادگی، سطح محرومیت محلات نیز کاهش می یابد و بالعکس. همچنین ابعاد اجتماعی – اقتصادی محرومیت بیش از ابعاد کالبدی با جداافتادگی فضایی- کالبدی محلات همبستگی دارند. بنابراین ارتباط میان این دو متغیر می تواند نقش مهمی در توسعه و یا عدم توسعه محلات شهر اصفهان داشته باشد.
بررسی شیوه های مختلف نقد در آتلیه های معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی معماری چالش اصلی دانشجویان رشته معماری است که در طول دوره آموزشی با آن مواجه هستند. هدف این پژوهش، بررسی روش های مؤثر شیوه های نقد در آتلیه های معماری و میزان اثرگذاری آن بر فرآیند یادگیری، با توجه به روش های مختلف نقد است. عوامل اصلی در نقد که توسط استادان انجام می شود عبارت اند از: تبیین طرح، توصیف، تجزیه، تحلیل و قضاوت طرح. در این پژوهش به انواع مختلف نقد مانند نقد بر سر میز، نقد گروهی، تعاملات غیررسمی، تحویل موقت، تحویل نهایی و روش های ارزیابی جدید مانند نقد هم تراز، نقد عمومی، کنفرانس، نقد مکتوب، پنل بحث، نمایشگاه و کرکسیون پرداخته شده است. جامعه آماری این پژوهش 57 نفر از دانشجویان دروس طراحی معماری دانشگاه ارومیه است که به سه گروه تقسیم شده اند. از هر گروه سؤال شده است که؛ مؤثرترین روش برای انتقال دانسته ها، تجربیات، دانش و یادگیری دروس کارگاهی چیست؟ با مقایسه جواب های سه گروه، نتایج متفاوتی به دست آمده است: دانشجویان دروس مقدمات طراحی (1) و (2)، کرکسیون های فردی و نقد بر سر میز را روشی مناسب دانستند. دانشجویان دروس طرح معماری (1) و (2)، روش کرکسیون فردی را چندان مناسب ندانستند و معتقد بودند که نقد و کرکسیون گروهی نقش مؤثرتری در یادگیری ایفا می کند. دانشجویان دروس طراحی (3) و (4) و (5) ضمن تأکید بر کارایی نقد گروهی، تحویل موقت را یکی از روش های مؤثر در یادگیری می دانند.
مروری بر تاریخ آموزش معماری داخلی در ایران؛ تغییرات برنامه آموزشی در دوره تکوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای تاریخ هر چیز دو وضعیت را می توان متصور شد. اول تاریخ به معنی خود گذشته است و دوم تاریخی که مورخ می نویسد. سابقه آموزش رشته معماری داخلی در ایران از تاریخ در معنای نوشته شده آن محروم است، اما نمی توان آن را نابوده گرفت و به امر آموزش سرگرم ماند. بررسی تاریخ آموزش جنبه های متفاوتی دارد و شامل دوره های زمانی مختلفی می شود. مادامی که سیر کلی روشن نباشد، تعیین جنبه ها و دوره های زمانی ناممکن است. در این مقاله تلاش شده است با واکاوی اسناد، به دور از هرگونه نگاه انتقادی و تحلیلی روایت تاریخی منسجمی از آموزش معماری داخلی در ایران بیان و دوره های زمانی مختلف آن مشخص گردد. پس از بازیابی سابقه، برنامه آموزشی به عنوان یکی از مهم ترین ارکان آموزش در دوره تکوین بررسی شده است. منابع پژوهش ترکیبی از اسناد نوشتاری و شفاهی است. با توجه به آنکه اسناد نوشتاری محدود و پراکنده است و تصویر روشنی از گذشته به دست نمی دهد. بازیابی اطلاعات با محوریت اسناد شفاهی میسر بوده و از فنون تاریخ شفاهی بهره گرفته شده است. پس از مرور و جمع بندی اسناد مشخص می شود که براساس معیار استمرار در آموزش، آموزش معماری داخلی در ایران را می توان به دو دوره تکوین و تجدید تقسیم کرد. دوره تکوین خود شامل دو بخش ثبات و بحران می شود. برنامه آموزشی در هر یک از دوره ها تغییراتی دارد. بیشترین تغییر در زمینه درس های عمومی دوره کارشناسی صورت گرفته است.
مقایسه برخی مؤلفه های محیطی مؤثر بر ابعاد استاندارد در فضاهای اداری مقایسه استاندارد کشور ایران با چند نمونه از کشورهای توسعه یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابعاد استاندارد در فضای داخلی ادارات این اطمینان را ایجاد می نماید که واگذاری این فضا، عادلانه، مؤثر و منعکس کننده نیازهای کاربردی کار باشد. استاندارد راهکاری است که سازگاری برنامه ریزی و بودجه بندی با هم را تضمین می کند. در این خصوص این مقاله سعی دارد در بخش مطالعات کیفی خود ضمن بیان اهمیت تهیه چنین استانداردی با تکیه بر علم روان شناسی محیطی به مرور توصیفی علل تفاوت ها در ابعاد مورد نیاز فضای کار افراد بپردازد و در ادامه و در بخش پایانی مقاله به منظور بررسی صحت مطالعات انجام شده به روش مقایسه تطبیقی به بررسی استاندارد ابعاد در نمونه های مختلف پرداخته می شود. در انتخاب جامعه آماری پژوهش از مرزهای جغرافیایی بهره گرفتیم. نتایجی که جدول به دست آمده ارائه می دهد تأثیر مطالعات مقاله را به روشنی نشان می دهد. در این بررسی به منظور گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و از روش تحقیق تطبیقی- مقایسه ای بهره برده ایم که مبنای این مطالعه قرار گرفته است. یافته های پژوهش زمینه فهم تأثیر عوامل محیطی را در طراحی فضای داخلی میسر می سازد. همچنین ضمن آشنایی با نکات مورد توجه در این حوزه می توان در مقیاس خرد، تفاوت های محیطی در شهرهای مختلف را در نظر داشت و بر میزان کارایی و رضایتمندی این فضاها افزود.
تاریخ نویسی معماری ایران در خلال تجربه های مرمتیِ نیمه نخست سده چهاردهم شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نویسی معماری در ایران از راه های گوناگونی که امکان تقرب به آثار و اسناد معماری وجود داشته، فراهم آمده است. در این تحقیق مرمت یکی از این راه ها فرض شده است. زیرا در سیر تجربه های حفاظت و مرمت ایرانیان با پیشینه نزدیک به یک سده، به سبب سروکار داشتن با آثار معماری و اقدامات اجرایی، اسناد و داده هایی فراهم آمده که از نگاه تاریخ نگاری معماری قابل تأمل است. نیمه نخست سده چهاردهم شمسی به سبب نخستین توجهات و اقدامات سازمان یافته به آثار معماری مورد توجه این تحقیق است. تحقیق با این پرسش طرح ریزی شده است که از تجربه های مرمت نیمه نخست سده چهاردهم شمسی ایران چه منابع و اسنادی در ارتباط با مطالعه آثار معماری برجای مانده و جایگاه این مکتوبات در تاریخ نویسی معماری چیست؟ به سبب اینکه موضوع مربوط گذشته است، روش تحقیق توصیفی تاریخی و با اتکا به مطالعات کتابخانه ای پی گیری می شود. با این هدف که جایگاه مرمت در پیوند با تاریخ نویسی در مقطع یادشده تبیین شود. تحقیقاتی که از راه مرمت در مقطع زمانی مورد نظر فراهم شده، یا در تدوین تاریخ نامه های معماری همچون آثار ایران به کار آمده، یا خود تحقیقات مستقلی بوده که در قالب مقاله هایی انتشار می یافت. نحوه دوم تاریخ نویسی را محققان ایرانی که سرپرستان مرمت بوده اند، به سرانجام می رساندند. نتیجه اینکه گوشه هایی از کار مرمت در نیمه نخست سده چهاردهم شمسی نه فقط اقدامی اجرایی که در خدمت مطالعه بناهای تاریخی و گاه تاریخ نویسی معماری ایران بود.