نامه معماری و شهرسازی
نامه معماری و شهرسازی سال اول پاییز و زمستان 1387 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
رشد پراکنده رویی شهری به ویژه در نواحی پیرامونی کلان شهرها یکی از مسائل بغرنج در سیاستگذاری توسعه فضایی مناطق کلان شهری است. هدف مقاله حاضر بررسی و تحلیل عوامل اقتصادی- اجتماعی و سیاسی مؤثر بر رشد این پدیده در قالب نظریه های مختلف رقیب است. به نظر می رسد تنها با آگاهی و درک از عوامل مولد این پدیده و شناخت اثرات زیست محیطی آن است که می توان ابزارهای کارآمد و مناسبی را برای سیاستگذاری توسعه فضایی و هدایت آگاهانه آن اتخاذ کرد. تحقیقات متعدد نشان می دهد عواملی چون ارزان بودن زمین در نواحی پیرامونی شهر ها، اعمال کنترل ضعیف بر توسعه در خارج از محدوده شهرداری ها، انتخاب و ارجحیت یافتن شیوه زندگی حومه ای به ویژه در اثر تنزل کیفی مراکز شهری و افزایش مالکیت اتومبیل و پیشرفت تسهیلات حمل و نقل، قصور بازار در برآورد ارزش کامل فضاهای باز و هزینه اجتماعی ازدحام در نواحی پیرامونی و به طور خاص وجود تفرق سیاسی و حکومتی تأثیر بزرگی بر شکل گیری و تشدید پراکنده رویی دارند.
مقایسه دیدگاه طراحان محیط و عامه مردم در مورد هویت شهرى و نحوه تقویت آن (مطالعه موردى: منطقه شمیران، شمال تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط های امروز شهری را برنامه ریزان، طراحان شهری و معماران طراحی کرده و می سازند و گروههای مختلف جامعه، بدون هیچ گونه سهمی در تصمیمات طراحانه، ناچار به استفاده از این فضا ها هستند. اینکه فضاهای امروز شهرهای ما تا چه حد برای استفاده کنندگان آن مطلوب است و ادراک مردم از چنین فضا هایی چگونه است، می تواند طراحان محیط را یاری دهد که به خلق فضاهای مناسب تری اقدام نمایند. بسیاری از مطالعات انجام گرفته در زمینه روانشناسی محیط، حاکی از تفاوتهای معنادار میان گروه طراحان محیط و سایر گروههای اجتماعی از جهت ارزیابی شان در مورد بعضی از خصوصیات محیطی می باشد. با عنایت به اینکه اکثر مطالعات مذکور در کشورهای دیگر صورت گرفته است، نمی توان آن را به کشور ما تعمیم داد و تحقیقات در این زمینه لازم و مفید به نظر می رسد. مطالعه حاضر به مقایسه نظرات گروه طراحان محیط و سایر مردم می پردازد و موضوع مورد بحث آن دیدگاه این دو گروه در مورد هویت شهری و عناصر اصلی هویت بخش آن می باشد. این مطالعه در منطقه شمیران در شمال تهران انجام گرفته است. نظرات مردم از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است و دیدگاه متخصصان نیز به صورت مصاحبه بر مبنای سؤالات مشخص مورد پرسش قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاضر، برخلاف نتایج اکثر پژوهش های انجام شده در کشورهای غربی، حاکی از وجود اتفاق نظر نسبی و شباهت میان نظرات دو گروه مورد بررسی می باشد.
سنجش شاخص هاى مؤثر بر مطلوبیت فضاهاى عمومى شهرى از منظر گروه هاى خاص اجتماعی (زنان) مورد پژوهى میدان نبوت تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای عمومی شهری امروزه، جایگاه با اهمیتی در برنامه های توسعه شهری یافته اند. این امر ناشی از تأثیر این فضاها در تقویت وجهه فرهنگی- اجتماعی شهر و در نتیجه تولید سرمایه های اجتماعی است. از آنجا که ساکنان شهرها در استفاده از این فضاها حقوق برابر دارند، لذا ایجاد فضاهایی مناسب و مطلوب برای تمامی گروه های سنی و جنسی و به ویژه گروه های آسیب پذیر نظیر کودکان، زنان، سالخوردگان و ناتوانان جسمی، بخشی از وظایف برنامه های توسعه شهری قلمداد می شود. مطالعات گسترده جهانی نشان می دهد ایجاد چنین فضاهایی در شهر جدای از ایجاد کنش اجتماعی، از حاشیه نشین شدن گروه های خاص در استفاده از فضاهای عمومی شهر کاسته و زمینه را جهت تعامل اجتماعی و بازتولید فرهنگ اجتماعی شهر فراهم خواهد کرد. در این مقاله با تأکید بر ضرورت حضور مؤثر گروه های اجتماعی خاص، تلاش شده است با بررسی یک فضای عمومی شهری (میدان نبوت) میزان مطلوبیت این فضای شهری، جهت حضور زنان مورد بررسی قرار گیرد. روش بررسی بر طراحی پرسشنامه، مصاحبه عمیق برای تدوین پرسشنامه ها و در نهایت تحلیل آماری داده ها استوار بوده است. سنجش تأثیرگذاری فضاهای عمومی شهری بر میزان اجتماعی شدن و تقویت مشارکت اجتماعی زنان از جمله موارد مورد بررسی در این مقاله است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از نظر زنان اجتماع پذیربودن فضا و نظارت اجتماعی در آن بیشترین ارتباط را با میزان مطلوبیت فضای عمومی شهری دارد.
طراحى فضاى محله اى با تکیه بر رویکرد عدالت جنسیتى و چارچوب اصول اخلاقى مراقبتى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای عمومی، مکانی برای ظهور و بروز زندگی شهری و فضاهایی برای انواع فعالیتها هستند. یکی از اهداف مهم طراحی فضاهای شهری، بهبود کیفیت استفاده از فضاها برای استفادهکنندگان از طریق تجهیز محیطهای شهری است که فضایی مناسبی برای تمام گروه های سنی، شغلی و گروه های جنسیتی فراهم میآورد. این مطالعه بر عدالت جنسیتی در حضور و استفاده از فضاها تحت عنوان رویکرد مشمولیت در استفاده از فضاهای شهری تأکید دارد. این تحقیق همچنین بر تئوری «اصل اخلاقی مراقبتی» مبتنی است که تجارب استفاده زنان در فضاهای عمومی را مورد بررسی قرار میدهد. هدف این مقاله، بیان اهمیت و لزوم حضور زنان در فضاهای شهری به واسطه تعریف فعالیت ها و عملکرد های حمایتی در فضاهای عمومی است. از آنجا که فضای فعالیت زنان به لحاظ تاریخی در خانه یا در فضای نزدیک خانه بوده است، به نظر میرسد فضاهای باز محلهای، به خصوص در فرهنگ ایرانی، با زندگی روزانه و نیازهای زنان پیوند بسیار نزدیکی دارند. در انتهای مقاله فاکتورهای مؤثر بر استفاده از فضاهای کالبدی مشخص شده، و توصیه هایی به عنوان ملاحظات طراحی بهمنظور افزایش حضور زنان در فضاهای باز محلهای ارائه می شود؛ تا بدین ترتیب دستیابی به رویکرد عدالت جنسیتی در استفاده از فضا با توجه به رویکرد اصول اخلاقی مراقبتی، که مورد توجه زنان است، ممکن گردد.
بررسى پدیدار شناسانه و چیدمان فضایى قلمرو ها در محلات و واحدهاى مسکونى سنتى – تاریخى ایران، (نمونه موردى شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلسله مراتب قلمروهای اجتماعی در کالبد شهر و عناصر معماری تجلی می یابد. در فرآیند طراحی معماری و طراحی شهری شناسائی، ارزیابی و الگوپردازی از این قلمروها در ایجاد محیط پایدار اجتماعی اهمیت دارد. در این مقاله سلسله مراتب قلمرویی و تفاوت ارزش فضایی آن در ساختار محلات و معماری واحدهای مسکونی سنتی ایران مطالعه شد. در این مطالعه دو محله فهادان و تل در بافت تاریخی یزد و پنج خانه سنتی جهت مطالعه انتخاب شد. و از دو روش پدیدارشناسی و چیدمان فضا استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که الگوهای هندسی و موضع شناسی فضا در شناسایی سلسله مراتب قلمرویی مؤثر است. همچنین چگونگی تأثیر فضای عمومی و خصوصی بر همگرایی و یا واگرایی افراد در فضاهای شهری و خانه شناسایی شد. اهمیت آستانه ها به عنوان عناصر مؤثر عبور از یک قلمرو به قلمروی دیگر نیز مشخص گردید. مطالعه چیدمان فضائی، سلسله مراتب قلمروها را با دقت زیادی بصورت گرافیکی و ریاضی تحلیل نمود و ترتیب ارتباط فضاها با یکدیگر که بر منطق اجتماعی منطبق است، نیز با این روش شناسایی گردید. در این مقاله استنتاج شده که به منظور حفظ و خلق سلسله مراتب قلمرویی مطالعه ریخت شناسی استخوانبندی شهرها و محلات و عناصر معماری در فرآیند طراحی شهری و معماری الزامی است.
بازاریابى براى توسعه: رویکردى نوین در تحقق توسعه شهرى؛ نمونه موردى شهر جدید هشتگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تحقق توسعه در طرحهای توسعه شهری ایران، یکی از مهم ترین مسائل مورد توجه است. عدم جمعیت پذیری شهرهای جدید مطابق با طرح پیش بینی شده می تواند بر ناسازگاری میان گرایش های استفاده کنندگان از فضا و برنامه ریزی های صورت گرفته برای این شهرها دلالت کند. در این مطالعه، تحقق توسعه به عنوان محصول فرایند برنامه ریزی و طراحی مورد توجه قرار گرفته و با تکیه بر نگرش جدیدی به نام بازاریابی توسعه، سعی شده جنبه های نوینی در تحقق طرح های توسعه معرفی گردد. معیارهای مورد نظر در بازاریابی توسعه، در جهت انطباق هرچه بیشتر گرایش های بازار توسعه با اهداف و شاخص های پایداری ارائه شده اند. با انتخاب شهر جدید هشتگرد به عنوان نمونه موردی، که اخیراً در جذب سرمایه گذار خارجی نیز موفق بوده است، معیارها و شاخص های بازاریابی توسعه در آن مورد آزمون قرار گرفت و مشخص شد که فعالیت های انجام شده در جذب سرمایه خارجی برای این شهر بر اساس برنامه ریزی ای آگاهانه و در قالب طرح توسعه شهر جدید، صورت نگرفته است.
تحلیل نشانه شناختی خانه های تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه های تاریخی کاشان مجموعه بی نظیری از معماری تاریخی این مرز و بوم است که از جهت معماری، خصوصیات منحصربه فردی دارد. هدف این مقاله تحلیل نشانه شناختی (ساختگرا، فرهنگی و پساساختگرا) این خانه ها (عامری ها، طباطبائی ها، بروجردی ها، و عباسیان) با توجه به نشانه های فرهنگی آنها است. تمرکز اصلی این تحقیق بر باز نمود عناصر فرهنگی مانند محرمیّت، امنیت، قدرت، شأن و احترام اجتماعی در نظام نشانه ای خانه ها خواهد بود. به ویژه تحلیل این نشانه ها در پرتو تعبیر معماری «درونگرا» و «حجاب» در معماری خانه های تاریخی کاشان اهمیت ویژه ای پیدا می کند. در بخش بعدی به فرضیه ای درباره دو تقابل اصلی در این خانه ها اختصاص دارد: تقابل بیرون و درون و تقابل فرهنگ و طبیعت که هر دو از تقابل های مهم نشانه شناسی است. فرضیه ای که برای هر یک از این تقابل ها طرح خواهد شد شاید با نمونه های دیگری که تاکنون دیده ایم، تفاوت های اساسی داشته باشد. مؤلف در این بخش به چند خوانش واساز (پساساختگرا) از این خانه ها خواهد پرداخت. تصویرهای مورد استفاده در این تحقیق را نگارنده گرفته است.
معمارى در دنیاى چند جهانى تحلیل رابطه میان معمارى و بستر فرهنگى بر اساس دیدگاه تعاملى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندجهانی شدن، به شرایطی اطلاق می شود که در آن شیوه های مختلف مواجهه با موضوع جهانی شدن، در قالب نگرش منطقه گرایی و رویکرد جهانی- بومی شدن به رسمیت شناخته می شود. در چنین موقعیتی، موضوع شیوه تعامل معماری و فرهنگ، به عنوان یکی از جنبه های رابطه انسان و محیط مصنوع و با هدف ارتقاء کیفیت آن، چالشی قلمداد می گردد که بر حوزه اندیشه و به تبع آن عمل معماری سایه افکنده است. برای مواجهه کارساز با چالش مذکور، بازتعریف دو واژه فرهنگ و معماری و تبیین ساختار تعاملی آن ها در عرصه تفکرات جهانی ضروری است. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل محتوای معنایی و روش تحلیل منطقی، برخی از بسترهای مؤثر برتعاملات میان فرهنگی را با نگاهی ژرفانگر، تحلیل نماید. فرض بر این است که اگر گفتمان معمارانه، در عرصه تعاملات جهانی بر اساس فرهنگ های منطقه ای و بر اساس تبیین چهار واژه «فرهنگ»، «فناوری»، «هویت» و «مکان» گسترش یابد، روابط میان فرهنگی در سایر حوزه های علمی و هنری، با بالندگی بیشتر و مبتنی بر اهداف دست یافتنی تر، گسترش خواهند یافت.