نامه معماری و شهرسازی
نامه معماری و شهرسازی سال سوم پاییز و زمستان 1389 شماره 5 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در بحران هایی که منجر به بیخانمان شدن افراد می گردند، ضربتی بودن اقدامات و تفکرات مردسالارانه در پروژه های اسکان، باعث نادیده انگاشتن نیازها و خواسته ها و اولویت های زنان و در نتیجه افزایش آسیب پذیری آنان می گردد. در این مقاله سعی شده است تا با بهره گیری از مطالعات میدانی، موضوع اسکان انتقالی (موقت) با رویکرد جنسیتی مورد مطالعه قرار گیرد. روند کار شامل بررسی تئوری ها و ویژگی های حداقلّی اسکان موقت، شناسایی آسیب پذیری های زنان، و مفهوم سازی و استخراج ابعاد و شاخص ها و متغیرهای تأثیر گذار در مطلوبیت و نیز انتخاب گونه های اسکان انتقالی است. داده های مورد نیاز بر پایه 380 پرسشنامه در منطقه 9 شهرداری تهران گرد آوری شده اند. محدوده مطالعاتی جزو مناطق آسیب پذیر شهر در برابر زمین لرزه است که پتانسیل تعریف گونه های اسکان انتقالی را در خود دارد. هدف اصلی مقاله، شناسایی اولویت های زنان برای سکونت در گونه های اسکان انتقالی، از نظر ابعاد اجتماعی و ادراک محیطی در قالب شاخص های پایه و کارا و در نهایت شاخص ترکیبی است. در نتیجه نهایی مطالعه، مشخص شده است که در میان 4 گزینه اصلی اسکان انتقالی، اولویتِ نخستِ زنان همانا سکونت در منازل اقوام و آشنایان است، با امتیاز 89/73؛ و اولویت آخر آنان، اسکان در اردوگاه های برنامه ریزی و تجهیز شده، با امتیاز 32 (از 100 امتیاز).
بررسی تطبیقی پراکنده رویی در سه شهر میانی ایران؛ نمونه موردی: شهرهای اردبیل، سنندج، کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن بیستم در دستور کار حکومت های بسیاری از کشورها قرار گرفته است. چنین الگویی موجب شکل گیری نوعی از گسترش می شود که به دلیل عدم اختلاط کاربری ها، فقدان مرکزیت و ضعف و ناکارآمدی در دسترسی، از یک سو به اتلاف منابع و انرژی دامن می زند (مانند زمین برای ساخت وساز، و انرژی برای حمل ونقل بین نقاط)؛ و از سوی دیگر آلاینده های مختلف محیطی تولید می کند. به نظر می رسد مفهومِ پراکنده رویی، با تعاریف اغلب متکی بر منابع کشورهای غربی، در ایران در قالب الگوهای متفاوتی ظاهر بشود. هدف این مقاله اندازه گیری و تعریف مشخصه های پراکنده رویی شهری در سه شهر میانی اردبیل و کاشان و سنندج، براساس چارچوب نظری مرجح در شرایط ایران است. در این مطالعه از داده های تحت سیستم اطلاعات جغرافیایی، روش تحلیل عاملی و SPSS استفاده شده است. به نظر می رسد در الگوهای پراکنده رویی شهری در شهرهای میانی، برخلاف کشورهای توسعه یافته غربی که در آنها توسعه کم تراکم مشخصه اصلی است، فقدان مرکزیت و ضعف اختلاط کاربری عمده ترین مشخصه های تعریف این پراکنده رویی اند.
سنجش ظرفیت توسعه فضاهای بدون استفاده در مرکز شهر قزوین؛ با تأکید بر رویکرد توسعه میان افزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی افزایش روزافزون جمعیت و کالا و فعالیت ها در شهرها، راه حل های متفاوت و گاه متناقضی برای توسعه شهرها مطرح شد، که بهره گیری از این راه حل ها به شکل گیری حومه ها، حاشیه نشینی، مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها و پیامدهایی از این دست، به ویژه در اواخر قرن بیستم، دامن زد. ادامه این روند، ضمن آنکه رشد پراکنده شهرها را در اراضی و محیط زیست اطراف شان موجب شد، زمینه بازماندن نواحی مرکزی شهرهای سنتی را نیز از جریان توسعه فراهم آورد؛ اما با مطرح شدن رویکردهای جدید توسعه شهری نظیر توسعه میان افزا، نگرش توسعه پایدار و استفاده از امکانات موجود در دستور کار قرار گرفت. بنابراین سطوح میان افزا سطوحی که به رغم دارا بودن تأسیسات، تجهیزات زیرزمینی و روزمینی، و دسترسی مناسب به مراکز خدماتی شهر از جریان توسعه بازمانده و متروک و بی استفاده باقی مانده اند طی سال های اخیر به سبب پتانسیل بالایی که دارند، بیش از پیش مورد توجه دلالان و بساز و بفروش ها قرار گرفته اند. بررسی دلایل شکل گیری چنین سطوحی در مرکز شهر قزوین، نشان داد که بالاترین قابلیت توسعه، به محدوده هایی مربوط می شود که بیشترین مشکلات را از لحاظ شاخص های کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دارند و پلاک هایی که از لحاظ ضوابط و قوانین منطقه بندی شرایط مناسبی دارند، دارای بیشترین ظرفیت توسعه اند.
تدوین الگوی محله محوری در مدیریت شهری، با توجه به ویژگی های شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لزوم رویارویی با چالش های جدید شهرنشینی، موجب دگرگونی اساسی در دیدگاه های مدیریت شهری شده است. در این زمینه می توان رویکردی فراگیر را شناسایی کرد که با تأکید بیش از پیش بر سطوح پایین و ابعاد ملموس زندگی شهری، به دنبال روش هایی است که اداره فرایند توسعه را به محله ها واگذار کند. با مطالعه مبانی نظری این رویکرد، به نظر می رسد که مفهوم اجتماع محلی و دیدگاه های مشارکتی، دارایی مبنا و سرمایه اجتماعی در تبیین و تحقق آن نقش اساسی دارند. بررسی یافته ها در دو محله منتخب از شهر مشهد گویای اهمیت دو عامل عمده اجتماع محلی و مدیریت شهری در تحقق رویکرد محله محور است که در این میان مدیریت شهری به عنوان آغازگر فرایند، نقش اصلی را دارد. بر این اساس، تقویت سامانه ارتباطی و اطلاع رسانی، آموزشی شیوه های مشارکت و برگزاری گردهمایی های محله ای به وسیله مدیریت شهری و همچنین ایجاد شورا و نهاد مدیریت شهری در مقیاس محله و حرکت به سوی برنامه ریزی محله ای را می توان مهم ترین گام ها برای تحقق محله محوری در مشهد دانست. گرچه مطالعه امکان سنجی نشان از تحقق پذیری دشوار این رویکرد در مشهد دارد، اما از آنجا که بسیاری از معیارهای تعیین کننده آن در حوزه تصمیم ها و اقدامات مدیریت شهری قرار می گیرند، می توان انتظار داشت که با درک عمیق مدیریت شهری از محله محوری و عزم اراده جدی برای دستیابی به آن، زمینه تحقق این رویکرد فراهم شود.
اهداف و شاخص های تحقق پایداری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم پایداری، تأمین نیازهای امروز را بدون به مخاطره انداختن نیاز آیندگان، مورد توجه قرار می دهد. توسعه پایدار مشتمل بر چهار بعد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. در این میان بعد فرهنگی در پایداری توسعه، بعدی متأخر و در عین حال مهم است. این مقاله بر آن است تا بعد فرهنگی پایداری را به عنوان رکنی مهم از رویکرد پایداری معرفی کند و ضمن بررسی اهمیت و ضرورت های توجه به این بُعد، به تبیین شاخص های برنامه ریزی برمبنای رویکرد پایداری فرهنگی بپردازد. در عین حال برای تشریح بهتر موضوع، برنامه ریزی فرهنگی در دو نمونه کانادا و امریکا مورد بررسی دقیق و تفصیلی قرار می گیرد و در ادامه در بررسی ای تطبیقی، برنامه ریزی فرهنگی در شهر تهران بررسی می شود. نتایج بررسی ها نشان از آن دارند که محورها و اهداف مورد توجه در برنامه ریزی فرهنگی در نمونه های کانادا و امریکا با تأکید بر تحقق اهداف پایداری فرهنگی است. از آنجا که اهتمام به فرهنگ از مکان محور ترین ابعاد برنامه ریزی است، اهمیت توجه به آن در برنامه ریزی فرهنگی شهر تهران نیز با هدفِ رسیدن به پایداری فرهنگی احساس می شود. در این زمینه ضروری است که شهرداری تهران، به عنوان نهادی اجرایی، رویکرد و شاخص های مورد توجه در تحقق پایداری فرهنگی را با نگرشی جهانی و در چارچوبی محلی مورد توجه قرار دهد.
اصول طراحی فضاهای باز شهری در عصر جهانی شدن؛ مطالعه موردی: مرکز تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای باز شهری و جریان جهانی شدن دارای تعامل یا رابطه ای دوسویه اند. از یک سو جریان جهانی شدن در گستره تأثیرگذاری اش بر شهرها، به تدریج تأثیرات خود را بر فرم و فعالیت فضاهای باز شهری نمایان می سازد، و از سویی دیگر فضاهای شهری به شهرها (و حتی کشورها) در دستیابی به جایگاه مناسب در عصر جهانی شدن و ارائه تصویر معتبر بین المللی و فراهم آوردن فضای مناسب برای ارتقای رقابت پذیری شهری یاری می رسانند. پژوهش حاضر نشان می دهد که تهران به عنوان شهری غیرجهانی، نمی تواند از الزامات رقابت پذیری در عصر جهانی شدن و ارتقای تصویر جهانی خود چشم پوشد؛ به همین منظور، فضاهای باز شهری مرکز تاریخی تهران اهمیتی ویژه دارند. بر همین اساس با استفاده از روش های مختلف تحقیق و به ویژه روش های تفسیری و تحلیلی، شناخت و تحلیل، پیش بینی و تجویز (ارائه طرح و برنامه)، اصول هفت گانه طراحی فضاهای باز شهری مرکز تاریخی تهران در عصر جهانی شدن، شامل مواردی که در پی می آیند، ارائه شده اند: 1- بهبود تصویر جهانی از شهر تهران و تقویت جریان گردشگری محلی، ملی و فراملی؛ 2- اطلاع رسانی و دسترسی به اطلاعات؛ 3- کارایی در مقیاس محلی؛ 4- تداوم هویتی، خوانایی و معنا؛ 5- سرزندگی و غنای حسی؛ 6- ایمنی و امنیت؛ و 7- خاطره انگیزی و نقش انگیزی.
کاربرد روش تحقیق کیفی برای فهم ابعاد عاطفی مکان (نمونه موردی: فضای زیرزمینی شوادان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ابعاد عاطفی مکان در فضای زیرزمینی شوادان که در فصول گرم سال در خانه های شهر دزفول استفاده می شود می پردازد. موضوع این تحقیق، عدم پاسخگویی به برخی از نیازهای روحی و آسایشی مردم در معماری امروز است. در معماری گذشته ایران، مکان های فراوانی یافت می شدند که می توانستند آثار روحی مثبتی را برای مردم در خود داشته باشند. اما اینکه چه تجربه ای تعامل بین مردم و مکان سکونت و استقرارشان را تعریف می کند، و این تجربه چگونه و در چه ابعادی از احساس و عاطفه رخ می نماید، تاکنون در ایران بررسی نشده است. هدف این تحقیق نیز دستیابی به چنین ابعادی از تجربه حضور مردم در شوادان هاست. فهم تجربه مردم در کشف ابعاد عاطفی مکان، برآمده از نگرش پدیدارشناسانه به مکان است. لذا روش تحقیق انتخابی، پدیدارشناختی است. اما اهمیت شوادان به عنوان نمونه مکانی این تحقیق، نخست به خاطر نوع معماری متمایز آن است که در مقایسه با ساختارهای متداول، طبیعتی بکر را در خانه های دزفولی فراهم آورده است. دلیل دوم انتخاب شوادان، تداوم زندگی در آن دسته از خانه های دزفولی است که گاه از فضای زیرزمینی آنها استفاده می شود. این تحقیق با مصاحبه نیمه ساختاری از 20 نفر، بر پایه تعامل مردم و مکان شوادان، به نتایجی از کشف معانی ای چون انقطاع، آرامش، تنش زدایی، فراغت ذهن و تفکر رسیده است. معانی به دست آمده، مفهوم مکان شوادان را از بعد عاطفی نشان می دهند.
بررسی تطبیقی آثار معماری اسلامی: از برج قابوس بن وشمگیر در ایران، تا برج های دوقلوی پترناس (KLCC)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سیر تحول آثار معماری و بناهای برجسته در هزاره گذشته در نقاط گوناگون جهان اسلام بیانگر توان توسعه فراوان و امیدوارکننده معماری اسلامی در دنیاست. در مقاله حاضر، نخست برج قابوس بن وشمگیر (قرن 10 م.) واقع در گنبد کاووس استان گلستان، منار جام (1194 م.) در ولایت غور افغانستان و آرامگاه علی آباد در نزدیکی شهر کاشمر استان خراسان رضوی (قرن 13 م.) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. نگارندگان در این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی، تحلیلی، مقایسه ای و تطبیقی و با استفاده از شواهدی که از نتیجه بررسی سیر تحول بناهای مذکور به دست آمد، به این نتیجه رسیدند که: معماری برج های دوقلوی مالزی نخست از منار قطب در طراحی بدنه سود جسته است. همچنین، در طراحی بدنه منار قطب از منار جام، برج قابوس بن وشمگیر و آرامگاه علی آباد اقتباس شده است. شکل کلی پلان و نحوه طراحی بدنه برج های مذکور تأثیر این سیر تحول را در شکل و فرم بدنه برج های دوقلو به خوبی نشان می دهد. به طور کلی این مقاله نشان می دهد که طراحی نمای برج های دوقلوی مالزی قبلاً در ایران و سپس در هندوستان انجام شده است.
بازخوانی صورت کاخ هشت بهشت اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی همزبانی و همدلی با معماری کاخ هشت بهشت و توجه و تذکر به حقیقت زندگی در آن است، و در نتیجه به دنبال تاریخ نگاری و تجزیه و تحلیل معماری آن، بر روی میز نقد هنری و محدود به علوم محض و برداشت های ذهنی و بدون استناد نیست. هم سو با روش تحقیق کیفی مقاله، حضور و تأثیرگذاری عوامل و حقایق مرتبط با وجه شاعرانه و هنری این اثر، بیش از وجه کالبدیِ ملموس و ساختاری آن در نظر گرفته شده است. این رویکرد، پرداختن به صورت و ایده و نیز ارزش های این بنا را اجتناب ناپذیر کرده است. براساس یافته های این تحقیق، رمز ضمن بیان پیوستگی اجزای بنا، آنها را به «صورتی» ورای قالب مادی «شکل» کاخ سوق می دهد. صورت نیز بدان گونه که رموز آب، نور، زمان، ماده و مرکز، در شکل معماری این بنا، شدّت تجربه ای خوب و ماندگار را تحقق بخشیده اند بررسی شده است. از این طریق، چه بسا بتوان ضمن تذکر آنها، در اقتباس از معماری های باارزش گذشته، خود را محدود به ویژگی های شکلی آنها نکرد و صورت و لایه های متعالی تر و تأثیربخش تر را برای معماری امروز کشور مورد توجه قرار داد.