مقالات
حوزه های تخصصی:
سیستم های برنامه ریزی شهری در معرض عدم قطعیت ها و پیشایندهایی قراردارند که می توانند موجب اختلال در کارکردهای آنها شوند. برای رویارویی با این چالش در تفکر راهبردی «رهیافت پیشایندی» مبتنی بر اصل «تطابق با شرایط ویژه مورد برنامه ریزی» تدبیر شده است. در بزرگ شهر تهران افزون بر پیشایندهای ذاتی، پیچیدگی فرایندهای تصمیم گیری ناشی از تمرکز تصمیم گیری بخش عمومی، تمرکز سرمایه گذاری و فعالیت های اقتصادی در کشور و وجود عوامل تصمیم گیری و سیاست گذاری چندگانه نیز همچون عوامل تشدیدکننده اثرات پیشایندهای ذاتی عمل می کنند. پژوهش این مقاله پرسشی دوگانه را پیش می کشد: نخست اینکه آیا عوامل سیاست گذار و اجراکننده سیاست های شهری در برنامه ریزی برای بزرگ شهر تهران از پیشایندهای موجود و نیز ضرورت به کارگیری رهیافت پیشایندی در سازوکار برنامه ریزی که در پی یکپارچگی است برای این شهر آگاه هستند و دوم اینکه چگونه می توان به ردیابی وجود چنین آگاهی و چگونگی رویارویی عوامل سیاست گذار و اجراکننده سیاست های شهری در این بزرگ شهر با پیشایندهای شناخته شده و یا ناشناخته پرداخت. در این مقاله از روش «بازبینی سیستماتیک» برای توصیف-تحلیلی چارچوب های نظری مربوط به رهیافت پیشایندی و از روش «تحلیل کیفی-استنتاجی محتوای متون» برای آزمون به کارگیری رهیافت پیشایندی در برنامه ریزی یکپارچه برای بزرگ شهر تهران استفاده شده است تا بتوان فرصت های پیش رو در استفاده از رهیافت پیشایندی را برای ارتقای کارکرد سازوکار جاری برنامه ریزی و آماده سازی مسیر استقرار سازوکاری بازسازماندهی شده به منظور راه اندازی برنامه ریزی مبتنی بر اصول یکپارچگی برای بزرگ شهر تهران و نیز بازدارنده های موجود احتمالی در به کارگیری رهیافت پیشایندی در این در مسیر را ردیابی کرد.
محیط برنامه ریزی مشارکتی؛ ارائه مدل مفهومی برای تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتایج مثبت پیوستن شهروندان به فرایند برنامه ریزی انکارناپذیر است. در سال های اخیر موضوع مشارکت شهروندان در برنامه ریزی در اغلب کشورها بسیار مورد توجه قرار گرفته و سعی شده است امکان مشارکت عمومی در سطوح گوناگون برنامه ریزی و تصمیم سازی فراهم شود. اما زمانی که تلاش می شود مفهومی که به تدریج و هماهنگ با ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورهای توسعه یافته شکل گرفته است، در کشورهای در حال توسعه و بدون توجه به ویژگی های محیط های برنامه ریزی این جوامع - به همراه انبوهی از مسائل و مشکلات نظیر فقر، شهرنشینی سریع، ناکارآمدی در ارائه خدمات و ضعف های زیرساختی و نهادی و جز آن – به کار گرفته شود، موفقیت های قابل توجهی حاصل نمی شود. امکان مشارکت در ساختار چنین محیط های به تعبیر کانلی 1 دشوار، مستلزم اصلاح رویه ها و ساختارهای موجود است که راهکاری بلندمدت محسوب می شود و یا اینکه با تکیه بر نقش کلیدی برنامه ریزان، استفاده حداکثری از ظرفیت های مشارکت شهروندان در ساختارها و رویه های کنونی امکان پذیر شود. هدف این تحقیق ارائه مدل مفهومی برای تحلیل عوامل مؤثر بر برنامه ریزی مشارکتی در محیط برنامه ریزی است. مدل پیشنهادی دربرگیرنده ساختارهای رسمی و غیررسمی در دو عرصه محیط بیرونی برنامه ریزی شامل حکومت و مشارکت کنندگان و سه عرصه محیط درونی برنامه ریزی شامل برنامه ریزان و نهادهای برنامه ریزی، قوانین و مقررات و ابزارها و رویه ها است. عرصه ششم تحلیل در مدل پیشنهادی دربرگیرنده تغییر و تحولات بیرونی است.
ارزیابی تأثیر مقیاس مکانی بر دلبستگی ساکنین به مکان در محلات مرکزی (شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به مسئله تضعیف ارتباط ساکنین با مکان های سکونتی، مقاله حاضر در تلاش است به اهداف تحقیق یعنی یافتن ارتباط میزان دلبستگی ساکنین و ابعاد آن با سه مقیاس مکانی (خانه، محله و شهر)، شناخت تصویر ذهنی ساکنین و یافتن ارتباط آن با دلبستگی مکانی بپردازد. بنابراین تحقیق حاضر با فرض دلبستگی کمتر ساکنین به محله تاریخی به دو روش کیفی و کمّی شامل ترسیم نقشه شناختی و توزیع پرسش نامه در میان ساکنین محله تاریخی سرخاب شهر تبریز انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که ارتباط بین میزان دلبستگی و مقیاس مکان به شکل منحنی U (دلبستگی به محله، کمترین) است. با افزایش مقیاس مکان، میزان تصویر ذهنی ساکنین کاهش می یابد، در مقیاس محله، نشانه و در مقیاس شهر، گره نقش مؤثرتری در خوانایی ساکنین از محله و شهر دارد و ارتباط خطی مستقیمی بین تصویر ذهنی و میزان دلبستگی به محله وجود دارد. بنابراین نتایج آزمون برای ارتقای دلبستگی به محله تاریخی، توجه بیشتر بر بعد عاطفی (عوامل کالبدی) و بعد شناختی دلبستگی به محله، تأکید بیشتر بر تقویت مؤلفه های نشانه و مسیر در محله، و از طرف دیگر اقدامات بهسازی مرکز محله را برای ارتقای مشارکت و روابط اجتماعی ساکنین از سوی مسئولین و برنامه ریزان شهری می طلبد.
نقش و تأثیر عناصر طراحی در کیفیت آسایش حرارتی فضاهای باز شهری بررسی موردی: طراحی پیاده راه طمقاچی ها در کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیچیدگی مباحث مرتبط با آسایش حرارتی که از یک سو با اقلیم به عنوان پدیده ای ناپایدار و از سوی دیگر با انسان مرتبط است، در کنار کمبود مبانی مدون در این زمینه موجب دشواری تشخیص و تأمین نیازهای اقلیمی یک سایت مشخص برای طراحان شهری و عدم توجه کافی به این بخش از عوامل سازنده کیفیت در طرح های اجرایی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیرگذاری عناصر الحاقی نما، سایبان، پوشش و سطوح آب به عنوان پرکاربردترین ابزار طراحی مؤثر بر کیفیت آسایش حرارتی عابرین پیاده در نواحی گرم و خشک تهیه شده است. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده است. روش این پژوهش بر تحلیل مقایسه ای گزینه های پیشنهادی از طریق کاربرد تکنیک شبیه سازی رایانه ای (نرم افزار ENVI-met) کیفیت آسایش حرارتی در یک معبر نمونه در شهر کاشان استوار است. شاخص مورد استفاده در ارزیابی کیفیت آسایش حرارتی در این پژوهش شاخص PMV به عنوان یکی از جامع ترین روش های تخمین آسایش حرارتی است. در انتها پس از تحلیل وضع موجود معبر سه گزینه طراحی با استفاده از ابزارهای متداول طراحی اقلیمی طراحی شده و میزان تأثیرگذاری هریک از این عناصر با استفاده از مدل سازی مورد ارزیابی قرار گرفته است. درمجموع نتایج پژوهش تأثیرگذاری قابل توجه ایجاد سایه را نسبت به سایر روش ها در مقیاس اقلیم خرد شهری نشان داده است.
نظام آوایی- ادراکی آب در فضای باغ ایران؛ بررسی موردی: باغ فین و شازده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت فضایی شکننده و میرای باغ های تاریخی از یک سو و اهمیت «میراث غیرمادی» و زیبایی شناسانه باغ های رسمی ایرانی که در متون ادبی به وفور به توصیف آن پرداخته شده از سوی دیگر، این ضرورت را ایجاب می کند که علاوه بر مطالعات انجام شده در زمینه های کالبدی و مورفولوژی، ثبت اتمسفر منحصر به فرد آنها در مطالعات علمی جایگاه ویژه ای پیدا کند. این مقاله با پرداختن به یکی از اجزای منظرساز باغ ایرانی یعنی آب به تبیین جایگاه کیفی آن در حوزه ادراکی می پردازد و این فرضیه را دنبال می کند که با وجود فقر محیطی در پهنه بیابانیِ بستر باغ های رسمی ایران، نوع به کارگیری کمیت حداقل آب در کنار سایر اجزای باغ به غنای ادراکی و به طور مشخص در این مقاله ادراک شنوایی منجر شده است. به همین منظور روش تحقیقی مشتمل بر سه مرحله (1) مشاهده و ثبت صدای آب، (2) بررسی توصیفات مبتنی بر حافظه ادراکی و (3) بررسی کیفیت ادراک پیاده از صوت آب در دو باغ مطالعه شده - فین و شازده - اتخاذ گردیده است. نتایج تحقیق به صورت استقرایی به استخراج قابلیت های صوتی آب در ساختار فضایی باغ به انضمام لیستی از افکت های صوتی منتج از آن برای استفاده در حوزه منظر و معماری می پردازد.
بهره گیری از تکنولوژی تشخیص چهره در خلق معماری هوشمند احساسگرا: رهیافتی در بازشناسی احساسات کاربران در ادراک بصری نمای ساختمان هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساسات بخش عمده ای از وجود انسان و تعاملات اجتماعی او را تشکیل می دهد، بنابراین یافتن وجوه گوناگون و بازشناسی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از اهداف معماری هوشمند احساس گرا طراحی فضاهایی است که در آنها قابلیت تأثیرگذاری بر حالات روان شناختی و احساسی افراد وجود داشته باشد. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال برقراری ارتباط میان انسان و فضای معماری و بررسی نقش تکنولوژی های پیشرفته جهت برقراری تعادلی منطقی میان این دو حوزه است. بدین منظور جهت بررسی کاربردی موضوع، حالات احساسی 44 نمونه (22 مرد و 22 زن) با میانگین سنی 18-28 سال در هنگام رویارویی با هندسه و تناسبات گوناگون یک نمای هوشمند ثبت شد و 5 حالت احساسی آنان طبق نمودار برانگیختگی-جاذبه و با استفاده از سه روش پرسش نامه، ضبط تصاویر ویدئویی و پردازش تصویر حالات چهره مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که می توان دسته های احساسی مشخصی را برای افراد در هنگام مشاهده نماهای گوناگون تعریف نمود. همچنین در بررسی انجام گرفته جهت بازشناسی احساسات مشخص شد که در 65 % موارد میان بازشناسی احساسی صورت گرفته به روش پرسش نامه و آنالیز تصاویر چهره به کمک نرم افزار هم خوانی وجود دارد. در انتها الگویی جهت تغییر نما به شکل هوشمند و متناسب با اشخاصی که از نما بازدید می کنند ارائه گردید.
جایگاه و شأن اجتماعی معمار (مهندس) در دوران ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در حوزه تاریخ نگاری معماری ایران که از اقبال و توجه کمتری برای پژوهش برخوردار بوده است، جایگاه اجتماعی معماران و مهندسان در برهه های مختلف تاریخ است. مطالعه و جست وجوی پاسخی برای این پرسش که در حلقه ساخت وساز یک اثر معماری که عوامل ذی نفع و ذی نفوذ زیادی در آن دخیل است، نقش معمار و بانی و حامی در آن تا چه حد بوده است در تدوین و نوشتن تاریخ معماری ایران می تواند ابعاد نو و کمتر دیده شده ای را برای پژوهشگران این حوزه به همراه داشته باشد. این مقاله قصد دارد تا با بررسی جایگاه اجتماعی معماران و صنف ایشان و طبقه های حامی و بانی معماری در دو دوره ایلخانی و تیموری، به نقش و جایگاه هر یک از مؤلفه های معمار و بانی و حامی در مسیر آثار معماری بپردازد. نتایج حاصل از این تحقیق از وجود چهار گروه معمار با مراتب متفاوت اجتماعی و به تبع آن اختیارات متفاوت در اجرای بناها حکایت دارد و همچنین طیف گسترده ای از حامیان و بانیان خاص و عام، از جمله دیوان های دولتی تا طبقات اشرف، لشکری و سادات و شیوخ را برای این دوران نشان می دهد. این مقاله از گونه پژوهش های تاریخی است که با شیوه مطالعات کتابخانه ای به بررسی و تحلیل و استخراج اطلاعات متون می پردازد.
تأملی برترجمه مفاهیم و اصطلاحات علمی- فرهنگی بازنگری دو مفهوم مربوط به مرمت ابنیه در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی با توجه به یک نظریه فلسفه زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتقال مفاهیم اصلی هر علمی - که در حوزه فرهنگی خاصی پدید آمده - به سایر حوزه های فرهنگی به صورتی که در این انتقال تغییر معنایی صورت نگیرد، از معضلات ترجمه های علمی است. این مقاله ضمن بررسی این مسئله و توجه به آنچه که حوزه های فرهنگی را نسبت به هم متفاوت می نماید، می کوشد این بحث را در حوزه «دانش حفاظت ابنیه» بررسی کند و چند واژه ترجمه شده به فارسی را در حوزه این دانش مورد توجه قرار دهد. مقاله با رجوع به حوزه فرهنگ اسلامی توضیح می دهد که هر واژه باید ابتدا در بستر فرهنگی مبدأ خود شناخته شود و سپس با شناخت بستر فرهنگی مقصد و کاربرد آن که اغلب در ادبیات هر حوزه فرهنگی ظاهر می شود، واژه متناسب جستجو شود. آنگاه با این مقدمه دو واژه بسیار پرکاربرد restoration و repair در حوزه دانش مرمت ابنیه تجزیه و تحلیل شده و در نهایت، واژه «تعمیر» بجای واژه «مرمت» صحیح تر دانسته شده است؛ چون واژه «مرمت» ناظر به شأن «شیئی» (کالبدی) ابنیه است و حال آنکه واژه «تعمیر» هر دو شأن «شیئی» (کالبدی) و «غیرشیئی» (انفسی) را دربر می گیرد و از این لحاظ با مبانی فرهنگی مقصد همخوان تر است. لذا توصیه می شود که در توضیح و تفسیر آنها، این ملاحظات و تأکید بر انعکاس فرهنگی مفاهیم در فرهنگ مقصد مورد اشاره قرار گیرد و حتی الامکان رعایت شود.
تحلیل اثر هندسه دیوار سایه انداز در شکل گیری یخچال های جنوب شرقی ایران؛ بررسی موردی: استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عناصر معماری همواره در جهت آسایش انسان طراحی می شده اند. یکی از این عناصر یخچال ها هستند که در آنها برای فصل های گرم سال یخ تهیه می شده است. هندسه از عوامل تأثیرگذار در طراحی عناصر معماری است. با شناخت فرم های گوناگون اجزای یخچال های هر منطقه ازجمله استان کرمان و گونه بندی آنها، توانمندی معماران در آشنایی با رموز هندسی به کاررفته در آنها آشکار خواهد شد. هندسه به طور مستقیم در شکل و فرم دیوار سایه انداز و درنهایت در فرم نهایی یخچال های استان کرمان نقش مؤثری دارد. بر اساس بررسی های انجام شده، تاکنون کمتر پژوهشی را می توان یافت که به بررسی ویژگی های عناصر یخچال های استان کرمان به خصوص دیوار سایه انداز پرداخته باشد. لذا این پژوهش برای نخستین بار به بررسی فرم و شکل این عناصر می پردازد و درصدد شناخت و آشکار ساختن تسلط و دانش معمار ایرانی در نحوه ایجاد فرم دیوار سایه انداز یخچال ها است. روش داده اندوزی کتابخانه ای-میدانی و روش تحقیق پژوهش تحلیلی-توصیفی است. با بررسی های انجام شده آشکار شد فرم دیوار سایه انداز متأثر از ایستایی، عوامل جغرافیایی و محل قرار گرفتن گنبد در پلان است. چینش گنبد و دیوار سایه انداز بر اساس زاویه تابش خورشید منطقه صورت گرفته است که این چینش خود بر محل قرارگیری ورودی ها اثرگذار است. نوع اتصال دیوار سایه انداز به گنبد با توجه به محل قرارگیری اجزای فرعی در پلان یخچال ها متفاوت بوده است. به طورکلی می توان گفت هندسه بر شکل گیری فرم کالبد یخچال ها تأثیرگذار است.