محمد نیک پیما

محمد نیک پیما

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

پریش خوانی شهری؛ مفهومی نو در ادراک و خوانایی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 187 تعداد دانلود : 395
پریش خوانی شهری مفهومی نوین برای بازگشت به ذهن انسان در فرایند طراحی شهر است. این مفهوم به عنوان یک پدیده ذهنی، عمدتاً وجه معنایی- اجتماعی داشته و در الگوهای رفتاری شهروندان تجلی می یابد. پریش خوانی شهری نوعی اختلال ادراکی- رفتاری در تعامل با محیط است؛ مقولاتی مثل آموزش، فقر، سرمایه اجتماعی، تحولات ارزشی، جامعه پذیری، قانون گرایی، تعلق خاطر، بی تفاوتی و ازخودبیگانگی، در کنار مؤلفه های کالبدی و نشانه- معناشناختی شهر، بر مقوله پریش خوانی شهری اثرگذار است. هدف این پژوهش معرفی پریش خوانی شهری به عنوان یک مفهوم جدید، طی کاوش روی علل بی اعتنایی مردم به پیام های شهر است. پژوهش حاضر بر اساس روش ترکیبی و از گونه تحقیقات ترکیبیِ «متوالی- تبیینی» است. ترکیب دو روش کمی و کیفی در مرحله تفسیر وقوع یافته است. مطالعات روی نمونه منتخب از ساکنان تهران انجام شده و رهیافت پژوهش بر روان شناسی اجتماعی استوار است. شهر امروزی پدیده ای مبهم است که ارتباط ساکنان شهر با آن، از قواعد کهن تبعیت نمی کند. اداره چنین شهری با رویکردهای غیرسیستماتیک و ساده انگارانه، ممکن نیست و زندگی در آن، بدون خوانش درست از ماهیت آن، دشوار خواهد بود. این پژوهش علل ناخوانایی شهر را نه الزاماً در محیط کالبدی، بلکه در ذهن و رفتار شهروندان جستجو کرده است؛ خروجی این مطالعه معرفی مفهومی نو تحت عنوان «پریش خوانی شهری» است.
۲.

فضای زبان؛ (زبان به مثابه عاملی تعیین کننده در تعریف و ادراک فضا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: «فضا» «زبان» «هرمنوتیک» «شهر» «فضایِ زبان»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 49 تعداد دانلود : 927
بیان مسئله: زبان محور بودن مفهوم فضا، کاربرد و ادراک آن را به عنوان یک مفهوم کلیدی در شهرسازی و معماری، گاهی با کژفهمی همراه کرده است. پیوند بین دو مضمون فضا و زبان آن ها را به عنوان مفاهیم بنیادین در شناخت و تفسیر شهرها تبدیل کرده و ادراک یکی بدون دیگری ممکن نیست. نقد گفتمان مسلط در باب فضا، در رشته هایی چون شهرسازی که فضا را عموماً به عنوان یک مفهوم فیزیکی مورد استفاده قرار داده اند، و همچنین مطالعه پدیدارشناسانه دو مفهوم مورد اشاره می تواند به تبیین کاربردی مفهوم فضا کمک نماید. هدف: مقاله حاضر با هدف ریشه یابی زمینه های ادراک در نظریات مختلف فضا و همچنین تعریف زبان به عنوان اصلی ترین عامل در فرایند ادراک و تجربه فضا، تدوین شده است. همچنین بررسی و نقد ارتباط متقابل بین فضا و زبان از اهداف این مقاله است. روش: مطالعات انجام شده مبتنی بر ساختاری مرکب از دو روش «تحلیل انتقادی گفتمان» و «پدیدارشناسانه هرمنوتیک» است. یافته ها: به نظر می رسد ساختار جدایی ناپذیر دو مفهوم فضا و زبان، پیدایش و کاربرد نومفهمومی تحت عنوان «فضای زبان» را ایجاب می کند؛ این مفهوم فضا و تفاسیر مختلف تبیین شده درباره آن را که حاصل تجربه زیسته آدمیان در سکونتگاه های انسانی مختلف و به خصوص شهرها است، اکیداً وابسته به زبان و اندیشه، فرهنگ، هویت، سبک زندگی، معانی، نشانه شناسی و مراودات رایج در زبان های مختلف دانسته و ریشه تفاوت در ادراک فضا را ناشی از همین تفاوت های زبانی می داند. نتیجه: تعریف سنتی فضا به عنوان مجموعه ای از عناصر فیزیکی که به شکلی خاص در کنار هم استقرار یافته اند با ماهیت فضای زیست تناسبی ندارد. فضا شبکه ای پیچیده از عناصر فیزیکی و عوامل غیرمادی است. زبان به عنوان عامل و حامل تفکر، و به نمایش گذارنده جهان، تنها وسیله ای است که می تواند فضای واقعی را وانمود نماید؛ لذا زبان ابزارِ درک فضا نیست، بلکه خود فضاست.
۳.

بازاندیشی در چالش مفهومی بین «برنامه» و «طرح» در گفتم ان توس عه شهری ایران: از آموزش تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه طرح سازمان برنامه جهانی سازی اصل چهار ترومن گفتمان توسعه شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 974 تعداد دانلود : 735
بیان مسئله: استفاده از مهارت های تخصصی- دانشگاهی در عرصه حرفه، همواره از مهم ترین دغدغه های دولت ها بوده است که علاوه بر ایجاد پیوند بین دو حوزه دانشگاه و حرفه، برای هرکدام از آن ها به نحوی جهت دهی و معنابخشی می کند. این مقوله برای برخی شاخه های تخصصی مثل دانش شهرسازی، که با زندگی و نیازهای فردی- اجتماعی روزمره شهروندان ارتباطی ملموس و همه جانبه دارد، از حساسیت بالاتری برخوردار است. اما اختلالاتی در گفتمان معاصر شهرسازی ایران وجود دارد که ریشه های آن به سال های ابتدایی پیدایش این شاخه از دانش، تقریباً هم زمان با تأسیس سازمان برنامه (1327 شمسی) بازمی گردد. ازجمله تناقضات موجود در این گفتمان که موجب نابسامانی های فراوان در امر توسعه شهری شده است، تناقض و کج فهمی نسبت به دو پارادایم مفهومی- عملیاتی غالب «برنامه» و «طرح» بوده است. هدف: مقاله حاضر با هدف جستجوی ریشه های ناکارآمدیِ پرتناقض بین برنامه و طرح و یافتن راهکارهایی برای برون رفت از این شرایط تدوین شده است. روش: در فرایند پژوهش ضمن طرح پرسش هایی مفهومی در آغاز، با استفاده از روش تحلیل گفتمان و بر اساس شواهد و تجربیات موجود در عرصه شهرسازی کشور، با تمرکز بر طرح های جامع شهری و ضمن بررسی بازتاب آموزش های دانشگاهی در این فرایند، به تحلیل و ارزیابیِ انتقادی آن پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش در 10 محور مجزا عوامل مؤثر بر فرایند شهرسازی کشور را شناسایی کرده و آن ها را در انطباق با محیط آموزش دانشگاهی این رشته، مورد نقد و بررسی قرار داده است. این محورها در حقیقت به عنوان دریچه هایی برای پاسخ به پرسش های مطرح شده در ابتدای مسیر تحقیق، دسته بندی و ارائه شده اند. نتیجه: عمده انتقادات مطرح شده در حوزه کاستی های گفتمان شهرسازی ایران، ناشی از عدم رعایت سلسله مراتب «برنامه» و «طرح» است. تأکید بر تهیه طرح های جامع برای رفع همه مشکلات شهرها، بر شدت تناقضات موجود افزوده است.
۴.

موانع مشارکت در طرحهای شهری از منظر الگوهای رفتاری شهروندان در محله بلاغی قزوین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مشارکت شهروندان موانع مشارکت الگوهای رفتاری برنامه ریزی محله ای قزوین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 850 تعداد دانلود : 582
مقدمه: دستاوردهای مورد انتظار از برنامه ریزی شهری در ایران، با وجود سابقه طولانی آن، تحقق نیافته و بازتاب رفاهی آن در زندگی شهروندان مشهود نیست؛ حتی جدیدترین روش های برنامه ریزی شهری که اغلب بر الگوهای مشارکتی نیز مبتنی هستند، پاسخگوی نیاز شهروندان نبوده است. تحقق نیافتن این برنامه ها متأثر از عوامل متعددی است که مشارکت گریزیِ ناشی از الگوهای رفتاری شهروندان، ازجمله موانع مهمِ آن تلقی می شود. هدف پژوهش، شناسایی موانع اجتماعی- رفتاری عدم استقبال ساکنان شهرها از رویکردهای مشارکتی، با تأکید بر محله تاریخی بُلاغی قزوین است. روش: پارادایم این پژوهش تفسیرگرایی است؛ این گونه از شناخت شناسی نیازمند فنون «کیفی» در فرایند پژوهش است تا مفاهیم موردبررسی که عمدتا ماهیت ذهنی دارند، به نحو مناسب تری موردسنجش قرار گیرند؛ لذا تکنیک مورداستفاده در گردآوری داده ها از طریق «مصاحبه عمیق» با 20 نفر از ساکنان محله بلاغی قزوین بوده است. یافته ها: این پژوهش منجر به تولید فهرستی شامل حدوداً 70 مانع در مسیر مشارکت در یک دسته بندی 14 گانه، برخاسته از الگوهای رفتاری شهروندان با ریشه های عمدتاً فرهنگی-تاریخی شده است. همچنین در یک بررسی تطبیقی، مشخص شد که استفاده از الگوی برنامه ریزی محله ای دارایی محور در پروژه محله یاری ایران (میا)، به شرط فراهم کردن زیرساخت ها، می تواند حدود 35 تا 40 درصد از موانع مشارکت ناشی از الگوهای رفتاری ساکنان محله بلاغی را حذف کند. بحث: بازنگری و مناسب سازی فرایند برنامه ریزی مشارکت مبنا، از طریق ارتقای شناخت نسبت به وضعیت موجود جامعه شهری ایران و با در نظر داشتن الگوهای رفتاری شهروندان امری ضروری است؛ رفتارهایی که عمدتا ماهیت واکنشی دارد و در ساختاری پیچیده و آمیخته با سیاست های حاکمیت، نیازمند ریشه یابی و تدوین الگوهای برنامه ریزی مناسب است. تجربه نشان داده است که استفاده از مدل های مشارکت مبنا به تقلید از جوامع غربی، نمی تواند پاسخگوی امر مشارکت در برنامه های توسعه شهری ایران باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان