پژوهش های انسان شناسی ایران
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره 7 پاییز و زمستان 1396 شماره 2 (پیاپی 14) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله توصیف اهمیت متن های شنیداری، روایت ها و مجموعه های تاریخ شفاهی در تحلیل های تاریخ اقتصادی ایران است که با تکیه بر روایت های شفاهی موجود در مباحث اقتصادی نشان می دهد تا چه اندازه این روایت ها می توانند برخی موضوعات مبهم اقتصادی را در تاریخ اقتصادی ایران روشن کنند. روایت های صنعتگران، تجار، تکنو کرات ها و کارآفرینان نه تنها به بیان مسائل و موضوعات جدیدی برای تحقیق بیشتر پرداخته اند، بلکه روایت های جدید تحلیل موضوعاتی که پرونده شان بسته شده را باز کرده ا ند. به علاوه چون توصیف و تحلیل تاریخ اقتصادی می تواند از شرح تحولات اجتماعی و سیاسی سود ببرد سایر مجموعه ها و روایت های شفاهی نیز به غنی کردن این گونه تحلیل ها کمک کرده اند. این مقاله از میان موضوعاتی که روایت های موجود به تحلیل عمیق آن در تاریخ اقتصادی ایران کمک کرده اند به روشن شدن نقش و ویژگی های بنگاه های خانوادگی در ایران و جایگاه کنش های غیراقتصادی کنشگران و فعالان اقتصادی، اعم از تجار و صاحبان صنایع، در فعالیت های بیشینه ساز آن ها پرداخته است. روایت ها نشان می دهند بنگاه های خانوادگی به علل و دلایل مختلف از جمله توجه به حفظ پیوندهای خانوادگی بیش از یافتن راه هایی برای گسترش فعالیت های اقتصادی و بیشینه ساز، اعتماد به اعضای عضو بیش از اعضای غیرعضو و گسترش اعضای خانواده، به نسل دوم منتقل می شوند. همچنین این مقاله بر اساس برخی روایت های شفاهی نشان داده است که کنش های خیرخواهانه و مسئولانه اجتماعی در کنار فعالیت های منفعت جویانه آن ها گسترش یافته است.
نقش گروه های اجتماعی-فرهنگی در شکل گیری کوی های مسکونی دوره پهلوی دوم در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت، کمبود زمین و شیوه های معماری نوین، طراحان را به ساخت مجتمع های مسکونی سوق داد. در ایران ساخت کوی های مسکونی برای اقشار مختلف اجتماع از دوره ی پهلوی دوم آغاز شد. رابطه بین بنیان های اجتماعی و فرهنگی قشر ساکن در مجتمع های مسکونی و معماری مسکن از مسائل اساسی است که عدم توجه به آن می تواند فعالیت های ساکنان را مختل نماید. هدف پژوهش بررسی نقش گروه های اجتماعی-فرهنگی در چگونگی شک ل گیری کوی های مسکونی دوره پهلوی دوم در تهران است. گروه های اجتماعی- فرهنگی در شکل گیری فضاهای شهری و به تبع آن معماری نقش داشته اند. این پژوهش چگونگی این تأثیرگذاری را به روش تاریخی-تفسیری تحلیل می کند. منابع اطلاعاتی، مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بوده و نمونه کوی های مسکونی پهلوی دوم در تهران بر اساس گروه اجتماعی- فرهنگی ساکنان آن اعم از کارگری (پایین)، کارمندی (متوسط) و مرفه (بالا) گزینش شده و با توجه به شاخص های اجتماعی-فرهنگی مسکن مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحولات دوره پهلوی دوم و ویژگی های فرهنگی معیشتی ساکنان کوی های مسکونی بر معماری خانه ها تأثیر گذاشته است. در مسکن گروه های پایین با درآمد کم، برنامه های دولتی و توان مالی اندک ساکنان باعث بروز سادگی در شکل گیری فضاهای مسکونی و کاهش کمیت و کیفیت شاخص های اجتماعی- فرهنگی مسکن شده است. در مسکن گروه های متوسط و مرفه تحول در طرح خانه ها به صورت دوبلکس نمایانگر تمایز اجتماعی این گروه بوده و شاخص های کمی و کیفی مسکن افزایش یافته است.
نانسی شپرهیوز و موقعیت بدن در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل موقعیت بدن در عصر حاضر از دیدگاه انسان شناس پزشکی نانسی شپر هیوز است. به دنبال رشد سریع علم و فناوری از اواسط قرن بیستم و پس از آن، فرایند جهانی شدن و تحولات بنیادی در پزشکی مدرن تأثیرات شگرفی بر موقعیت انسان و بدن او نهادند و پیامدهایی چون دست کاری بدن به کمک فناوری های پیشرفته پزشکی، پزشکی شدن زندگی و جامعه، بیگانگی انسان از بدن خودش، نزول موقعیت بدن و اجزای آن و کالا شدگی اش در بازارهای ملی و جهانی همواره واکنش متفکرین در حوزه های مختلف به ویژه انسان شناسی پزشکی را به همراه داشته که با مردم نگاری های کاربردی، سیاسی و انتقادی خود موضعی فعال نسبت به این وضعیت در پیش گرفته اند. این یک مطالعه اسنادی است که داده های خود را عمدتاً از آثار و آرای نانسی هیوز با تأکید بر موضوع کالا شدگی بدن در بازارهای جهانی به دست آورده و آن ها را مورد تحلیل قرار داده است. از مهم ترین یافته های این مطالعه این است که تقدم امر اخلاقی بر امر فرهنگی و اجتماعی به عنوان یک پیش فرض فلسفی، نانسی هیوز را به سمت انسان شناسی انتقادی، سیاسی و ستیزه گر در اعتراض آشکار نسبت به موقعیت بدن در عصر سرمایه داری جهانی شدهٴ متأخر سوق داده است. مقایسه انسان شناسی انتقادی با انواع مرسوم و سنتی انسان شناسی کاربردی این سؤال اخلاقی را مطرح می کند که وظیفه واقعی انسان شناس و مردم نگار در عصر حاضر چیست؟ آیا باید بی طرفانه به تهیه مردم نگاری های کاربردی بسنده کند یا اینکه در صورت لزوم قضاوت اخلاقی کند و گزارش ها تحلیلی و انتقادی خود را در جهت تغییر و اصلاح وضع موجود تنظیم نماید؟
بررسی عوامل اجتماعی - فرهنگی مؤثر بر کندی روند نوسازی و بهسازی بافت فرسوده شهری، مطالعه موردی جمعیت ساکن در بافت فرسوده منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه شهر نیازمند پرداختن به ابعاد اجتماعی- فرهنگی بافت و محیط اسکان و فعالیت شهری هم زمان با رویکرد فیزیکی و یا کالبدی- فضایی است. قبل از هرگونه مداخله و مشارکت در بافت کالبدی شهر ضروری است منضمات اجتماعی و فرهنگی پیوست بدان نیز مورد تحقیق قرار گیرد. با اتخاذ رویکرد اجتماعی و فرهنگی به شهر، مسئله ساختن شهر به چگونه ساختن و برای چه کسانی ساختن تغییر پیدا می کند و توجه از ساختارها به کارکردها معطوف می شود. این مقاله درصدد است با تأکید بر زمینه های اجتماعی – فرهنگی مؤثر بر روند نوسازی بافت های فرسوده به علل و چرایی تأخیر در این فرایند در کلان شهر تهران و هسته مرکزی یعنی منطقه 12 بپردازد. پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش متداول توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. نمونه گیری جمعیت ساکن در نواحی تعریف شده بافت فرسوده منطقه 12 به صورت هدفمند و نظری انجام پذیرفته است. با کاربرد روش گراند تئوری و 16 نمونه مصاحبه عمیق با ساکنین و مدیران شهری و کارشناسان اجتماعی و فرهنگی؛ ارزش ها و هنجارهای پشتیبان و یا بازدارنده در مشارکت شهروندان در روند نوسازی مورد تحقیق قرار گرفته و سپس به کمک مقوله های تعیین شده موارد کدگذاری و مفهوم سازی شد. نتایج حاصل نشان می دهد که سیطره انگیزه های اقتصادی و کسب سود عامل مهم در کاهش اعتماد اجتماعی در بین شهروندان و مانع عمده در مشارکت نوگرایانه در فرایند نوسازی است. این عوامل در کنار فقر، سالخوردگی و مهاجرپذیر بودن بافت فرسوده و عدم نهادسازی توسعه یافته عامل عمده در کاهش کیفیت زندگی در بافت و موجب تأخیر در سرعت و رشد فعالیت های نوسازی بوده است.
تحلیل ساختاری آیین های اسب چوبی و کوسه برنشین در ایران و پیوند آن با آیین های فرهنگ هند و اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو بر آن است تا پس از معرفی چند آیین نمایشی و رده بندی فقره ها و کنش نمادین آن ها در ایران، به تجزیه و تحلیل ساختار مشترک این آیین ها و پیوند آن ها با جشن ها و آیین های زمستانی رایج در فرهنگ های هندواروپایی بپردازد. آیین اسب چوبی و کوسه برنشین، به عنوان آیین هایی با بیشترین ویژگی های مشترک نزد اقوام هندواروپایی، موضوع اصلی و عمده این نوشتار است و تلاش می کند تا به این پرسش پاسخ دهد که شباهت های بسیار این آیین ها نمود کدام ساختار مشترک است و فهم معنا و کارکرد اجزا و مؤلفه های نمادین این ساختار چگونه ممکن است. راهنمای اصلی این تلاش، کوششی است در پیروی از الگوی تحقیق دومزیل در کتاب مسئله سنتاروس ها و روش اسطوره شناسی تطبیقی نو. بر این اساس می کوشیم با توجه به ویژگی بسیاری از آیین ها و جشن های هند و اروپایی در آغاز و پایان زمستان، بسیاری از کنش ها و ابزارهای نمادین مشترکی که نزد اقوام اروپایی در اجرای این آیین ها مشترک است، با توجه به جهان بینی آن ها در پیوند با ارواح نیاکان و نیروهای مخرب در زمستان تحلیل کنیم. هدف این نوشتار تنها نشان دادن پیوند و نسبت بسیاری از آیین های ایرانی با دیگر آیین های اقوام هند و اروپایی نیست، بلکه کوشش اصلی این مقاله معطوف به طبقه بندی آیین های ایرانی بر بنیاد ساختار مشترک فرهنگ هند و اروپایی و درک معنای آن هاست.
مدیریت «خیال» و «خاطره» در فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله «عملکردها»، «فعالیت ها» و «برنامه ریزی کالبدی» از یک سو و خلق شکلی متهورانه و خارق العاده از سوی دیگر، آن چنان به مسئله اصلی طراحی محیط های انسانی در دانشکده های معماری و نیز فضای حرفه ای تبدیل شده است که پرسش از فرایند طراحی و ماهیت آن، صرف نظر از محصول، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با پذیرش اینکه خلق محیط زندگی انسان ها، امری است میان دانشی، چندلایه و پیچیده، ناظر به گذشته، حال و آینده و معطوف به بستر تاریخی-فرهنگی-اجتماعی-اقتصادی-سیاسی سیاق طراحی، پرسش از ماهیت فرایند طراحی، مؤلفه های آن و تعریف معماری مطلوب، آن هم در زمانه ای که بیشتر مسیر طراحی به دست رایانه ها سپرده شده است، اهمیت فراوانی می یابد. در این پژوهش که به روش کیفی تحلیل گفتمان انجام شده است، الگویی از مسیر فرایند طراحی محیط انسانی ارائه می شود که هم در مسیر اقدام به کنش طراحانه و هم در خلق محصول و نیز در بهره برداری و مواجهه با پدیده ساخته شده، ضمن پاسخ گویی به نیازهای فیزیکی کاربران و حتی نیازهای روانی آنان از حیث مطلوبیت پاسخ دهی به انتظارات، زمینه انطباق پروژه با کهن الگوهای ذهنی، خاطرات و قوه متخیله مخاطبان را فراهم آورد و گام مؤثری در خلق محیط مطلوب بردارد. نتایج نشان می دهد که معیارهای تشخیص پاسخ مسئله طراحی، پنج ساحت را در برمی گیرد: ۱. ارزش (معنا): احترام به ارزش های وجودی جامعه، تعالی آن ها. ۲. خلق ارزش های جدید: مبتنی بر ارزش های موجود و احصای آن ها از عالم خیال. ۳. پیمودن مسیر فرایند طراحی: تا آخرین مرحله در مسیر ارزش هایی که ذکر شد. ۴. مشارکت عمومی در فرایند طراحی: دخیل کردن جامعه و عالم خیال و خاطرات آنان در فرایند طراحی و رسیدن به طراحی پدیده جدید. ۵. حفظ کیفیت در طی زمان تا اجرای کامل پروژه.
بررسی بازتعریف گفتگومندی در آرا میخاییل باختین با نقاشی های فتحعلی شاه در دوره اول قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه گفتگو یکی از رویکردهای مطالعه تصاویر در زمان معاصر است و از جمله موضوعاتی است که به طور عمده مورد مطالعه و بازاندیشی انتقادی واقع شده است. حضور انسان در آثار هنری در همه دوره ها از موضوعات هنری بوده است. مطالعه انسان و نقش انسان در تقابل با گفتمان زیبایی شناسی در آغاز قرن بیستم از نظریه های میخاییل باختین است. او شیوه مطالعاتی خود را بر مبنای انسان، خود و دیگری و گفتگوی مابین آن ها قرار داده است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه گفتگومندی و بررسی زمینه فکری گفتگو در آرا باختین به صورت زیرساخت نظری و در پیوند با نقاشی های فتحعلی شاه قاجار است. فرض پژوهش حاضر تحول معانی و جایگاه گفتگو در پیوند با هنر نقاشی قاجار است که انسان مدار است. ابتدا حوزه نظری باختین و مطالعه گفتگومندی و جایگاه تک صدایی و چندصدایی مورد بررسی قرار گرفته است و بر این مبنا جایگاه آن در نقاشی قاجار با مطالعه موردی نقاشی از فتحعلی شاه قاجار تحلیل و بررسی شده است. پرسش اصلی این پژوهش این است که گفتگومندی در آثار نقاشی دوره ابتدایی قاجار چگونه است؟ روش پژوهش حاضر کیفی و بر اساس روش شناسی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای بوده است. نتایج یافته ها حاکی از آن است گفتگو گرایی در هنر نقاشی دوران قاجار وجود داشته و به صورت عاملیتی فعال و پویا در تعامل با مخاطب به صورت تک صدایی و چندصدایی با محوریت انسان نمایان می شود. تک صدایی بیشتر از چندصدایی در نقاشی های ابتدایی قاجار وجود داشته است.