پژوهش های انسان شناسی ایران
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره 4 بهار و تابستان 1393 شماره 1 (پیاپی 7) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بررسی کارکردهای دین ورزی صوفیانه زنان پیرو دو طریقت قادریه و نقشبندیه در شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوامع مختلف انسانی بسته به شرایط مکانی زمانی و مقتضیات اجتماعی و جنسیتی، روش ها و تجربه هایی متفاوت در دین ورزی داشته اند؛ روش هایی که کارکردشان، تأمین بخشی از نیازهای فرهنگی اجتماعی این جوامع است. داده های حاصل از این پژوهشِ انسان شناختی بر روی زنان پیرو دو طریقت قادریه و نقشبندیه ساکن شهر سقز از توابع استان کردستان نشان می دهد که آنان توانسته اند به مدد یک ”مسلک دینی“، هم نیازهای روانی مرتبط با مفاهیم ماوراءلطبیعه شان را تأمین کنند و هم آزادی های اجتماعی بالنسبه بیشتری در مقایسه با دیگر زنان در همان جامعه برای خود ایجاد کنند. آنان هم چنین با ایجاد برخی تغییرات در شیوه اجرای مناسک، قواعد و مراسم صوفیانه، سبکی زنانه از این شیوه های دین ورزی ایجاد کرده اند. محقق بیش از 18 ماه، به تناوب در مراسم و مناسک این گروه از زنان حضور داشته و از فنون پژوهش انسان شناسی شامل مشاهده، مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمقی برای جمع آوری داده های مورد نظر استفاده کرده است.
معنای اجتماعی پول از دیدگاه زنان متأهل شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پول به عنوان یک ابزار، تمامی ابعاد زندگی را در برگرفته و بیشتر حوزه های دانش را تحت تأثیر خود قرار داده است. حوزه نفوذ پول به گونه ای گسترده شده است که از کارکرد ابزاری فراتر رفته و به یک پدیده فعال و مقتدر تبدیل شده است. این پژوهش به بررسی معنای اجتماعی و نقش پول در میان زنان جامعه با هدف شناخت نقش جنسیتی پول می پردازد. روش تحقیق پدیدارشناسی جامعه شناختی است. برای نمونه گیری از 40 زن متأهل ساکن شهر کرج، بین سنین 20 تا 70 مصاحبه های عمیق گرفته شده است. یافته های تحقیق 280 گزاره مرتبط با پول را نشان می دهد که به 52 معنا تقلیل یافتند و در ده حوزه طبقه بندی شدند. این ده حوزه عبارت اند از خوشبختی، عرف، اخلاق، زمان، بدن، دولت، بازار، دانش، روان، دین و خانه. مفاهیم به دستآمده از معنای اجتماعی پول را این گونه می توان برشمرد پول از دیدگاه فردی به مثابه جریان زندگی است که امیددهنده و آرامش بخش است و هرگونه نگرانی را از بین می برد و اعتمادبه نفس می دهد. پول از دیدگاه خانواده یکی از عناصر اصلی زندگی است که از طریق کار، پس انداز، ارث، وام و توانایی زنانه با داشتن عقل معاش تأمین می شود. پول از دیدگاه فرهنگ ارگانی است که بیشترین فعالیت های مرتبط با چهار حوزه عرف، دین، بدن و اخلاق را سامان می دهد. پول از دیدگاه حوزه عمومی ابزار قدرتمندی است که یا از سوی دولت به کار گرفته می شود و یا نقش کلیدی در بازار دارد.
عاشیق های آذربایجان در گذر تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات شفاهی ملت ها دارای تاریخ بسیار قدیمی و وارث آفرینشی خردمندانه است که در زمان های بسیار دور همراه با کار و فعالیت های انسان ها شروع شده و به تدریج تکوین پیدا کرده است. موسیقی یکی از ارکان مهم فولکلور به شمار می رود. مطالعه موسیقی جوامع (قومیت ها) به عنوان، مطالعه موسیقی در زمینه اجتماعی و فرهنگی تعریف شده است، در این معنا این دانش ترکیبی از انسان شناسی و موسیقی شناسی است. در آذربایجان هنر موسیقی مردمی به موسیقی عاشیقی معروف است که جایگاه والایی در ادبیات شفاهی و فرهنگ این منطقه دارد و سرشار از معنویت است. عاشیق ها به معنایی کامل ترین هنرمندان آذربایجان هستند که توان خلق، تولید و اجرای هنرشان را توأمان دارند. این مقاله در تلاش است نشان دهد که شکل گیری و زایش هنر عاشیقی در منطقه آذربایجان با باورهای مردم، همساز و هماهنگ شده است و با سایر ساخت های اجتماعی جامعه همراهی می کند. پژوهشگر برای دست یابی به این هدف از روش های کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی استفاده کرده است.
رویکردی انسان شناختی به نظام طبایع چهارگانه در طب عامۀ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به وجود عناصر اربعه (آتش، آب، هوا یا باد و خاک) و اخلاط و مزاج ها (صفراوی، بلغمی، دموی و سوداوی) و طبایع متناظر با آنها (گرمی، سردی، تری یا رطوبت و خشکی) همچنان از ارکان اصلی طب عامه یا مردمی در ایران محسوب می شود. پیشرفت های چشمگیر علم پزشکی، مانع از تداوم اندیشه و رفتارهای منطبق با نظام طبایع چهارگانه نشده است. پژوهش حاضر تلاش می کند رویکردی انسان شناختی به نظام طبایع چهارگانه در طب عامه ایران داشته باشد. پرسش محوری پژوهش این است که ویژگی ها و نسبت های مفروض بین عناصر به ظاهر دور از هم اعم از اندام های انسانی، گیاهان، حیوانات و فصول سال عمدتاً در قالب باورها و رفتارهای مربوط به خوراکی ها نمود می یابد، چگونه قابل تبیین است؟ به کمک داده های برگرفته از منابع و با اختیار کردن دیدگاه نظری که دورکیم، موس و لوی-استروس و نیز انسان شناسی پزشکی به روی ما گشوده اند، نشان داده ایم که نظام طبقه بندی طبایع گویای فعالیت ذهن انسانی برای درک جایگاه خود و سایر موجودات عالم و خوانشی فرهنگی از طبیعت و جهان هستی است. از سوی دیگر، دغدغه نگهداشت تعادل بین مزاج ها را به بُعد باورشناختی آن مربوط دانسته ایم.
گیاه مردم نگاری گونه های خوراکی و دارویی مرتع دیلگان، استان کهگیلویه و بویر احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیاه مردم نگاری مطالعه مواجه انسان و گیاه و یک طبقه بندی درون رشته ای در مردم نگاری است که از ویژگی های یک پژوهش آغازگر و بسترساز برخوردار است. این مطالعه با توجه به غنای گونه های گیاهی و دانش بومی گیاهان مرتع دیلگان در استان کهگیلویه و بویراحمد را در فصل های رویش (بهار و تابستان) سال 1392 مورد بررسی قرار داده است. دامنه ای از روش های جمع آوری اطلاعات از شیوه های ساختارمند کمی همچون پرسش نامه های طراحی شده تا روش های کاملاً بدون ساختار کیفی همچون دیدار و گفتگوی آزاد استفاده شده است. پرسش ها با محوریت گیاهان خوراکی و دارویی به صورت مصاحبه در محل زندگی عشایر و مشاهده مشارکتی در رویشگاه گیاهان صورت پذیرفته است. در این تحقیق حدود 60 گونه گیاهی شناسایی شد که دانش بومی مرتبط با 20 گونه از آنها در این مقاله تحلیل می شود. دلیل انتخاب گونه های مذکور اتفاق نظر خبرگان محلی پیرامون نام، خواص، فنولوژی، فراوانی کاربرد و مصرف آنها در میان عشایر بوده است. گیاهان بررسی شده به 9 خانواده گیاهی تعلق داشتند که در این بین خانواده های چتریان و نعنائیان بیشترین سهم را دارا بودند. مصاحبه شوندگان از بین مصرف دارویی گیاهان بیشترین مورد را به بیماری های گوارشی، قند، چربی خون و درمان عفونت نسبت می دادند. نتایج بررسی گویای آن است که دانش بومی عشایر منطقه مورد مطالعه پیرامون برخی گیاهان اطرافشان بسیار غنی است که تنها شامل خواص خوراکی و دارویی گیاهان نیست بلکه دربرگیرنده اطلاعاتی بسیار مفید از زیستگاه گیاهان به لحاظ ادافیکی، توپوگرافی و اقلیمی است.
انسان نئاندرتال: مرگ و مرگ آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان رفتار های زیستیِ زندگی انسانی که به پدیده های فرهنگی بدل شده اند، هیچ رفتاری به قدرت و تأثیرگذاری مرگ نبوده است . هدف اصلی پژوهش حاضر این است که به کمک شواهد باستان شناسی و انسان شناسی، آغاز احتمالی مرگ آگاهی و تأثیر آن در زندگی انسان پیش از تاریخ را مشخص کند. با توجه به پژوهش ها به نظر می رسد مرگ آگاهی به دو مؤلفه اساسی نیاز دارد: نخست، فرآیند رشد مغز به خصوص لُب های پیشانی و گیجگاهی و دوم مؤلفه های فرهنگی؛ هرچند اهمیت و ضرورت رشد مغز بسیار پررنگ تر از مورد دوم است. از یکسو، با بررسی قالب های درونی جمجمه انسان ریخت ها به نظر می رسد انسان نئاندرتال دارای ظرفیت های مورد نیاز مغزی برای مرگ آگاه شدن بوده است و از سوی دیگر تدفین های دوره پارینه سنگی میانی که به عنوان یکی از اولین پاسخ ها و مواجهات مهم به آگاهی از مرگ در نظر گرفته می شوند به همراه وجود شواهد مراقبت از همنوع و سایر مواد فرهنگی در ارتباط با آگاهی از مرگ و گستردگی دو بخش ذکرشده مغز درصد وجود مرگ آگاهی در این انسان را افزایش می دهد.