سمیه موسویان

سمیه موسویان

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۶ مورد از کل ۱۶ مورد.
۱.

زیبایی شناسی عصب محور فضاهای معماری

کلید واژه ها: معماری عصب محور زیبایی شناسی عصبی فضا عصب شناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۱۸
مردم کشورهای توسعهیافته بیش از 90 درصد از وقت خود را در محیطهای ساختهشده میگذرانند. با این وجود، دانش اندکی در مورد تأثیرات فراگیر و اغلب پنهان آن بر وضعیت ذهنی و مغز انسان در اختیار است. علیرغم توجه روزافزون به عصبشناسی معماری، اکثر این پژوهشها توصیفی هستند. رویکرد رایج چنین است که دانش مغز را بر روی ساختارهای مهم معماری پیاده کنند. لذا چگونه میتوان معماری عصبمحور توصیفی را بر اساس یک خط پژوهشی برنامهمحور به یک علم تجربی تبدیل کرد؟ ما ابتدا به بررسی ادبیاتی میپردازیم که نشان میدهد چگونه میتوان معماری تجربی را با بررسی نقش ویژگیهای طبیعی در محیط معماری مدنظر قرار داد. سپس به تجربه انسانی ساکنان میپردازیم و سپس این فرضیه را مطرح میکنیم که پاسخهای زیباییشناسانه در فضای داخلی معماری به ابعاد کلیدی و تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی ۶ روانشناسی تبدیل میشوند. با انجام تحلیل شبکه روانسنجی 7 بر روی پاسخهای ارائه شده نسبت به 9 )سهولت در سازماندهی و درک یک صحنه(، شیفتگی ۸ تصاویر منتخب، سه مؤلفه شناسایی شدند: انسجام )غنای اطالعاتی و عالقه ایجاد )سهولت و راحتی شخصی(. انسجام و شیفتگی، ابعاد ثابتی برای مناظر طبیعی هستند. راحتی بعد جدیدی است که به 10 شده(، و راحتی فضای داخلی معماری مربوط میشد. و در تحلیلهای شبکهای روانسنجی در کانون هر سه موضوع، ظرفیت عاطفی قرار داشت. ما همچنین پرداختیم که در آن شرکتکنندگان تصمیمات زیباییشناسی و نزدیکی- اجتناب 11 به تحلیل مجدد دادههای یک مطالعه پیشین افامآرآی را در حین مشاهده تصاویر مشابه اتخاذ کردند. صرفنظر از فعالیت، میزان شیفتگی با فعالیت عصبی در شکنج زبانی سمت راست متغیر بود. در مقابل آن، انسجام، فقط وقتی با فعالیت عصبی در شکنج پسسری تحتانی چپ، متغیر بود که مشارکتکنندگان به قضاوتهای زیباییشناسی میپرداختند و راحتی تنها زمانی با فعالیت عصبی در کونئوس چپ متغیر بود که تصمیمات نزدیکی-اجتناب اتخاذ میشد. لذا مغز بصری حساسیتهای پنهانی نسبت به فضای داخلی معماری دارد که با ابعاد انسجام، شیفتگی و راحتی تسخیر میشود. این یافتهها نشاندهنده گامهای اولیه به سوی یک معماری عصبمحور تجربی است.
۲.

پاسخ های زیبایی شناسی به معماری

کلید واژه ها: معماری عصب محور سه گانه زیبایی شناسی سه گانه ویترویوسی روان شناسی محیطی روان شناسی تکاملی بیوفیلیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۸۱
تاکنون بحث در مورد زیبایی معماری عمدتاً خارج از علوم تجربی صورت گرفته است. با این حال در طی دهه گذشته، زیبایی شناسی عصب محور، بینش های جدیدی را در زمینه زیربنایی نوروبیولوژیکی زیبایی و هنر فراهم کرده است. اکنون دانشمندان، به دنبال کاوش در تلاقی علوم اعصاب و معماری هستند. لذا حوزه نوظهور معماری عصبمحور با هدف بررسی مفاهیم عصبی و روان شناسی در طراحی معماری و برای الهام بخشیدن به ساخت محیطهای مصنوع از تجارب روان شناسی و بهزیستی پشتیبانی می کند. این فصل به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه معماری عصبمحور می تواند به عنوان یک علم تجربی توسعه یابد، و در طول مسیر پیشرفت های اخیر زیبایی شناسی عصبمحور چه درسهایی فرا گرفته میشود. برای این منظور، یک چارچوب اولیه عصبی با عنوان سهگانه زیباییشناسی ترسیم شده است. تا تحقیقات عصبشناسی گذشته در حوزه محیط ساخته شده را با ایجاد انگیزه در مطالعات آزمون- فرضیات آینده بسترسازی کند. و در نهایت، مزایا و محدودیت های بالقوه این حوزه پژوهشی را مورد بحث قرار دهد.
۳.

تبیین مؤلفه های زیبایی شناسی معماری مبتنی بر تجربه مخاطب (موردپژوهی: بناهای فرهنگی شاخص در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیبایی شناسی تجربه زیبایی شناسی تجربه مخاطب پدیدارنگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹ تعداد دانلود : ۱۸۸
بیان مسئله: زیبایی امری است در وهله اول تجربی، تجربه ای که در شرایط مختلف، صورت های متنوعی به خود می گیرد. اینکه چه چیزی در محیط های ساخته شده، خوشایند به نظر می رسد، همیشه بحث برانگیز بوده و چندان روشن نیست و به نوع رابطه ایی که با ادراکات انسان برقرار کرده، بستگی دارد و می تواند در بسترهای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت باشد. لیکن تأکید افراطی بر سلیقه ای بودن آن و عدم توجه به اشتراکات فرهنگی/اجتماعی که زمینه ساز ادراکات ذهنی مشترک است، سبب شده موضوع زیبایی شناسی از منظر تجربه کاربران فضا مغفول بماند و زمینه ساز ناهنجاری هایی در طراحی معماری شود. لذا در این راستا چنین پرسش هایی مطرح می شوند: مؤلفه های مؤثر در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری از منظر مخاطب عام چیست؟ و چه مؤلفه هایی عمده ترین تأثیر را در شدت ایجاد این تجربه ایفا می کنند؟ هدف پژوهش: مقاله حاضر درصدد است تا به تبیین مقوله زیبایی و معیارهای آن از ورای ادراک و تجربه زیسته مخاطب در جهت فراهم سازی احیاء مجدد این حس در کاربران از طریق ترجمان آن به مؤلفه های اثرگذار پردازد. روش پژوهش: این تحقیق با موضوع تجربهزیسته افراد در بناها، به لحاظ ماهیتْ از گونه کیفی با رویکرد فلسفیِ پدیدارنگاری است و به لحاظ قصد پژوهش، تفسیری و از نظر منطق پژوهش، استقرایی است. نتیجه گیری: در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری مجموعه مؤلفه های ادراکی، انگیزشی، حسی-حرکتی، شناختی، رفتاری و هیجانی؛ هرکدام نقش اثرگذاری در فرایند ادراک زیبایی از منظر مخاطب ایفا می کنند. در واقع نقش هریک از این مؤلفه ها بر این تجربه مطابق با ویژگی های هر ساختمان به صورت متفاوتی برجسته می شوند و در هر ساختمان اولویت هرکدام از مؤلفه ها و بازخوردهای آن ها متغیر است. منتها زمانی که همه مؤلفه ها در تکامل یکدیگر در یک فرایند تجربی قرار می گیرند؛ می توانند این تجربه را به حداکثر میزان خود برسانند و مؤلفه هیجانی عمده ترین نقش را در شدت اثر این تجربه ایفا می کند.
۴.

مؤلفه های تجربه زیبایی شناسی و خوانش نقش هویت در ترجیحات آثار معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۱۴ تعداد دانلود : ۱۲۷
هرگاه معماری از تکیه گاه های عینی ساختمان به سمت محیط ناملموس ادراک و تجربه ی انسانی حرکت می کند، پیشبرد درک تجربی زیبایی شناسی دشوار می شود. چراکه ماهیت غیرملموس، زودگذر و هیجانی آن باعث می شود، سنجش درونی آن با خودآگاهی یا سنجش خارجی آن با مشاهده یا توسط ابزارها با مشکل روبه رو شود. ازاین رو یکی از راه های ممکن برای شناخت بهتر این نوع از ادراک، توجه به موضوع هویت مداری در آثار معماری و نقش آن در تشدید احساس زیبایی شناسانه انسان از فضاست؛ لذا هدف از تهیه مقاله حاضر شناخت توانمندی های زیبایی شناسی در معماری ایران در پاسخ به نیازهای مخاطبان و کشف رابطه ی میان ترجیحات آن ها و انطباق آن با موضوعات هویتی مرتبط با ارزیابی های عاطفی ناشی از تجربه حس خوشایندی فضاهاست. در این راستا این پرسش مطرح می شود، مؤلفه های تبیین کننده ارزیابی عاطفی فضا چه ارتباطی با حس هویت مداری و انطباق آن با ترجیحات زیبایی شناسی کاربران مبتنی بر تجربه آثار معماری دارند؟ بر اساس مؤلفه ها و معیارهای مرتبط باآنچه مستخرج از ادبیات نظری موضوع بود و با بهره گیری از نمونه جامعه آماری 40 نفر زن و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته در بازدید حضوری از سه ساختمان فرهنگی منتخب، داده های حاصل از امتیازها (طیف پنج لیکرتی) با استفاده از تحلیل رگرسیونی ارزیابی شد. نتایج نشان داد؛ مؤلفه تبیین کننده ارزیابی عاطفی کاربران ابتدا از طریق مؤلفه های هیجانی به دو بعد اصلی 1- حالات هیجانی و 2- مبادله هیجانی، قابل تقسیم بندی است. حالت هیجانی که تجربه ی عاطفی و احساسی کاربر را شامل می شود و از طریق مؤلفه های ادراکی، شناختی و انگیزشی تبیین می گردد، بیشترین ارتباط را با احساس هویتمندی آثار معماری نشان می دهند. مبادله ی هیجانی نیز مبتنی بر تعامل کاربر و تجربه فضایی اوست که نقش مؤلفه های حسی-حرکتی و رفتاری را به عنوان عامل مؤثر بر تعامل هیجانی و ارزیابی عاطفی حاصل از آن معین می کند و به صورت غیرمستقیم تحت تأثیر مؤلفه های شناختی بر شدت ترجیحات زیبایی شناسی فضا مؤثر هستند.
۶.

تبیین مدل مفهومی مؤلفه های مؤثر در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری از منظر علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: معماری تجربه زیبایی شناسی علوم شناختی ادراک تجسم یافته تجربه تجسم یافته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۱۶۱
بیان مسئله: پذیرش زیبایی شناسی معماری، به خصوص به صورت تجرییات عمیق افراد از بناها، زمینه ای است که اهمیت بسزایی دارد و معمولاً توجه چندانی برای شناخت آن به لحاظ محتوای علمی نمی شود و همواره این سردرگمی وجود دارد که کدام الگوی نظری زیبایی شناسی برای معماری از این منظر همه جانبه و کامل تر است، زیرا این مفهوم کیفیتی مبهم به نظر می رسد و نیازمند داده های منسجمی برای انجام پژوهش هایی دقیق تر است. تجربه زیبایی شناسی معماری، همواره مقوله ای پیچیده و تحت تأثیر عوامل متفاوت است، لذا شناخت چیستی و چگونگی این تجربه به عنوان یک ضرورت کیفی می تواند بر فرایند طراحی و اصول معماری تأثیرگذار باشد. لذا این پرسش مطرح می شود که تجربه زیبایی شناسی معماری چگونه کیفیتی است و به چه مؤلفه هایی وابسته است؟ هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر خلق یک توصیف جامع و چارچوب منسجم ا پدیده تجربه زیبایی شناسی معماری برای دستیابی به درک ساختار ذاتی آن تجربه از طریق ارائه یک مدل مفهومی است. روش پژوهش: این پژوهش با رویکردی کیفی و روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و با دیدگاهی تفسیری از طریق تشریح ادبیات نظری از منظر یافته های علوم شناختی، یافته های بحث را در چارچوب مدلی مفهومی معرفی کرده است. نتیجه گیری: تجربه زیبایی شناسی معماری عبارت است از ارزیابی عاطفی تجربه ادراک فضا براساس رهیافتی مستقیم از طریق مؤلفه های ادراکی، انگیزشی، حسی-حرکتی، شناختی و رفتاری که به صورت ترکیبی از تصورات احساسی مختلف (نظیر لذت، خوشایندی و غیره) بروز می یابد. لذا با استناد بر نظریه های علوم شناختی می توان گفت دخالت واکنش های بدنی غیر آشکار در تجربه معماری عنوان می کند مؤلفه های ادراکی و انگیزشی منجر به واکنش های رفتاری می شوند که این خود بیانگر رابطه بین ابعاد هیجانی و همچنین درگیری مؤلفه های حسی-حرکتی از طریق بدن با فضاست. در حقیقت تعامل با فضای معماری از طریق قابلیت های ایجادشده آن می تواند مؤلفه های انگیزشی را درگیر کند. بنابراین مبنی بر آنکه ادراک زیبایی معماری بستگی به فعالیت های درونی تحریک شده دارد که شامل پردازش عاطفی و نیز عوامل شناختی مرتبط با زمینه های فردی می شود، در نتیجه مؤلفه های رفتاری هم می توانند مسبب فعال سازی توجه و انگیزش جهت امکان دادن به فرد برای تجربه آگاهانه خود به عنوان نهاد تجربه کننده و همچنین تجربه زیبایی به واسطه پدیده اثر معماری باشد.
۷.

واکاوی رویکردهای نظری ادراک تجربه زیبایی شناسی و تطبیق آن در حوزه علوم محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زیبایی شناسی تجربه زیبایی شناسی علوم محیطی مدل های ادراکی روانشناسی هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۵ تعداد دانلود : ۲۰۷
بیان مسئله: زمینه های پژوهشی حوزه زیبایی شناسی محیط نیازمند قواعد و مبانی نظری اند که بتواند مقدمه ای اساسی از درکی تجربی، شناختی و یا عاطفی از رسوخ زیبایی در محیط را از طریق تجربه انسان معرفی کنند. لذا پژوهش حاضر، با توجه به خلأ نظری موجود در زمینه مبانی نظری ماهیت تجربه زیبایی شناسی محیط و فرایند ادراک و شکل گیری آن، قصد دارد تا به این موضوع از دریچه ای دیگر بنگرد تا بتواند مسیرهای جدیدی را برای شناخت دقیق آن در حوزه های دیگر (که به طور دقیق به این موضوع پرداخته اند) جست وجو و معرفی کند. از این رو این سؤالات مطرح می شوند که فرایند شکل گیری و ادراک تجربه زیبایی شناسی در زمینه های نظری روانشناسی هنر چگونه است. لذا بر این مبنا، کدام تئوری ها قابلیت کاربرد بیشتری در حوزه زیبایی شناسی محیطی دارند؟ هدف پژوهش: هدف بازخوانی مدل های شاخص ادراک تجربه زیبایی شناسی در حوزه روانشناسی هنر است تا با شناسایی ساختار های زیربنایی تئوری ها، بتواند از قابلیت های آنها به عنوان مبنایی برای بحث درباره مفاهیم نظری علوم محیطی بهره مند شود. روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی و به صورت تحلیلی به شناسایی مدل های ادراکی مختلف در خصوص تجربه زیبایی شناسی در حوزه روانشناسی هنر پرداخته است. پس از بررسی مدل های ادراکی شاخص، شش مدل انتخاب شد و پس از شناسایی رابطه بین متغیرهای این مدل ها از طریق تحلیل محتوای آنها، در نهایت دو مدل اصلی معرفی شد. سپس مبتنی بر مفاهیم حوزه زیبایی شناسی محیطی و پتاسیل های موجود در دو مدل منتخب، با پیشنهاد ایجاد هم گرایی در مسیر این دو مدل، سعی شد تا بستری نظری را برای روش های چندگانه پژوهشی در زمینه زیبایی شناسی محیطی ارائه کند. نتیجه گیری: تئوری مدل لدر (رویکرد شناختی) و نظریه سیلویا (رویکرد ارزیابی ذهنی هیجان) در تکامل یکدیگر، شبکه ای یکپارچه از فرایندهای ادراکی، شناختی و عاطفی را معرفی می کنند و مکانیزمی را برای مدل سازی های انعطاف پذیر و طیف وسیعی از متغیرها را در خصوص اولویت های تجربه زیبایی شناسی ارائه می کنند که می تواند فرضیاتی جدید را در حوزه زیبایی شناسی محیطی معرفی کند.
۸.

چیستی و چگونگی زیبایی معماری از منظر زیبایی شناسی نظری

نویسنده:

کلید واژه ها: زیبایی معماری زیبایی شناسی نظری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۳۴۱
پذیرش زیبایی شناسی معماری بخصوص به صورت تجرییات عمیق افراد از بناها زمینه ای است که اهمیت بسزایی دارد و معمولاً توجه چندانی برای شناخت آن به لحاظ محتوای نظری نمی شود و همواره این سردرگمی وجود دارد که کدام الگوی نظری برای معماری از منظر زیبایی شناسانه همه جانبه تر است، چراکه این مفهوم کیفیتی مبهم به نظر می رسد. لذا هدف از انجام این پژوهش پرداختن به ابعاد نظری این موضوع از نگاه نظریه پردازان شاخص این حوزه یعنی اسکروتن و وینترز به روش تحلیل محتوا است. بررسی ها نشان دادند که زیبایی شناسی نظری در معماری تحت تأثیر دو عنصر قرار می گیرد: 1- قضاوت مفسر و 2-تجربه. این نوع از زیبایی شناسی تا حدی به تجربه انسان از فرم و محتوای ساختار فیزیکی ساختمان توجه دارد و این عناصر در تحلیل نهایی تجربه انسان ظاهر می شوند، تا ترجیحات زیبایی اثر معماری شکل بگیرید. لذا رویکرد تفسیری به بررسی زیبایی مبتنی بر دیدگاه های نظری محدود با توجه به اهمیت قضاوت مفسر در تحلیل ها تأکید دارند و چون زیبایی شناسی ذاتاً موضوعی ذهنی است، روش مفسر، جایگاه محقق را به عنوان یک خبره و با در نظر گرفتن موضع تفسیری در رابطه با دنیای زیبایی شناسی سایرین فرض قرار می دهد. ولی بین الاذهانی بودن قضاوت های زیبایی شناسی، چالشی را برای زیبایی شناسی نظری معماری از جمله زمینه بخشی اجتماعی/فرهنگی ایجاد می کند.
۱۰.

گونه شناسی و مقایسه تطبیقی رویکردهای پژوهشی در مطالعات حوزه زیبایی شناسی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیبایی شناسی معماری رویکردهای پژوهشی انسان محوری تجربه زیبایی شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۹ تعداد دانلود : ۳۵۶
بیان مسئله: تنوع نگرش های موجود در پژوهش های مختلف زیبایی شناسی معماری به موضوعی میان رشته ای و پیچیده مبدل شده که در حال توسعه ایده های نظری جدید بر مبنای حوزه ای وسیع است. به طوری که از دهه 70 میلادی تاکنون، جنبه ها و اصول زیبایی شناسی عمدتاً براساس دیدگاه های نظری و تجربی مختلف در حال گسترش است و این موضوع موجب تغییر بینش پژوهشگران نسبت به قواعد کلی پیشین شده است. لذا توجه محققان به زمینه های گوناگون مسائل نظری زیبایی شناسی سبب پدیدآمدن نگرش هایی جدید در خصوص جنبه های ارزیابی آثار معماری شده است، ولی با این حال اجماع و توافق اندکی در خصوص چارچوب های نظری و مفهومی این موضوع وجود دارد، مواردی که هنوز در بسیاری زمینه ها بحث برانگیز است. لذا در این راستا، این پرسش ها مطرح می شوند که مقوله های اصلی پژوهش های معاصر در حوزه زیبایی شناسی معماری چیست؟ و چه معیارهای ارزیابی در تحلیل زیبایی شناسی رویکردها به کار گرفته شده اند؟هدف پژوهش: این پژوهش پیرامون مواضع مختلف موضوع به گونه شناسی و مقایسه تطبیقی رویکردهای مرتبط تمرکز می یابد. چراکه اهمیت شناخت این رویکردها از این واقعیت ناشی می شود که پژوهش در زمینه ایده های زیبایی شناسانه که اساساً مرتبط با موجودیت فرهنگی انسان است، امکان بازگردانی مواضع نظری به فرآیندهای عملی خلاقیت و ادراک محیط و توسعه های بیشتر را محیا می سازد. روش پژوهش: تحقیق کیفی حاضر با استفاده از یک روش توصیفی و متعاقباً تحلیل محتوای کیفی تحت رویکردی تطبیقی-تفسیری به شناسایی متغییرهای اصلی موجود در روش شناسی پژوهش های شاخص و معتبر علمی پرداخته و با استدلال منطقی سعی بر تدقیق و مقایسه مبانی بینشی و نتایج تبیینی آنها دارد. در این راستا در مجموع 81 پژوهش در بازه زمانی 1989 تا 2017 در قالب کتاب و مقالات معتبر علمی از طریق موتور جستجوی گوگل اسکالر شناسایی شدند. دامنه اطلاعاتی این پژوهش معطوف به مطالعاتی است که با توجه به شالوده معرفت شناسی آنها به طور خاص موضوع زیبایی در معماری را مورد مطالعه قرار داده اند. لذا به شیوه تمام شماری، نمونه های در دسترس به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند.نتیجه گیری: مفهوم سازی در خصوص رویکردهای مطالعاتی زیبایی شناسی معماری، باید فراتر از ترجیحات شناختی و یا ادراکی انسان و ارزیابی بلافصل یک اثر (که در یک بافت متحدالمرکز، منفعل، شیء محور است) بسط یابد. لذا لزوم توسعه حوزه های روش شناختی ارزیابی های مبتنی بر «تجربه» انسان از محیط موجب می شوند تا عملاً همه جوانب محیط از جمله مطلوبیت آن و ارتقاء بهزیستی انسان را شامل شود. از این رو ضرورت دارد تا نگرش های پژوهشی از طریق رویکردهای انسان محور و با در نظرگرفتن ادراک چندگانه و پویا در بستری از یک گفتمان زیست محور، فعال، مشارکتی و تجربی به مطالعات زیبایی شناسی در این حوزه بپردازند، چراکه مفهوم زیبایی شناسی در معماری نیازمند شناخت دیدگاه عمیقی از بحث ادراک زیبایی از منظر «تجربه ادراکی» انسان است.
۱۱.

واکاوی مؤلفه های پست مدرنیستی در مجسمه های شهری غرب و مقایسه تطبیقی همزمان آن با مجسمه های ایران

نویسنده:

کلید واژه ها: پست مدرنیسم مجسمه های شهری ایران غرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۳۲۸
این پژوهش بر آن است تا ضمن شناخت رویکردهای پست مدنیستی مختلف در مجسمه سازی غرب و مقایسه همزمان آن با مجسمه های شهری ایران که مقارن با ظهور انقلاب اسلامی است، ریشه های فکری و مبانی نظری مؤلفه های آن را در ویژگی ها، صورت بیانی و مفهوم ضمنی این آثار مورد تحلیل قرار دهد. لذا این پرسش مطرح می شود که از 1980 میلادی همزمان با ظهور پست مدرنیسم در غرب، مجسمه سازی ایران دچار چه تحولاتی شد؟ اصول کلی و ویژگی های عمده مجسمه سازی در غرب و ایران چگونه بود؟ از این رو هدف این پژوهش، بررسی تحولات و مقایسه ویژگی های گسترده مجسمه های شهری غرب و ایران در جهت دستیابی به یک ساماندهی منسجم از چیستی و چگونگی این آثار در این دوره زمانی است. بدین منظور پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و روش توصیفی- تحلیلی، آثار شاخص در این بازه زمانی را بر مبنای ویژگی های پست مدرنیستی مجسمه ها در قالب رویکردهای مختلفی معرفی کرده و سپس ویژگی های هر رویکرد را جهت بازشناسی مؤلفه ها مورد مقایسه قرار داده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در مجسمه های غرب بحث موضوع محوری به عنوان نقطه اشتراک همه رویکردهای مجسمه سازی این امکان را به هنرمند داده است که بدون نگرانی رعایت هیچ آداب و ترتیبی صرفاً از انواع دغدغه های شخصی خود با نگرشی منتقدانه سخن بگویند. اما غالب مجسمه های ساخته شده در ایران تا1380شمسی به عنوان هنری متعهد در تلاش برای احراز هویت ایرانی- اسلامی بوده و به عنوان رسانه ای جهت تعامل معانی و محتوای مورد نظر هنرمند ایرانی سبب ساز نوعی هویت -ارزشی در این آثار گشته است. لذا به طور کلی دو مؤلفه پست مدرنیستی یعنی محتواگرایی و زمینه گرایی را می توان به عنوان نقاط مشترک مجسمه سازی ایران و غرب در این بازه زمانی معرفی کرد.
۱۲.

رویکردها و ویژگیهای آثار حجمی معاصر غرب (مورد پژوهی از 1980 تا 2000)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آثار حجمی معاصر مجسمه سازی غرب پست مدرن موضوع گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۱ تعداد دانلود : ۵۳۲
آنچه امروز در دنیای مجسمه سازی می گذرد، چنان متنوع و متناقض است که به سختی، می توان صفتی مشترک پیدا کرد که در همه پدیده ها یافت شود. این پژوهش بر آن است، تا ضمن شناخت رویکردهای حاضر در مجسمه سازی از 1980، ریشه های فکری و مبانی نظری آن را در ظهور ویژگی ها، صورت بیانی و مفهوم ضمنی مجسمه سازی معاصر، مورد تحلیل قرار دهد. پرسش اصلی آن است که مجسمه سازی معاصر غرب در قالب چه رویکردهایی ظهور یافته است؟ اصول کلی و ویژگی های عمده این رویکردها کدامند؟ و چه تشابهات و تفاوت هایی دارند؟ این مقاله با رویکردی توصیفی- تحلیلی از ُبعد فرم و محتوا به مجسمه سازی از سال 1980- 2000، پرداخته است. بدین منظور نگارنده، آثار هنرمندان شاخص در این بازه زمانی را بر مبنای فرم و ویژگی های ساخت مجسمه ها در قالب چهار رویکرد اصلی 1) پیکره گرایی، 2) انتزاع گرایی،  3) شی گرایی، و 4) مکان-ساخت گرایی، معرفی کرده و سپس، ویژگی های هر رویکرد را جهت شناخت بیش تر مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. دستاورد پژوهش، نشان دهنده آن است که به طور کلی، خصلت های «کثرت گرایی» در کاربرد اسلوب و روش های نامتجانس، «التقاط گری» در ترکیب مواد و اشیا متنوع، «متن گرایی» اثر به عنوان بستری جهت ارائه مفهوم و محتوای مورد نظر هنرمند و «فردگرایی» در به کارگیری سبک ساخت هر هنرمند را می توان از ویژگی مهم رویکردهای مجسمه سازی معاصر برشمرد؛ که هر کدام از موارد مذکور، در هر رویکرد به صورت کم یا زیاد برجسته است و در نهایت، این نتیجه حاصل شد که ویژگی های مذکور، تحت لوای عامل «موضوع گرایی»، به عنوان نقطه اشتراک در همه رویکردها، ظهور یافته است.  
۱۳.

شکل گیری هویت مکان به واسطه ی ادراکات حسی در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۸۷
اگر بپذیریم که انسان، بخش مهمى از هویت خود را از محیط می گیرد و نسبت دادن خود به محیط و الگوهاى غالب در آن، ادراک انسان را تحت تأثیر قرار می دهد، آنگاه می توان اهمیت نقش الگوهایى از معماری سنتی، همچون «باغ ایرانى» را درک کرد. از این رو این پژوهش سعی دارد که با استفاده از یک مدل مفهومی، ارتباط وجوه هویتی معماری سنتی را با وجوه انسانی بررسی و مفهوم «هویت مکان» را براساس ادراکات حسی در باغ ایرانی تبیین کند. این مقاله با رویکرد کیفی و به صورت توصیفی تحلیلی و با نگاهی تفسیری انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است که باغ ایرانی به عنوان «مکان» یک پدیده ی کیفی و متشکل از «تجربه ای حسی» است که در وهله ی اول با دیدگاهی بصری و فضایی، همه ی داده های حسی را انتظام می بخشد و سپس ویژگی خاص خود را در همین راستا و از طریق ایجاد ساختار ذهنی و تداعی معانی وجودی جهت خاطره سازی در بستر زمان نمایان می سازد. بدین ترتیب میزان احساس «این همانی» انسان با وجه کیفی باغ ایرانی درجه ای از احراز «هویت مکان» است.
۱۴.

نقش مجسمه های شهری در شکل گیری هویت منظر فرهنگی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۱۷۴
یکی از کارکردهای اصلی مجسمه های شهری در ایران با توجه به پشتوانه فرهنگی غنی آن، ارتقای کیفیت بصری و انتقال مفاهیم هویتی به منظر شهر است که می تواند در شکل گیری و همسو بودن با هویت معنایی موجود، نقش عمده ایی عهده دار باشد. اکنون این مسأله مطرح می شود که مجسمه های شهری تهران به عنوان یک عنصر کالبدی و بصری از ابتدای حضورشان در انتقال مفاهیم هویتی به منظر فرهنگی شهر چه جایگاهی داشته اند؟ و چگونه در جهت ایجاد «هویت مکان» ایفای نقش کرده اند؟ این تحقیق به صورت کیفی و روش توصیفی تحلیلی به مطالعه پیشینه و دلایل پیدایش مجسمه ها در شکل گیری مفهوم هویت منظر فرهنگی شهر تهران پرداخته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مجسمه های شهری تهران از زمان پیدایش تا امروز روندی متغیر در بازنمود هویت بخشی به منظر شهر داشته اند. به طوری که مجسمه های دوره پهلوی و بالاخص دوره انقلاب اسلامی  (دهه 60 و 70)، از طریق ویژگی هایی چون «زمینه گرایی» و «محتواگرایی» در هر دوره به ترتیب نوعی «هویت اسطوره ای/ اقتدارگونه» و «هویت ارزشی» را از طریق بازنمود محتوای زمینه ای (فرهنگی، اجتماعی، سیاسی) و معنایی به منظر فرهنگی شهر منتقل کرده اند، درحالی که این نقش عمدتاً در دهه 80 کمرنگ تر شده است.
۱۵.

جایگاه هندسه مقدس در بازشناسی هویت معماری سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۰۲ تعداد دانلود : ۲۱۰
مفهوم هویت، عناصر و مقوله های گوناگونی را دربرمی گیرد و هنرهای سنتی همواره یکی از بسترهای شناخت هویت ایرانی بوده است. معماری سنتی به عنوان محسوس ترین و قابل درک ترین بخش از هنر ایرانی در ساحت عناصر و ساختارهای فیزیکی گوناگونی به منصه ظهور رسیده که به عنوان عناصر هویت بخش بر «روح مکان» معماری ایرانی اثرگذار بوده اند. یکی از این عناصر به صورت نماد تصویری و مفهومی در قالب «هندسه مقدس» ظهور می کند. «هندسه مقدس» به عنوان برترین صورت نمادین در قالبی مادی به بهترین وجه در ساختار معماری سنتی ظاهر شده و هویت معماری را تحت تأثیر قرار داده است. حال این سؤال مطرح می شود که تزئینات هندسی چه نقشی در هویت سازی معماری سنتی ایران در دوره اسلامی دارند؟ و چه مفاهیم و صورت هایی در هندسه مقدس، عوامل هویت ساز معماری سنتی محسوب می شوند؟ این تحقیق بر مبنای پژوهش تفسیری و به روش کیفی جهت ارائه مدلی برای ترسیم نسبت میان هندسه مقدس و مؤلفه های هویت ساز آن انجام شده است. در نهایت این نتیجه حاصل شد که حضور اشکال هندسی در تزئینات معماری سنتی به مثابه زبان نمادینی عمل می کنند که با بیانی مفهومی، تجربه زیبایی شناسانه ی خاصی از مکان را در اختیار انسان قرار می دهند. «این همانی» حاصله از این تجربه زمینه ساز هویتی معنادار برای معماری سنتی بوده است. بدین معنا که همخوانی هندسه مقدس با هویت انسان موجب تداوم ارتباط میان انسان و مکان می شود، مکانی که هویتش با هویت معنایی انسان سازگار است؛ به طوری که شاخصه های کالبدی، عملکردی و معنایی هندسه مقدس حامل پیام و معنایی می شود که به هویت معماری سنتی معنا می بخشد.
۱۶.

تحلیل زمینه های پیدایش مجسمه سازی پست مدرن از 1960 تا 1980(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مدرن پست مدرن مجسمه سازی محتواگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۷ تعداد دانلود : ۱۳۰۷
در دورة پست مدرنیسم، هنر دچار کارکردهای متغیری شده و مدام در حال تغییر ماهیت و هویت است. این مسایل در ارتباط مستقیم با مجسمه سازی امروز است زیرا این گوناگونی حیرت آور در هیچ زمینه ای به اندازة جهان مجسمه سازی آشکار نیست. حال این سؤال مطرح می شود که چه تحولاتی در دوره مدرن منجر به ظهور مجسمه سازی پست مدرن شد؟ چنین فرض می شود که توجه به محتواگرایی و مفهومی بودن مجسمه برخلاف فرم گرایی حاکم در دوره مدرن باعث شد که رویکردهای غالب در مجسمه سازی تغییر کرده و مجسمه سازی پست مدرن با صورت های بیانی جدیدش ظهور پیدا کند. این مقاله با رویکردی توصیفی- تحلیلی به تحولات و دگرگونی های ایجاد شده در عرصه مجسمه سازی از 1960 تا 1980 پرداخته است. نظر به اینکه زمینه های تحول و پیدایش مجسمه سازی پست مدرن به لحاظ تأثیرگذاری بر مجسمه سازی از دهة 1980 به این سو هنوز ساماندهی آکادمیک نشده است، ضرورت این اقدام احساس می شود که در این پژوهش به آن پرداخته شود. در پایان این نتیجه حاصل شد که تحولاتی چون تغییر مفهوم گالری جهت نمایش مجسمه، تغییر شکل اشیاء بازتولید شدة صنعتی در شکل اثر هنری و نقش مؤثر زمان و مکان در ایجاد و نمایش آثار مجسمه سازی از جمله دگرگونی های بنیادینی بود که تعریف مجسمه سازی مدرن، به عنوان یک شیء فرمی تجرد گرا را زیر سؤال برد و هویت آن را تغییر داد. این دگرگونی ها موجب شد درک و دریافتی نو در قالبی جدید جهت بیان «محتوا و معنایی خاص» از طریق مجسمه ظهور پیدا کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان