چکیده

کازوئو اونو یکی از تأثیرگذارترین فیگورهای رقص معاصر است که همواره از وی در کنار تاتسومی هیجیکاتا، در مقام مبدعان رقص بوتو نام برده می شود که اولین بار در سال 1959، در ژاپن شکل گرفت. این گونه از رقص، در پی وقایع جنگ جهانی دوم پدید آمد و با دیدگاه اجراییِ تاتسومی، شکل بندی خودش را یافت. رقصِ مرگ، نمایشِ پریشانی، رقصِ تاریکیِ مطلق و تمرکز بر ماهیتِ ابزوردِ چیزها، در زمره مهم ترین مضامین، عناوین و موضوعاتِ مورد توجه این شیوه از رقص مدرن ژاپنی هستند. از آن جا که تاتسومی از یوکیو میشیما، ژان ژنه، مارکی دو ساد، تئاتر نو ژاپنی از یک سو و نیز، از دیدگاه آنتونن آرتو درباره مفهوم بازیگر از سوی دیگر تأثیر گرفته است، به نظر دور از ذهن نمی نماید که مواجهه با مقوله بدن در کار رقصندگان بوتو از جمله یکی از مهم ترین چهره های آن، کازوئو اونو، مواجهه ای پرمناقشه و نیز نامتعارف نسبت به هنرهای اجرایی سنتی ژاپن (بویو) باشد. آن چه در کار اونو قابل بررسی است، احضارِ بدنی برساخته است که گویی از حیات، تهی شده است. رقصنده، گویی هر نوع نشانه ای از زیستِ بیولوژیکی و نیز جنسیتی را عامدانه معلق ساخته و یا از اساس، پس زده و انکار می کند و کالبدِ خود را در شمایلِ یک عروسک، به صحنه می آورد. هدف این مقاله، مطالعه توصیفی- تحلیلی شمایلِ کار کازوئو اونو است. تجربیات ناشی از واقعه هیروشیما و ناکازاکی در کنار دیگر عناصر مؤثر در صورت بندی بوتو، مسئله قابل توجهی است. به نظر می رسد آن خمیدگی و درهم پیچیدگیِ اندامیِ اونو در هنگام اجرا، به نمایشِ بدنی می ماند که دست اندرکارِ بازنماییِ جنازه بی قواره ای است که گویی ابژه جنگ است؛ بدنِ تغییرشکل یافته ای که سوختن و به نظر، کتمان، انکار و انهدام بدن ها را پس از بمباران اتمی ژاپن بازنمایی، و یا به یک معنا احضار می کند.

تبلیغات