چکیده

فلسفه هنر، یکی از اجزای لاینفک نظام کلی اندیشه شوپنهاور است. در این نظام، هنر برای هنر مطرح نیست، بلکه هنر در صدد حل مسئله ای وجودی است. بنابراین، هنر نه غایت، بلکه وسیله و گذرگاهی برای رهایی از رنج و عذاب اراده در مقام شیء فی نفسه است .عالم هنر، برای فرد آرامش به ارمغان می آورد و برای مدتی هرچند کوتاه و موقت، فردِ دارای شناخت مجرد و نابغه را از خواست اراده به زندگی می رهاند .شوپنهاور، موضوع هنرها را ایده های افلاطونی می داند و موسیقی از منظر او دارای جایگاه خاصی است که حتی با خودِ اراده برابری می کند. موسیقیدان از منظر شوپنهاور با فیلسوف برابر است و موسیقی می تواند حکمتی که با کلام قابل بیان نیست را بیان نماید و خودِ رنج و خودِ شادی را هم چون اراده، به مخاطب خود معرفی نماید. در این تحقیق، ضمن بیانِ مفاهیم اساسی در اندیشه زیبایی شناختی شوپنهاور، در صدد پاسخ به این پرسش اساسی بودیم که جایگاه موسیقی در نظام فلسفه هنر شوپهاور چیست و آلبوم موسیقی «نی نوا» چگونه این مفاهیم را در تناسب با آن نظام بیان می کند؟ آن چه که در نتیجه به دست آمد این بود که حسین علیزاده، به عنوان یک آهنگساز نوگرای ایرانی، با ایجادِ روایتی به مثابه یک تراژدیِ موسیقیایی در اثر «نی نوا» با استفاده از راوی (ساز نی) و تنظیم های هارمونیکِ متناسب با دیدگاهِ شوپنهاور در نمایشِ رنج و غمِ توأم با شادیِ فی نفسه، توانسته است به خلق اثری به غایت متناسب با نظام فلسفیِ شوپنهاور در بابِ متافیزیکِ موسیقی دست یابد.

تبلیغات