مقالات
حوزه های تخصصی:
انسان بر اساس خلقت خود دارای ویژگى هاى فردى و اجتماعى خاصی است. زندگی آرام و بدون تنش، همراه با رشد و شکوفایی مستلزم وجود برنامه ریزی منظم است. در این زمینه حقوق و اخلاق می توانند به عنوان منابع تأمین این نظام ویژه از اهمیت خاصی برخوردار باشند.
بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان دانشگاه تهران در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: درباره ارتباط تنگاتنگ بهداشت روانی و تاب آوری اتفاق نظر بالایی وجود دارد. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود. روش کار: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران در نیم سال اول تحصیلی 96-95 بود که از میان آنان 200 نفر از دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان، تاب آوری، خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی؛ و برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی ایمن به خدا با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه مثبت و معنادار؛ ولی بین دلبستگی اجتنابی با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه منفی وجود داشت؛ همچنین دلبستگی به بزرگسالان با تاب آوری رابطه مثبت و معنادار داشت؛ اما بین دلبستگی اضطرابی به بزرگسالان با ذهن آگاهی و تاب آوری رابطه معناداری به دست نیامد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، تاب آوری و دلبستگی ایمن به خدا توانستند به طور مثبت ذهن آگاهی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: افرادی که دلبستگی شان به خدا ایمن بود، برای خود ارزش قائل می شدند و می دانستند که خداوند آنان را دوست دارد و کمک کننده و جواب دهنده به خواست ها و دعاهای آنان است؛ برعکس افراد با دلبستگی اجتنابی، خدا را دور از دسترس می دانستند و از او دوری می کردند.
بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد پرستاران زن بیمارستان های شهر تبریز در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: مهم ترین هدف هر سازمانی دستیابی به بهره وری بهینه است. یکی از عوامل کارآمدی در بهره وری، نیروی انسانی است. عملکرد شغلی پرستاران، که یکی از مهم ترین منابع انسانی بیمارستان ها محسوب می شوند، متأثر از عوامل متعددی ازجمله هوش معنوی و هوش هیجانی است که موجب افزایش کیفیت خدمات و بهره وری می شود. این پژوهش با هدف بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد پرستاران زن شهر تبریز در سال 1396 صورت گرفته است. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه پرستاران زن شهر تبریز بود که از میان آنان 360 نفر با استفاده از جدول مورگان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای برای نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های هوش هیجانی سیبریا شرینگ، هوش معنوی کینگ و عملکرد پیترسون؛ و برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده و مؤلف مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین مؤلفه های هوش معنوی و هوش هیجانی با عملکرد پرستاران؛ و همچنین بین مؤلفه های هوش هیجانی با مؤلفه های هوش معنوی پرستاران رابطه معنادار وجود داشت (05/00>P). بر اساس نتایج رگرسیون، هوش هیجانی 18/19 درصد از واریانس هوش معنوی؛ و مؤلفه های هوش هیجانی 8/5 درصد و مؤلفه های هوش معنوی 2/1 درصد از واریانس عملکرد را پیش بینی کردند (05/00>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که از طریق هوش هیجانی و هوش معنوی می توان عملکرد پرستاران را افزایش داد؛ زیرا برخورداری پرستاران از مهارت های هوش معنوی و هیجانی تأثیرات چشمگیری در افزایش عملکرد شغلی آنان خواهد داشت و کیفیت خدمت رسانی به بیماران را بهبود خواهد بخشید. بنابراین، لازم است مدیران بیمارستان ها برای ارتقای هوش معنوی و هیجانی پرستاران تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
بررسی اثربخشی آموزش مضرات الکل مبتنی بر آموزه های اسلامی در کاهش ولع مصرف آن و بازگشت در افراد با سابقه اعتیاد به الکل در انجمن الکلی های گمنام شهر تهران در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: الکل یکی از شایع ترین مواد اعتیادآور در دنیا است. امروزه با وجود مطالعات گسترده در این زمینه، درمان های نگهدارنده برای جلوگیری از بازگشت پس از ترک، چندان موفقیت آمیز عمل نکرده است. دین که یکی از ارکان اصلی فرهنگ یک ملت محسوب می شود، دارای ظرفیت قدرتمند در پیشگیری از اختلالات روانی و عامل بازدارنده مؤثر در جلوگیری از بازگشت مصرف الکل است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مضرات الکل مبتنی بر آموزه های اسلامی بر کاهش ولع مصرف آن و بازگشت در افراد با سابقه اعتیاد به الکل در انجمن الکلی های گمنام شهر تهران در سال 1396 بود. روش کار: این پژوهش به شیوه شبه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای انجمن الکلی های گمنام شهر تهران در سال 1396 بود که تعداد 30 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری دردسترس و مبتنی بر هدف انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه سنجش ولع مصرف مواد پس از ترک بود. مداخله به صورت شش جلسه آموزش دو ساعته با موضوع بیان نگرش دین اسلام به مصرف الکل و انطباق با یافته های علمی برگزار شد و برای تعیین اثربخشی آموزش از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها اثربخشی این نوع آموزش را بر کاهش ولع مصرف الکل و بازگشت آن را در افراد با سابقه اعتیاد به الکل در مقدار 05/0>P نشان داده است. نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش مضرات الکل مبتنی بر آموزه های اسلامی می تواند موجب کاهش ولع مصرف الکل در افراد با سابقه اعتیاد به آن شود. ازاین رو، توصیه می شود با توجه به مؤثر و به صرفه بودن این روش و اهمیت آن، افراد و سازمان های مربوط و رسانه ها آن را به کار گیرند.
رابطه التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی در معلمان مدارس استثنایی کودکان شهر کرمان در سال 1394(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: معلمان آموزش و پرورش استثنایی در شرایط کاری بسیار پراسترسی مشغول به کار هستند که زمینه ساز ایجاد فرسودگی شغلی است؛ در این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر آن پرداخته شده است. هدف از این پژوهش تعیین رابطه بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی در معلمان مدارس کودکان استثنایی شهر کرمان در سال 1394 بود. روش کار: این پژوهش مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی است که برای اجرای آن 182 معلم شاغل در مدارس کودکان استثنایی شهرستان کرمان در سال 1394 به صورت سرشماری انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه های التزام عملی به اعتقادات مذهبی، سرسختی روان شناختی اهواز؛ و فرسودگی شغلی ماسلاچ جمع آوری؛ و داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی معلمان در سه بُعد خستگی عاطفی، درگیری شغلی و مسخ شخصیت رابطه منفی معنی دار؛ و بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی با فرسودگی شغلی معلمان در بُعد عملکرد شخصی رابطه مثبت معنی دار وجود داشت (05/0P < ). همچنین، نتایج به دست آمده از رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که التزام عملی به اعتقادات مذهبی و سرسختی روان شناختی معلمان کودکان استثنایی توانست فرسودگی شغلی را به صورت معنی داری پیش بینی کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند راهنمایی در جهت رشد و تعالی عملی اعتقادات و باورهای مذهبی و همچنین گنجاندن مؤلفه های سرسختی روان شناختی در آموزش های رسمی و غیررسمی معلمان مدارس کودکان استثنایی باشد تا آسیب پذیری آنان را در برابر استرس کاهش دهد و میزان فرسودگی شغلی را کنترل کند.
الگوی خودمهارگری جوان شیعه با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: خودمهارگری نقش بسزایی در سلامت جسمی و معنوی دارد. در پژوهش هایی نشان داده شده که نگرش های معنوی و آموزه های دینی در ارتقای خودمهارگری نقش دارند. هدف این پژوهش تعیین مؤلفه های سازه خودمهارگری در جوانان شیعه بود. روش کار: با توجه به هدف پژوهش که تدوین سازه خودمهارگری بود و با توجه به پژوهش های ملاک محور انجام شده در این زمینه؛ در این پژوهش، جمع آوری داده ها با روش مصاحبه کیفی و تحلیل داده ها با روش نظریه زمینه ای (کدگذاری باز، محوری و انتزاعی) انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش 32 نفر از جوانان شیعه (14 زن و 18 مرد در سنین 22 تا 45) بودند که چگونگی خودمهارگری آنان با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته ارزیابی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سازه خودمهارگری در جوانان شیعه، دارای چهار مؤلفه اصلی و 20 ریزمؤلفه است: 1) نگرش (باور به فواید اجتناب، باور به آسیب های ارتکاب، اهتمام به احساسات درگیر در مسئله و عزّت نفس)، 2) توانایی خودانگیزشی (توجه به فواید اجتناب، توجه به آسیب های ارتکاب، توجه به احساسات درگیر در مسئله، تلقین مثبت به خود و الگوگیری از اهل بیت)، 3) توانایی کنترل خود و محیط (توانایی بازداری توجه، توانایی کنترل تکانه، توانایی کنترل محیط، شرطی سازی کنشگر، معاشرت با دوستان خوب و مداومت بر عمل مطلوب) و 4) سازگاری (خودآگاهی، توانایی حل مسئله، انعطاف پذیری، پذیرش هیجان و مدیریت رفتار و ارزیابی مثبت ثانویه معنوی). نتیجه گیری: با مقایسه نتایج این پژوهش با پژوهش های متن محور همچون پژوهش رفیعی هنر که سازه خودمهارگری را شامل خودنظارت گری، هدف شناسی، انگیزش، مهار هیجانی، مهار رفتاری، مهار شناختی و مهار تداوم بخش دانسته است، مشاهده می شود که مدل حاصل از این پژوهش سازوکارهای روانی خودمهارگری را آشکارتر کرده و در نتیجه بستر مناسب تری برای تدوین مقیاس خودمهارگری جوان شیعه مسلمان و تدوین برنامه های آموزش روانی معنوی مناسب برای ارتقای خودمهارگری فراهم کرده است.
بررسی نقش میانجی گر شفقت به خود در رابطه بین آسیب پذیری روان شناختی و دلبستگی به خدا در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: ناراحتی های روان شناختی ازجمله مشکلات شایعی هستند که اغلب دانشجویان آن را تجربه می کنند. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی گر شفقت به خود در رابطه بین آسیب پذیری روانی و دلبستگی به خدا در دانشجویان بود. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال 1395 بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده 280 نفر برای مطالعه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس های شفقت به خود؛ فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس؛ و دلبستگی به خدا جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون؛ و برای آزمودن اثرهای واسطه ای از روش بارون و کِنی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی به خدا با شفقت به خود (61/0=r و 05/0>P) و آسیب پذیری روانی (60/0-=r و 05/0>P) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین، دلبستگی به خدا به تنهایی توان تبیین 52 درصد از تغییرات آسیب پذیری روانی را داشت؛ اما شفقت به خود و دلبستگی به خدا با هم توان تبیین 61 درصد از تغییرات آسیب پذیری روانی را داشتند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش شفقت به خود و دلبستگی به خدا را در آسیب پذیری روانی دانشجویان تأکید می کند.
مقایسه اثربخشی سه روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان هیجان مدار و درمان تلفیقی بر بهزیستی معنوی خانواده های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان ساری: مطالعه نیمه آزمایشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: یافتن روش های درمانی مؤثر بر ارتقای معنویت افراد به ویژه همسران، در سازگاری و افزایش روابط صمیمانه آنان و جلوگیری از طلاق و مسائل خانواده بسیار سودمند و منطقی است. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، درمان هیجان مدار (EFT) و درمان تلفیقی بر معنویت خانواده های متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان ساری بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش خانواده های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان ساری بودند. شرایط ورود به مطالعه نداشتن اعتیاد همسران و هوش بهر بالا تر از ۸۵ بود. ابتدا افراد به پرسش نامه ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻓﺮاﮔﯿﺮ پاسخ دادند و از میان آنان ۵۶ زوج که نمره شان پایین تر از متوسط بود، به روش نمونه گیری دردسترس و تصادفی ساده انتخاب؛ و به طور تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. سپس گروه آزمایشی یک، 10 جلسه درمانی ACT؛ گروه دو، 10 جلسه درمانی EFT و گروه سه، ۱۶ جلسه آموزش تلفیقی دریافت کردند و به گروه گواه هیچ آموزشی داده نشد. در پایان، همسران با ﻣﻘﯿﺎس ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻓﺮاﮔﯿﺮ آزمون مجدد شدند و آزمون پیگیری بعد از گذشت یک ماه اجرا شد. داده ها به دلیل طبیعی بودن با آزمون تحلیل کوواریانس و کرویت ماچلی تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تحلیل های آماری نشان داد که سه روش درمان ACT، EFT و تلفیق این دو روش درمانی موجب افزایش معنی دار بهزیستی معنوی همسران متقاضی طلاق در مقایسه با گروه گواه شد، اما تفاوت معناداری بین سه روش درمان مشاهده نشد. ماندگاری اثر درمان هر سه روش نیز در پیگیری یک ماهه نشان داده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که معنویت تغییرپذیر است و با آموزش و درمان بهزیستی معنوی افزایش می یابد. از سوی دیگر، یافته ها گویای اصالت ACT و EFT در افزایش بهزیستی معنوی همسران متقاضی طلاق و کاهش میزان طلاق بود. بنابراین، می توان هر سه روش مذکور را برای ارتقای بهزیستی معنوی به کار برد.
ساخت و اعتباریابی پرسش نامه سنجش معنویت در دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر سنندج در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: معنویت مفهومی جهان شمول است که در معنای عام به معنی حس ارتباط و اتصال با نیرویی برتر و در معنای خاص به معنی جستجو برای یافتن معنی در زندگی، بیش از گذشته در عرصه های آموزشی، تربیتی و فرهنگی به آن توجه شده است. ازاین رو، ساخت و امکان بهره گیری از ابزاری مناسب برای سنجش این پدیده ضروری می نماید. این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی پرسش نامه ای به منظور «سنجش معنویت» در دانشجویان طراحی و انجام شده است. روش کار: روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است که با مشارکت 464 نفر از دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر سنندج در سال 1396 انجام شده است. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسش نام ه جمعیت شناختی و پرسش نامه طراحی شده معنویت است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ، تحلیل عامل اکتشافی به شیوه مؤلفه های اصلی با روش چرخشی از نوع واریماکس و تحلیل عامل تأییدی با استفاده از مدل معادلات ساختاری و روایی همگرا انجام شده است. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی گویای وجود دو بُعد اصلی با عنوان تجربیات معنوی و تجربیات دینی بود که 56 درصد واریانس پرسش نامه معنویت را تبیین کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای ابعاد تأیید شده در تحلیل عاملی شامل تجربیات معنوی و دینی و کل پرسش نامه به ترتیب 88/0، 90/0 و 92/0 به دست آمد. روایی همگرای پرسش نامه معنویت نیز با پرسش نامه معنویت دوینگ و پارسیان 66/0 به دست آمد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان دهنده آن است که شاخص های نیکویی برازشمدل از مطلوبیت پذیرفتنی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری مناسب برای پژوهش در زمینه سنجش معنویت دانشجویان و حوزه روان شناسی سلامت و سلامت معنوی استفاده کرد.
بررسی تأثیر آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، سبک های هویتی و رشد اخلاقی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: مهارت های زندگی اسلامی توانایی هایی هستند که با تأکید بر آموزه های دینی و تمرین مداوم پرورش می یابند و نوجوانان را برای روبه رو شدن با مسائل زندگی و افزایش توانایی ها و مهارت های روانی - اجتماعی آماده می کنند. ازاین رو، لزوم مداخلاتی که بتواند در سطح آموزش و پرورش از آسیب های اجتماعی پیشگیری کند، بیشتر از قبل احساس می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، سبک های هویتی و رشد اخلاقی دانش آموزان بود. روش کار: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول منطقه 22 شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند؛ بدین صورت که از بین مدارس منطقه 22، چند دبیرستان انتخاب شدند و از بین آنها دبیرستان شهید مطهری جامعه پژوهش قرار گرفت و 40 نفر از دانش آموزان آن به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش در هشت جلسه هفتگی، مداخله آموزش مهارت های زندگی اسلامی دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (MSLQ)، سبک های هویتی (ISI) و قضاوت اخلاقی (DIT) بود و داده ها به روش تحلیل کوواریانس بررسی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده ، آموزش مهارت های زندگی اسلامی موجب تغییر در نمرات راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (فراشناختی= 27/0 و شناختی= 59/0) شده و این آموزش تغییراتی در متغیّرهای هویت هنجاری (43 /0) و تعهد (76/0) به وجود آورده است. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد 37 درصد کل واریانس یا تفاوت های فردی در رشد اخلاقی دانش آموزان مربوط به آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی بوده است. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی اسلامی دانش آموزان را قادر می سازد که به هویت مستقلی از خود به عنوان یک نوجوان متدین با پایندی به ارزش های دینی، رشد قضاوت اخلاقی و بهبود راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دست یابند و به آنان کمک می کند که دانش، ارزش ها و دیدگاه های خود را به توانایی های واقعی تبدیل کنند.
ایمنی و بهداشت مواد غذایی از منظر اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: ارتباط غذا با سلامت روح و جسم از مسائلی است که در جهان بینی توحیدی و مکتب اسلام به آن اشاره شده است. آیه «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآَنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» مؤید اثر گذار ی آموزه های دینی در مفهوم ایمنی غذایی است. هدف این مطالعه بررسی رهنمودهای قرآنی در زمینه ایمنی و بهداشت مواد غذایی از منظر اسلام بود. روش کار: این مطالعه مروری با هدف تحقیق در نظام سلامت از طریق بررسی های کتابخانه ای منابع معتبر و آموزه های دینی، بر گزیده ای از آیات قرآنی ، احادیث معتبر معصومان (ع) ، تفاسیر قرآنی مهم و کتاب هایی در شرح احادیث و روایات مرتبط با بهداشت و ایمنی مواد غذایی در پایگاه های اطلاعاتی ملی و بین المللی؛ با اتکا بر ابزار گردآوری، مطالعه، تفحص و تعمق و با الهام گیری از آموخته های حکیمان تمدن اسلامی به رهنمودهای ایمنی و بهداشت مواد غذایی انجام شد. پس از دسته بندی، تجزیه و تحلیل و یکپارچه سازی نتایج گزارش شد. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: حدود 250 آیه قرآنی و ده ها روایت از معصومان (ع) ب ر اهمیت غ ذا و تغذیه دلالت می کند. در قرآن کریم ۴۸ بار واژه طعام، ۱۰۷ بار واژه اکل و ۳۹ بار واژه شراب آورده شده که در آیات مرتبط با طعام، شش بار به حلال بودن غذاها اشاره؛ و در تفاسیر مختلف به اهمیت تغذیه جسم در روح تأکید شده است. نگرش به غذا به عنوان آیه ای در شناخت خدا، باورمندی به رازقیت الهی، برخورداری از نیت الهی در مصرف، ادای حقوق نیازمندان به هنگام مصرف، پاکیزگی غذا، تنوع غذایی، التزام به غذای حلال و پرهیز از غذای حرام مهم ترین راهبردهای نگرشی و رفتاری ایمنی غذایی با نگاه اسلامی است. به علاوه، از مهم ترین نتایج التزام راهبردهای ایمنی غذایی، کرامت انسان شمرده شده است. نتیجه گیری: از آنجا که در آموزه های وحیانی، تغذیه سالم شامل جنبه های جسمی، روانی، معنوی و اجتماعی است؛ ضروری است سیاست گذاران عرصه سلامت به رویکرد تغذیه ای اسلام توجه کنند تا سلامت همه جانبه واقعی یا جامع نگر در جامعه حاصل گردد.
تغییر نگرش در زندگی به مثابه پیشگیری و درمان اندوه؛ بررسی دیدگاه کندی، رازی و ابن حزم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: برخی از فیلسوفان مسلمان تلاش نموده اند با تمرکز بر مبانی عقلی راهکارهایی برای پیشگیری و درمان بنیادین اندوه یا حزن دنیوی معرفی نمایند. این مهم در اندیشه کندی که نخستین فیلسوف مسلمان است به چشم می خورد. فیلسوفان دیگر نظیر رازی و ابن حزم نیز تلاش کرده اند به صورت ژرف تری به این مسئله مهم بپردازند. به همین دلیل، هدف مؤلف در این مقاله پرداختن به راهکارهای کندی، رازی و ابن حزم برای کنترل اندوه دنیوی بود. روش کار: این پژوهش از نوع کتابخانه ای است که با روش توصیفی-تحلیلی سامان یافت و تلاش شد تا با تمرکز بر آثار کندی، رازی و ابن حزم به پیشگیری و درمان بنیادین اندوه پرداخته شود. مؤلف مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: یافته های پژوهش از وجود راه حل منطقی و البته تطبیق پذیر بر متون دینی در آثار کندی، رازی و ابن حزم حکایت داشت. بر این اساس، هر یک از کندی، رازی و ابن حزم عامل اصلی اندوه را اشتباه انسان ها در جهان بینی می دانند. به عبارتی دیگر، درگیر شدن انسان ها در مادیات موجب می شود نفس به این ویژگی متصف شود؛ در این هنگام باید نگرش به زندگی واکاوی شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، اگر انسان بتواند از زندگی مادی خود نگرش منطقی اتخاذ نماید و در رفتار به درستی گام بردارد می تواند اندوه دنیوی را کنترل؛ و سرور را جایگزین آن کند.