۱.
سابقه و هدف: امروزه افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان شناسی و معضل عمومی زندگی بشر محسوب می گردد و تقریباً در همه کشورها و فرهنگ ها دیده می شود. با توجه به تأکید پژوهش های جدید بر استفاده از عامل های فرهنگی - اعتقادی، در فرهنگ ایرانی - اسلامی ما می توان برای درمان اختلال افسردگی در کنار اصول علمی واقعیت درمانی از آموزه های اسلامی هم کمک گرفت. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی گروهی همراه با آموزه های اسلامی بر کاهش علائم افسردگی، اعتقادات جبرگرایی و افزایش بهزیستی روان شناختی در زنان افسرده بوده است. روش کار: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 40 روزه صورت گرفته است. جامعه آماری زنان افسرده مراجعه کننده به درمانگاه ندای آرامش روان تهران در تابستان سال 1400 بودند که از میان آنان 32 نفر به روش نمونه گیری هدفمند نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 16 نفر) جایگذاری شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه افسردگی بک و همکاران، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و کیز و مقیاس اراده آزاد و جبرگرایی پالهاس و مارجسون استفاده شد و افراد گروه آزمایش به مدت هشت جلسه ۹۰ دقیقه ای در جلسات واقعیت درمانی گروهی همراه با آموزه های اسلامی شرکت کردند. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد واقعیت درمانی گروهی همراه با آموزه های اسلامی بر کاهش علائم افسردگی و جبرگرایی و افزایش بهزیستی روان شناختی تأثیر معناداری داشت (05/0P<). مقدار این تأثیر با توجه به مجذور نسبی اتا (اندازه اثر) در دوره پیگیری بدین صورت بود که 42% تغییرات اراده آزاد، 60% تغییرات افسردگی، 26% تغییرات پذیرش خود، 30% تغییرات ارتباط مثبت، 29% تغییرات استقلال و 28% تغییرات تسلط بر محیط در مرحله پس آزمون از تفاوت گروه های آزمون و کنترل ناشی می شد. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که واقعیت درمانی گروهی همراه با آموزه های اسلامی می تواند برای بهبود علائم افسردگی، کاهش جبرگرایی و افزایش بهزیستی روان شناختی افراد افسرده مؤثر باشد.
۲.
سابقه و هدف: اگرچه درمانهای متعددی برای اختلال وسواس جبری طراحی شده است اما اثربخشی کافی در تمامی افراد ندارد. ازاینرو، درمانگران وسواس بهدنبال درمانهای چندبُعدی هستند. هدف پژوهش حاضر طراحی شیوهنامه رفتاری - هیجانی - معنوی برای درمان وسواس جبری بوده است. روش کار: با توجه به هدف پژوهش باید بستههای درمانی مؤثر تدوینشده در پژوهشهای قبلی در محورهای رفتاری، هیجانی و معنوی تجزیه و تحلیل میشد و اهداف و فنون کارآمد انتخاب و با توجه به بافت اسلامی در بسته درمانی - رفتاری - هیجانی معنوی یکپارچه میشد. جامعه آماری پژوهش شامل مقالات و پایاننامههای مرتبط با درمانهای رفتاری، هیجانی و معنوی اختلال وسواس جبری در زبان فارسی و انگلیسی بود. این پژوهشها جمعآوری و اهداف و فنون و سازوکارهای آنها استخراج شد. سپس اهداف و فنون و سازوکارهای کارآمد که تبیین نظری و شواهد پژوهشی خوبی داشتند و کارشناسان آنها را تأیید کردند در شیوهنامه رفتاری هیجانی معنوی یکپارچه شد و بسته نهایی نیز بر اساس نظر کارشناسان اصلاح و تأیید نهایی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند. یافتهها: شیوهنامه رفتاری - هیجانی - معنوی برای درمان وسواس جبری شامل 15 جلسه است: ایجاد رابطه درمانی و تبیین منطق درمان، ارزیابی مثبت ثانویه معنوی افکار منفی، پذیرش شک و تردید، خودآرامسازی، کاهش آمیختگی فکر و عمل، مواجهه و بازداری از پاسخ، پذیرش شک و تردید و مدیریت رفتار، مهارت ذهنآگاهی آمیخته به معنویت، رفع موانع مواجهه و بازداری از پاسخ، افزایش کیفیت زندگی و اصلاح سبک زندگی. نتیجهگیری: شیوهنامه رفتاری - هیجانی - معنوی برای درمان وسواس جبری، مؤلفهها و فنون مؤثر برای درمانهای رفتاری، هیجانی و معنوی را جمعآوری و در بافت اسلامی یکپارچه کرده است. در این بسته درمانی بر ارزشمندی مذهب و دینداری تأکید و تفاوتهای فرد مذهبی و فرد وسواسی تبیین شد. برخی فنون جدید نیز تدوین شد مانند تفکیک بین افکار منفی اختیاری و افکاری منفی غیراختیاری که دومی وسواس فکری است و گناه ندارد. همچنین فنون ارزیابی مثبت ثانویه معنوی نیز تدوین شد که بر اساس آن صبر بر افکار منفی مزاحم، گامی برای تقربجستن به خدا مفهومسازی شد.
۳.
سابقه و هدف: اعتماد اجتماعی ازجمله پدیده های اجتماعی است که در تعاملات شهروندان نقش حیاتی ایفا می کند و با ایجاد پیوندهای مستحکم اجتماعی، انسجام و یکپارچگی جامعه را فراهم می آورد. در این میان، شفافیت در ارکان مختلف حکومت نیز می تواند سازوکار مؤثر حامی حقوق شهروندان باشد. در اسلام تأکید ویژه ای بر نفاق و دورویی به عنوان یک جریان ضداجتماعی می شود. با توجه به اهمیت موضوع و خلأ مطالعات پیشین در این حوزه، هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین ادراک شفافیت در دین داری مسئولان طبق آموزه های نهج البلاغه و اعتماد اجتماعی شهروندان بوده است. روش کار: روش انجام این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها توصیفی و از شاخه میدانی است. به منظور بررسی ارتباط بین متغیّرهای پژوهش، 428 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد، دکتری و اعضای هیئت علمی دانشگاه های تهران، مازندران، قم و سمنان به روش نمونه گیری دردسترس جامعه آماری در نظر گرفته شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و الگوی معادلات ساختاری در نرم افزارLISREL و آزمون میانگین در نرم افزار SPSS نسخه 16 استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج آزمون های آماری حاکی از این است که ادراک شفافیت در دین داری مسئولان تأثیر مثبت و معناداری بر اعتماد اجتماعی شهروندان داشت (53/8T= و 59/0P=). به این معنی که هرچه شفافیت بیشتری در دین داری مسئولان مشاهده شود، اعتماد اجتماعی در میان شهروندان نیز بیشتر می شود. علاوه براین، تجزیه و تحلیل پاسخ های جامعه آماری نشان می دهد که میزان شفافیت در دین داری مسئولان و میزان اعتماد اجتماعی آنان بیشتر از مقدار متوسط ارزیابی شده است. نتیجه گیری: یافته ها گویای این است که با توجه به بارهای عاملی به دست آمده، تقویت هر یک از شاخص های شفافیت در دین داری مسئولان منجر به بهبود سطح اعتماد اجتماعی شهروندان می گردد. بنابراین، با توجه به وضعیت فعلی هر یک از مؤلفه ها، لازم است مسئولان جامعه به منظور بهبود وضعیت اعتماد اجتماعی شهروندان در بهبود شفافیت هر یک از مؤلفه های دین داری کوشا باشند.
۴.
سابقه و هدف: مشخص کردن حدود و ثغور اختلالات روانی همیشه یکی از چالش برانگیز ترین مباحث علم روان شناسی بوده است. مکاتب مختلف روان شناسی و انجمن های تخصصی در حوزه آن به تبیین و طبقه بندی اختلالات پرداخته اند. با وجود چالش هایی که در مسیر تعریف و طبقه بندی اختلالات وجود دارد، پرداختن به آن از طریق استناد به منبعی وحیانی و متقن یعنی قرآن کریم ضروری به نظر می رسد. هدف از این پژوهش ارائه الگویی پیشنهادی برای اختلالات روان شناختی از منظر قرآن کریم بوده است. روش کار: روش این مطالعه از نوع کیفی است. در مطالعه حاضر متن هدف، که برای به دست آوردن موضوعی خاص یعنی تعریف اختلالات روانی و الگوی آن تحلیل و بررسی شده، قرآن کریم است. در پژوهش پیش رو از سه روش اصلی تدبر قرآن به قرآن، تدبر سوره ای و تحلیل کلمه ای استفاده شده است. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که اختلالات روانی از منظر قرآن فرایندهای معیوبی است که در نتیجه تأثیر القائات منفی بیرونی بر اجزای ساختار وجودی انسان نظیر ادراک و باور، توجه، ایمان، دارایی ها و توانمندی ها و بروزات ایجاد می شود و در هر کدام از این پنج حوزه مختصات به خصوصی دارد. نتیجه گیری: تعریف اختلال از منظر قرآن و طبقه بندی آن نسبت به تعریف ها و طبقه بندی های موجود ارجحیت هایی دارد؛ برای مثال استفاده از روشی اصولی و علمی برای استخراج الگو، تبیین مفهومی زیربنایی با اولویت بالای پژوهشی، جامع بودن تعریف و طبقه بندی نسبت به تعاریفی که صرفاً بر احساس مشکل از سوی خود فرد تأکید می کند، ساختاری و آسیب شناسانه بودن تعریف در برابر نشانه محوری در برخی از نظریه ها و اتکا به فلسفه وحیانی که اتقان بیشتری نسبت به دیگر فلسفه های زیربنایی دارد.
۵.
سابقه و هدف: در دوران همه گیری بیماری کرونا، استرس ابتلا به این بیماری می تواند بر بسیاری از جنبه های عملکرد فرد نظیر عملکرد شغلی تأثیرگذار باشد. ازاین رو ارتقا و بهره گیری از سرمایه های روان شناختی مانند بهزیستی روان شناختی و تاب آوری نقش مهمی در مقابله با شرایط استرس زا ایفا می کند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر استرس ابتلا به کرونا بر جو اخلاقی و بهزیستی روان شناختی پرستاران بیمارستان شهید دکتر بهشتی اردستان با میانجی گری تاب آوری انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه پژوهش تمامی پرستاران بیمارستان شهید دکتر بهشتی اردستان به تعداد 200 نفر بودند که 131 نفر از آنان به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه ویژگی های جمعیت شناختی، پرسش نامه اضطراب کرونای علیپور و همکاران، پرسش نامه جو اخلاقی ویکتور و کالن، پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف و پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون بود. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که استرس ابتلا به کرونا بر جو اخلاقی، بهزیستی روان شناختی و تاب آوری تأثیر معکوس و معنی داری داشت. نتیجه گیری: پرستاران باید با هوشیاری و حفظ آرامش به خود اعتماد به نفس کافی بدهند تا بتوانند بدون تمرکز بر خطرات مربوط به حرفه خود، بر مشکلات غلبه کنند تا به تدریج از میزان استرس و فشارهای روحی آنان کاسته شود.
۶.
سابقه و هدف: ویژگی های عاطفی، شناختی و رفتاری نقش اساسی در کیفیت زندگی پرستاران دارد؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش سلامت معنوی و سبک های مقابله ای در پیش بینی کیفیت زندگی پرستاران انجام شده است. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی است. جامعه پژوهش تمامی پرستاران زن متأهل شاغل در مراکز درمانی دولتی و خصوصی شهر تهران در شش ماهه دوم سال 1401 بودند که 409 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و از طریق شبکه های اجتماعی وارد مطالعه شدند. ابراز گردآوری اطلاعات پرسش نامه های سلامت معنوی پالوتزین و الیسون، سبک های مقابله کالزبیک و همکاران و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان و با نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی بین سلامت معنوی و راهبرد مسئله مدار با کیفیت زندگی پرستاران مثبت؛ اما همبستگی بین راهبرد اجتنابی و راهبرد هیجان مدار با کیفیت زندگی پرستاران منفی بود (۰۱/0>P). همچنین مؤلفه های سلامت معنوی ۹/۱۳% و سبک های مقابله ای 1/25% از واریانس کیفیت زندگی را تبیین کردند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش اهمیت سبک های مقابله ای را که یکی از سازه های مهم فردی است و سلامت معنوی که یکی از سازه های مهم معنوی در بهبود کیفیت زندگی پرستاران است، نشان می دهد.
۷.
سابقه و هدف: نشاط معنوی یکی از انواع هیجان های مثبت است که در شرایط استرس زا نقش مهمی در کمک به سازگاری افراد با شرایط دارد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نشاط معنوی بر مبنای معنا در زندگی و سرمایه های روان شناختی با میانجیگری حس پیوستگی دانشجویان در دوران همه گیری بیماری کووید 19 انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش تمامی دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 360 نفر از آنان به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. در این پژوهش داده ها با استفاده از پرسش نامه ویژگی های جمعیت شناختی، نشاط معنوی چیریان و افروز، معنا در زندگی استیگر و همکاران، سرمایه های روان شناختی لوتانز و حس پیوستگی آنتونسکی جمع آوری و با نرم افزار اسمارت پی .ال .اس دو و با روش معادلات ساختاری تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که معنا در زندگی و سرمایه های روان شناختی با میانجیگری حس پیوستگی ارتباط مثبت و معناداری با نشاط معنوی داشت (00/0>P). نتیجه گیری: معنا در زندگی و سرمایه های روان شناختی ایجادکننده یک منبع مقاومت درونی هستند که در تعامل با حس پیوستگی می توانند در ایجاد نشاط معنوی در دانشجویان مؤثر باشند. ##submission.versionIdentity## ##submission.versionIdentity##
۸.
سابقه و هدف: غم و اندوه پدیده ای جهانی و پاسخی عادی به از دست دادن و سوگ است. در طول همه گیری کووید 19، تجارب دردناک از دست دادن و ناتوانی ممکن است موجب اندوه تحمل ناپذیر، پشیمانی و حتی خشم افراد داغ دیده شود و مشکلات بیشتری را در کنارآمدن با از دست دادن در زندگی جاری آنان ایجاد کند. به نظر می رسد که دین و معنویت عاملی مهم در واکنش افراد داغ دیده به سوگ باشد. افرادی که سطوح بالایی از دین و معنویت دارند، ممکن است استرس خود را بهتر مدیریت کنند و در زندگی معناجویی بیشتری داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی واکنش به سوگ بر اساس عمل به باورهای دینی و معناجویی در افراد داغ دیده بر اثر کووید ۱۹ انجام شده است. روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش افراد بالای 18 سال ساکن شهر سنندج در سال 1400 بودند که در زمان انجام پژوهش به دلیل فوت یکی از بستگان درجه یک به سبب کووید ۱۹ دچار سوگ بودند. با استفاده از فرمول تاباچنیک و نورکراس 106 نفر با شیوه نمونه گیری دردسترس حجم نمونه در نظر گرفته شدند. برای سنجش متغیّرهای پژوهش از مقیاس های استاندارد احساس معنا در زندگی، عمل به باورهای دینی و پرسش نامه تجربه سوگ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان صورت گرفت. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی چندگانه نشان داد که متغیّرهای عمل به باورهای دینی و معناجویی با واکنش به سوگ برابر با 55/0 و به ترتیب در سطح 05/0>P و 001/0>P معنادار بود. با توجه به ضریب تعیین 31/0، متغیّرهای پیش بین واریانس واکنش به سوگ را تبیین کردند. نتیجه گیری: دین و معنویت به افراد کمک می کند تا با ناملایمات بیرونی و درونی بهتر مقابله کنند. عمل به باورهای دینی و معناجویی عوامل مهمی در فرایند غم و اندوه هستند و می توانند از فرد داغ دیده در نحوه مواجهه با سوگ و استرس ها محافظت کند.
۹.
سابقه و هدف: بررسی عوامل مؤثر در سازگاری عاطفی نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست به دلیل مشکلاتشان ضروری است؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش سلامت معنوی و انعطاف پذیری شناختی در سازگاری عاطفی نوجوانان بد سرپرست و بی سرپرست انجام شده است. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه پژوهش تمامی نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست 13 تا 18 ساله تحت پوشش مراکز بهزیستی شهر بجنورد (مرکز دخترانه هلیا و مرکز زمین احسان) در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که به روش نمونه گیری سرشماری تعداد 120 نفر نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند و به پرسش نامه های سلامت معنوی پالوتزین و الیسون، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال و سازگاری هیجانی سینها و سینگ پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه بین سلامت معنوی (587/0=r) و انعطاف پذیری شناختی (599/0=r) با سازگاری عاطفی مثبت و معنی دار بود (01/0>P). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که سلامت معنوی ۶/۳۳% و انعطاف پذیری شناختی ۳/۳۷% از واریانس سازگاری عاطفی را تبیین کرده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، تقویت سلامت معنوی و انعطاف پذیری شناختی نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست در تقویت سازگاری عاطفی آنان مؤثر خواهد بود؛ تأثیر بنیادین سلامت معنوی به عنوان یکی از منابع اصلی هویت ساز و هویت بخش در جامعه به ویژه در جامعه ای دینی مانند ایران نقش بسیار مهمی خواهد داشت.
۱۰.
سابقه و هدف: بارداری از مقاطع حساس و ویژه ای است که همواره به جهت آرامش بخشی و سلامت مادر و نوزاد با انجام مناسک مذهبی همراه است و درحقیقت بسیاری از زنان باردار به مباحث مذهبی و دینی در دوران بارداری خود اهمیت می دهند. در این پژوهش مناسک و باورهای باروری توصیف و با مبانی دینی و مکاتب مردم شناختی تطبیق داده شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش آن قوم نگاری است. جامعه هدف تمام زنان متأهل شهرستان ایلام بودند که تجربه دست کم یک بار بارداری را داشتند. شیوه نمونه گیری گلوله برفی بود و تعداد اطلاع رسان ها 25 نفر بودند که از طریق اصل اشباع (بسندگی) تعداد آنان مشخص شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که باورها و مناسک مذهبی ضمن کاهش استرس و افسردگی های زایمان، موجب آرامش روان، نشاط و شادابی زن باردار می شود. انجام مناسک مذهبی همچون قربانی، گذاشتن قرآن و ادعیه بالای سر نوزاد و زن زائو برای دفع آل (جِن)، برداشتن کام نوزاد با تربت امام حسین (ع) و بریدن جفت و انداختن آن بالای پشت بام مسجد همگی از مواردی است که بیانگر پیوندخوردن باورها و مناسک سنتی با باورهای مذهبی است. نتیجه گیری: ورود زنان به اجتماع و پذیرش آنان در جوامع سنتی تنها با باروری بوده و پذیرش نوزاد نیز همراه با اجرای مناسک و با باورهای مذهبی و عامیانه خاصی برای راه یافتن به درون جامعه صورت گرفته است و برخی از مناسک مذهبی و توصیه های صورت گرفته در بارداری، نازایی یا سقط جنین با نظریات اندیشمندان اسلامی مطابقت دارد که نشان دهنده رسیدن مطالب پزشکی به صورت سینه به سینه به عامه جامعه است.
۱۱.
سابقه و هدف: واکنش های انسان در برابر موقعیت های تنش زا متعدد است؛ از شادی و نشاط در برابر رویدادهای تلاش برانگیز و درعین حال قابل حل وفصل گرفته تا هیجاناتی ازقبیل اضطراب، خشم، ناامیدی و افسردگی. زمانی که وضعیت تنش زا استمرار یابد، بسته به میزان موفقیت شخص در مقابله با آن وضعیت، احتمال اینکه او از لحاظ هیجانی دچار نوسان شود، وجود دارد. در مقاله حاضر سعی شده است که به راهبردهای مقابله ای مسئله محور حین اندوه و سختی بر اساس رویکرد روان شناسی در فرایند روان شناختی مبتنی بر دیدگاه امام سجاد (ع) پرداخته شود. روش کار: روشِ پژوهش حاضر کیفی از نوع تحلیل محتوای متعارف است که به صورت هدفمند دو دعای 7 و 54 از کتاب صحیفه سجادیه انتخاب و با ابزار تحلیل اسنادی و داده های کتابخانه ای با نرم افزار مکس کیودا نسخه 2018 تحلیل شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تحلیل ها نشان می دهد که در حوزه شناختی خداشناسی، خودشناسی، سبک بینش نسبت به سختی ها، توکل، امید، پذیرش، مثبت نگری، ایمان به خدا و اعتقاد به سنت های الهی، در حوزه رفتاری یاد خدا، اقرارکردن، درخواست کردن، پناه جویی و حمایت طلبی، توسل و تقوا و در حوزه هیجانی - معنوی دعا، یاد خدا، توسل، محبت و مهرورزی، عفو و گذشت به عنوان مؤلفه های مقابله ای در صحیفه سجادیه حین سختی می تواند موجبات کاهش غم و اندوه و اضطراب را فراهم نماید. نتیجه گیری: اندوه افراطی در فرد مانع ارتباط او با خدا و عملکرد مثبت و درنتیجه مانع رشد و تکامل وجودی وی و همچنین موجب غفلتش می شود؛ بنابراین فرد با داشتن مهارت های لازم و راهبرد درست برای رویارویی با مشکلات می تواند به آرامش روانی برسد.
۱۲.
سابقه و هدف: در دهه های اخیر و پس از تحقق انقلاب اسلامی در ایران، مباحث گوناگونی درباره انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) در محافل علمی و میان اندیشمندان آغاز شده و پژوهش های فراوانی نیز در این زمینه صورت گرفته و حتی مراکز تحقیقاتی ایجاد و نشریاتی در این حوزه منتشر شده است و به موضوعاتی چون بررسی عوامل غیبت امام (ع)، زمینه سازی ظهور، علائم ظهور، چرایی یأس از ظهور و نقش مردم در تعجیل ظهور پرداخته شده است. در این پژوهش به بررسی واژه ظهور و روایات مرتبط با آن و سپس به تأثیری که ظهور در تأمین سلامت فردی و اجتماعی دارد پرداخته شده است. روش کار: این پژوهش از نوع کتابخانه ای است و با روش توصیفی - تحلیلی و بهره گیری از فرهنگ های لغات و واژه نامه ها، بررسی آیات قرآنی و روایات و همچنین جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی مقالات مانند مگیران و نورمگز در صدد این برآمده است که بتواند معانی مختلف واژه ظهور، مشتقات و کاربردهای استعمالی آن را احصاء و معانی آن را در کلام الله بررسی کند. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: ظهور و مشتقات آن در معانی متعددی مانند آشکارشدن و غلبه یافتن به کار رفته و در قرآن از این واژه برای پیروزی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان استفاده شده است. اولین بار پیامبر (ص) این واژه را درباره موضوع مهدویت مطرح کرده است. علاوه براین، از آیات و روایات نیز استفاده می شود که یکی از اهداف ظهور، تجدید حیات دینی و احیای دوباره سنت های فراموش شده است. به تعبیر دیگر، این تجدید و احیاء برای رسیدن فرد و جامعه به صلاح و دورشدن آنان از فساد و تباهی است که زمینه ساز تأمین سلامت فردی و اجتماعی خواهد بود. نتیجه گیری: هدف از ظهور حضرت مهدی (عج) از بین بردن ریشه های ظلم و فساد و تحقق عدالت در سطح جهانی است که با تحقق آن زمینه رشد و تعالی انسان ها فراهم می شود و سلامت فردی و اجتماعی آنان تحقق می یابد.