مقالات
حوزه های تخصصی:
سفالگری در بلوچستان ایران به عنوان بخش وسیعی از استان سیستان و بلوچستان، دارای پیشینه ای پربار است. امروزه این هنر ارزشمند و بومی در معدود روستاها و مراکز سفالگری این سرزمین به شیوه ای سنتی در حال جریان است. این مقاله سعی دارد با مطالعه تطبیقی سفالگری در مراکزی چون روستاهای «کَلپورگان»، «کوهمیتَگ» و «هولَنچَکان» بلوچستان، به وجوه اشتراک، افتراق و شاخصه های مهم سفالگری این سرزمین بپردازد؛ با این هدف که با شناخت ویژگی های سفالینه ها، به وجود تشابهات و تفاوت های احتمالی هنر آنان پی برده و با در نظر گرفتن ارتباط فرهنگی بین این مراکز، زمینه های تقویت ارزش های هویتی آنان را بیابد. از این رو به طرح این سؤالات پرداخته است: 1- چه ارتباطی بین مراکز سفالگری بلوچستان شامل «کلپورگان»، «کوهمیتگ» و «هولنچکان» وجود دارد؟ 2- شاخصه های سفالگری بومی و فعال مناطق روستایی بلوچستان کدام است؟ پژوهش پیش رو با استفاده از داده های گردآوری شده به صورت میدانی و کتابخانه ای و بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به ارزیابی و مقایسه تطبیقی این سه منطقه تولید سفال در بلوچستان پرداخته است. با بررسی های انجام شده در نهایت این نتیجه حاصل شد که میان سفالینه های مراکز سفالگری بلوچستان تطابقاتی وجود دارد؛، از جمله تشابهاتی در حوزه ساخت، فرم و نقش پردازی دیده می شود که نشأت گرفته از فرهنگ، سرزمین و جغرافیای مشترک قوم بلوچ است و در کنار آن وجود افتراق جزئی میان این سفالینه ها وجود دارد که ناشی از تفاوت های فردی سفالگران و شرایط طبیعی حاکم بر این مراکز است؛ بنابراین سفال این سه منطقه دارای روابط فرمی و محتوایی در ضمن ویژگی های منحصربه فرد هویتی است.
مطالعه ستون و سرستون های مقرنس کاری چوبی مسجد ملامعزالدین مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری تزئینات چوبی، همواره جایگاه ویژه ای در معماری سنتی و بومی ایرانی داشته است. از پرکاربردترین آنها، تکنیک مقرنس سازی است که اغلب به شکل سرستون بر روی تیر و ستون های چوبی به کار گرفته شده است. به لحاظ محدودیت های ذاتی چوب، این نوع از آرایه ها بیشتر در فضاهای داخلی بناها دیده می شود. مسجد تاریخی ملامعزالدین در شهر مراغه، از جمله بناهایی است که در آن سرستون های مقرنس کاری به عنوان اصلی ترین آرایه ی چوبی بنا است. بنا بر آنچه بیان گردید هدف از انجام این پژوهش، علاوه بر شناسایی و معرفی، بررسی نحوه ساخت و دسته بندی فرمی سرستون های مقرنس کاری چوبی مسجد معزالدین، است. مطابق هدف فوق، می توان این پرسش ها را مطرح نمود: تنوع در سرستون های چوبی مسجد ملامعزالدین مراغه از لحاظ شکل و اجرا چگونه است؟ چه دلایلی برای این تنوع قابل فرض است؟ جهت رسیدن به هدف مذکور، با مشاهدات میدانی و مطالعات کتابخانه ای، جمع آوری اطلاعات و تصاویر شروع گردید. در ادامه با روش توصیفی - تحلیلی، اهداف فوق موردبحث و بررسی قرارگرفته و تحلیل ها در قالب جدول، به همراه تصاویر خطی ارائه شده است. پس از مطالعه سرستون های مسجد ملامعزالدین مراغه مشخص گردید که روش ساخت تمامی 36 سرستون مقرنس کاری چوبی موجود در شبستان بزرگ، از نوع مقرنس های روی هم رفته و 6 سرستون شبستان کوچک، از نوع لانه زنبوری است. اگرچه روش ساخت اغلب این سرستون ها تقریباً یکی است اما از این بین، 18 گونه شکلی متفاوت از یکدیگر را شاهد هستیم؛ یعنی بیش از 40 درصد نمونه ها به جهت فرم از همدیگر ناهمگونی دارند. به نظر می رسد کشیدگی و بلند بودن خارج از عرف طول مقرنس ها، این فرصت را در اختیار سازنده قرار داده تا بتواند این اشکال متنوع را به وجود آورد و نتیجتاً منتهی به منحصربه فرد گشتن این سرستون ها بشود.
تحلیل عملکرد زبان بدن در انتقال مفاهیم بصری، به استناد چهره های عکس های پادشاهان قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه بیان نمی شود، غالباً به اندازه آنچه بیان می گردد، اهمیت دارد. بدن نخستین چیزی است که با آن، جهان پیرامون را درک می کنیم و خود را نیز به وسیله آن بیان می نماییم. احساسات درونی ما اعم از شادی، غم و ترس به واسطه بدن، نماد بیرونی پیدا می کنند. همگی، به شیوه ای خاص، پیام های کوتاه به دنیای پیرامون خود می فرستیم و به ندرت این کار را آگاهانه انجام می دهیم. رفتار غیرکلامی از آغاز پیدایش بشر منبع درک بسیاری از ایما و اشاره های اندام و به ویژه کارکردهای چهره بوده که در عکس نیز نمود دارد. سابقه زبان بدن با تاریخ عکاسی پیوند دارد. این نکته ما را به واکاوی مجدد عکس هایی واداشت که با ورود عکاسی به ایران گره خورده اند. عکس های شاهانی که در طول تاریخ توجه ویژه ای به پرتره های خود داشتند و از هنر عکاسی برای به رخ کشیدن قدرت بهره می گرفتند. در این مقاله با مطالعه مفاهیم و الگوهای زبان بدن در عکس های چهره های شاهان قاجاری، این نظام مورد بازبینی مجدد قرار گرفته تا بتوان به سرنخ هایی از محتوای احساسی این آثار دست یافت. پرسش اصلی این است که: آیا می توان از عملکرد زبان بدن برای درک مفاهیم بصری در تحلیل عکس استفاده کرد؟ این پژوهش از نوع نظری و با روش تحلیل محتوای توصیفی است و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتیجه حاصل از تحلیل این آثار به عنوان متنی تصویری این است که شاهان قاجاری به واسطه میل به جاودانگی، جلال و شوکتِ حکومت دوران خود، عکاسی را برگزیدند؛ اگرچه تلاشی برای هویت پردازی و شناخت ویژگی های روانی صورت نگرفته است، اما واقع گرایی عکس ما را با درک جدیدی از عکس های این پادشاهان روبه رو کرده است. روشی که در آن به «خود بودنِ اشخاص» می رسیم. تفکیک ژست و شخصیت به یک چیز می رسند، «زبانِ تن» یعنی رفتارهای بدن، ژست ها و حالات صورت، به طور ناخودآگاه احساسات یا حالات روانی را نشان می دهند.
مستند نگاری ظروف سفالی گِلابه ای منقوش رنگارنگ روی زمینه سفید(موزه بنیاد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه مؤسسه فرهنگی موزه های بنیاد تهران شامل نفیس ترین مجموعه های هنری در بخش های جداگانه است.خزانه سفال یکی از بخش های این موزه است. مجموعه مذکور یکی از کم نظیرترین مجموعه های موجود در کشور است. در این مجموعه ظروف سفالی بسیاری وجود دارد که مراکز ساخت و تاریخ ساخت آنها به درستی روشن نیست. در این پژوهش شِش نمونه از ظروف سفالی گِلابه ای منقوش رنگارنگ روی زمینه سفید واقع در خزانه موزه بنیاد تهران با سایر ظروف سفالی مجموعه های داخل و خارج کشور که مربوط به دوره اسلامی بوده و از کاوش های علمی به دست آمده، مقایسه و تاریخ گذاری شده است. اشیای موردنظر نگهداری شده در این مجموعه از حفاری های غیرمجاز به دست آمده و تا کنون هیچ گونه پژوهشی بر روی این ظروف انجام نشده است. روش این پژوهش توصیفی - تاریخی است. در آغاز، این ظروف بازشناسی، عکاسی و طراحی شده و با انجام مطالعات کتابخانه ای و مراجعه به سایت موزه های خارجی و داخلی تاریخگذاری شده است. عمده ترین نقوش به کاررفته بر روی این ظروف شامل شبه کتیبه های کوفی، گل های انتزاعی، درخت سرو مانند، نقش کبوتر و شانه به سر است. ترکیب های رنگی به کاررفته، ترکیب های سه تایی (قرمز، سیاه، سفید و قرمز، سیاه، سبز) و ترکیب های چهارتایی (قرمز، سیاه، سفید، سبز) است که ترکیب های چهارتایی (قرمز، سیاه، سفید، سبز) از ترکیب های رایج در ظروف موردمطالعه بوده است. همچنین این سفالینه ها از لحاظ فرمی شامل کاسه با بدنه کشیده و صاف و بشقاب تخت است پرسش های اساسی اینها هستند که ظروف گِلابه ای منقوش رنگارنگ روی زمینه سفید واقع در خزانه موزه بنیاد تهران مربوط به چه مقطع زمانی هستند و مراکز احتمالی ساخت این ظروف کجاست؟ نتایج نشانگر آن است که محل تولید این ظروف شمال و شمال شرق ایران بوده است و در طول سده های سوم تا پنجم هجری قمری تولید شده اند.
مطالعه و شناخت آرایه های معماری دو مسجد قاجاری (حاج شهبازخان و دولتشاه) در شهر کرمانشاه در قیاس با مسجد سپهسالار در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دوره قاجاری در شهر کرمانشاه به عنوان یک شهر مهم و مرکز حکومتی فرزند بزرگ فتحعلی شاه، محمدعلی میرزا، بناهای شاخصی از جمله مساجدی با ویژگی های تزیینی خاص و زیبا ساخته شده است. در این پژوهش، سعی بر آن است تا با تمرکز بر دو مسجد دولتشاه و حاج شهبازخان که از مهم ترین بناهای مذهبی این دوره در کرمانشاه هستند؛ تزیینات معماری آنها (کاشی کاری، آجرکاری، گچ بری، حجاری و...) موردبررسی، توصیف و تحلیل و مقایسه قرار گیرد. همچنین بر شناخت عناصر بومی منطقه، در خلق نقوش و مضامین تزیینات معماری این مساجد تأکید می شود. دلیل انتخاب این دو مسجد آن است که از لحاظ ماهیت تزیینات معماری و نقوش تزیینی نسبت به سایر مساجد قاجاری کرمانشاه برتری خاصی دارند و شاخص های تزیینات معماری دوره قاجار در شهر کرمانشاه را می توان در آنها به روشنی مشاهده نمود. هدف پژوهش، شناسایی و طبقه بندی نقوش و مضامین اصلی تزیینات معماری مساجد دولتشاه و حاج شهبازخان دوره قاجار در شهر کرمانشاه، در قیاس با مسجد سپهسالار در شهر تهران است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود: نخست، تزیینات معماری مساجد قاجاری دولتشاه و حاج شهبازخان شهر کرمانشاه به لحاظ نقوش و مضامین شامل چه موارد و ویژگی هایی است؟ دوم، چه تفاوت ها و تشابهاتی در تزیینات مساجد دولتشاه و حاج شهبازخان در شهر کرمانشاه، در قیاس با مسجد سپهسالار در پایتخت قاجارها در شهر تهران مشاهده می شود؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که تزیینات معماری در مساجد قاجاری شهر کرمانشاه، نقوش هندسی، گیاهی، جانوری و تزیین کتیبه ای را در برمی گیرند که از نظر سبک و محتوا ارتباط نزدیکی با دیگر تزیینات بناهای هم دوره را نشان می دهند. پژوهش حاضر، بر مبنای بررسی های میدانی و مطالعات کتابخانه ای و سپس با بهره گیری از روش های توصیفی - تحلیلی صورت پذیرفته است.
تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای سینما؛ مطالعه موردی: سینما در شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر را می توان زیربنای تکامل فرهنگ قلمداد نمود که باعث شکوفایی جامعه می شود. شواهد حاکی از آن است که فعالیت های فرهنگی و هنری، سهم قابل توجهی در عرصه فعالیت های اقتصادی دارند. در این میان، سینما با توجه به خصوصیات ویژه ای که دارد در مقایسه با سایر محصولات فرهنگی و هنری، نقش مهمی را در اقتصاد، هنر و فرهنگ ایفا می کند. در دو دهه اخیر، سینمای ایران به دلایل متعددی رو به افول بوده است. ازاین رو در این پژوهش تقاضای سینما و عوامل مؤثر بر آن موردبررسی و مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش پس از مروری بر مبانی نظری مربوط به هنر و سینما با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی به بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای سینما پرداخته شده و 505 پرسش نامه در سطح شهر زنجان بین افراد توزیع گردیده است. نتایج حاکی از آن است که از بین 505 نفر، 318 نفر، سالانه حداقل یک بار متقاضی رفتن به سینما هستند که حدود 63 % از کل افراد نمونه را شامل می گردد. تنها برخی عوامل اقتصادی و جمعیت شناختی در این پژوهش بر تقاضای سینما مؤثر بوده که از آن میان می توان درآمد فرد، جنسیت و وضعیت تأهل را نام برد و می توان اشاره کرد که نتایج، بیانگر این است که بین دو متغیر درآمد و تقاضای سینما، همبستگی مثبت و معناداری در سطح 95 % به اندازه 126/0 وجود دارد. ضریب همبستگی برای دو متغیر جنسیت و تقاضای سینما در سطح 99 % معنادار و مثبت بوده و برابر 216/0 است. ضریب همبستگی برای متغیر وضعیت تأهل در سطح 99 % معنادار و منفی بوده و برابر 221/0 است. همچنین روشن شد که اکثر افراد نمونه، رفتن به سینما را تا حدودی برای گذراندن اوقات فراغت خود می پسندند و استفاده از ویدئوی خانگی را برای دیدن فیلم ترجیح می دهند.
بررسی فرم و نقش گلدان در مسجد - مدرسه های قاجار در قیاس با مدارس صفوی (با تأکید بر نقوش مسجد - مدرسه سپهسالار جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش گلدانی یکی از نقوش شاخص و با کاربرد فراوان در دوره قاجار است. این نقش در تزئینات حجاری و کاشی کاری مسجد - مدرسه های قاجار به وفور یافت می شود. نقش گلدانی در مدارس دوره های قبلی همچون مدارس دوره صفویه نیز وجود دارد؛ لیکن نقوش گلدانی مدارس صفوی با نقوش گلدانی موجود در مسجد - مدرسه های قاجار دارای تفاوت هایی است. آنچه در این پژوهش مطرح است بررسی و مقایسه نقوش گلدانی مسجد - مدرسه های قاجاری با مدارس صفوی، با هدف بررسی تغییرات ناشی از تحولات فرهنگی در این نقوش و شناسایی تحولات و نوآوری های به وجود آمده بر نقوش گلدانی دوره قاجار تحت تأثیر آشنایی با فرهنگ و هنر غرب است. جهت پاسخ دادن به پرسش پژوهش، از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی استفاده شده و با مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی به ارزیابی و مطالعه نقوش گلدانی مسجد - مدرسه های شاخص دوره قاجار پرداخته شده است و آن ها نسبت به نقوش گلدانی مدارس دوره صفویه مورد مقایسه قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد، نقوش گلدانی تزئینات حجاری مسجد - مدرسه های دوره قاجار دارای ظرافت و ریزه کاری بیشتری نسبت به نقوش گلدانی مدارس دوره صفویه هستند و یک واقع گرائی و طبیعت گرائی تحت تأثیر فرهنگ و هنر غرب در آن ها به چشم می خورد. همچنین نقش مایه گلدانی از گلدان های پرگل و در طرح های متنوع ازجمله کاسه بشقاب سازی و ترکیبی با نقوش پرندگان؛ ترکیب اصلی در تزئینات کاشی کاری مسجد - مدرسه های دوره قاجار است. علاوه بر آن، در مسجد - مدرسه سپهسالار جدید (شهید مطهری) نقوش گلدانی به صورت انتزاعی و ترکیبی با قاب بیضی شکل، نقوش هندسی، نقوش اسلیمی و گیاهی، خطوط بنائی و نقش های جدیدی همچون شمعدان اجرا شده است که در نوع خود یک نوع آوری است؛ به طوری که می توان گفت در هیچ کدام از مدارس دوره صفویه و مسجد - مدرسه های موردبررسی دوره قاجار نمونه ای از این نقوش به کار نرفته است.
بررسی عناصر بصری و زیبایی شناسانه نقوش سفال های پیش از تاریخ ایران (با تمرکز بر دوره مس سنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفال به عنوان فراوان ترین داده مادی در باستان شناسی محسوب می شود. باستان شناسان سفال را از جنبه های مختلفی چون گونه شناسی، موقعیت و ارتباط لایه نگارانه، لعاب، پوشش، بافت و ترکیب، نقوش و غیره مورد ارزیابی و مطالعه قرار داده اند، اما پرداختن به نقوش سفالی از جنبه زیبایی شناسانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. عناصر زیبایی شناسانه و هارمونیکی چون تکرار، تقارن، تعادل، تناسب ،تمرکز، توازن و غیره بر روی سفال های پیش از تاریخ ایران به وفور دیده می شوند و بازگو کننده این نکته مهم هستند که بشر علاوه بر جنبه کاربردی سفال در زندگی روزمره، با نقوش مختلف هندسی، انسانی، گیاهی، حیوانی، موضوعی و نمادین که بر سفال ها ایجاد می کرده، سعی در ارضا کردن نیاز های زیبایی شناسانه خود بوده است. دوره نوسنگی شروع نقش اندازی بر روی سفال است که بیشتر نقوش، هندسی هستند، ولی در دوره مس - سنگی ما شاهد توسعه، تکامل و پیشرفت نقش اندازی روی سفال هستیم و انواع نقوش به زیبایی و ظرافت هرچه تمام تر روی ظروف سفالی محوطه های مختلف این دوره در ایران مشاهده می شود. در این تحقیق ضمن توجه به جنبه های بصری و زیبایی شناسانه نقوش روی سفال های پیش از تاریخ ایران، ارتباط میان انواع عناصر زیبایی شناسانه ، انواع نقوش روی سفال و کاربرد این عناصر در آنها مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که کاربرد عناصر زیبایی شناسانه مرتبط با ریاضیات هم زمان با پیشرفت جوامع پیش از تاریخ و تکامل اجتماعی انسان در دوره مس سنگی رو به پیچیدگی نهاده و این عناصر ظریف تر و زیبا تر خلق شده اند که نمود آنها استفاده از نقوش موضوعی و نمادین و بهره گیری از این عناصر به بهترین شکل ممکن هستند.
فردیت قهرمان در فیلم رنگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلم، هنری نمایشی - روایی است که به رغم جوهر روایی و داستانی مشترک با متن ادبی، از حیث روش، تکنیک، زمینه و مواد مورد استفاده و نیز از حیث چندوچون اثرگذاری بر مخاطب، از متن ادبی متمایز است. فیلم رنگو یکی از بزرگ ترین آثار هنری انیمیشن جهان است که هم از لحاظ صورت و ساختار روایی و هم از حیث محتوا کم نظیر است. این فیلم ساخته شرکت فیلم سازی پارامونت است و در سال 2011 برنده جایزه اسکار شد. این فیلم، از جهاتی، تقلیدی از فیلم های ژانر وسترن است و در قالب داستان حیوانات یا تمثیل حیوانی (فابل) پرداخته شده است. علل اصلی جذابیت و تأثیر آن، علاوه بر ساختار تمثیلی، درون مایه قهرمانی، عناصر کهن الگویی و جلوه ها و جنبه های اساطیری، به ویژه بازتاب اسطوره هسته فرهنگ مغرب زمین در آن است. اسطوره هسته ای که متناسب با ساختار اجتماعی زمان معاصر بازآفرینی شده و انعکاس دهنده ناخودآگاه جمعی انسان غربی است. نگارندگان برای نشان دادن اسطوره هسته از روش تک اسطوره جوزف کمبل و نیز از الگوی وگلر سود جسته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که قهرمان بازآفرینی شده، برخلاف قهرمانان کهن که قوای جسمی و روحی خارق العاده و فراطبیعی داشتند، از لحاظ جسمی، کاملاً معمولی و حتی بسیار ناتوان است و تنها با اتکا به خودشناسی، پرورش استعدادهای درونی خویش، عدم تقلید و بی توجهی به هرگونه منبع بیرونی برای یافتن حقیقت است که قهرمان می شود. انسانی که مروج آموزه اساسی انسان غربی در حوزه فلسفه، سیاست، فرهنگ، جامعه و جز آن است؛ قهرمانی که اکسیر و ره آورد سفرش دموکراسی، لیبرالیسم، اومانیسم و توجه به استعدادها و حقوق فردی انسان هاست.
عنوان ملازم در فقه و جایگاه آن در مجالس مطربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادوار موسیقی پر است از سوءاستفاده های بیش از اندازه از آن برای لذت رانی حاکمان و زورگویان تاریخ، به طوری که این امر باعث ایجاد نگرش منفی جامعه نسبت به موسیقی شده است. به نظر می رسد همراهی و ملازمت رقص زنان بی پروا و پسربچگان زیبا و همراهی شراب با موسیقی در دوران صفویه و قاجار که دوران رشد و قوام مجالس مطربی بود، باعث ایجاد یک ذهنیت منفی در جامعه نسبت به موسیقی شده باشد. لذا همان گونه که در موضوعات فقهی گاهی حکم، به روی ملازمات یک موضوع می رود و این عناوین ملازم چنان در نگرش یک فقیه در بررسی یک موضوع مؤثر است که می تواند یک موضوع حرام را به حلال تبدیل کند، ملازمت و قرین شدن برخی از عناوین، باعث ایجاد یک نوع موسیقی (به طور خاص) مطربی شده است که همین امر نیز موجبات ایجاد یک ذهنیت منفی نسبت به موسیقی در میان متشرعین را فراهم کرده است. در این پژوهش مبتنی بر یک مبحث فقهی به بررسی وضعیت مطربی در ایران، در دوران رشد و قوام آن یعنی صفویه و قاجار پرداخته شده است. به بیان دیگر روش فقهای شیعه در ارزیابی برخی از مسائل فقهی، به موضوع موردبحث تسری داده شده و از آن استفاده جامعه شناختی شده است. نکته حائز اهمیت پژوهش این است که در اینجا بحث در مورد دلایل و ضوابط حرمت و حلیت موسیقی نبوده و مباحث به گونه مورداشاره از نظر گذشته و نقطه نظر این پژوهش، پاسخ به علت و چرایی نگرش بعضاً منفی و تنفرگونه جامعه ایرانی به خصوص قشر متشرع به موسیقی است.