چکیده

آنچه بیان نمی شود، غالباً به اندازه آنچه بیان می گردد، اهمیت دارد. بدن نخستین چیزی است که با آن، جهان پیرامون را درک می کنیم و خود را نیز به وسیله آن بیان می نماییم. احساسات درونی ما اعم از شادی، غم و ترس به واسطه بدن، نماد بیرونی پیدا می کنند. همگی، به شیوه ای خاص، پیام های کوتاه به دنیای پیرامون خود می فرستیم و به ندرت این کار را آگاهانه انجام می دهیم. رفتار غیرکلامی از آغاز پیدایش بشر منبع درک بسیاری از ایما و اشاره های اندام و به ویژه کارکردهای چهره بوده که در عکس نیز نمود دارد. سابقه زبان بدن با تاریخ عکاسی پیوند دارد. این نکته ما را به واکاوی مجدد عکس هایی واداشت که با ورود عکاسی به ایران گره خورده اند. عکس های شاهانی که در طول تاریخ توجه ویژه ای به پرتره های خود داشتند و از هنر عکاسی برای به رخ کشیدن قدرت بهره می گرفتند. در این مقاله با مطالعه مفاهیم و الگوهای زبان بدن در عکس های چهره های شاهان قاجاری، این نظام مورد بازبینی مجدد قرار گرفته تا بتوان به سرنخ هایی از محتوای احساسی این آثار دست یافت. پرسش اصلی این است که: آیا می توان از عملکرد زبان بدن برای درک مفاهیم بصری در تحلیل عکس استفاده کرد؟ این پژوهش از نوع نظری و با روش تحلیل محتوای توصیفی است و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتیجه حاصل از تحلیل این آثار به عنوان متنی تصویری این است که شاهان قاجاری به واسطه میل به جاودانگی، جلال و شوکتِ حکومت دوران خود، عکاسی را برگزیدند؛ اگرچه تلاشی برای هویت پردازی و شناخت ویژگی های روانی صورت نگرفته است، اما واقع گرایی عکس ما را با درک جدیدی از عکس های این پادشاهان روبه رو کرده است. روشی که در آن به «خود بودنِ اشخاص» می رسیم. تفکیک ژست و شخصیت به یک چیز می رسند، «زبانِ تن» یعنی رفتارهای بدن، ژست ها و حالات صورت، به طور ناخودآگاه احساسات یا حالات روانی را نشان می دهند.

تبلیغات