مقالات
حوزه های تخصصی:
تحوّلات و ویژگی های شعر در عصر مشروطیت در چند زمینه از جمله در موضوع و مضمون تفکّر و اندیشه، سادگی و روانی، توجّه به زبان مردم و عوامانه ها، آشنا زدایی و توجّه به باستان گرایی، بهره مندی از واژه ها و ترکیبات بیگانه، عنایت به ساختار شکنی و دگرگونی در قالب های شعری صورت پذیرفت.
مضامین و مفاهیم اصلی شعر مشروطه بر پایه و نمایه های مردم گرایی و وطن دوستی، آزادی خواهی و سلطه ستیزی استوار و هموار گردید. شعر فارسی در این دوره از تقلید مضامین پیشینیان روی برگرداند و از حوزه مدح و ستایش مستکبران حکومت ها و درباریان، خارج شد و رهایی یافت. در نهایت ، این دگرگونی ها که متأثّر از تغییرات جغرافیایی سیاسی در منطقه بود، منجر به تغییر ماهیت های شعری در عصر مشروطه گردید.
بازتاب باورهای دینی در شعر شاعران دوره ی پهلوی دوم*
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات و مباحثی که در شعر معاصر مورد توجه قرار می گیرد، بحث و بررسی در باب دیدگاه شاعران دوره ی پهلوی دوم به دین، باورهای دینی و اعتقادات آیینی و الهی است که این موضوع با توجه به ساختار فکری و ذهنی اهل هنر و نیز نوع نقش و جایگاه دین در این دوره ی تاریخی، موضوعی شایان توجه است.
سرودن شعر مذهبی آیینی در ایران از سابقه ای طولانی برخوردار است. سابقه ای به قدمت اشعار کسایی مروزی که بسیاری وی را نخستین سراینده ی شعر دینی می دانند. سابقه ای به قدمت سرایش اوستا، نخستین سروده ی دینی ایرانیان. سیر سرودن اشعار دینی، سیری صعودی است و هرچه به دوران معاصر نزدیک می شویم، با وجود جو ضد مذهبی شاهان قاجار و شاهان پهلوی، اما باز هم جلوه ی اعتقادات مذهبی در شعر کاملاً نمایان است. در دوره ی پهلوی دوم، شاهد دو حرکت در شعر آیینی هستیم. ابتدا شعر کلاسیک دینی که ادامه ی همان اشعار دینی شعرای قدیم است، و دیگر ظهور شعر مذهبی در قالب شعر نو.
در مقاله حاضر با دسته بندی مصداق های باورها و رفتارهای دینی مانند جلوه ی قرآن کریم، بازتاب احادیث و روایات، مناقب و مراثی و ...، شکل بازتاب یافتن آنها را در شعر شاعران پهلوی دوم نشان داده شده است.
دیدار سعدی از مولوی، در قونیّه و حاصل این دیدار
حوزه های تخصصی:
راه پیموده مولوی در زندگانی، با آنچه سعدی در حیات، پشتِ سر گذاشته، فرقِ فراوان دارد.
سعدی در همه عمر، درویشانه زیست و درویش از دنیا رفت، حتّی مراحلِ مسلّمِ هستیِ او: تولّد، زناشویی، فرزندان، و سرانجام تاریخِ مرگِ او، روشن و مسلّم نیست، همه با شاید و باید و ممکن است چنین باشد، گزارش شده است. امّا در زندگانی مولوی، گوشه تاری نیست. در میانِ خانواده خویش و مریدانِ مطیع و فرمانبرانِ فراوان، چنان که شایسته، شأن و مقامِ معنوی او بود، شاهانه زندگانی کرد و با عزّتی شایان و بدرقه چهل روز سوگ، در پایان، در جایگاهی مجلّل، آرام گرفت.
سعدی با روی آوردن به بارگاهِ مردی شناسا و رهرو (عارف و سالک) راهی دراز پیمود، تا از خوانِ همّتِ او توشه عزّت یابد و از خرمنِ عزّتِ او، خوشه همّت چیند، امّا چون به آن خوان و خرمن و بوستانِ گل و سوسن رسید، ناچیده گل، دامنش از دست برفت.
سعدی این رنجِ بُرده و گنجِ نایافته را، با کنایه و گلایه و پیدا و پنهان، در بوستان و در غزل های خود، نشان داده است. در این مقال ، عللِ این مَلال ، بررسی می شود.
بررسی موضوعات تعلیمی و غنایی لالایی های استان بوشهر
حوزه های تخصصی:
در رویکرد مطالعات فرهنگی، پژوهشگر تحقیقات خود را به آثار مشهور و معتبر محدود نمی کند، بلکه ادبیات عامه پسند را نیز معرف فرهنگ جامعه می داند. با توجه به این که لالایی ها جزو ادبیات شفاهی و عامیانه محسوب می شوند و در حوزه ی مردم شناسی باید به شناخت بیشتر مردم مناطق مختلف دست یافت، باید دید که لالایی ها تا چه حد اوضاع اجتماعی و فرهنگی مردم منطقه را فرا می نماید. به دلیل این که مادر اولین کارگزار اجتماعی شدن کودک در تعلیم مفاهیم دینی، فرهنگی و اجتماعی است و همچنین در لالایی ها احساسات خود را نیز بیان می کند، بررسی لالایی ها می تواند در حوزه ی پژوهش های ادبیات تعلیمی و غنایی مورد توجه باشد.
این بررسی برآن است تا نشان دهد که برخی از لالایی ها بیانگر آرزوهای مادران و نشانگر هویت مذهبی مردم است. لالایی ها همچنین دل نگرانی های اجتماعی و اقتصادی مردم، ساختار خانواده ها از قبیل ارتباط عاطفی و چند همسری را نیز نشان می دهد.
با توجه به این که تاکنون تحقیقات انجام شده در مورد لالایی های استان بوشهر بیشتر جمع آوری بوده و کمتر تحلیل محتوایی شده است، انجام این پژوهش ضروری به نظر می رسد تا از طریق تحلیل محتوای لالایی به عنوان نوعی ادبیات عامیانه، غنایی و تعلیمی، با دیدگاه های فرهنگی، اقتصادی، دینی و مذهبی مردم استان بوشهر به ویژه مادران و زنان این منطقه آشنا شویم.
مفهوم معرفت در عرفان اسلامی و مکاتب روان شناختی
حوزه های تخصصی:
«معرفت» شناخت موجودات است آن چنان که هستند. عرفای اسلامی برای رسیدن به این مرتبه دو سطح را برای سالک واجب انند. یکی سطح «ظاهری» که علم از طریق دریافت های حواس ظاهری و تحلیل آنها به وسیله قوه خرد که بدان، علم بحثی یا معرفت کسبی گویند، حاصل می شود. سطح «عالی تر» معرفت، عبارت است از دریافت های «قلبی» که به صورت «مکاشفات» و «مشاهدات» بی هیچ نیروی خود آگاه عارف کسب می شود، این نوع معرفت را معرفت کشفی یا شهودی گویند، ناخودآگاه جمعی مطمئن ترین راه رسیدن به حقیقت اشیا و خداست. در طول این سفر سالک به فنای فی الله و بقای بالله می رسد که مقصد نهایی شناخت شهودی یا معرفت قلبی است.
علاه بر دو سطح شناخت فوق الذکر، ملاصدرا به معرفت و حیانی که شالوده و اساس معرفت شهودی است نیز اعتقاد دارد و این نوع معرفت را فراروی سالک می نهد تا به مقصود نهایی برسد. در این مقاله، اساساً شیوه کار بر طبق تقسیم بندی اوست.
در مطالعات روان کاوی نیز روان کاو در پی یافتن راه مطمئنی است تا شخص به معرفتی شهودی برسد. این معرفت، اطمینان جاودانه در درون انسان و سطح ناخودآگاه اوست به عبارتی نیروی ناخودآگاه جمعی همان معرفت کشفی یا شهودی است که انسان را به ساحلی امن جوار پروردگار می رساند، و از نظر عارفان اسلامی بویژه اشراقیون وصول به این مهم جز با تصفیه باطن ممکن نیست.
کلمه و سخن در جهان بینی ناصرخسرو
حوزه های تخصصی:
ناصرخسرو قبادیانی بلخی، فیلسوف و شاعر ایرانی قرن پنجم هجری پس از کسب علوم مختلف با «داعیان اسماعیلی مذهب»آشنا گشت و در اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود تبحر پیدا کرد وی بر اساس نگرش مذهبی خود به نظریه ای خاص درباره ی کلمه و سخن دست یافت او کلمه را وجودی می داند که با دو نوع آفرینش ابداعی و انبعاثی، ابتدا عقل و سپس نفس را هویدا می سازد. به نظر ناصر خسرو کلمه هدیه ی آسمانی و مبدأ ظهور کثرات است و کثرات از عقل کل تا افلاک و موالید و انبیا و... کلمات بی نهایتی هستند که در کتاب آفرینش ثبت شده اند. در این مقاله کارکرد کلمه و سخن در برابر عقل و نفس، لوح و قلم، هستی و انسان بررسی می گردد.
اندیشه مرگ و زوال در شعر فروغ فرخزاد
حوزه های تخصصی:
مرگ حقیقتی احساس برانگیز و انکارناپذیر است از آن جهت که دغدغه ی انسان ها در ادوار و شرایط مختلف زندگی است و هر کس فراخور حال خود به آن پرداخته است. شاعران با احساس لطیف خود، این ذهنیت و اندیشه را به صور گوناگون منعکس کرده اند. در شعر فروغ فرخزاد مرگ و زوال از بن مایه های اصلی است. این ذهنیت در ارتباط با ادوار مختلف زندگی فروغ و تحولات فکری او شکل می گیرد، چنان که قبل و بعد از تولدی دیگر نگرش او به مرگ از یک امر فردی به امری اجتماعی متحول می شود و بیم و هراس او از مرگ تبدیل به پذیرش و البته ایستادگی در برابر آن و تلاش برای زنده ماندن پس از مرگ می شود.
به طور کلی از آنجا که شعر شاعر، تجلی گاه زندگی و شخصیت اوست اندیشه ی مرگ نیز در شعر فروغ فرخزاد در ارتباط با این دو عامل شکل گرفته، بنابراین پویا و متحول است .
از غم و حسرت شاعران کلاسیک تا نوستالژی شاعران رمانتیک
حوزه های تخصصی:
نوستالژی یا غم غربت در اصطلاح به حس دل تنگی و حسرت افراد نسبت به گذشته ی درخشان و آن دسته از داشته هایی است که در زمان موجود از دست رفته اند. اوضاع اجتماعی سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه و تحولات و دگرگونی های زندگی شاعران در شکل گیری غم و اندوه نسبت به اوضاع و احوال گذشته، کاملاً مؤثر است و رگه هایی از این احساس در سراسر شعر فارسی به وضوح دیده می شود و شاعران به شگردهای مختلف به بیان عواطف و احساسات خود در این زمینه پرداخته اند.در این نوشته پس از بررسی ایتمولوژی این واژه وتعریف آن از نظر روان شناسان به عوامل مؤثر در ایجاد و شکل گیری آن پرداخته شده و چگونگی تبلور حسرت بر گذشته و غم غربت در شعر کلاسیک فارسی به اجمال بحث شده و نوستالژی فردی و اجتماعی مورد تأمل واقع شده و سپس چند و چون آن در شعر سه تن از شاعران معاصر به عنوان یک ویژگی رمانتیکی مورد کنکاش قرار گرفته است.
سایه بال هما
حوزه های تخصصی:
بنا به روایت اسطوره ها، هما مرغی فرخنده فال و پیک سعادت بوده و هر کس زیر سایه او قرار می گرفته، دولتمند و صاحب سعادت می شده است. این مرغ به دلیل استخوان خواری و بی آزاری، همواره مورد اشاره شعرا بوده است. هرچند صائب، این مضامین را در شعر خویش آورده، اما طبق شیوه معمول شاعران این عصر، از آرایه ها و صناعات ادبی همچون کنایه، تمثیل و تشبیه استفاده می کند و با هنجارشکنی، چهره ای متفاوت از هما ارائه می دهد. او سایه زودگذر و تیره هما را دلیلی بر ناپایداری دولت و اصلی مهم در عدم دل بستگی به آن می داند. تصویری که صائب از این مرغ ارائه داده، هما را موجودی زمینی و ملموس ساخته است. همچنین به اعتقاد او دلیل فرخندگی این مرغ اسطوره ای، تواضع و فروتنی و دلیل شهرت وی قناعت او به پاره ای استخوان بوده است. بنا براین، صائب خواستار این نیست که در زیر سایه بال هما قرار گیرد، چون سعادت را امری ذاتی می داند نه اکتسابی.
صائب از این مرغ اسطوره ای برای وصف طبیعت و آوردن تمثیل های گوناگون و توصیف موضوعات پیش پا افتاده و عادی استفاده کرده است، که در این مقاله به آنها اشاره شده، از جنبه های مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
نَفثَهُ المَصدُور از منظر رمانتیسم
حوزه های تخصصی:
بررسی کتاب های تاریخی که ارزش ادبی فراوان هم دارند گامی بس مهم در درک زوایای ناشناخته ی این آثار ارزشمند است؛ به ویژه از لحاظ مقایسه ی ارزشی آنها با جریان ها و مکاتب مهم ادبی. در این نوشتار، نگارندگان تلاش کرده اند با رویکردی اثباتی در پی ارزیابی متن نفثهالمصدور با مکتب رمانتیسم باشند.
در این مقاله پس از مقدمه، در بخش اول، نفثهالمصدور و نویسنده ی آن و در بخش دوم، مکتب رمانتیسم معرفی شده است؛ بخش سوم به همخوانی نفثهالمصدور با مکتب رمانتیسم اختصاص یافته و در پایان، نتیجه گیری مباحث مطرح شده ارایه گردیده است. شواهد، حاکی از آن است که بخش عمده ای از مختصات رمانتیسم در متن این کتاب، وجود دارد؛ هرچند که تطبیق صد در صدی دو جریان فکری- با توجه به این نکته که هر کدام، برآمده ی دو عرصه ی زمانی، مکانی و فکری جداگانه اند- انتظاری دور از ذهن می نماید.