طلاق عامل فروپاشی اساسی ترین بخش جامعه است و با ایجاد تنش زیاد سبب بروز اختلالات روانی همچون افسردگی می شود. هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان ودیعه های انسانی (HGT) و درمان عقلانی عاطفی رفتاری (REBT) بر افسردگی زنان مطلقه شهرکرد بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل به همراه آزمون پیگیری بوده است. جامعه آماری پژوهش تمام زنان مطلقه شهرکرد بود. نمونه مورد نظر، 45 نفر از زنان مطلقه بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. درمانهای HGT و REBT طی هفت جلسه هفتگی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر نشان داد که بین میانگین نمره های گروه های آزمایش و کنترل در میزان افسردگی تفاوت معنی داری وجود دارد (69/40=F، 001/0p <). در ادامه نتایج درون گروهی (10/95=F ,001/.p <) و تعامل عامل و گروه (65/32=F ,001/0p <) نیز از لحاظ آماری معنی دار شد. نتایج آزمون شفه نیز نشان داد که از بین دو درمان REBT و HG، درمان عقلانی عاطفی رفتاری از کارآیی بیشتری برخوردار بود. از مجموعه یافته های این مطالعه، چنین برمی آید که درمان HGT از طریق تمرکز بر تغییر قالبهای ذهنی و تأکید بر منابع ذاتی و درمان REBT از طریق تمرکز بر جایگزینی افکار سازنده به جای افکار زیانبار توانست افسردگی زنان مطلقه را کاهش دهد.