اندیشه دینی

اندیشه دینی

اندیشه دینی دوره بیستم پاییز 1399 شماره 76 (مقاله علمی وزارت علوم)

گفتگوها

۱.

محدودیت های علوم شناختی دین در تبیین فرایند طبیعی شکل گیری و تقویت باورهای دینی

کلید واژه ها: علوم شناختی دین . ابزارهای ذهنی باورهای غیرتأملی ضدشهودی حداقلی باورهای دینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۲۶۶
علوم شناختی دین یک رویکرد «علمی» به مطالعه دین است که می کوشد تبیین های علّی در خصوص باورها و رفتارهای دینی ارائه دهد. مدافعان علوم شناختی دین می کوشند با توسل به ویژگی های طبیعی ذهن انسان و تبیین نحوه ی عملکرد آن، فرایند شکل گیری، تقویت و شیوع باورهای دینی را تبیین کنند. ازنظر آن ها، ابزارهای ذهنی انسان طوری شکل گرفته اند که از مفهوم خدا (و دیگر مفاهیم اساسی دین) حمایت ویژه ای می کنند. این ابزارهای ذهنی، در جهت پذیرش باورهای دینی سوگیری های پردازشی چشمگیری دارند که درنهایت به شکل گیری، تقویت و شیوع باورهای دینی منجر می شود. هدف ما در این مقاله آن است که ضمن تبیین فرایند طبیعی شکل گیری و تقویت باورهای دینی از منظر علوم شناختی دین، محدودیت های تبیینی این رویکرد را نشان دهیم. در این مقاله نشان می دهیم که علوم شناختی دین با دو نوع محدودیت تبیینیِ اساسی مواجه است؛ نوع اول، از بی توجهی به ابعاد فراطبیعی و اجتماعی پدیده های دینی ناشی می شود و نوع دوم، از محدودیت های تبیینیِ سازوکار های شناختی ارائه شده نشأت می گیرد.
۲.

تأملاتی درباب منشأ مسأله ی «منشأ دین»

کلید واژه ها: منشأ دین صدق و کذب ادیان خاستگاه دین حقیقت دین ازخودبیگانگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۲۶۶
در مطالعات دین شناختی گاه دین امری فراطبیعی و ماورایی تلقی می شود و گاه در قالب منشأشناسی، کارکردگرایی، طبیعت گرایی و پدیدارشناسی، دین امری ساختگی یا زمینی شمرده می شود. جست وجو درباب خاستگاه دین و علل پیدایش و گرایش به آن، از قرن هجدهم در غرب برجسته شد. براین اساس، دین پدیده ای انسانی و اجتماعی است و باید دید بشر کی و کجا و براساس کدام نیاز پنداری یا خیالی دین را اختراع کرده است، یا دین از کدام حالت درونی وی (جهل، ترس، عقده ی جنسی، نظام سرمایه داری، ازخودبیگانگی و آرزواندیشی) برآمده است. این نگرش ها اغلب الحادی اند و تفکیک ننهادن بین جنبه های مختلف دین، آن ها را به مغالطات معرفتی و لغزش های روش شناختی کشانده است. صدق و کذب ادیان هیچ پیوندی با منشأ درست یا نادرست گرایش به آن ندارد و دین در مقام ثبوت، با دین در مقام اثبات (دین داری) بسیار متفاوت است و در ارزیابی صدق دین و گزاره های دینی، فقط مؤلفه های فلسفی دخیل اند، نه مؤلفه ها و معیارهای جامعه شناختی و روان شناختی. اتکا به اخبار تاریخی، دخالت پیش فرض های الحادی، ارائه ی نسخه ای واحد برای همه ی ادیان، بزرگ نمایی لغزش های متدینان در گرایش به دین، ازجمله دیگر خطاهایی است که در رویکردی وجود دارد که راستی آزمایی دین را به عوامل گرایش اولیه ی به دین فرومی کاهد. البته نمی توان پیدایش خرافات و شاخ وبرگ های اختراعی در دین و انحراف های تاریخی در دین داری بشر را انکار کرد؛ اما این انحراف ها را هم متون دینی و بزرگان دین محکوم کرده اند و هم به لحاظ منطقی، پیوندی با اصل دین ندارد. این پژوهش با روش تحلیلی، بدون ورود محتوایی به نقد اقوال، چالش های کلی این رویکرد، ازجمله صلاحیت نداشتن دانش های یادشده برای راستی آزمایی معتقدات دینی و مغالطات نهفته در آن ها را بیان می کند.
۳.

ناگریزی ها و ناگزیری های ایمانوئل کانت و آقاعلی زنوزی در تحلیل قضیه ی حملی

کلید واژه ها: قضیه ی حملی اصالت وجود ایمانوئل کانت آقاعلی زنوزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۲۹۹
قضیه ی حملی از سرآغاز اندیشه های فلسفی، مبحثی مهم و مبنایی بوده است. در دوره ی قاجار با ورود افکار غربیان به کشور و آغاز فلسفه ی تطبیقی در ایران، مکتب فلسفی تهران در تقابل با آرای ایمانوئل کانت، به تقسیمات جامع ومانع تری از قضیه ی حملی دست یافت. اگرچه تقسیمات کانت از قضیه ی حملی، در همه ی علوم و دانش های غرب تأثیراتی جدی به جای گذاشت، ولی نواقصی نیز داشت. اما در مکتب تهران و اندیشه های آقاعلی زنوزی، مسیر متفاوتی طی شد و قضیه ی حملی با مباحثی چون معرفت شناسی، وجودشناسی و الهیات بالمعنی الاخص گره خورد؛ به طوری که صحت قضیه ی حملی، میوه ی اصالت وجود به حساب آمد. به رغم وجوه مشترک این دو اندیشمند و ناگریزی های آن ها در تقسیم قضایا، دسته بندی آن ها تبعاتی داشت که هر دو حکیم از پذیرش آن ناگزیر بودند. مقاله ی حاضر در پی آن است که با روشی تحلیلی، آرای این دو فیلسوف درخصوص قضیه ی حملی را نقد کند.  
۴.

واقع نمایی گزاره های دینی از منظر علامه طباطبایی و ونسان برومر

کلید واژه ها: علامه طباطبایی ونسان برومر معرفت شناسی واقع گرایی زبان دین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۵ تعداد دانلود : ۳۰۰
در معرفت شناسی علامه طباطبایی، معرفت انسان بر باورهایی مبتنی است که مطابق با واقع، یقینی و ثابت اند. او ازآنجاکه مبنای معرفت بشری را بدیهیات می داند، جزو مبناگریان حداکثری شمرده می شود و الهیات خود را بر همین پایه استوار می کند. در الهیات وی، خداوند و صفات او اموری عینی و واقعی است و ذهن بشر، با بهره گیری از فنون استدلال، می تواند در حد وسع خویش و به نحو قطعی و یقینی، به واقعیت ساحت الوهی پی ببرد. زبان بشری نیز این قابلیت را دارد که بدون توسل به مجاز و تمثیل، به نحو حقیقت و با نظر داشت روح معنای الفاظ، در سخن گفتن از خداوند به کار گرفته شود. در مقابل، برومر از مبناگرایان حداقلی به شمار می آید و هیچ گزاره ای را مصون از چون و چرا نمی داند. از دیدگاه او، شناخت آدمیان از خداوند در حد تجلیات او است و دستگاه ادراکی بشر توان کشف واقعیت ساحت الوهی را ندارد. زبان دین نیز در سخن گفتن از خداوند، بیش از آنکه زبانی واقع نما و حکایت گر باشد، زبانی تمثیلی – تجویزی است و بیش از آنکه اِخبار از واقعیت باشد، در پی معنابخشی به زندگی و بیان گر شیوه ی زیست مؤمنانه و نحوه ی رفتار بایسته ی مؤمنان در ارتباط با خداوند است. بنابراین الهیات علامه طباطبایی مبتنی بر یقین است، اما الهیات برومر آمیخته با نسبیت.  
۵.

ایرادهای وعاء دهر میرداماد از منظر ملاصدرا و جایگاه آن نزد حکیم سبزواری

کلید واژه ها: وعاء دهر حکمت یمانیه میرداماد معاد جسمانی صدور کثرات حکیم سبزواری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹ تعداد دانلود : ۲۹۵
میرداماد با کامل ندانستن نظام های فلسفی پیش از خود (سینوی و اشراقی)، نظامی نوین به نام حکمت یمانیه را تأسیس کرده است و به تصریح خود میرداماد، از ارکان مهم این نظام، وعاء دهر است. وی از این نظریه در مباحث جهان شناسی و خداشناسی، مانند چگونگی پیدایش جهان، موجودات زمانمند، مکانمند و نیز تبیین چگونگی علم تفصیلی پیشین واجب الوجود به موجودات استفاده می کند. با وجود اهمیتی که میرداماد برای وعاء دهر قائل است، پس از وی، حتی ملاصدرا، شاگرد بی واسطه ی میرداماد، نیز به این نظریه بی اعتنایی کرده است. در نوشتار حاضر با روش بررسی و تحلیل آثار میرداماد و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا، به تبیین چرایی مطرح شدن وعاء دهر در آرای میرداماد پرداخته ایم و سپس ایرادهای ملاصدرا به آن را تشریح کرده ایم تا در خلال مقایسه ی میان آرای این دو اندیشمند، ایرادهای این نظریه و نیز علت روی گردانی ملاصدرا از وعاء دهر آشکارتر شود. در پایان نیز به بیان تلاش های حاج ملاهادی سبزواری برای آشتی دادن وعاء دهر میرداماد با مبانی حکمت متعالیه پرداخته ایم.
۶.

شناخت بدنمند: تبیین جایگاه و تأثیر بدن در فرایند کسب شناخت از منظر صدرالمتألهین

کلید واژه ها: صدرالمتألهین نفس بدن شناخت بدنمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۵ تعداد دانلود : ۳۱۱
در گستره هایی همچون پدیدارشناسی و علوم شناختی، تأثیر بدن در شناخت و اوضاع و احوالات آن در فرایند کسب شناخت اثبات شده و ازلحاظ فلسفی و تجربی بررسی شده است. در فلسفه ی اسلامی دیدگاه خاص صدرالمتألهین درخصوص نسبت میان نفس و بدن می تواند در مسأله ی تأثیر بدن جسمانی بر فرایند کسب آگاهی و شناخت، نتایج و لوازم چشمگیری داشته باشد. این پژوهش سعی دارد تا با تحلیل جایگاه بدن مادی در فرایند کسب شناخت نزد صدرالمتألهین، لوازم فلسفی بدنمندبودن (بدن وابسته بودن) شناخت را در نظام فکری این اندیشمند به دست آورد. رهاورد این نوشتار که با رویکردی هستی شناختی به تحلیل جایگاه بدن و نسبت آن با نفس پرداخته، اثبات تأثیر مستقیم بدن های مختلف و وضعیت و احوال آن ها در چگونگی کسب شناخت (به رغم باور به تجرد علم و شناخت در حکمت متعالیه) است؛ به نحوی که تفاوت بدن ها و ویژگی های آن ها، سبب تفاوت در شناخت می شود. در پرتوی این نتیجه، پیامدهای فلسفی بدنمندبودن شناخت نیز واکاویده شده است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱