مقالات
حوزه های تخصصی:
در واکاوی پرسش از مصداق سعادت اخلاقی و با وفاداری به ظاهر الفاظ، پاسخی تقریبا یک دست در کلمات فلاسفه اسلامی بیان شده که از تجمیع سعادت دنیوی و اخروی، یا اصلاح توأمان نظام معاش و معاد حکایت می کند. اما در خوانش تفصیلی تر، پرسش از ترجیح جانب دنیوی یا اخروی سعادت همچنان گشوده است. مطابق نتایج حاضر، از عصر کندی تا زکریای رازی سعادت اخروی را در امتداد سعادت دنیوی می یابیم. با ظهور فارابی و تا پیش از خواجه نصیر جریانی حاکم می شود که در پی توازن سعادت دنیوی و اخروی است. در اخلاق ناصری نگرشی به بار می نشیند که سکونت دنیوی را به عنوان مقدمه جبری یا داروی شفای اخروی تلقی می کند و از پی آن مضمون سعادت دنیوی عملا متروک می گردد. با این حال از پی تغییر موازنه به سود سعادت اخروی، مسیر تضعیف عمران اجتماعی به نفع سعادت فردی رواج می یابد. تحلیل انتقادی این وضع هدف مقاله پیش روست.
دفاع از درون گرایی با تکیه بر معرفت شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزاع درون گرایی برون گرایی در معرفت شناسی معاصر، ابعاد مختلف روبه گسترشی دارد. در این مقاله تلاش می کنیم قابلیت های فلسفه ی صدرایی برای حضور در این گفتمان را نشان دهیم. هدف اصلی این است که با تکیه ی بر معرفت شناسی صدرایی، از نوعی درون گرایی دفاع کنیم که دسترسی معرفتی به مؤلفه های لازم برای توجیه باور را شرط محوری در نظر می گیرد. در این مقاله استدلال می شود که برای دفاع از هرگونه شناختی، نخست باید امکان معرفت بی واسطه و مستقیم به حالات ذهنی را پذیرفت و چنین معرفتی، از تعریف سه جزئی معرفت فراتر می رود و درون گرایی صرفاً با تکیه ی بر تقسیم معرفت به حضوری و حصولی دفاع پذیر می شود. درواقع بخشی از ابهامات موجود در جدال درون گرایان و برون گرایان، از بی توجهی به ویژگی های معرفت حضوری و تمایز آن از معرفت حصولی ناشی می شود. سپس باتوجه به ویژگی های معرفت حضوری و همچنین با تکیه ی بر تقسیم معرفت به بسیط و مرکب، به سه اشکال اصلی که بر درون گرایی وارد شده است، پاسخ خواهیم داد و برای مثال های نقضی که برای درون گرایی وجود دارد، راه حلی ارائه خواهیم کرد.
بررسی تطبیقی رابطه ی علم و دین از دیدگاه آیت الله مصباح و ایان باربور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه ی میان علم و دین از دغدغه های مهم اندیشمندان در قرون اخیر بوده است. طرح این مسأله در مغرب زمین، به صورت جدی از رنسانس آغاز شد و دامنه ی آن به همه ی کشورهای جهان، ازجمله کشورهای اسلامی رسید. مصباح، فیلسوف و اندیشمند اسلامی، بنابر مبانی خویش، ازجمله مبناگروی فلسفی همراه با نسبیت معقول، مقبولیت پارادایم به معنای مبنای اندیشه، پذیرش تجربه به معنای وحی و الهام شدن به افراد معصوم، پذیرش انحصار در حقانیت همراه با پلورالیسم رستگاری و پلورالیسم رفتاری، پذیرش قواعد عمومی محاوره و تفاهم و پیش زمینه های بایسته و حکمت متعالیه، دیدگاه تعاضد را برمی گزیند. باربور نیز که فیلسوف و فیزیک دان مغرب زمین است، با تکیه ی بر مبانی خویش، ازجمله توازی های روش شناختی علم و دین، رئالیسم انتقادی، مقبولیت پاردایم به معنای چارچوب ذهنی، تجربه ی دینی، پلورالیسم دینی، هرمنوتیک فلسفی و فلسفه ی پویشی، دیدگاه تلفیق را انتخاب می کند. آیت الله مصباح به تفکیک سطوح معرفت ازلحاظ ارزش شناختی، پذیرش چندلایه ای بودن معرفت، و ضرورت تحلیل نظام مند پدیده ها رهنمون می شود، اما باربور در دام نسبیت و شکاکیت گرفتار می آید.
حاکمیت صفات الهی در جریان تاریخ از دیدگاه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صفات الهی و بازتاب آن در حرکت و مراحل حرکت تاریخ، از مباحث مهم فلسفه ی نظری تاریخ است که نظر فیلسوفان تاریخ را به خود جلب کرده است. این مسأله ازآن رو که در پیوند با اختیار انسان و میزان و چگونگی نقش آفرینی او در تاریخ است، اهمیتی مضاعف یافته است. نوشتار پیش رو کوشیده است سه صفت ربوبیت، علم و اراده را همراه با تقریری از مفهوم قضا و قدر الهی، به استناد سخنان امیرمؤمنان علی(ع)، به ویژه در نهج البلاغه، بررسی کند و ضمن تبیین مفهوم حاکمیت آن ها بر تاریخ، تلازم نداشتن آن با جبر را اثبات کند. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی آن است که در دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع)، اگر این صفات بر جریان تاریخ حاکمیت نداشته باشد، تاریخ روبه زوال می رود و باتوجه به اینکه براساس آموزه های وحیانی، اراده ی انسان، خود یکی از عناصر رویدادهای تاریخی است، باور به حاکمیت این صفات، به محدودکردن دامنه ی اختیارات تکوینی انسان نمی انجامد.
بعد چهارم عالم طبیعت در حکمت صدرایی و نسبیت اینشتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های فیلسوفان در طول تاریخ اندیشه ی فلسفی، پاسخ گویی به پرسش از چیستی و هستی زمان و مکان بوده و هست. به همین منظور در این پژوهش سعی بر آن است تا مسأله ی فضا و زمان در حکمت صدرایی و ارتباط آن با پیامدهای حاصل از فیزیک جدید تبیین شود و افزون بر مقایسه ی تحلیلی دو دیدگاه، ابعاد جدیدی از این مسأله ی پیچیده و مبهم اشاره گردد. نگاه صدرا به مسأله ی زمان با توجه به مبانی تفکر او در وجودشناسی به ویژه حرکت جوهری، سازگاری بهتری با یافته های جدید فیزیک دانان چون اینشتن دارد. از مهمترین دست آوردهای این مقاله، با توجه به نگاه هستی شناسی صدرالمتالهین از زمان، دست یابی به نگاهی جامع نگر و با دامنه ای وسیع به مسأله ی فضا - زمان است که دیدگاه فضا - زمان نظریه ی نسبیت را پوشش می دهد و با توجه به مسأله ی زمان مشترک، الگویی اتصال و یکپارچگی عالم طبیعت را با ابعادچهارگانه به تصویر می کشد. روش مورد استفاده در این پژوهش اسنادی – تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای است. آثار اصلی صدرالمتألهین و پژوهش های اینشتن در نظریه نسبیتمنبع این پژوهش است.امید است این نگرش افزون بر آشکارسازی زوایای فلسفی مسأله ی زمان، بتواند راه گشای انکشاف ابعاد جدیدتری برای فیزیک دانان باشد.
اعتبارپذیریِ قوای شناختی؛ نقدِ پلنتینگا بر طبیعت گراییِ خداناباورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر طبیعت گرایی و تکامل باوری، هدف و کارکرد نهایی قوای شناختی، سازگاری، بقا و تولید مثل است. لذا، قوای شناختی ما نه برای تولید باورهای صادق، بلکه برای رفتار سازگار به وجود آمده اند. آلوین پلنتینگا با این انگاره ی طبیعت گرایی مشکل دارد. از نظر او، اِشکال اصلی طبیعت گرایی آن است که درک درستی از نحوه ی ارتباط بین باور و رفتار را ندارد و اصولاً چنین ارتباطی را ردّ می کند. پلنتینگا با بررسی و نقد پنج دیدگاهِ طبیعت باور درباره ی ارتباط بین باور و رفتار، نتیجه می گیرد که اعتبارپذیریِ قوای شناختی بنابر تکامل باوری طبیعت گرایانه، پایین است و چون هر استدلالی علیه این قوا اقامه شود، نخست، نیاز به اطمینان بخشیِ قوای ادراکی دارد و دوم، اگر هم به عدم اعتمادپذیری این قوا برسیم، باوری خودشکن ایجاد کرده ایم، در هر دو صورت، طبیعت گرایی با انتقاد مواجه است. نقد پلنتینگا بر دیدگاه طبیعت گرایانه در اعتبار قوای شناختی از سوی برخی از فلسفه دانان با اِشکالاتی مواجه شد که عبارتند از: 1. بالا بودن احتمال ربط علّی باور با رفتار، 2. استدلال مبتنی بر ناباوریِ شخصی، 3. عدم تمایز میان معرفت تأملی و غیرتأملی، 4. یافتن شواهد مستقل برای اعتبارپذیری به منظور فرار از خودشکنی، 5. خارجی بودن جایگاه حالات ذهنی و 6. مشکل دور. ما معتقدیم غیر از اِشکال دور، پلنتینگا به درستی توانسته پاسخ مناسبی برای هریک پیدا کند. هدف این نوشتار، تحلیل، تکمیل، توسعه و نقد دیدگاه پلنتینگا در ردّ طبیعت گراییِ خداناباورانه از طریق قابلیت اطمینان بخشیِ قوای شناختی است تا سازگارپذیریِ یافته های علم جدید با باورهای دینی را نشان دهیم.