مقالات
حوزه های تخصصی:
بی تردید یکی از مباحث مهم حوزه معرفت شناسی در فلسفه اسلامی، نحوه حصول ادراکات کلی برای انسان است. از آن جا که عنصر اساسی تمایز بخش انسان از سایر موجودات، تعقل به شمار می آید توانایی ادارک معقولات برای انسان، نزد هر فیلسوفی امری مسلم است. اما در نحوه حصول ادراکات عقلی میان حکما اختلاف دیدگاه وجود دارد. ریشه این اختلاف دیرینه، تفاوت نظر میان افلاطون و ارسطو در نحوه وجود امر کلی است. هدف از نگارش این پژوهش بررسی تفاوت های میان این دو مبنا و ثمرات فلسفی این دو نظریه در مباحث مختلف فلسفی می باشد. در این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی، کوشش شده است تا ابتدا نظر قائلین به نظریه «مُثُل» و همچنین قائلین به نظریه «تجرید» به روشنی تبیین گردد و سپس ثمرات فلسفی قائل شدن به هر دو نظریه را در هر دو ساحت هستی شناسی و معرفت شناسی نشان داده شود. لازم به ذکر است داوری میان این دو نظر از عهده این مقاله خارج است.
دیدگاه ابن سینا پیرامون نقش عوامل مادی در شکل گیری صفات اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صفات اخلاقی تحت تأثیر عوامل مختلف شکل می گیرند. با جستجو در آثار ابن سینا مجموع این عوامل را می توان در دو گروه مادی و معنوی قرارداد. عوامل مادی شامل عوامل بدنی و غیر بدنی است که این پژوهش با هدف بررسی آنها تنظیم شده است. در میان این عوامل بدن محوریت دارد چرا که مطابق رأی ابن سینا: 1.صفات اخلاقی اگر چه کیفیات نفسانیند اما منشاء آنها بدن است 2. افعال با اعضاء و قوای بدنی انجام می شود 3. مزاج بدن، شکل دهنده بسیار مهم اخلاق است 4. عوامل غیر بدنی تأثیر خود را از طریق منفعل کردن بدن ظاهر می کنند. مبانی انسان شناسانه سینوی از جمله تأثیرپذیری نفس مجرد از بدن مادی، تربیت پذیری انسان، امکان تغییر اخلاق و... زیربنای مباحث مقاله است. توجه به مبادی ایجاد خلق، نحوه شکل گیری، تغییر و تثبیت اخلاق بواسطه هر مبدأ، اهمیت ویژه دارد و در مقام عمل پرکار برد است. باید توجه داشت که از نگاه ابن سینا مسأله اوصاف اخلاقی از جمله مسایل مشترک میان فلسفه و طب است و او دانش طبی خود را نیز در این جهت به کار می گیرد. به همین سبب، از خلال مباحث مطرح شده از سوی او، میتوان علاوه بر معرفت نظری، راهکارهای عملی اصلاح اخلاق را به دست آورد و از آنها در جهت اتصاف به فضایل استفاده کرد.
از قضیه بیز تا رد طبیعت گرایی خداناباورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر مبنای طبیعت گرایی در بحث تکامل، قوای شناختیِ انسان از طریق انتخاب طبیعی، جهش ژنتیکی و دیگر مراحل کورِ جهش تصادفیِ ژن ها تولید شده اند و هدف نهایی این قوا، بقا و تولید مثل (سازگاری) است. از این رو، این قوا به دنبال تولید باورهای صادق و درست نیست، بلکه کار اصلیِ آنها تطبیق اندام جاندار با محیط پیرامون و در نتیجه زنده ماندن است. یکی از مهم ترین نقدها به طبیعت گرایی، استدلال تکاملیِ بیزمحور است. این استدلال برای ردّ دیدگاه تکامل طبیعت گرایانه، استدلالی مبتنی بر قابلیت اطمینان بخشیِ قوای شناختی ارائه می دهد و از طریق این استدلال، خودشکنیِ دیدگاه طبیعت گرایی را اثبات می کند. به رغم برخی نقاط قوتِ استدلال تکاملیِ بیزمحور در نقد طبیعت گرایی، این استدلال آنجا که به برخی الزاماتِ قضیه بیز توجه ندارد از چند جهت قابل تأمل و نیازمند تکمیل است: ۱. در این استدلال به تخصیص ارزشی مشخص توجه نشده است. ۲. قابلیت اطمینانِ قوایِ شناختی، گاه نیازمند تعلیق است. ۳. اعتبارپذیریِ باورها در انواع مختلفی طبقه بندی می شوند. ۴. استدلال بیزی، دیگر شواهد مرتبط با اطمینان پذیریِ قوای شناختی را نادیده می گیرد. ۵. نتیجه «احتمال قابلیت اطمینان قوای شناختی، ۱ است»، بنابر نظریه تأیید بیز، نتیجه ای نادرست است. ۶. شاید شواهد مستقل، طبیعت گرایی و تکامل را موقتاً از اِشکال خودشکن بودن نجات دهد، اما خودشکنیِ طبیعت گرایی از طریق دیگر استدلال ها قابل اثبات است و لذا اِشکال خودشکنی همچنان به قوت خود باقی است. این مقاله دو هدف را دنبال می کند: نخست، تحلیل استدلال تکاملیِ بیزمحور در رد طبیعت گرایی و دوم، ارائه افزوده ها و پیشنهادهایی برای تکمیل آن.
بررسی ماهیت و ویژگی های قواعد کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصول عقاید انسان، نقش بنیادینی در تمام حرکات مادی و معنوی او دارد. این اهمیت بنیادین، توجه ویژه به علم کلام که عهده دار معارف اعتقادی است را می طلبد و لزوم توسعه و تعمیق در آن را روشن می سازد. قواعد کلامی در علم کلام جایگاهی تعیین کننده دارند؛ لذا توسعه و تعمیق در این قواعد، نقش بسزایی در رشد و شکوفایی علم کلام دارد. هرچند تا دوران معاصر توجه استقلالی و مناسبی به قواعد کلامی، نشده است؛ اما در عصر حاضر برخی محققین اقدام به باز پژوهی قواعد کلامی موجود و همچنین تحصیل قواعد جدید نموده اند. این حرکت ارزشمند نیاز به مقدماتی دارد که نقش مدخل و باب ورود به این تحقیقات را دارد. ازجمله این مقدمات، تحلیل و بررسی ماهیت و ویژگی های قواعد کلامی و ارائه تعریفی جامع افراد و مانع اغیار از این قواعد است. جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به این امر پرداخته است. با بررسی های صورت گرفته می توان قواعد کلامی را چنین تعریف کرد: «احکام کلی حاصل از مباحثات کلامی که اساس علم کلام اند و نقش مؤثری در جهت گیری های کلی مذاهب اعتقادی دارند.»
تبیین کل الکمال بودن حقیقت وجود و مظاهر آن با نگاهی به چالش ها و رهیافت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار کنونی بر آن است که با استفاده از اصولی نظیر استقلال و بساطت محض حقیقت وجود، «کل الکمال بودن حقیقت وجود» را اثبات کند. با اثبات کل الکمال بودن حقیقت وجود، می توان به حکم عدم تناهی این حقیقت، «معیت قیومیه» حقیقت وجود را با مظاهرش نتیجه گرفت و به حکم این معیت، مظاهر حقیقت وجود را نیز به نحو رقیقت کل الکمال دانست. لکن اثبات کل الکمال بودن مظاهر حقیقت وجود تنها به واسطه عدم تناهی حقیقت وجود و معیت قیومیه آن با مظاهر نمی باشد؛ بلکه با استفاده از اصولی نظیر عدم تناهی صفات واجب تعالی، صرافت وجود، عدم تخلل عدم در هستی، سنخیت ظاهر با مظهر، تطابق عوالم، قاعده اعطاء و احسن بودن نظام هستی نیز می توان «کل الکمال بودن مظاهر حقیقت وجود» را به نحو رقیقت به اثبات رسانید. البته «کل الکمال بودن مظاهر حقیقت وجود» با چالش هایی نظیر «لزوم وجوب وجود در مظاهر حقیقت وجود»، «عدم ادراک کمالات مظاهر وجود» و «محدودیت قدرت واجب تعالی» مواجه است که به نظر نگارنده می توان با توجه به مبانی و اصولی نظیر «حمل حقیقت و رقیقت»، «محدودیت قوای ادراکی انسان»، «اشتداد پذیری ادراک» و «عدم تعلق قدرت واجب تعالی به امور محال» رهیافت های مناسبی برای این چالش ها یافت.
زیست اجتماعی براساس مختصات عقلانیت با تکیه بر آثار ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مختصات عقلانیت از منظر ملاصدرا از مسایل تاثیرگذار در جهت بهبود، اصلاح و ارتقاء کیفی زیست اجتماعی به شمار می رود. منظور از مختصات عقلانیت، تحلیل نسبت به جایگاه و ماهیت عقلانیت و کاربست عقلانی است، که در این پژوهش کاربست عقلانی در سه محور بررسی خواهد شد. محور اول: پرهیز از تعصب و ترویج آزاداندیشی عقلانی، محور دوم: شناسایی و شناخت نسبت به اندیشمندان ظاهرنما و پرهیز از تفکرات واعتقادات آنان و محور سوم: هشدار نسبت به تمایل پیداکردن به عقلانیت خودبنیاد قابل بررسی است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل محتوا هر سه محور را ریشه یابی کرده است. ریشه یابی محور اول، در عدم واکاوی مختصات عقلانیت است، علت آسیب زایی محور دوم در عدم تبیین نسبتِ ارزش با مختصات عقلانیت و ریشه یابی محور سوم در ظاهرگرایی دانسته شده است. درنهایت باتکیه بر مختصات عقلانیت و به پشتوانه دو پیشنهاد ملاصدرا یعنی توجه به غایت حکمت و پرهیز از تقلید، زیست اجتماعی را می توان ارتقاء و بهبود بخشید.