بخشی از متون کلاسیک ادب فارسی را منظومه های عاشقانه در سه حوزه ادبیات حماسی، غنائی و عرفانی تشکیل می دهد. یکی از ویژگی های مشترک این آثار حضور گسترده بن مایه ها و مؤلفه های اسطوره ای در آن هاست که می توان از منظر نقد اسطوره ای به توصیف، بررسی و نقد آن پرداخت. در این نوشتار با اتخاذ رویکرد اسطوره شناسی تطبیقی ماکس مولر از نظر ساختار و کنش شخصیت های داستانی تعدادی از منظومه های عاشقانه مجموعه «یکصد منظومه عاشقانه ادب فارسی» مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. با خوانش منظومه های عاشقانه از این دیدگاه، چرایی یک ساله بودن سفر قهرمان، علت اشاره به شهرهای شرقی و غربی (چین و روم)، دلیل حضور فرد راهنما و یاریگر، سبب حضور زنان افسونگر و جادوگر، فلسفه وجودی اسامی نجومی شخصیت های داستانی و دلیل مراحل چندگانه ماجراجویی های قهرمان داستان منظومه های عاشقانه مشخص می شود.