مطالعات زن و خانواده
مطالعات زن و خانواده دوره ششم بهار و تابستان 1397 شماره 1 (پیاپی 11) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، به مطالبات حقوقی در تعاملات زناشویی زنان متأهل شهر تهران می پردازد؛ با این هدف که تفاوت های نسلی را در سه نسل از زنان نشان دهد. گمانه اصلی پژوهش این است که بین سه نسل از زنان متأهل، تفاوت معنادار در میزان مطالبات حقوقی زناشویی وجود دارد. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را همه زنان متأهل شهر تهران تشکیل می دهند که از میان آن ها 500 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ داده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 20استفاده شد. نتایج نشان داد بین سه نسل، در زمینه مطالبات حقوقی در تعاملات زوجین، تفاوت معنادار وجود دارد. بدین معنا که نسل سوم (نسل جوان) بیش از دو نسل دیگر به مطالبات حقوقی خود در خانواده اهمیت می دهد؛ و نسل دوم به عنوان میانجی، به این مطالبات کمتر از نسل سوم و بیشتر از نسل اول توجه دارد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، متغیرهای اشتغال، تحصیلات و نسل، 499/0 واریانس متغیر وابسته «مطالبات حقوقی در تعاملات زناشویی» را تبیین می کنند.
هویت جمعی و احساس امنیت اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه های دولتی شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که حضور دختران دانشجو درسال های اخیر در دانشگاه های کشور، بسیار پررنگ ترشده است و تعداد دانشجویان زن روند افزایشی داشته است.بررسی هویت جمعی دانشجویان دختر برای حضور در جامعه و احساس امنیت اجتماعی آنان ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هویت جمعی و احساس امنیت اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه های دولتی شهر بابل درسال95 -1394 انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ اجرا، پیمایشی، به لحاظ معیار، کاربردی و به لحاظ معیار زمانی مقطعی بوده است. داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر تعیین گردید. اعتبار پرسشنامه از نوع اعتبار محتوایی بوده است. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای متغیرها بیانگر بالا بودن همبستگی درونی گویه ها و به عبارت دیگر مطلوبیت پایایی ابزار پژوهش بود. چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش مبتنی بر دیدگاه نظری بوزان، ویور، مولار و گیدنز می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که ،5/78 درصد از دانشجویان دختر دارای هویت جمعی بالا بوده اند. بر اساس نتایج این پژوهش، بین هویت جمعی و احساس امنیت اجتماعی دانشجویان دختر رابطه معنی دار آماری وجود ندارد. بر اساس نتایج رگرسیون خطی بین متغیرهای سن و مقطع تحصیلی با احساس امنیت اجتماعی رابطه معنی داری دارد. با توجه به نتایج آنالیز واریانس چندگانه، همچنین بین پایگاه اقتصادی اجتماعی و امنیت اجتماعی رابطه معنی دار است.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بررویکرد وجودی بر نگرش زندگی و سلامت معنوی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دیابت جریان منظم زندگی را مختل می کند و می تواند پیامد های روانی مهمی از جمله تغییر نگرش نسبت به زندگی و سلامت معنوی را به دنبال داشته باشد. لذا انجام مداخلات در این رابطه ضروری به نظر می رسد. هدف پژوهش حاضر تبیین اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بررویکرد وجودی بر نگرش زندگی و سلامت معنوی بیماران دیابتی نوع 2 می باشد. مواد و روش ها: در پژوهش حاضر 24 فرد مبتلا به دیابت نوع دو عضو انجمن دیابت استان گیلان به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند ( هر گروه 12 نفر). از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. گروه آزمایش در 8 جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد وجودی شرکت کردند، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. در پایان پس آزمون به عمل آمد و داده ها با روش کوواریانس تحلیل شد. نتایج: بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد و روان درمانی وجودی به طور معناداری منجر به تغییر نگرش زندگی و افزایش سلامت معنوی زنان مبتلا به دیابت نوع دو شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که روان درمانی وجودی به شیوه گروهی می تواند باعث تغییر در نگرش زندگی و افزایش سلامت معنوی زنان مبتلا به دیابت نوع دو گردد. لذا انجام مداخلاتی بر اساس این رویکرد می تواند در ارتقاء سلامت روان مفید باشد.
رابطه بین نگرش به والدین،اعتماد در روابط بین فردی ونگرش به ارتباط قبل از ازدواج با رغبت به ازدواج در جوانان مجرد شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین نگرش نسبت به والدین، اعتماد در روابط بین فردی، ارتباط قبل از ازدواج با رغبت به ازدواج در جوانان مجرد شهر اصفهان اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل جوانان مجرد اصفهان در سال 95بوده که از میان آنها 160 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه نگرش به والدین (هودسن،1992)، اعتماد در روابط بین فردی(رمپل و هولمز، 1986)، ارتباط قبل ازازدواج(کردلو،1389)ورغبت به ازدواج (حیدری وهمکاران،1383) بود. داده ها بااستفاده ازضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل آماری قرارگرفت. نتایج نشان داد که رغبت به ازدواج با اعتماد در روابط بین فردی، نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در جوانان مجرد رابطه مثبت معناداری دارد وبا نگرش به والدین رابطه منفی معناداری وجود دارد(01/0 >p). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد عامل ارتباط قبل از ازدواج ،نگرش به والدین و اعتماد در روابط بین فردی به ترتیب قادر به تبیین تغییرات و پیش بینی رغبت به ازدواج داشته اند
بدرفتاری عاطفی و اختلالات درونی سازی شده در دختران نوجوان: نقش میانجی گر تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بدرفتاری عاطفی با پیامدهای منفی زیادی در نوجوانی و جوانی پیوند دارد. از جمله این پیامدها می توان به افزایش میزان اختلالات درونی سازی شده اشاره کرد. شناسایی مکانیزم ارتباط بین بدرفتاری عاطفی و این اختلالات به شناسایی حلقه های مفهومی کمک می کند که می توانند محور مداخلات درمانی قرارگیرند. با توجه به اینکه تنظیم هیجان نقش کلیدی در ایجاد علایم اختلالات درونی سازی شده دارد، هدف از پژوهش حاضر آزمون نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین بدرفتاری عاطفی و علایم اختلالات درونی سازی شده در دختران نوجوان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود که در آن از روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نمونه پژوهش، شامل 200 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خودگزارشی کودک آزاری، دشواری در نظم بخشی هیجان و فرم خودگزارش دهی نوجوان پاسخ دادند. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که بدرفتاری عاطفی به طور غیر مستقیم و از طریق راهبردهای ناکارآمد تنظیم هیجان می تواند علایم اختلالات درونی سازی شده در دختران نوجوان رادر سطح 0/001پیش بینی کند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از نقش تعیین کننده بدرفتاری عاطفی در پیش بینی اختلالات درونی سازی شده حمایت می کند. هم چنین نتایج نشان می دهد بخشی از واریانس مشترک بین حلقه های مفهومی بدرفتاری عاطفی و اختلالات درونی سازی شده، نتیجه تغییر پذیری در تنظیم هیجان است.
بررسی مقایسه ای نقش خودکارآمدی مادرانه و فراهیجان مادر بر تنظیم هیجانی کودکان دارا و فاقد پدر در مقطع سنی 8 تا 11سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای نقش خودکارآمدی مادرانه و فراهیجان مادر بر تنظیم هیجانی کودکان دارا و فاقد پدر در مقطع سنی 8 - 11سال بود. نمونه کودکان دارای پدر به صورت تصادفی مرحله ای از دانش آموزان ناحیه 3 شیراز و گروه دانش آموزان فاقد پدر به علت همتاسازی با گروه دارای پدر، از همان ناحیه و به صورت دسترس از بین دانش آموزان تحت پوشش یک مرکز خیریه انتخاب شدند. در نهایت 200 نفر دانش آموز کلاس دوم تا پنجم و مادران آن ها در پژوهش شرکت کردند. مادران هر دو گروه ابزارهای پژوهش شامل چک لیست تنظیم هیجانی کودکان، مقیاس خودکارآمدی مادرانه و مقیاس فراهیجان والدین را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که از بین ابعاد خودکارآمدی مادران، بعد خودمدیریتی پیش بین مثبت و معناداری برای تنظیم هیجانی کودکان دارای پدر بود. هیچ یک از ابعاد خودکارآمدی مادران، پیش بین معنا داری برای تنظیم هیجانی کودکان فاقد پدر نبود. همچنین از بین ابعاد خودکارآمدی مادران، بعد خودمدیریتی پیش بین منفی و معنا داری برای تغییرپذیری کودکان دارا و فاقد پدر بود. از بین ابعاد فراهیجان مادران، بعد عقاید مربوط به هدایت گری پیش بین مثبت و معنا داری برای تنظیم هیجانی کودکان دارا و فاقد پدر بود. علاوه بر این از بین ابعاد فراهیجان مادران، بعد عقاید مربوط به هدایت گری پیش بین مثبت و معنا داری برای تغییرپذیری کودکان دارای پدر بود. در مقابل، عقاید مربوط به هدایت گری پیش بین منفی و عقاید مربوط به پذیرش، پیش بین مثبت و معنا داری برای تغییرپذیری کودکان فاقد پدر بودند. نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده اهمیت متغیرهای والدینی مادرانه همچون خودکارآمدی و فراهیجان در شکل گیری تنظیم هیجانی در کودکان است.
اثر بخشی آموزش بخشایشگری بر افزایش عواطف مثبت و همدلی زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهرستان دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش بخشایش گری بر افزایش عواطف مثبت و همدلی زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهرستان دزفول در سال 1392 بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و کاربردی با طرح پیش آزمون – پس آزمون به همراه گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل 67 نفر از زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهرستان دزفول بود که از بین آن ها، نمونه ای مشتمل بر 30 نفر با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب، سپس آن ها به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند و مداخله آموزشی به مدت 6 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه، هفته ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب (1998)، عواطف مثبت و منفی (1988)، صفت همدلی باتسون (1997) بود؛ هر دو گروه از شرکت کنندگان، قبل و بعد از مداخله و در دوره پیگیری به آن ها پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و t همبسته و نرم افزار SPSS 22 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش بخشایش گری بر انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب و مؤلّفه های آن (اجتناب و دوری انتقام) عواطف مثبت و منفی و همدلی تأثیر مثبت معناداری داشته است. لذا آموزش بخشایش گری، رویکردی مفید و مناسب برای کاهش رنج های عاطفی و مشکلات برخاسته از طلاق زنان است.
جهت گیری نسبت به کنترل اجتماعی (نمونه پژوهی: نوع شناسی جهت گیری نسبت به مقررات پوشش در بین زنان دانشجو دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با کمی تأمل در شرایط کنونی ایران، در فضای خصوصی یا فضای عمومی، از خیابان ها و نهادهای دولتی و غیردولتی گرفته تا حوزه های غیررسمی تر مانند پاساژ، رستوران و حتی با مراجعه به فضای مجازی، با پوشش چندگانه ای از زنان مواجه می شویم. کمبود گزارش های پژوهشی در این زمینه سبب شده است تا برای شناسایی انواع جهت گیری ها نسبت به مقررات پوشش زنان در دانشگاه پژوهشی انجام شود؛ این پژوهش، با استفاده از روش پیمایش آنلاین و ارسال پرسشنامه به صورت تصادفی انجام شد؛ جامعه آماری آن، دانشجویان زن دانشگاه فردوسی بودند که از میان آن ها درنهایت 331 دانشجو از 12 دانشکده انتخاب شدند. چارچوب مفهومی بر اساس نوع شناسی جهت گیری ها نسبت به کنترل اجتماعی گرث و میلز ارائه شده و چهار نوع جهت گیری نسبت به مقررات پوشش از طریق رویکرد تحلیل مقایسه ای شناسایی شده است. در مرحله اول، با بهره برداری از نوع شناسی گرث و میلز و در مرحله دوم ضمن بومی سازی و توسعه آن با عنوان نوع شناسی عملیاتی، انواع جهت گیری ها معرفی شده اند. پژوهش حاضر سه دستاورد اصلی دارد. اول آنکه نوع شناسی گرث و میلز فقط ۱۵درصد جهت گیری ها نسبت به مقررات پوشش را در نمونه، شناسایی کرده است؛ درحالی که نوع شناسی عملیاتی با رویکرد بومی سازی، توانایی شناسایی جهت گیری های مذکور را تا ۷۹درصد افزایش داده است. دوم آنکه علاوه بر چهار نوع جهت گیری معرفی شده، ضمن مطالعه داده ها و تعیین مشابهت ها و تفاوت ها، جهت گیری دیگری تحت عنوان جهت گیری نوین شناسایی شده است که 38/12درصد از نمونه را شامل می شود؛ و لذا فقط 45/8درصد از نمونه ناشناخته باقی مانده است. سوم آنکه نتایج آنالیز واریانس حکایت از تفاوت معنادار بین انواع جهت گیری ها در رابطه با آگاهی از مقررات پوشش داشته است. این یافته بیان کننده اهمیت آگاهی و لزوم حضور آن در مؤلّفه های نوع شناسی جهت گیری ها نسبت به کنترل اجتماعی است.
تاثیرآموزش مهارت های ارتباطی وحل مساله مذهب محور بر رضایت زناشویی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی و حل مسأله مذهب محور بر رضایت زناشویی زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره شهر اهواز اجرا شد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری 30 زن را شامل می شد که از لحاظ سن، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، طول مدت ازدواج ، کسب یک انحراف معیار کم تر از میانگین در پرسشنامه رضایت زناشویی و سایر متغیرهای مورد نظر پژوهش، کاملاً همگون بودند. سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های ارتباطی و حل مسأله قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. در خاتمه جلسات پس از یک دوره پیگیری سه ماهه هر دو گروه، مجدداً از لحاظ رضایت زناشویی ارزیابی شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ بود. نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ رضایت زناشویی تفاوت معناداری وجود داشت(001/0 P
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تن انگاره و باورهای غیرمنطقی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر تن انگاره و باورهای غیرمنطقی زنان مبتلا به سرطان پستان می باشد. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی جونز و تن انگاره سوئوتر و گارسیا 30 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان که از باورهای غیرمنطقی بالا و از تن-انگاره پایین برخوردار بودند، به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل(15 نفر در هر گروه) به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه (هفته ای یک تا دو جلسه) فنون DBT را براساس بسته آموزشی لینهان دریافت نمود و گروه کنترل، آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله، مجدداً باورهای غیرمنطقی و تن انگاره گروه آزمایش و کنترل مورد اندازه گیری قرار گرفت. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی تفاوت معنادار را در رابطه با متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه را نشان داد. این پژوهش در همسویی با نتایج پژوهش های مشابه مبین این واقعیت است، روش DBT نقش مؤثری در افزایش تن انگاره و کاهش باورهای غیرمنطقی زنان مبتلا به سرطان پستان دارد