مقالات
حوزه های تخصصی:
در جهان باستان مجموعه ای از راه های تجاری در سراسر قاره پهناور آسیا، از چین تا مرزهای آسیایی امپراتوری روم رونق داشت که بعدها نام جاده ابریشم بر آنها اطلاق شد. پس از ظهور اسلام، بخشهای مهمی از این راه ها در قلمرو خلافتهای اسلامی قرار گرفت و مسلمانان فعالانه، تجارت از طریق آنها را ادامه دادند. از نظر جغرافیایی می توان این راه ها را به راه های جنوبی، میانی و شمالی تقسیم کرد. بخش مهمی از راه شمالی از سرزمین جونغاریه می گذشت. همسایگی این سرزمین با مناطق مسلمان نشین آسیای میانه، حضور اقلیتی مسلمان در آن و کمتر شناخته بودن آن نسبت به سایر مناطق آسیای میانه برای محافل دانشگاهی و پژوهشی ایرانی و عربی، در کنار اهمیت جاده شمالی به عنوان جزئی بسیار مهم از جاده ابریشم در تجارت آسیا و جهان اسلام، عمده ترین انگیزه های انجام این پژوهش است. این مقاله با تکیه بر داده های منابع تاریخی موجود و مطالعه پژوهشهای صورت گرفته در حوزه ی جغرافیای تاریخی جهان اسلام و آسیای مرکزی، به شناخت جغرافیای تاریخی جونغاریه و ارتباط این سرزمین و راه تجاری آن با جهان اسلام می پردازد.
مزارات مشترک و برخی تشابهات باوری مسیحیان و علویان و بکتاشیان در قلمرو عثمانی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد است تا تاملاتی در این میراث مشترک یعنی مزارات و برخی تشابهات موجود در باورهای مسیحیان، علویان و بکتاشیان داشته باشد. نتیجه حاصله از این قرار است که پیران و شیوخ طریقت ها با تلفیق معتقدات خود با باورهای ساکنین محل و هم آهنگ نمودن آنها با اساطیر و آئین های مورد پرستش آنان، پس از مدتی مجادله از طرف ساکنین پذیرفته شده و در کنار هم به زندگی خود ادامه دادند و بعضاً با یکی کردن زیارتگاه ها از طرف دارندگان هر دو باور در روزهای خاص تنها با عوض نمودن بعضی از تصاویر از طرف زوار زیارت می شدند که به زیارتگاه های دو طرفه مشهور بودند.
تحلیل رفتار سیاسی عالمان شیعی (مطالعه موردی: پدیده مهاجرت چهل روزه 1342)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی به تبیین زمینه ها و اهداف مهاجران و گونه شناسی رفتار سیاسی عالمان در این پدیده پرداخته است. مهاجرت، همبستگی گروهی و توانمندی های بسیج سیاسی آنان را به نمایش گذاشت و آنان را در به چالش کشیدن قدرت حاکم موفق نشان داد که تثبیت مرجعیت دینی و سیاسی آنان بویژه آیت الله خمینی از آن جمله بود. به علاوه بروز عینی تنوع و تعدد دیدگاه و رفتار سیاسی عالمان نیز در این پدیده آشکار گردید. البته نقش حاکمیت را در دامن زدن به این تعدد و شکل گیری جبهه بندی بعدی نباید نادیده انگاشت. اهمیت این پدیده نیز در ویژگی های متناقض نمای رفتاری آن است. یعنی رفتار عالمان در این واقعه، در عین وحدت ظاهری، دچار گسست بنیادی گردید و بحران نهفته ای بر مناسبات آن حاکم ساخت.
حمودیان و تشیع در اندلس
حوزه های تخصصی:
خلافت حمودیان را علی بن حمود به سال 407 ه.ق در بخشی از اندلس بنیاد نهاد. وی که نسب به ادریسیان مغرب می برد، با استفاده از اوضاع آشفته دستگاه خلافت اموی که ناشی از فساد اداری و نابسامانی سیاسی حاکم بر آن بود، سلیمان بن حکم را در بند کرد و به قتل رساند و خود را خلیفه خواند. از آن پس او و شماری از برادران، فرزندان و برادرزادگانش با فراز و فرود تا سال 449 ه.ق بر بخشهایی از اندلس فرمان راندند.
مسأله اصلی در این پژوهش آن است که چرا و چگونه خلافت امویان پس از سقوط به حمودیان انتقال یافت، و این خاندان چه نقشی در گسترش و انتشار تشیع در اندلس داشتند. بر اساس آنچه از منابع و مأخذ و مطالعات این پژوهش برمی آید، حمودیان خود بر مذهب تشیع بودند و با آن که از تفکرات کلامی مدون، فلسفه ای نظام یافته و مبانی فقهی استواری برخوردار نبودند، اما ساختار مذهبی موجود در اندلس آن روز که مبتنی بر حمایت بی چون و چرا از اهل سنت مالکی بود را درهم ریخته و مجالی برای صاحبان مذاهب دیگر، به ویژه شیعه، فراهم ساختند و زمینه بروز و ظهور حداقلی تشیع را در آن سرزمین ایجاد نمودند.
این پژوهش بر اساس روش تاریخی سامان یافته و پس از استخراج داده ها و مواد تاریخی، نخست زمینه های ظهور حمودیان را تعیین نموده ، آن گاه نقش آن خاندان را در گسترش تشیع و حمایت از اندیشه های شیعی تحلیل کرده است.
تبارشناسی ایران گرایی فرهنگی در سنت تاریخ نگاری اسلامی - ایرانی تا عهد تیموری
حوزه های تخصصی:
در سنت تاریخ نگاری عمومی اسلامی تا عهد تیموری رویکردی قابل رهگیری است، که از آن می توان به عنوان سنت تاریخ نگاری ایرانی- اسلامی نام برد. این سنت با شاخصه های نگارش متون به زبان فارسی و مرکزیت تاریخ باستانی ایرانی در کانون توجه مولفان، از سنت تاریخ نگاری عمومی اسلامی متمایز می شود. دلیل عمده ظهور چنین رویکردی را باید در پیدایش فارسی دری تا قرن چهارم و رشد تعداد تازه مسلمانان ایرانیی دانست که منجر به تصاعد نظام معرفتی ایرانی در بافتی گردید که از آن به ایران گرایی فرهنگی یاد می کنیم؛ به نحوی که بازتاب آن را در متون تاریخ نگاری عمومی فارسی این عصر شاهد هستیم. پس از هجوم مغول نیز، به دلیل تبدیل زبان فارسی به زبان رایج در سرزمین های شرق اسلامی و تمایزیابیی که به لحاظ سرزمینی بین ایران زمین و دیگر سرزمین های خلافت اسلامی پدید آمد، روند ایران گرایی فرهنگی تصاعد مضاعفی یافت و منجر به ظهور متن هایی در این قالب در تاریخ نگاری ایرانِ اسلامی گردید، که تبدیل سنت تاریخ نگاری ایرانی اسلامی را به سنت مسلط و رایج، از عهد مغول تا دوره تیموری نمایان می سازد. به نظر می رسد عنصر مقوم ظهور و برجستگی این سنت تاریخ نگاری را در طول این دوران را باید در تصاعد مفهوم ایران گرایی فرهنگی در زیست جهان ایرانی-اسلامی این قرون دانست. بنابراین، رهگیری عنصر ایران گرایی فرهنگی در سنت تاریخ نگاری اسلامی به عنوان مساله این تحقیق به شمار می رود و ما از طریق کاربرد روش تحلیل گفتمانی، به حضور سنت تاریخ نگاری ایرانی – اسلامی به عنوان یکی از دستاوردهای این تحقیق دست یافتیم.
تطوّر اندیشه ارجاء از مرجئه نخستین تا مرجئه خالص
حوزه های تخصصی:
اندیشه ارجاءدر نیمه دوم سده نخست هجری از سوی برخی تابعان آشکار شد. این اندیشه که واکنشی در برابر تکفیر خوارج و دیگر جریان های فکری و سیاسی جامعه مسلمانان بود، به تدریج تطور یافت و از مرجئه نخستین به ارجاء فقها و سپس مرجئه خالص و در نتیجه تضعیف شریعت و ترویج اباحی گری رسید. در حالی که سخن مرجیان نخستین، ترک قضاوت در باره صحابه و واگذاری آن به قیامت بود، به تدریج این اندیشه تطور یافته و به جدایی ایمان از عمل و در اصطلاح به ارجاء فقها منتهی گردید. پس از آن برخی مرجیان راه افراط پیموده و ارجاء غالیانه را طرح کردند؛ که پیامد آن تضعیف شریعت بود.این جریان فکری به دلیل نداشتن مرامنامه منسجم به عنوان یک تشکل مستقل از میان رفت و در میان فرق اسلامی هضم گردید. بررسی مراحل و چرائی تطور این جریان فکری و هضم آن در میان اکثریت جامعه، با رویکرد تحلیلی و جامعه شناسی تاریخی، مسأله این پژوهش است.
نمادهای دینی در شعر شیعی (قرن اول تاپنجم هجری)
حوزه های تخصصی:
رمزگرایی و نماد شناسی از مباحث مورد توجّه در همه علوم و دانش های بشری است. ادبیات به عنوان شاخه ای از علوم، با نماد و رمز، پیوندی عمیق و دیرینه دارد. نماد دینی به عنوان یکی از تقسیمات نماد در ادبیات و یکی از اصطلاحات رایج در علم جامعه شناسی دینی، از جایگاه ویژه ای در شعر شیعه برخوردار است که اثبات این مدّعا، رویکردی ادبی-جامعه شناختی را طلب می کند. نماد دینی در هر دو بخش خود، حقیقی و غیر حقیقی، به طور کلی به پنج دسته تقسیم می شود که عبارتند از: شخصیت های مقدس، اعمال مقدس، اشیاء مقدس، مکان های مقدس و زمان های مقدس. این تحقیق با محوریت شخصیت های مقدس در بخش نماد دینی حقیقی و با توجه به مجال اندک این مقاله، در نظر دارد تنها به بررسی و تحلیل نمادهای دینی مربوط به امام علی (ع) و امام حسین (ع) بپردازد و در پایان، این نمادها را در طول پنج قرن اول هجری با یکدیگر مقایسه و تغییرات و تحوّلات موجود را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. نمادهای دینی مورد بررسی، از قرن اول تا اواخر قرن سوّم حکایت از گرایش علوی و از اواخر قرن سوّم تا اواخر قرن پنجم نشان از گرایش حسینی دارد.