مقالات
حوزه های تخصصی:
نظام اجتماعی جزیرة العرب قبل از اسلام، در محدوده نظام قبیله ای – عشیره ای باقی ماند و سازمان اجتماعی واحدی در این سرزمین شکل نگرفت. این مسئله بیش از هر چیز، متأثر از تراکم جمعیتی بالا، نفوذ قدرتمند سنت ها، عدم رشد فکری و تمدنی و.... بود که بر نوع نظام سیاسی حاکم بر مناطق مختلف جزیرة العرب تأثیر گذاشت و نوع سیادت آن ها را متناسب با توسعه و یا عدم توسعه سازمان اجتماعی پیش برد. به نحوی که در برخی مناطق ، بزرگ ترین واحد اجتماعی قبیله بود، در حالی که در مناطق دیگر با توسعه قبایل و شکل گیری اتحاد قبایلی، واحد اجتماعی بزرگ تر شعب به وجود آمد. این تغییر در روند حاکمیت سیاسی نیز تأثیر گذاشت و متناسب با واحد اجتماعی موجود در مناطق مختلف، تنوع گونه ای از حاکمیت سیاسی به وجود آمد.
در بررسی انواع سیادت در جزیرة العرب قبل از اسلام، با استفاده از روش نوع شناسی و با الگو برداری از نوع شناسی سیادت سنتی ماکس وبر، سعی شده است نوع شناسی از سیادت در مناطق سه گانة شمال، جنوب و مرکز جزیرة العرب قبل از اسلام صورت گیرد.
بررسی ها نشان می دهد که در نوع شناسی سیادت در جزیرة العرب قبل از اسلام، سه گونه سیادت پیر سالاری، پدر سالاری و پدر شاهی در مناطق مختلف جزیرة العرب وجود داشته است.
ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی(ع)؛ چرا و چگونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فتوح مسلمانان که پس از رحلت پیامبر (ص) و از دوران خلافت ابوبکر آغاز و به دوران عمربن خطاب و عثمانبنعفان گسترش یافت؛ در دوران خلافت امام علی(ع) متوقف گشت. این ایستایی نه به سبب سرگرم شدن امام(ع) به بحران ها و پیکارهای داخلی، بلکه بر آمده از نگرش متفاوت آن حضرت به آفرینش، انسان، حقوق او و جامعه بود. برای دست یابی آسان تر به ایده یاد شده، این پژوهش که در قالب یک درآمد و دو بخش اصلی تشکیل شده است، بر آن است تا از عهدة بررسی و ارائه دلایل و عوامل ایستایی فتوح در دوران خلافت امام علی(ع)بر آید. از این رو پس از بررسی نظری دیدگاه و نگرش امام به هستی و انسان، نخست شواهد تاریخی نگاه و رفتار امام در بارة فتوح پیش از خلافت وی را بیان کرده و آنگاه رویکرد و عملکرد آن حضرت را در باره فتوح به دوران خلافت او را بر اساس روش توصیفی _ تحلیلی و بر پایه منابع و مطالعات تاریخی واکاوی نموده است .
تاج الدین معتز خراسانی از دولتمردان ایرانی عصر سلاجقة روم و خواص مریدان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاج الدین معتز خراسانی ازجمله دولتمردان ایرانی دولت سلاجقة روم بود که در عهد رکن الدین قلیج ارسلان چهارم مدتی ادارة امور مالیاتی حکومت قسطمونیه و آنقره را به عهده داشت. وی که از مریدان مولانا جلال الدین محمد بلخی بود، به کرات به دیدار او می رفت. مولانا نیز به او علاقة زیادی داشت و او را «همشهری»، «فخر خراسان» و «صاحب اعظم» می خواند. مولانا چندین نامه به او جهت رفع مشکلات مریدان خود و مردم نوشته و از او تقاضای کمک کرده است. تاج الدین معتز نیز به واسطة علاقه به فرهنگ ایرانی، با حمایت از مولانا، این عارف و شاعر به نام ایرانی و ساخت مدارس و خانقاه ها در رشد طریقت مولویه در آناتولی کوشید. در این مقاله به شرح حال وی پرداخته خواهد شد، سپس نقش وی به عنوان یکی از وزرای ایرانی قدرتمند و با نفوذ ایرانی در دولت سلاجقة روم که در گسترش عرفان و فرهنگ ایرانی اسلامی در منطقه آناتولی سهمی داشته است مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
سیاست فرهنگی حکومت تزاری در فرارود طی سال های (1917 1864) (مطالعة موردی: نظام آموزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست روسی سازی حکومت تزاری در بعد فرهنگی خود، تلاشی بود در جهت انضمام فرهنگی فرارودیان به قلمرو تمدن روسیه که جدا از فرهنگ اروپایی بود. استعمارگران روسی در این سیاست ورزی در قالب مخالفت با اسلام، تشکیلات دینی را هدف قرار دادند که نهادهای آموزشی فرارود نیز جزئی از آن بود. روند سیاست گذاری نمایندگان حکومت تزاری در حوزة آموزش (که آن را کانون تولید «تعصب اسلامی» می دانستند) و به تبع آن اقدام واکنشی مسلمانان، یکی از محوری ترین موضوعات مورد پرسش در این دوره است. طرح مشخص روس ها این بود که حمایت کامل دولتی از مراکز آموزشی کهنه و منحط فرارود سلب شود و سپس در رقابت با نهادهای جایگزین روسی(مدارس روسی و روسی بومی) تضعیف شده و اهمیت خود را از دست بدهند. برخلاف پیش بینی مقامات روسی، حاصل این تقابل، شکل گیری گونه جدیدی از نظام آموزشی محلی( مدارس اصول نو یا جدید) بود که گرچه ساختار آن تا حدود زیادی وارداتی بود اما توفیقاتی داشت که روس ها را ناگزیر ساخت چرخش کاملی در روند سیاستگذاری خود داشته باشند.
نقش وقف در توسعه آبی و شکل گیری فضاهای شهری مشهد در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقف به عنوان یک ارزش در میان جامعه اسلامی ازجایگاه ویژه ای برخوردار است. این سنت در تاریخ ایران به ویژه درعصر صفویه به دلایل چندی از جمله رسمیت یافتن مذهب تشیع ، از رشد و شکوفایی برخوردار است و بر جنبه های مختلف ، تأثیرات عمیقی برجای نهاده است . از جمله می توان نقش آن را در توسعه جغرافیایی و ایجاد فضاهای شهری ملاحظه کرد. مشهد یکی از این شهرها وشاید مهم ترین آن است . اگر چه کتاب ها و مقالات مستقلی در باب وقف نگارش یافته است و حتی تأثیرآن برروی برخی از شهرها مورد بررسی قرار گرفته است ؛ اما تحقیق جامعی در بارة تأثیر وقف در ایجاد دگرگونی جغرافیایی و ایجاد فضاهای شهری مشهد دردوره صفوی ، صورت نگرفته است. از این رو این نوشتار برآن است با استفاده از منابع کتابخانه ای ، وقفنامه ها واسناد ارزشمند مربوط به مسائل مالی و حسابداری موقوفات ، موجود درمرکزآرشیوآستان قدس باروش توصیفی - تحلیلی به نقش وقف در توسعه منابع آبی ، گسترش فضاهای درونی شهری ، مهاجرپذیری و جذب جمعیت دردوره صفویه در شهر مشهد بپردازد.
برده داری خانگی در اسناد الله آباد؛ اواخر دورة تیموریان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برده داری در شبه قارة هند، تابعی از شرایط گوناگون مذاهب و نظام اجتماعی و حقوقی است، این امر منجر به نظامی پویا مطابق با دوران اجتماعی سیاسی خاصِ خود است. هدف اصلی مقاله در پیِ بازتعریفی از بردگی، ذیل عنوان برده داری خانگی است که در مطالعاتِ تاریخ اجتماعی و نظام برده داریِ اسلامی کمتر بدان پرداخته شده است. در اسناد بدست آمده از شهر الله آباد در شمال هند، اَشکال پراکنده ای از نظام برده داری در قالبِ مفاهیم خویشاوندی شکل گرفت؛ به نحوی که بردگی خانگی در «پیوستارِ خویشی» تداوم یافت. در این نظام، برده داری بازتاب فرایندی از «کالاشدگی» و «مالکیت» است. افزون بر آن، در این اسناد سعی شده است تا با واکاوی استعاره ها و مفاهیمی، همچون بردگان مقاطعه ای، بردگان فروشی، بردگان هبه ای، بردگان بدهی، و بردگان نکاحی؛ زمینه های پژوهشی و خوانشی تازه از این نوع نظام برده داری فراهم آید. همچنین نتایج برآمده، ما را در مواجهه با مولفة ارادیِ برده داری و مقولات تجاری و غیرتجاریِ بردگان خانگی قرار می دهد. مدعیات ما در این مقاله مشخصاً بر اساس زمان-بندیِ اواخر تیموریان هند، سدة هیجدهم و نیمة نخست سدة نوزدهم میلادی (تحت نفوذ بریتانیا)، پی ریزی شده است. تأکید می شود مباحث حقوقی فقهیِ برده داری اسلامی خارج از موضوع مقاله است.
تحلیل انتقادی روایات منابع پیرامون عملکرد رستم فرخزاد در نبرد قادسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رستم فرخزاد چهره تأثیرگذار اواخر عهد ساسانی است. وی که در گزینش یزدگرد سوم به شاهنشاهی نقشی اساسی ایفا نموده بود، به مرتبة بالاترین سپهسالار ساسانیان ارتقاء یافت. رستم فرخزاد در نبرد با اعراب نقش مؤثری داشت و در نبرد قادسیه که در فاصله سال های 14 ه . ق / 636 م تا 16 ه . ق/638 م میان ایرانیان و مسلمانان رخ داد، شخصاً رهبری سپاه را بر عهده داشت. مورخان مسلمان طرحی از رستم فرخزاد به تصویر کشیده اند که وی موافق مسلمانان و در هراس از جنگ با اعراب بوده است. حتی در برخی از روایات از تمایل وی به دین اسلام سخن به میان آمده است و این که به سبب ترس از مخالفت سایر بزرگان این مسئلة را ابراز نداشته است که مسئلة اصلی تحقیق حاضر، تحلیل انتقادی این روایات می باشد. اهمیت تحقیق بدان سبب است که بررسی انتقادی روایات مورخان مسلمان در مورد شخصیت، عملکرد و سیاست رستم فرخزاد در مذاکره با اعراب تا به حال صورت نگرفته است؛ لذا در این مقاله به بررسی و پژوهش این مهم پرداختیم. یافته-های پژوهش نشان می دهد که روایت های مورخان مسلمان در مورد عدم تمایل رستم فرخزاد به جنگ با اعراب ناصحیح بوده و وی تنها در پی شیوه های متفاوت برای دفع اعراب بوده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی- تحلیلی بر پایة روایات مورخان مسلمان، ضمن تبیین عملکرد رستم فرخزاد، به بررسی انتقادی روایات پیرامون عملکرد وی در نبرد قادسیه بپردازد.