مطالعات تاریخ اسلام

مطالعات تاریخ اسلام

مطالعات تاریخ اسلام سال 15 پاییز 1402 شماره 58 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

صورت بندی کارکردی طبقات اجتماعی در سراج الملوک ابوبکر طرطوشی( متوفای 520 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: طرطوشی سراج الملوک طبقات اجتماعی عالمان اهل ذمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۲
ابوبکر طرطوشی فقیه مالکی سده ششم قمری، در سراج الملوک نظریه خود درباره حاکمیت و جامعه ایده آل اسلامی، به ویژه ناظر به درک خود از جامعه سنّی مذهب مصر در دوران گذار از فاطمیان اسماعیلی را مطرح کرده است. این پژوهش با شیوه ای کتابخانه ای و روش های تحلیل تاریخی و تحلیل مضامین و همچنین بهره مندی از الگوی بحران شناختی توماس اسپریگنز، کوشیده است صورت بندی طبقات اجتماعی و جایگاه هر یک از آنها را در اندیشه طرطوشی بازشناسی کند. طرطوشی صورت بندی طبقات چهارگانه ایران باستان را در چارچوبی کلی أخذ کرده، اما از نظر محتوا و کارکرد تغییراتی داده و کوشیده است شرایط عصر خود، از جمله جامعه در حال گذار از فاطمیان را به شیوه ای نو در آن ترسیم نظری کند. او با قدرت بخشیدن به طبقه عالمان، آنان را در جایگاه مشاوران حکمران جانمایی کرده تا در دوران گذار به اقتدار اهل تسنّن یاری رسانند. او کارگزاران را نیز برای کارآمدی روال دولت به شکلی ساختارمند و وظیفه محور بازتعریف کرده و همچنین با نوعی طبقه انگاری اقلیت های دینی مسیحی و یهودی (اهل ذمّه)، اقتدار اجتماعی آنان را به نفع انسجام جامعه تسنن فرو کاسته است.
۲.

ریشه افول اقتصاد عثمانی از منظر روزنامه های نو عثمانی عصر تنظیمات (1839-1876م)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روزنامه های نوعثمانی تنظیمات افول عثمانی اقتصاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۱۰
نوعثمانیان به عنوان اولین منتقدان و متفکران تجددخواه عثمانی در عصر تنظیمات، در پی شناخت علت افول عثمانی برآمدند و از روزنامه به عنوان ابزاری برای ارائه افکار و اندیشه های خود در این زمینه بهره گرفتند. در این پژوهش علت افول اقتصاد عثمانی در عصر تنظیمات، از منظر روزنامه های نوعثمانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که روزنامه نگاران نوعثمانی سیاست های نادرست دولتمردان عصر تنظیمات را عامل اصلی افول اقتصاد عثمانی در این عصر می دانستند و نمود این سیاست ها را در مبحث وام های خارجی، سیستم مالیاتی، قراردادهای تجاری با دول غربی، طرح توسعه راه آهن و اجرای قوانین غربی نشان دادند.
۳.

بررسی جایگاه سیاسی غریبان در حکومت نظام شاهیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: غریبان آفاقیان نظام شاهیان دکن احمدنگر مهاجرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۷۱
غریبان یا آفاقیان مهاجرانی عمدتاً شیعه بودند که از نقاط مختلف، به ویژه ایران به هند رفتند و در دوره نظام شاهیان در دکن نقش مهمی ایفا کردند. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای، درصدد یافتن پاسخ برای این پرسش است که: این گروه از مهاجران از چه جایگاه سیاسی در دوره نظام شاهیان برخوردار بودند و چه علل یا عواملی در تحکیم یا تضعیف موقعیت سیاسی و اجتماعی آنان دخالت داشت؟ یافته های پژوهش حکایت از این دارد که در نیمه اول حکومت این سلسله، غریبان از موقعیت عالی برخودار بودند و موفق شدند منشأ خدمات مهم سیاسی و فرهنگی در جامعه میزبان باشند، اما پس از ضعف هیئت حاکمه و افزایش رقابت غریبان با دکنیان، موقعیت آنها متزلزل شد و شمار زیادی از غریبان به سرزمین های مجاور مهاجرت کردند. گرچه با بهبود شرایط سیاسی، تعدادی از آنها دوباره به احمدنگر بازگشتند، اما دیگر هرگز نتوانستند به موقعیت پیشین خود دست یابند.
۴.

جایگاه پاشالیک بغداد و امارت بابان در روابط ایران و عثمانی 1236-1266 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ایران عثمانی پاشالیک بغداد امارت بابان فتحعلی شاه محمود دوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۱۰
نقش و جایگاه پاشالیک بغداد و امارت بابان در روابط ایران و عثمانی، مورد غفلت قرار گرفته است. دولت عثمانی مدتی بعد از پیمان زهاب (1049ق.)، پاشالیک بغداد را تأسیس کرد. در مناطق کُردنشین شمال عراق نیز امارت بابان دارای استقلال نسبی بود. دولت ایران از پیمان زهاب تا عهدنامه دوم ارضروم (1263ق.)، به مدت 214 سال، با سه کانون قدرت باب عالی، بغداد و بابان مواجه شد. در این دو سده، قلمرو غرب ایران، در معرض انواع تهدیدها قرار گرفت. در پژوهش حاضر، بر پایه منابع ایران و عثمانی، به روش داده کاوی و رویکرد تحلیلی- انتقادی، نقش و جایگاه پاشالیک بغداد و امارت بابان در روابط ایران و عثمانی تبیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، با به قدرت رسیدن سلطان محمود دوم، رشته اصلاحاتی در دولت عثمانی آغاز شد که به تدریج منجر به احیا و افزایش نفوذ و قدرت دولت مرکزی عثمانی در ایالات شرقی گردید. با تغییر ساختار قدرت در بغداد، زمینه برای برچیدن امارت بابان فراهم شد. با غلبه بغداد بر بابان که در حقیقت چیرگی عثمانی بر عراق بود، روابط ایران و عثمانی وارد مرحله جدیدی شد.
۵.

جایگاه دختر و نقش سیاسی و اقتصادی ازدواج وی در قبایل مغول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مغولان دختر ازدواج نقش اقتصادی و سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۲۳۳
معمولاً نام مغولان در اذهان عمومی با صفاتی چون خشونت و بی رحمی همراه است و گاهی این سؤال پیش می آید که آیا آنها در خانواده های خود نیز به چنین صفاتی مُتّصف بوده اند؟ با مطالعه منابع آن دوره می توان به جایگاه خانواده نزد مغولان پی برد و دریافت که دختران به عنوان عضوی از نهاد خانواده، در قبایل مغول دارای جایگاه و منزلت خاصی بودند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که چرا در بین مغولان با چنین پدیده ای که حتی در برخی جوامع به ظاهر متمدن نیز غیرمتعارف بوده است، مواجه ایم؟ ریشه اصلی و عوامل مؤثر در جایگاه والای دختران در قبایل مغول چه بوده است؟ در این مقاله ضمن پاسخ گویی به سؤالات مذکور، به بررسی کارکرد دختران در زمینه های گوناگون نیز پرداخته ایم. دستاوردهای تحقیق حاضر را می توان در مواردی چون حضور برابر و یکسان دختران و پسران در عرصه های گوناگون، پویا و فعال بودن دختران و به عبارتی عدم انزواگزینی و گوشه نشینی آنها براساس سنت های قبیله ای و زندگی عشیره ای آنها مطرح کرد. سرمنشأ بسیاری از موارد مذکور را می توان در افسانه ها، سنت ها و آداب و رسوم آنان دید. با توجه به اینکه برای مغولان رسم دختر گرفتن از قبایل دیگر، امری حیاتی تلقی می شد و با اهداف مختلف انجام می گرفت، باید گفت ازدواج دختران یکی از عوامل پیونددهنده و متحدکننده قبایل به شمار می رفت و تمکّن مالی و ثروت قبایل را به همراه داشت. در این پژوهش تلاش شده است از روش تاریخی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با بهره مندی از شیوه کتابخانه ای استفاده شود.
۶.

جایگاه زنان در حکومت و جامعه غوریان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان غوریان حکومت جامعه حقوق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۲۳
جایگاه زنان و میزان نقش آفرینی آنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی، از معیارهای ارزیابی رشد فرهنگ و تمدن جوامع است. موقعیت زنان در حکومت و جامعه غوریان، براساس پایگاه اجتماعی آنها تعیین می شد و شامل «زنان درباری و اشراف»، «زنان طبقه متوسط شهری»، «زنان طبقه پایین روستایی» و «دختران کنیز و زرخرید» می شدند. منابع تاریخی روشنگریِ اندکی درباره وضعیت زنان غور دارند. با وجود آنکه زنان طبقات بالای جامعه حقوق و مهریه بالایی داشتند، معمولاً مجبور به ازدواج های مصلحتی با سران حکومت های رقیب می شدند. زنان طبقات متوسط و پایین هم مشارکت کمی در کنش های جامعه داشتند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که زنان طبقات مختلف غور از چه جایگاهی در سیاست و اجتماع برخوردار بودند؟ یافته های پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی، حاکی از آن است که زنان طبقات بالا در جهت گیری های سیاسی و اجتماعی مشارکت داده می شدند، اما زنان طبقات متوسط و پایین جامعه تنها در امور خانواده تأثیرگذار بودند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹