۱.
اسطوره ها به عنوان نظامی بینامتنی در تولید آثار ادبی، مخصوصاً رمان، نقش بزرگی ایفا می کنند. دو رمان سووشون و کلیدر در بحران دهه چهل و پنجاه بر پایه اسطوره های آیینی و چرخه ای باروری (مرگ و باززایی) بازآفرینی شده اند. این مقاله تلاش می کند با استفاده از شیوه تحلیل ساختاری، کنش ها و مفاهیم بنیادین اسطوره های باروری را در لایه های پنهان این دو رمان بررسی، و عوامل تجسم نشانه ها و نمادهای آنها را تحلیل نماید. اسطوره های باروری بر چهار کنش بنیادین (عصیان، مرگ، باروری و باززایی) استوارند. این کنش ها را می توان در زیرساخت سووشون و کلیدر ردیابی کرد. در ساختار اسطوره ای این رمان ها، زمان، انسان و جهان پیوند می خورند و شخصیت های نامیرای رمان همچون قهرمانان اسطوره ای و حماسی- نظیر سیاوش، اوزیریس و دیونوسوس- در تکراری ابدی در مبارزه می میرند و بار دیگر به زندگی برمی گردند و در چرخة بی پایانِ زادن ها، سیزیف وار کیفر خدایان خودکامه را به سخره می گیرند.
۲.
آیین های باروری از اسطوره های بنیادین بشر است که بخش قابل توجهی از اساطیر جهان را در خود جای داده است. بن مایه این آیین ها مبتنی بر چرخه سالانه طبیعت میان خشکی و سرسبزی است. این مراسم تجسّمی آیینی از مرگ و سپس باروری طبیعت بود که آن را در مرگ یا غایب شدن یک ایزد و بازگشت مجدد او تصور می کردند. در ژرف ساخت داستان های شاهنامه فردوسی می توان بازمانده ها و یا تأثیراتی از آیین های باروری را دید. بررسی ساختار داستان های شاهنامه نشان می دهد که علاوه بر نمونه شناخته شده «سیاوش»، داستان های نوذر و کیقباد، رفتن کیخسرو و فرنگیس به سیاوش گرد و داستان بیژن و منیژه مبتنی بر طرح آیین های باروری اند. همچنین، وجود عناصر معناداری در ساختار داستان سیامک و هوشنگ، ارتباط ساختار این داستان را با آیین های باروری نشان می دهد. تأمل در ساختار اسطوره ای متن شاهنامه نشان می دهد که توجه به ژرف ساخت اسطوره ای داستان ها از روش های مناسب در نقد اصالت متن است.
۳.
کیخسرو و ذوالقرنین دو شخصیت برجسته اند که در مجموعه ادبیات فارسی و متون تاریخی و اسطوره ای، از نظر نوع کنش و خصوصیات مربوط به زندگی، احوال و رفتار، شباهت فراوانی با هم دارند. اگرچه منابع مختلف به زندگی و احوال این دو شخصیت به صورت مجزا پرداخته اند، اما درباره آنها و وجوه تشابه و همانندی آنها تحقیقی مستقل انجام نشده است. در این مقاله، نویسندگان با مطالعه کتب، اسناد و بازبینی حدود شصت اثر از منابع تاریخی و تفسیری، بر آن اند که ویژگی های اسطوره ای-عرفانی شخصیت کیخسرو با کم ترین اختلاف در زندگی ذوالقرنین (شخصیت مبهم و مقدس قرآنی) وجود دارد. باتوجه به این امر، این مقاله سعی می کند با توصیف احوال هریک و تفسیر مشابهت های آنان از نظر نام شناسی و جاینام-شناسی، به وجوه اشتراک و همانندی های آنها بپردازد.
۴.
فردوسی براساس منابع مکتوب و شفاهی موجود، شاهنامه را سرود تا عقاید و فرهنگ ایرانیان باستان را برای آیندگان گزارش کند. گرچه منابع مذکور کمابیش بازگوکننده فرهنگ ایران باستان و باورهای مزداپرستی بوده اند، اما اثبات گزارش بی طرفانه مواضع دینی ایرانیان باستان توسط فردوسی نیاز به بررسی دارد. در این مقاله گزارش فردوسی از نظرگاه مزداپرستان دربارة هفت دین (بت پرستی، دین مانی، دین مزدک، دین زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام) با مواضع خود متون پهلوی و اوستا سنجیده می شود و ویژگی های هرکدام به تفکیک بیان می گردد. براساس یافته این جستار، آنچه سراینده نامه باستان به نگاه مزداپرستان دربارة بت پرستی و دین مزدک نسبت داده، با متون مزدایی مطابقت کامل دارد، ولی آنچه که حکیم توس درباره مواضع مزداپرستان درباره اسلام گزارش کرده، از این متون سرچشمه نگرفته است. بقیه ادیان نیز در طیفی میان این دو قرار می گیرند
۵.
در سبک شناسی لایه ای با توجه به بافت موقعیتی به عنوان کلان لایه، متن را به خردلایه هایی تجزیه کرده و با بررسی خردلایه های متنی و تشخیص ویژگی های برجسته یا پربسامد، به مطالعة سبک می پردازیم. واحد تحلیل سبک در سبک شناسی تاریخی- سنتی «جمله» است، حال آنکه در «روش لایه ای»، با توجه به ساختار باز لایه ای متن، نه تنها نوشتار به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شده، بلکه واحد تحلیل به کلان لایه ها میرسد و مشخصه ها و تمایزات سبکی یک نوشتار، نویسنده، ژانر یا دوره، همچنین سهم هر لایه در کشف ایدئولوژی متن و روابط پنهان قدرت را نیز تبیین می شود. نگارنده این روش را در مطالعة ویژگی های سبکی نامه های امام محمد غزالی با رویکرد انتقادی به کار گرفته و نامة شمارة یک او را مورد بررسی قرار داده است؛ دو لایة «کاربردشناسی» و «نحو» این نامه را در مقاله ای جداگانه ارائه نموده و در مقالة حاضر به ارائة دو لایة «واژگان» و «بلاغت» می پردازد.
۶.
بسامد بالای صدامعنایی به جریان شعر گفتار اواخر دهه شصت و سراسر دهه هفتاد منسوب است و عملکرد آن علاوه بر ایجاد فضا سازی های شاعرانه و مخیّل، ترسیم فضاهای عینی و حقیقی نیز هست. این مقاله بر آن است که چگونگی آفرینش و رواج صدامعنایی، تعریف صدا و حرکت شعری، انواع صدامعنایی و مقاصد ثانویه آن را تحلیل کند. با توجه به پرسش هایی که در این مقاله مطرح می شود، به این نتیجه می رسیم که صدامعنایی هم زمان صدا و حرکت و معنا را در شعر تقویت می کند. هنگامی که صدامعنایی با ترکیب های زبانی معنادار قرین می شود، فهم شعر را کند می کند؛ چون ذهن درگیر کندوکاو معنی می شود و حرکت در گرو معناست. هرگاه با صنایعی چون نغمه حروف، اتباع، نام آوا و تکرار قرین می شود، شعری بی-معنا ولی با آهنگ و «صدای شعری» پدید می آورد که حرکت در سطح آن تند و بی وقفه است؛ چراکه صداها فضایی هنری را که به تحلیل و دریافت نیازی ندارد، به وجود می آورند.
۷.
فراداستان از رایج ترین انواع داستان های پسامدرنیستی است که گاه رویدادهای تاریخی را آگاهانه تحریف می کند تا در امکان کشف حقیقت تاریخی تردید کند. در فراداستان تاریخ نگارانه، نویسنده با آشکارکردن شگردهای داستان نویسی و تحریف تاریخ، می کوشد با روایت و نگرشی متفاوت، تاریخ را نیز یک داستان نشان دهد. روش هایی همچون جعل تاریخ، آیرونی، بینامتنیت، زمان پریشی، و... در رمان مارمولکی که ماه را بلعید نشان می دهد که این رمان، یک فراداستان تاریخ نگارانه ایرانی است. این پژوهش در نظر دارد تا شگردهای فراداستان تاریخ نگارانه را در این رمان براساس نظریه لیندا هاچن بررسی نماید. نتیجه تحقیق نشان دهنده ساختار پسامدرنیستی این رمان است که به شکلی طنز آمیز تاریخ دوران قاجار و پهلوی را تحریف و نقد و بازنگری می کند و حقایق مسلم انگاشته شده تاریخی را شبهه برانگیز جلوه می دهد.