تلقی عموم همواره این بوده است که اگر برای حل مسائل کشور صرفا کار را به کارشناسان و متخصصان آن حوزه بسپاریم، آن مسئله به بهترین نحو ممکن حل خواهد شد. اما برخلاف این تصور رایج، یکی از مسائلی که به طور مشهود و چشم گیری در سال های گذشته در حوزه های مختلف علمی و به خصوص در حوزه اقتصاد دامنگیر کشور بوده است، توافق نکردن کارشناسان در تعیین هدف و ساز وکارهای تحقق یک هدف و برنامه اقتصادی در کشور است. دکتر حسن سبحانی، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، با دقت نظری خاص به شرح و تبیین این موضوع و ارائه راهکاری برای خروج از این بن بست پرداخته است.
ابن خلدون متفکری در قرن چهاردهم بود ، او به ساز و کارهای اقتصادی زیادی که بعدها دوباره از سوی اقتصاددانان کشف شد ، دست یافت . او از این مفاهیم برای ایجاد یک نظام منسجم پویا استفاده کرد . این مقاله با مرور کتاب المقدمه ابن خلدون ، تلاش می کند تا توضیح دهد که چگونه ابن خلدون به این نتایج اقتصادی دست یافت و چگونه این نتایج را در یک الگوی منسجم سازمان دهی کرد .
دیوید همیلتون در کتاب اثرگذار خود (1953) این بحث را مطرح می سازد که اقتصاد کلاسیک که اولین بار در عصر انقلاب فکری نیوتن پا به عرصه وجود گذاشت، مبتنی بر مفهوم تغییرات نیوتنی است، و اقتصاد نهادگرا، که اولین بار در عصر انقلاب فکری چارلز داروین ظهور یافت، مبتنی بر مفهوم تغییرات تکاملی است (1999). در واقع، همیلتون این ادعا را مطرح ساخت که تفاوت در شیوه ای که تغییرات اقتصاد مفهوم سازی می شود تفاوت بنیادین بین اقتصاد نهادگرا و اقتصاد کلاسیک را مشخص می سازد. از نظر همیلتون تغییرات نیوتنی درون ساختار اقتصادی و اجتماعی معین رخ می دهند، در حالی که تغییرات داروینی، یا تکاملی، وقتی رخ می دهد که تغییری در خود ساختار اقتصادی و اجتماعی یک جامعه به وجود آمده باشد. اهداف این مقاله عبارتند از: - تجلیل از کمک شاخص و قابل توجه همیلتون به تاریخ تفکرات اقتصادی در پنجاهمین سالگرد انتشار کتابش - گسترش ایده اصلی همیلتون به هفت مکتب اقتصادی دیگر که تا حدودی مبتنی بر نگرشی تکاملی از تغییرات هستند - ارائه این استدلال که طراحی شبیه سازی های کامپیوتری (رایانه ای) از پویایی های سیستمی، روش شناسی که فارستر آن را به وجود آورده است، می تواند به شکلی سودمند و به منظور ارتقای این هشت مکتب اقتصادی که حامی نگرش های تکاملی به تغییرات اقتصادی هستند، مورد استفاده واقع شود.
امروزه بخش قابل توجهی از اقتصاددانان معتقدند که می توان با استفاده از الگوهای توسعه نهادی، پیشرفت اقتصادی را برای کشور به ارمغان آورد. اما آنچه که در این مسیر حائز اهمیت است درک و شناخت درست و دقیق مبانی اقتصاد نهادگرا می باشد. از این رو در این پژوهش سعی شده است تا ضمن توجه به مبانی فلسفه در دو حوزه هستی شناسی و انسان شناسی، دلالتهای آن در حوزه اخلاق در رویکرد نهادگرایان اولیه نیز توجه شود. با توجه به گستردگی مباحث در حوزه اقتصاد نهادگرا سعی شد تا بیشتر به آن دسته از مبانی که نشان دهنده تفاوت های کلیدی مدل توسعه نهادگرا با سایر مدلهای متعارف می باشد با روش تحلیلی کتابخانه ای، پرداخته شود. نتایج تحقیق نشان می دهد در میان مبانی مدل توسعه نهادگرایی سه مبنای تکامل گرایی و یا دارونیسم اجتماعی ، عقلانیت محدود و تکامل انگیزه های اخلاقی در چارچوب نهادی به ترتیب بیشترین تاثیر برای ایجاد تمایز نسبت به سایر روشها در الگوهای نهادی توسعه داشته است.